تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۷۰۸
مقابله با اقدامات ایالات متحده؛ طرح‌ها و الزامات
پایگاه بصیرت / محمود نورانی / پژوهشگر در حوزه جغرافیای سیاسی عضو انجمن ژئوپلیتیک ایران

(روزنامه وطن امروز – 1396/07/29 – شماره 2286 – صفحه 12)

مطالعه تاریخ سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد تاثیرگذاری بر ایران یکی از معماهایی بوده که روسای‌جمهوری آمریکا را همواره به خود مشغول نگه داشته است. عدم درک صحیح و واقع‌بینانه از ایران باعث شده رؤسای جمهوری آمریکا مدتی پس از به قدرت رسیدن رویکرد اولیه خود در قبال ایران را تغییر دهند تا شاید به نتایج بهتری دست یابند. بدون تردید تحریم‌های اقتصادی و سیاسی ایران از دوره اوباما تا حال حاضر (دوره ریاست‌جمهوری ترامپ) به صورت مستمر در حال افزایش و تشدید بوده و به جرأت می‌توان گفت تمام گلوگاه‌های حیاتی اقتصاد و برنامه‌های راهبردی جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار داده است. مداخله‌های آمریکا که درصدد بهره‌برداری سیاسی و به انزواکشاندن ایران در موقعیت‌های گوناگون بوده نیز تداوم داشته است.

تلاش راهبردی آمریکا برای انزوای سیاسی و اقتصادی ایران بویژه از طریق اقداماتی همچون تحریم‌های مختلف افراد، اشخاص و شرکت‌ها همچنین تلاش برای ایجاد محدودیت برای ایران در مجامع بین‌المللی بخوبی مشاهده می‌شود. حضور نظامی آمریکا در خلیج‌فارس و سیاست‌های این کشور در وضع قوانین تحریمی از جمله «ISA» و «S722» و تحریم‌های اقتصادی بویژه در زمینه سرمایه‌گذاری در حوزه‌های نفتی ایران حوزه دیگری از تهدیدات علیه ایران را به نمایش می‌گذارد. همچنین نقش مهمی که این کشور در تحولات سیاسی و امنیتی غرب‌آسیا و خلیج‌فارس در شکل‌گیری گروه‌های تروریستی از جمله طالبان، القاعده، جیش‌الاسلام، داعش و جبهه‌النصره و نیز شکل‌دهی به برخی ائتلاف‌های ضدایرانی دارد، عامل مهمی در معادلات امنیت منطقه‌ای با محوریت آمریکا به خصوص در تأمین امنیت منطقه غرب‌آسیا و در کل جهان اسلام بوده است.

در برابر چنین راهبردهای پیچیده و در عین حال بنیان‌برافکن ایالات متحده آمریکا برای ایران و برنامه‌ریزی مبتنی بر بودجه و زمان مشخص به‌نظر می‌رسد نظام سیاسی ایران باید برای حفظ ایران، بقای خود و رسیدن به دوره توسعه پایدار دارای راهکارهای متعدد، متفاوت از لحاظ مدت و همچنین برنامه‌ریزی اقتضایی باشد، لذا جمهوری اسلامی ایران چندی پیش به منظور مقابله با اقدامات غیرمسؤولانه و مغایر حقوق بین‌الملل آمریکا در تضعیف صلح و ثبات منطقه‌ای و همچنین وظیفه صیانت از منافع بر حق ملت ایران بر اساس حقوق و اسناد بین‌المللی از جمله برجام، «طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه آمریکا در منطقه» را برای مقابله با رفتار ماجراجویانه و تروریستی ایالات متحده آمریکا علیه ثبات منطقه و سیاست‌های خصمانه آن کشور علیه جمهوری اسلامی ایران و حمایت همه‌جانبه از نیروهای مسلح بویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز تسهیل تدوین راهبرد همه‌جانبه جمهوری اسلامی ایران برای بازدارندگی و مقابله موثر با سیاست‌های خصمانه دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی و همچنین آن دسته از اقدامات غیرقانونی مداخله‌جویانه این کشور در منطقه که مستقیم یا غیرمستقیم منافع حیاتی امنیتی جمهوری اسلامی ایران و همپیمانان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را در معرض تهدید و مخاطره قرار می‌دهد، در مجلس شورای اسلامی تصویب کرد.

