(روزنامه شرق – 1396/09/07 – شماره 3021 – صفحه 10)
دونالد ترامپ در سخنراني اخير خود ضمن عدم تأييد پايبندي ايران به برجام، از کنگره آمريکا خواست که درمورد توسعه توان موشکي ايران اقدام کند. کنگره نيز ضمن اينکه تاکنون تحريمهايي عليه توان موشکي ايران اعمال كرده است، درجهت مرتبطکردن برجام به برنامه موشکي ايران حرکت کرده است. باوجوديکه اروپا و آمريکا درمورد برجام اختلاف دارند، اما در موضوع توان موشکي ايران داراي مواضع مشترکي هستند. مکرون، رئيسجمهور فرانسه، اخيرا گفت که «برنامه موشکي ايران بايد محدود شود يا از طريق مذاکره يا تحريم». آمريکا و اروپا در مورد برنامه موشکي ايران درک درستي از واقعيات سياسي، حقوقي و قانوني، دفاعي، امنيتي ايران و اوضاع منطقه ندارند. مرتبطکردن سرنوشت برجام به توان موشکي ايران، اشتباهي است که نهتنها باعث ازبينرفتن برجام ميشود، بلکه عزم ايران براي توسعه توان موشکي خود را راسختر خواهد کرد.
نکته اول: در صحنه سياسي، ترامپ برجام را به اين دليل تقبيح ميکند که به ساير موضوعات موشکي و فعاليتهاي منطقهاي ايران نپرداخته است. درست است که مذاکرات ايران و قدرتهاي جهاني صرفا در يک موضوع هستهاي بود، اما در دوره رياستجمهوري آقاي احمدينژاد، ايران پيشنهاد کرد که علاوه بر موضوع هستهاي، راجع به بحرانهاي منطقه نيز گفتوگو شود که اروپا و آمريکا پيشنهاد ايران را رد کردند. مذاکرهکنندگان ارشد آمريکايي و اروپايي به من گفتند که پيشنهاد ايران، گفتوگوها را به باتلاق فرو ميبرد و بنابراین با آن مخالفت کردند.
نکته دوم: از نظر حقوقي، دولت ترامپ هيچ مبنايي براي مجازات ايران بهخاطر برنامه موشکي ندارد، زيرا هيچ معاهده بينالمللي وجود ندارد که بر اساس آن ايران را ملزم به کاهش توان فعلي موشکياش کند، به همين دليل هم غير از ايران، ٣١ کشور ديگر هم در شرايط فعلي موشکهاي بالستيک دارند. علاوهبرآن، برخلاف ادعاي دولت ترامپ، قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت سازمان ملل، ايران را از نظر حقوقي ملزم به توقف فعاليتهاي موشکي نميکند. اين قطعنامه از ايران دعوت ميکند که از آزمايش موشکهايي که قابليت حمل سلاح هستهاي دارند، پرهيز کند. همانطور که «گروه بحران بينالمللي» و «انجمن کنترل تسليحات» آمريکا تأييد کردهاند، اولا: اين قطعنامه يک تقاضاست و نه يک دستور الزامآور و ثانيا: درمورد موشکهاي با قابليت حمل سلاح است که ربطي به آزمايشات جاري موشکي ايران ندارد.
نکته سوم: از ديدگاه امنيتي، هدف برنامه موشکي ايران، «بازدارندگي متعارف» است و نه کسب توان موشکي با قابليت حمل سلاح هستهاي. نياز ايران به «بازدارندگي» هم به اين دليل است که آمريکا و اسرائيل گزينه حمله نظامي به ايران را در دستور کار دارند، عراق با تجاوز خود ايران را مورد حملات موشکي و سلاحهاي شيميايي قرار داد، کشورهاي بحرانزده اطراف مرزهاي ايران هستند و گروههاي تروريستي مانند داعش نيز امنيت ايران را تهديد ميکنند. داعش اخيرا مرتکب جنايت تروريستي در تهران شد که ايران هم با حمله موشکي به مقر داعش در سوريه، پاسخ داد.
نکته چهارم: از بُعد فني نيز برخلاف ادعاي ترامپ، ايران موشکهاي بينقارهاي ندارد. برد موشکي ايران محدود به دوهزار کيلومتر است، درحاليکه برد موشکهاي بينقارهاي پنجهزارو ٥٠٠ کيلومتر است. آزمايشات اخير موشکي ايران هم براي بهبود دقت آن انجام شده است. به همين دليل متخصص عدم اشاعه سلاحهاي هستهاي، «تيتي ارسطو»، گفت: «روند آزمايشهاي موشکي ايران درجهت بهبود دقت و در راستاي بازدارندگي منطقهاي است».
نکته پنجم: هم اينکه واقعيتهاي محيط امنيتي منطقه بايد مدنظر باشد. با هر مقياس نظامي، رقباي منطقهاي ايران فراتر رفتهاند. عربستانسعودي موشکهاي چيني دانگفنگ با برد چهار هزار کيلومتر دارد. اسرائيل علاوه بر داشتن آرسنال موشکي و نظامي سنگين، داراي بمب هستهاي نيز هست. در شرق ايران هم پاکستان در شرايطي داراي بمب هستهاي است که خطر دسترسي گروههاي تروريستي به آرسنال هستهاي آن وجود دارد. همچنين بودجه نظامي ايران هم از رقباي منطقهاياش بسيار کمتر است.
سادهتر اينکه محمدبنسلمان، وليعهد عربستان، علنا سياست تخاصمي با ايران را در پيش گرفته و همزمان اسرائيل هم ايران را به حمله نظامي تهديد کرده است. بنابراین قدرت موشکي ايران بهعنوان اهرم حداقلي بازدارندگي ضروري است و هيچ ارتباطي هم با ادعاهاي ثباتزدايي از سوی ايران ندارد. درنهايت اينکه اگر آمريکا و اروپا در ادعاهاي خود جدي هستند، بايد در قالب همکاري مشترک قدرتهاي جهاني و منطقهاي، براي دستيابي به يک طرح جامع درمورد کنترل سلاحهاي کشتار جمعي و متعارف در سطح کل منطقه اقدام شود که هم تأمينکننده بالانس قدرت در منطقه باشد و هم تأمينکننده صلح و امنيت کل منطقه. در اين راستا اجراي قطعنامههاي سازمان ملل در مورد «عاريسازي خاورميانه از سلاحهاي هستهاي و کشتار جمعي» در اولويت خواهد بود و سپس «ترتيبات کنترل سلاحهاي متعارف».
اين مسير مؤثرترين روش براي پيشگيري از ميليتاريزهشدن منطقه و مديريت بحرانهاي منطقه خواهد بود. درغيراينصورت برخورد گزينشي و تبعيضآميز عليه توان نظامي ايران، همراه با تأکيد مقامات آمريکا درمورد «سياست تغيير رژيم» و «رويميزبودن گزينه نظامي» عليه ايران، به معني قصد آمريکا براي تضعيف توان بازدارندگي برای تسهيل حمله نظامي به ايران تلقي خواهد شد. اين روند موجب نياز ايران به بهرهمندي از توان بازدارندگي مؤثرتر خواهد شد که طبيعتا تقابل ايران و آمريکا در مسيری مصيبتبار را گسترش خواهد داد.
منبع: المانيتور
http://www.sharghdaily.ir/News/146965
ش.د9603705