(روزنامه همدلي – 1394/11/29 – شماره 261 – صفحه 3)
** مشی شورای نگهبان از گذشته همین بوده است، در برخی دورهها بیشتر و در برخی کمتر بوده است. اما در هر حالت ردصلاحیت وجود داشته است. دوره هفتم هم گسترده بود. این دوره هم از جمله دورههایی است که ردصلاحیتها بیشتر بوده است. ولی به هر حال با بینش یا برداشتی که شورای نگهبان از قانون دارد، این ردصلاحیتها قابل پیشبینی بود، لذا همه اصلاحطلبان که در قبال نظام احساس مسئولیت دارند، خوشبختانه تعداد قابل ملاحظهای ثبتنام کردهاند که هر تعداد رد صلاحیت شود باز هم تعدادی به عنوان اصلاحطلب یا گرایش اصلاحطلبی وجود داشته باشد تا بتوانند در عرصه انتخابات حضور داشته باشند. خوشبختانه در اکثر استانها و همچنین در شهرستانها اصلاحطلبان قادرند که لیستهای خود را ببندند. البته طبیعی است که عناصری که در سطح جامعه مطرح بودند، قدرت رقابت بیشتری از کسانی که صلاحیت گرفتهاند، دارند. اما شرایط به گونهای شده که مردم به ارائهدهنده لیست اعتماد میکنند و به لیست رای خواهند داد.
* فکر میکنید با تمرکز بر افراد باقیمانده، میتوان در مجلس شاهد فراکسیونی قدرتمند از اصلاحطلبان بود؟
** اکثریت کاندیداهایی که ردصلاحیت شدند افراد شاخص اردوگاه اصلاحطلبی بودند. اما میتوان به افرادی امیدوار بود که گرایش به اصلاحطلبی دارند. بنابراین ما میتوانیم افرادی را در لیست قرار دهیم. مهمتر اینکه حضور گسترده مردم میتواند تضمینکننده برد اصلاحطلبان باشد. زمانی که با مشارکت بالا مواجه شویم، در این وضعیت مشارکت، ذهنیت مردم به سوی کاندیدای اصلاحطلب خواهد بود. بنابراین این اصلاحطلب حتی اگر چهره شناخته شدهتری هم نباشد، رای میآورد.
* برخی از عناصر فعال اردوگاه اصلاحطلبی، این گمانه را مطرح میکنند که اگر ائتلافی حتی با اصولگرایان میانهرو صورت گیرد، این به معنای اختلاط هویتی و شکستن مرزهای سیاسی است، نظر شما چیست؟
** بله. اصلاحطلبان باید با لیست مستقل وارد عرصه شوند. اصلاحطلبان میپسندند افراد معتدلی در مجلس وجود داشته باشند که بتوانند به دولت کمک کنند. اگر در جایی نمایندهای از اصلاحطلبان وجود نداشته باشد، ما به دنبال آن هستیم که یک اصولگرای معتدل و منطقی رای بیاورد. این به معنای کنار گذاشتن هویت اصلاحطلبی نیست. اگر چه این امکان هم وجود دارد که در جایی اصولگرایان معتدل کاندیدای ما را تایید کنند. این پیشامد فرعی است؛ هر کدام از این گروههای سیاسی باید لیست جداگانه خود را داشته باشند، برای اینکه گروههای معتدل هم با مجلس معتدل موافق هستند که در آن افراط نباشد. بنابراین در این زمینه با دیدگاه اصلاحطلبان همخوانی وجود دارد. اما نه آنها میتوانند هویت اصولگرایی خود را کنار بگذارند، نه اصلاحطلبان این کار انجام میدهند.