این نوشتار به دنبال تبیین و پاسخ به این سوال است که الزامات عملی طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه ایالات متحده آمریکا در منطقه چیست؟ برای تبیین و توضیح این موضوع، ساختار اقدامات آمریکا علیه ایران، اهداف کلی و اساسی آمریکا از پیگیری این اقدامات و همچنین سنجش میزان اثرگذاری تصویب طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه آمریکا در مجلس شورای اسلامی، موانع و الزامات آن بحث و بررسی خواهد شد.

راهبرد آمریکا در غرب ‌آسیا؛ بنیان‌ها و اقدامات

روسـای جمهور آمریـکا تعریف حـوزه نفـوذ در مناطق مختلـف جهـان از جملـه غـرب آسـیا را به عنـوان یکـی از ضروریـات رهنامـه‌های سیاسـت خارجی خود در دسـتور کار قـرار داده‌اند. در پرتـو تقابـل آمریـکا با شـوروی، غرب آسـیا به عنوان یکی از مهم‌تریـن مناطـق حیاتی مـورد توجه دولتمـردان آمریکایی قـرار گرفت.

بـا گذشـت زمانی کوتـاه، این منطقـه به حیاط خلـوت آمریکا تبدیل شـد و ایـن کشـور طـی دهه‌های گذشـته موفق شـده اسـت بر ایـن مناطق نه‌تنها نظارت داشـته باشـد، بلکه در راسـتای حفظ سـلطه خـود در نظام بین‌الملـل از توانایـی‌های غرب‌آسـیا بهره بگیرد.

طی همه این سال‌ها آمریکا سعی کرد با بحران‌سـازی در غـرب آسـیا در قالـب پدیده‌هایی همچون جنگ، تروریسـم، مذاکرات صلح، مبارزه با سلاح‌های کشـتار جمعی و... سـلطه خود بر این مناطق را حفظ کند، بر این اسـاس که وجود دائمی بحران‌ها سـبب احسـاس نیاز و ضـرورت حضـور آمریکا در نقش منجی بشـریت (به ادعـای آمریکایی‌ها) است و دموکراسـی را ایجـاد می‌کند. نقش‌هـای آمریـکا در قالـب میانجی‌گری، حملـه نظامی، مهار طرف‌هـای منازعه از طریـق ایجاد تعادل میـان آنان، فـروش تسـلیحات، ایجـاد پایگاه‌هـای نظامـی در کشـورهای منطقه غرب ‌آسـیا همگی نمودهایـی از ایفای نقـش آمریکا در بحران‌هـای مداوم منطقه غرب ‌آسـیا بوده اسـت.

به عبـارت کلی، نظام سـرمایه‌داری به رهبـری آمریـکا در ابتـدا نیـاز به ایجـاد بحران‌هـای فراگیـر در قالب جنگ و... دارد. سـپس در مرحله دوم شـرکت‌های اقتصادی و نظامی در مرحله بحـران و آشـفتگی، ایجـاد تغییـرات و اعمـال نفـوذ را عهده‌دار می‌شـوند و در نهایـت مخالفـان با تغییـرات تحت مدیریـت سیاسـتمداران آمریکایی کـه به منظور پیشـبرد نظام سـرمایه‌داری اسـت، در قالـب مفاهیمی همانند تروریسـم و مرتجـع سـرکوب می‌شـوند. بنابراین می‌توان گفت که در طول دهه‌های گذشته حضور دائمی در غرب آسیا از اولویت‌های اصلی همه روسای جمهوری آمریکا بوده است، همچنان ‌که بوش با حضور مستقیم نظامی و اوباما با ایجاد جنگ‌های نیابتی این سیاست را پیگیری کرده‌اند و در حال حاضر نیز دونالد ترامپ حضور بی‌قید و شرط نظامی آمریکا در منطقه را بزرگ‌ترین راهبرد آمریکا می‌داند.

اما در این میان آنچه مهم بوده است اینکه از بحران‌هـای مـداوم در غـرب‌ آسـیا به عنوان راهبردی اساسی بـرای حفـظ سـلطه این کشور در این منطقه بهره‌برداری شده و تنها، راه‌های خلق بحران، متفاوت بوده است. به نحوی که از ایجاد جنگ‌‌های نفتی تا راه‌اندازی و حمایت از جریان‌‌های تکفیری- تروریستی همچون القاعده تا داعش متغیر بوده است.

چرا غرب ‌آسیا حیاتی است؟

اگر مربع ‌مستطیل مفروضی را روی منطقه غرب‌ آسیا طوری قرار دهیم که مرکز آن در ایران و خلیج‌فارس قرار گیرد، 2 ضلع ‌شمالی آن آسیای مرکزی و قفقاز و 2 ضلع جنوبی آن به ترتیب سودان و عربستان و شمال آفریقا (مصر) را دربرخواهد گرفت. این منطقه، به‌طورمفروض «خاورمیانه بزرگ» مورد نظر آمریکا را شکل می‌دهد و منطقه‌ای است که 85 ‌درصد جمعیت مسلمانان جهان و بیش از 85 درصد منابع نفت و گاز دنیا به‌ غیر از منابع زمینی دیگر را در بر می‌گیرد. از نفت و گاز مهم‌تر شاید تنوع و تعدد قومی- مذهبی، اختلافات مرزی برجا‌مانده از عصر استعمار و دولت‌هایی با اشکال حکومتی متفاوت باشد که منطقه غرب‌آسیا را به یکی از مهم‌ترین کانون‌های بحرانی جهان تبدیل کرده‌ است. از سوی ‌دیگر استقرار «رژیم‌صهیونیستی» در قلب غرب‌آسیا با حمایت قدرت‌های بزرگ بویژه ایالات ‌متحده آمریکا، به امواج بحرانی این منطقه دامن زده؛ چنانکه می‌توان گفت هم‌اکنون واشنگتن سرنوشت منافع ملی خود را در منطقه با منافع اسرائیل گره زده است.

اهداف آمریکا در خاورمیانه با توجه به الگوهای تبیینی این کشور در منطقه

پیرامون اینکه ایالات متحده آمریکا از حضور خود در خاورمیانه چه اهدافی را دنبال می‌کند باید به ابعاد گوناگون منافع این دولت در این منطقه استراتژیک اشاره داشت که عبارتند از:

اهداف اقتصادی

1- تسلط بر نفت جهان

2- تقابل دلار و یورو

3- از پای درآوردن کشورهای نفت‌خیز مسلمان

4- تسلط بر سایر منابع موجود در منطقه

اهداف سیاسی

1- مقابله با اسلام انقلابی و شیعی

2- تسلط سیاسی بر خاورمیانه

3- تهدید و هشدار به گروه‌های سیاسی

4- تذکر به نوکرهایش

5- جا انداختن پروسه نظام تک‌قطبی جهان

6- تامین امنیت اسرائیل

7- کاهش قدرت راهبردی ترکیه در منطقه

8- تحکیم منابع اقتصادی اسرائیل

9- کاهش نفوذ روسیه در کشورهای آسیای میانه و قفقاز

10- نزدیکی به مرزهای کشورهای آفریقایی و شبه‌جزیره

11- عدم تکرار انقلاب ایران در کشورهای منطقه

12- کاهش نفوذ و اعتبار سازمان ملل

اهداف و انگیزه‌های نظامی

1- ایجاد پایگاه‌های نظامی

2- ایجاد ارتش نوین در کشورهای منطقه به سبک غربی مثل عراق و افغانستان

3- سپر قرار دادن نیروهای پاسدار صلح درکشورهای عراق و افغانستان و سایرکشورهای غرب‌ آسیا