* اما یاران لاریجانی (رهروانیها) که در مجلس مستقر فراکسیون قدرتمندی را نمایندگی میکنند، در جریان برجام، مسئله استیضاحها و مسائل دیگری که تندروها هر روز به دنبال بحرانآفرینی بودند، در کنار دولت بودند و آنان اکنون به مغضوبین اصولگرایان تندرو تبدیل شدهاند، اصلاحطلبان با این ظرفیت در انتخابات و در مجلس باید چگونه برخورد کنند؟
** بله این فراکسیون به دولت خدمت کرد، از این منظر کار آنها قابل تقدیر است. تعداد قابل ملاحظهای از اینها رای خواهند آورد، طبیعتاً در مجلس و در بسیاری از زمینهها با اصلاحطلبان همگام و همراه خواهند بود. بخصوص در کمک به دولت روحانی، آقای روحانی نیز استقبال خواهند کرد، اصلاحطلبان هم استقبال خواهند کرد، برای اینکه همه آنها در یک امر متفقالقولند و آن حل مشکلات اساسی در کشور است. این زیبنده است، دو جناحی که دیدگاههای یکسانی دارند، در زمینههای مختلف با همدیگر همکاری و همسویی خواهند داشت. البته معتقدم، زمینههای عمیق اختلافی که در اوایل انقلاب وجود داشت، با تصویب قوانین و بخصوص در برنامه چشمانداز 20ساله تعدیل شده است و کمتر بهانهای برای موضعگیریهای تند جناحی باقی مانده است.
در آن زمان موضعگیریهای تند به این علت بود که هر جناح دوست داشت با دیدگاههای خودش قانون مربوط به مناسبات سیاسی و اجتماعی به تصویب برسد، اما الان قوانین تصویب شده است، دیگر جناحها در اکثر حوزهها با همدیگر مواضع تند ندارند. لذا کار سازندگی و مدیریتی و اجرا است که باید انجام دهند، در این زمینه هم محکوم به کمک کردن به هم هستند. دنبال این نیستند که یک جناح را از میدان خارج کنند. کسانی که به دنبال حذف یک جناح سیاسی هستند، تنها به منافع گروهی و فردی خود فکر میکنند، آنها هم یک اقلیت تمامیتخواه هستند. کسانی که به دنبال بازی تمامی گروههای سیاسی هستند، آنها منافع ملی را در نظر میگیرند. همه آنهایی که منافع ملی را اساس قرار میدهند، میتوانند در بسیاری از زمینهها با هم همکاری و همسویی داشته باشند. آقای روحانی فردی اصولگرا بود، برنامهای که داد کاملاً مدل و مشی اصلاحطلبانه داشت. در این فضا است که تقابل جناحها کمرنگ میشود. بنابراین معتقدم که در مجلس آینده تعداد قابل ملاحظهای از این افراد وارد مجلس خواهند شد. این مسئله میتواند زمینههای یک مجلس قوی و کارآمد را فراهم کند.
* درواقع اصلاحطلبان این وضعیت را پذیرفتهاند و ترویج هم میکنند که اگر جناح سیاسی در مبانی با آنها، حوزه مشترک داشته باشند، میتوان در کنار آنها، کار حزبی را پیش برد، به گونهای که تامین کننده منافع و مصالح ملی ما باشد؟
** بله ما انتظار نداریم که در جامعه همه زیر پرچم یک حزب باشند، دیدگاهها و آرای متفاوتی وجود دارد. مهم این است که این دیدگاههای مخالف به گونهای مطرح شود که منافع ملی را در نظر بگیرند. اگر این مسئله تحقق پیدا کند، همان خواسته اصیل اصلاحطلبان است.
* آقای مهندس به رفتار سیاسی رئیس جمهوری بپردازیم. تحلیلگران سیاسی بر این امر واقفند که مجلس مطبوع روحانی، مجلسی معتدل، مرکب از دوگانه «گفتمان اعتدالی» که خود نماد آن است و دیگری «اصولگرایان معتدل» که لاریجانی پدرخوانده آنان است. آیا ما شاهد تبانی سیاسی روحانی با رئیس مجلس هستیم؟ آیا روحانی دیگر نمیخواهد زیر بیرق و سایه اصلاحطلبی سیاستورزی کند؟
** آقای روحانی وظایفی را که در مورد انتخابات دارد، خوشبختانه انجام دادند. با شورای نگهبان مستقیم و غیرمستقیم گفتوگو داشته است که مطمئن شود مجلسی تشکیل خواهد شد که این مجلس دولت را یاری خواهد کرد و در واقع مشکلات فراوان دولت را تا جایی که به مجلس مربوط است حل کند. روحانی اصولگرایی است که متمایل به اصلاحطلبی است. اصلاحطلبان هم این را پذیرفتهاند و قبول دارند. طبیعی است که روحانی با اصولگرایان میانهرو و معتدل بنشیند، رایزنی کند نظر آنها را جلب کند برای حل مشکلات در مجلس آینده. او با اصلاحطلبان هم ارتباط منطقی دارد. او میداند که اصلاحطلبان به او کمک کردهاند. در واقع کمک اصلاحطلبان بود که او را بر مسند ریاست جمهوری نشست. من نشانهای ندیدهام که روحانی از اصلاحطلبان فاصله بگیرد، نه به سود روحانی خواهد بود و نه به سود مملکت، بنابراین وی تلاش دارد که اصلاحطلبان را به عنوان یک حامی جدی نگه دارد. در عین حال یک کار منطقی دیگری هم انجام میدهد و آن نگه داشتن اصولگرایان معتدل است. این عمل برای کسی که قدرت را در دست گرفته است، یک شیوه و روش مدیریتی مناسب است. من این روش را هم میپسندم و هم تایید میکنم.