4- توسعه فعالیت‌های جاسوسی

5- تهدید ایران اسلامی

6- تهدید حرکت‌های مردمی در آسیا و آفریقا

اهداف فرهنگی و اجتماعی

1- تهی کردن مردم منطقه از فرهنگ و تمدن هزار ساله خود

2- ترمیم چهره آمریکا نزد جوانان مسلمان بویژه در خاورمیانه

3- جایگزینی حس مذهبی با نژادپرستی و رفاه‌طلبی و مصرف‌گرایی

4- گسترش فحشا و منکرات در کشورهای اسلامی

5- ایجاد روحیه عیاشی به جای عدالت‌خواهی

اقدام متقابل؛ نیازها و ضرورت‌ها

جمهوری اسلامی ایران به علت ویژگی‌های اسلامی و مستقل بودن طبعا نمی‌تواند رفتاری مشابه بسیاری از کشورهای دیگر داشته باشد، بنابراین راهکارهای متفاوتی ارائه می‌کند. در ارائه پیشنهادها و راهکارها به راهبردهایی پرداخته می‌شود که احتمال موفقیت و پیشرفت بیشتری داشته باشد و تا آنجا که مقدور است فعالانه در دفاع از موجودیت، هویت، امنیت، منافع ملی و تمامیت ارضی عمل کند و هیچ فرصتی را از دست ندهد، حتی اگر شانس چندان زیاد نباشد. سرعت عمل و بهره‌برداری از فرصت‌ها و امکانات لازمه هرگونه اقدام و مقابله است. اتخاذ سیاست مقاومت و ایستادگی را می‌توان به عنوان یکی از موضوعات اصلی این استراتژی تلقی کرد، زیرا در استراتژی آمریکا سیاست نظامی‌گری و تهاجم به جهان اسلام هدف قرار گرفته و ایران به عنوان اصلی‌ترین عضو «محور شرارت» مطرح شده است.

با توجه به اینکه ایران آماج این حملات است، طبیعتا نمی‌تواند خود را از صحنه کنار کشیده و نسبت به حوادث و وقایعی که در این راستا اتفاق می‌افتد نقش فعال نداشته باشد. تنها 2 راه پیش‌روی ایران قرار دارد؛ یا تسلیم خواسته‌های زورگویانه و سلطه‌طلبانه آمریکا شود یا اینکه با قوت و قدرت مقابل زیاده‌خواهی‌ها و سلطه‌جویی‌ها مقاومت کند. همان‌طور که گفته شد در هفته‌های گذشته براساس بدعهدی‌های به عمل آمده از سوی دولت آمریکا و عدم پایبندی به قراردادهای دیپلماتیک(برجام) و حتی اقدامات تهاجمی‌تری مانند تصویب و تمدید قوانین تحریمی جدید و قدیمی به اشکال جدید و پیچیده‌تر، جمهوری اسلامی ایران و در ذیل آن مجلس شورای اسلامی طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه آمریکا در منطقه را به تصویب رساند.

اما آنچه مهم به نظر می‌رسد اینکه مجلس در طول چند سال گذشته اقدامات متقابلی را برای مقابله با اینگونه اقدامات ایالات متحده انجام داده بود اما به‌زعم کارشناسان و صاحبنظران سیاسی و امنیتی، دولت ایران برای دفاع از حقوق ملت ایران برابر این تحریم‌های خلاف حقوق بین‌الملل کار مؤثری انجام نداده بود اما با نگاه به ماده‌ها و بندهای مصوب و نیز راهبردهای تعیین شده در این طرح به نظر می‌رسد نظام جمهوری اسلامی ایران با یک کار کارشناسی شده و استفاده از تحلیلگران، کارشناسان و صاحبنظران در حوزه‌های مختلف سیاسی، نظامی و امنیتی و بین‌الملل همچنین اقتصادی و اجتماعی، تمام ابعاد جدید مقابله با آمریکا را در نظر گرفته است، طوری که با بها دادن به پارامترها و نهادهای امنیت‌ساز همچون نیروهای مسلح، وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی در حوزه محیط راهبردی غرب‌آسیا و تقویت کردن آنها از همه لحاظ، برای مقابله با تهدیدات و هرگونه اقدام نامتوازن و غیرعرفی ایالات متحده گام برخواهد داشت.