یکی از مطالبات اصلاحطلبان و تحولخواهان و مردمی که به روحانی رای دادند، رفع حصر بود، اکنون به نظر میرسد که این مطالبه به سوءتفاهم بزرگ سیاسی میان آنان تبدیل شده است، به نظر شما با در نظر گرفتن تمامی جوانب و شرایط داخلی و بینالمللی و فشارهایی که از هر سو بر دولت میبارد، آیا مطالبه رفع حصر در شرایط کنونی مطالبهای منطقی است؟ این مطالبه در آستانه انتخابات 92 بوده و روحانی هم به این مطالبه توجه داشته است و اکنون نیز این مطالبه مطرح میشود. یعنی تا زمانی که رفع حصر صورت نگیرد این مطالبه وجود خواهد داشت. آقای روحانی تلاش خود را انجام داده و قطعاً بعد از این هم تلاش خود را ادامه میدهد. اما باید بپذیریم که تمامی این کار دست آقای روحانی نیست. بنابراین روحانی براساس تعهدی که داده است، پیگیر این مطالبه خواهد بود. به نظرم بیش از این نمیتوان از آقای روحانی انتظار داشت.
* چند روز پیش هم محمدرضا عارف در سخنرانی که در دانشگاه شریف داشتند، سخنانی را در این زمینه مبنی بر اینکه مطالبه رفع حصر را در مجلس آینده پیگیری خواهد کرد. فکر میکنید این سخنان نمیتواند به نوعی تحریکبرانگیز باشد و در این شرایط حساسیتهای موجود را علیه اصلاحطلبان برانگیزد و طعمهای برای رسانههای مخالف اصلاحطلبی باشد که آنها را متهم به بازتولید رفتارهای رادیکالی در مجلس ششم کنند؟
** ببینید، من نمیدانم منظور آقای عارف از اینکه چگونه مطالبه رفع حصر را از سر میگیرند، به چه شکلی خواهد بود. اما مسئله رفع حصر نیازی به قانون ندارد، بلکه به یک اراده سیاسی برمیگردد که باید اعمال شود و در سطح کلی نظام مطرح شود. من فکر میکنم مطالبه رفع حصر شاید نتواند در مجلس انعکاس پیدا کند.
* آقای مهندس مطمئناً ملتفت فضای ایجاد شده در عرصه عمومی هستید که نسبت به ادوار گذشته انتخابات، فراوان از حضور مردم صحبت میشود. حتی مخالفان جریان اصلاحات تعبیر کمپین را برای آن به کار بردهاند، اگرچه این مسئله منوط به گزینشهای خاص سیاسی از جانب آنان است. چه اتفاقی افتاده است، عرصه عمومی به دنبال چیست؟ آیا ما شاهد سیاسیتر شدن بیش از پیش جامعه هستیم؟ آیا جامعه در صدد سنتشکنی تاریخی است؟
** معتقدم که بینش سیاسی مردم هر روز بیشتر خواهد شد. تحلیل من این است که بخش مهمی از ذهنیت سیاسیشده مردم یا آگاهی ایجاد شده در جامعه مربوط به مسئله برجام و رفع تحریمها است. مردم بعد از این اتفاقات به مسائل داخلی و مناسبات بینالمللی حساس شدهاند. این مسئله موجب شد که انگیزههای تحرک سیاسی در جامعه افزایش پیدا کند. در این انتخابات گستردگی مردم که به نظر من عملی خواهد شد، همین موجب موفقیت اصلاحطلبان خواهد شد. تجربه سیاسی ثابت کرده است که گستردگی مردم در پای صندوقهای رای به موازات پیشیگرفتن اصلاحطلبان از رقیب خود قابل تبیین است. حضور گسترده مردم تضمینکننده موفقیت اصلاحطلبان خواهد بود.
* آیا رفتار و عمل سیاسی اصلاحطلبان نسبت به گذشته تغییر کرده است، آیا اصلاحطلبان آوانگاردیسم و رادیکالیسم را پاشنه آشیل موجودیت سیاسی خود ارزیابی میکنند؟ تعریف و تحلیل شما از سیاستورزی اصلاحطلبی چیست؟
** طبیعی است که هر جناح سیاسی نسبت به روند مناسبات سیاسی داخلی و جهانی روند کارش پختهتر خواهد شد. اصلاحطلبان هم از این قاعده مستثنی نیستند. اصلاحطلبان بعد از دوم خرداد به دلیل حاکم شدن شرایط خاص و حرکتهای جدیدی که برای آنها پیش آمد که باید انجام میدادند، جوان بودند و جوانی همراه با خطاست. اما الان به مرحله تکامل و پختگی سیاسی رسیدهاند. به همین علت است که برخی از اصلاحطلبان که خودشان در کارهایی که نباید انجام میدادند ـ به اصطلاح ذیمدخل بودند ـ الان در این اندیشه هستند که اشتباهاتی که در آن دوران انجام دادند، الان نباید آن را انجام بدهند. من مطمئن هستم که آنها از این تجربه سیاسی خود استفاده بهینه را انجام میدهند و هم در آینده باتجربهتر هم عمل خواهند کرد.
* پیشبینی و تحلیل سعید حجاریان این بود که مجلس آینده مجلس تکنوکراتها خواهد بود. با توجه و تمرکز بر اینکه بدنه و شاکله اصلی دولت روحانی متشکل از همین تکنوکراتها و متخصصان هستند، آیا میتوان این نتیجه را گرفت که ورود تکنوکراتها به مجلس یعنی مجلسی همسو با سیاستهای دولت شکل گرفته است؟
** ببینید، اینکه میگوییم مجلس آینده مجلس تکنوکرات خواهد بود، شاید برخی به این علت این گمانه را مطرح کردهاند که چون افراد شاخص سیاسی اصلاحطلبان حذف شدهاند، افرادی که کمتر خود را مطرح کردهاند و کمتر در عرصه سیاسی حضور پیدا کردهاند آنها عمدتاً تکنوکراتها هستند. آنها مدیرانی هستند که در گذشته در سطوح مدیریتی پایین خدمت کردهاند. حضور اینها در مجلس به این معناست که این مجلس مجلسی سیاسی نخواهد بود، جو سیاسی بر آن غالب نخواهد بود. از این منظر این تحلیل درست است، اما همیشه مجلس به این شکل باقی نخواهد ماند.
تکنوکراتی که وارد مجلس میشود طبیعتاً سیاسی میشود، اما این زمان خواهد برد تا یک فرد سیاسی کارکشته و مطرح در سطح جامعه شود. اما به هر حال من هم این را قبول دارم که تا مدتهای مدید، جنبه مجلس جنبه غالب تکنوکراتی خواهد بود. این جنبه برای دولت به لحاظ فنی مفید است اما به لحاظ سیاسی شاید نتواند زور کافی داشته باشد. چون دولت از لحاظ سیاسی دوست دارد مجلسی تشکیل شود که به لحاظ سیاسی مکمل داشته باشد. امیدوارم ترکیب پارلمان به گونهای باشد که هر دو را داشته باشد یا اگر در یک بعد قوی باشد و در یک بعد ضعیف، بعد ضعیف به سرعت ترمیم شود.
http://www.hamdelidaily.ir/6067-
ش.د9406068