موانع عملی

به صراحت می‌توان گفت تحقق‌ طرح‌هایی همچون طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه آمریکا در منطقه که رابطه مستقیم با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد زمانی انجام خواهد شد که اولا یک عزم عمومی و وحدت‌نظر در ساختار تشکیلاتی نظام از جمله دولت و در رأس آن ریاست‌جمهوری و همچنین نهادهای مرتبط با این موضوع از جمله مجلس و قوه‌قضائیه و نیروهای نظامی از جمله سپاه پاسداران و نیروی قدس سپاه وجود داشته باشد اگرنه عدم پایبندی یا وجود استقلال فکری و عملی در موضوع فوق منجر به رسیدن نتایج ناقصی همچون دوران گذشته خواهد بود.

ثانیاً آنچه از میان اظهارنظرهای مقامات جمهوری اسلامی استنباط می‌شود، جدی نگرفتن و ناچیز شمردن تحریم‌های جدید آمریکا و در نتیجه فقدان سیاست مشخص در قبال تحریم‌هاست. بیان این نکته در سخنان رئیس مجلس که «مصوبه آمریکایی‌ها حادثه خیلی سهمگینی نیست و باید توجه داشت تاثیر شایان ذکری در کشور نمی‌گذارد و اندازه و تاثیر آن در زندگی مردم نازل است»، در عمل می‌تواند آثار مخرب این تحریم‌ها بر سرمایه‌گذاری کشورها و شرکت‌های بزرگ غرب در توسعه اقتصادی ایران را نادیده بگیرد و سیاست خارجی ایران را دستخوش دنباله‌روی از رویدادهای منطقه و جهان کند.

نکته آخر در این موضوع این است که اسناد و کارنامه‌ها نشان می‌دهد سیاست‌ها و راهبردهای دستگاه دیپلماسی کشور از زمان شکل‌گیری دولت یازدهم به نوعی از خطوط اصلی دکترین انقلاب اسلامی فاصله گرفته و نشانه‌های بارز آن در طول تعاملات و مذاکرات چند سال گذشته به عینه مشهود بوده است. تجدیدنظر در سیاست خارجی ایران و به وجود آوردن الزاماتی برای پیشبرد اصلاحات عمیق در جهت توسعه سیاسی و اقتصادی و نیز تامین حقوق شهروندی همچنین پیش‌گرفتن سیاست‌های ضدآمریکاستیزی و تلاش در جهت پیوستن به جامعه جهانی به هر قیمتی، رویکردی است که به صورت کامل در تضاد با عملی شدن طرح‌هایی همچون طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه آمریکا تلقی خواهد شد.

رفع موانع و الزامات

در طول سال‌های گذشته همواره نیروهای مسلح به عنوان اصلی‌ترین قدرت بازدارنده جمهوری اسلامی مورد مناقشه قدرت‌های استعمارگر بوده است. نگاه به لیست تحریم‌های متعدد و قطعنامه‌هایی که با فشار این قدرت‌ها در سازمان ملل تصویب می‌شود بخوبی گویای این موضوع است که محدودسازی نیروهای مسلح یکی از مهم‌ترین اهداف دشمنان برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی است. در این میان انگشت گذاشتن روی توانمندی‌های موشکی بخوبی روشن می‌کند این حوزه به عنوان یکی از اصلی‌ترین پایه‌های دکترین نظامی ایران تا چه حد برای آنها دارای اهمیت است.

حوزه موشکی به‌رغم همه این تحریم‌ها، فشارها و جوسازی‌ها اما با سرعتی مثال‌زدنی و با تکیه بر توان و دانش داخلی مسیر خود را می‌رود و اگرچه این دست‌اندازی‌ها ممکن است گاه موانعی را پیش روی صنعت نظامی ایران قرار دهد اما هیچ‌گاه حرکت این قطار را متوقف نکرده است لذا با توجه به این موضوع یکی از الزامات عملی طرح مقابله با اقدامات آمریکا همین پایبندی نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی است که در واقع تاکیدی چندباره بر خط قرمز بودن توانمندی‌های موشکی به عنوان یکی از عوامل بازدارندگی در نظام جمهوری اسلامی ایران است.

نکته دوم بحث نیروی قدس سپاه است که امروز در خط مقابله با تروریست‌ها در منطقه قرار دارد و همیشه در سیبل حملات دشمنان بوده و آنها سعی کرده‌اند با طرح ادعاهایی نظیر تروریستی بودن این نیرو، جامعه جهانی را علیه یکی از درخشان‌ترین و کارآمدترین نیروهای نظامی ایران و جهان اسلام، با خود همراه کنند اما عملکرد نیروی قدس در حراست از سرزمین‌های کشورهای اسلامی نظیر عراق و سوریه، باطل‌السحر این تلاش‌ها بوده است، لذا با توجه به این موضوع رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در طرح جدید خود در کنار حمایت معنوی از این نیرو با اختصاص هزار میلیارد تومان بودجه، حمایت خود را در عرصه عملی نیز نشان دادند.

نکته بعدی استفاده از تمام ظرفیت‌های حقیقی و حقوقی و سیاسی برای برون‌رفت از چالش‌های ایجادی از سوی آمریکاست و به واقع باید به لحاظ سیاسی عکس‌العمل‌های محکم و بموقع داشت که لزوم برخورد محکم‌تر و انقلابی‌تر با آمریکایی‌ها در تمام سطوح دیپلماتیک و دولتی را می‌طلبد.

نتیجه و پایان سخن

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران، آمریکایی‌ها حکومت و دولت ایران را با عناوین و عباراتی همچون دولت توسعه‌طلب، ناقض حقوق‌بشر، گسترش‌دهنده سلاح‌های کشتار جمعی، فعال‌ترین دولت حامی تروریسم، اخلالگر در نظم مناطق اطراف خود، مخل روند صلح اعراب و اسرائیل، دولت یاغی و سرکش از نظم موجود، عضو محور شرارت، پایگاه استبداد و مانند آنها توصیف کرده و همچنان به این برداشت از ایران ادامه می‌دهند.

از زمان حضور ترامپ در مسند ریاست‌جمهوری آمریکا نیز نومحافظه‌کاران و تندروهای دموکرات سعی بر سبقت از یکدیگر در دشمنی علیه جمهوری اسلامی ایران داشته‌اند و این دو به رغم اینکه اختلافات جدی دارند ولی در قبال ایران طرح‌های مشترکی را به امضا رسانده‌اند، هرچند در برهه کنونی ایران به تعهدات خود عمل کرده اما آمریکایی‌ها سعی دارند مانع از بهره‌گیری ایران از مزایای پساتحریم شوند و در این راستا منع‌های مختلفی در مقابل جمهوری اسلامی ایران ایجاد می‌کنند.

طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه ایالات متحده آمریکا در 8 بخش و 27 ماده در 22 مرداد 96 به تصویب مجلس شورای اسلامی درآمد تا جمهوری اسلامی ایران به صراحت و به صورت جدی برای مقابله موثر با سیاست‌های خصمانه دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و آن دسته از اقداماتی که منافع حیاتی امنیتی اسلامی ایران و هم‌پیمانان منطقه‌ای را در معرض تهدید و مخاطره قرار می‌دهد، اقدام کند، لذا با دانستن این موضوع نگارنده در تلاش بود با معرفی اهم اقدامات و اهداف آمریکا در منطقه، چرایی و اهداف را تشریح کند و در پایان الزامات اساسی و عملیاتی طرح مصوب مجلس شورای اسلامی برای مخاطب مطرح می‌شود.

اولا نهاد قانون‌گذاری کشور با توجه به طرح همه‌جانبه‌ای که به تصویب رساند و بحق همه زوایای منافع ملی ایران را در نظر گرفته است، باید مسؤولیت پیگیری و نظارت بر اجرای این طرح را بشدت و به طور جد دنبال کند همچنین با بازبینی‌ها و نیز رصدهای صورت گرفته از طریق نهادهای ذی‌ربط باید به صورت آنلاین تحرکات و سیاست‌ها و تصمیمات دولت و مجلس نمایندگان آمریکا را دنبال کرده و طرحی را هموزن با سیاست‌هایی که طرف‌های خارجی- بویژه آمریکایی‌ها- در قبال جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کنند به تصویب رسانده و اجرایی کند. ثانیاً دولت که مهم‌ترین نقش را با داشتن شاخص‌های اجرایی و عملیاتی از جمله وزارت دفاع، وزارت اقتصاد، وزارت امور خارجه و وزارت اطلاعات همچنین سازمان انرژی هسته‌ای دارد، با ایجاد و تشکیل قرارگاه مرکزی با حضور نمایندگان سه‌قوه، وزرا، نمایندگان سپاه و نیروی قدس و نیروی هوافضا و نیز کارگروه‌های ذی‌نفع در هر یک از وزارتخانه‌ها و نهادهای مرتبط نسبت به اجرای مواد مصوب طرح مقابله با اقدامات آمریکایی‌ها اقدام لازم را انجام دهد.

نکته دوم در این موضوع این است که دولت در اجرای این طرح، در مناسبات سیاست خارجی، نباید خود را محدود کند.

نکته سوم ورود دولت و استفاده از فضای عظیم رسانه در جهت شناساندن سیاست‌ها و اهداف خصمانه دولت ایالات متحده آمریکا برای جهانیان از یک طرف و ایجاد فضای همدلی و همگرایی در کشورهای منطقه و جهان اسلام است.

ثالثاً در حوزه ورود قوه‌قضائیه در اجرایی شدن این طرح باید اذعان کرد قوه‌قضائیه با تشکیل قرارگاه قضایی و حقوقی و استفاده از کارشناسان مجرب و افراد خبره در حوزه مسائل حقوقی و کیفری ضمن پیگیری حقوق شهروندان ایرانی و حمایت از اشخاص و افرادی که در حوزه بین‌الملل از سوی دادگاه‌های آمریکایی تحریم شده‌اند، اقدامات لازم را انجام دهد.

نکته آخر اینکه به نظر می‌رسد ایران در آینده با تهدیدهای جدیدی روبه‌رو خواهد شد و ناامن شدن وضعیت در ساختار منطقه‌‌ای غرب آسیا، موجب می‌شود ایران به‌ عنوان یک «بازیگر خردمند»، بر پایه‌ بی‌‌اعتمادی به سایر کشورها، درصدد تأمین امنیت‌ملی خود از طریق حفظ و افزایش قدرت نسبی‌‌اش باشد. به عبارت بهتر، بیشینه‌سازی قدرت نظامی توسط ایران با هدف افزایش قدرت بازدارندگی و تأمین امنیت کشور انجام می‌شود.

قدرت اول نظامی منطقه بودن نه با خرید تسلیحاتی یا رابطه با آمریکا بلکه در خودکفایی خلاصه می‌شود، مولفه‌‌‌ای که موجب شده نیروهای مسلح ایران به عنوان قدرت بزرگ در سراسر جهان ‌ایفای نقش کنند، لذا باید اذعان کرد با توجه به تهدیدات و خطرات روزافزون علیه جمهوری اسلامی، نیروهای مسلح کشورمان محکوم به تقویت بنیه دفاعی خود هستند. چنانچه در این حوزه تدابیر لازم اندیشیده نشود، دشمنان خارجی تیغ خود را علیه ایران تیز خواهند کرد و اگر تاکنون از حمله به ایران خودداری کرده‌اند، مرهون بازدارندگی نظامی ایران است که روز به روز افزایش می‌یابد.

http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2286/12/183203/0

ش.د9603910