(روزنامه وطن امروز ـ 1395/01/30 ـ شماره 1862 ـ صفحه 1)
در گزارش جدید وزارت خارجه آمریکا درباره وضعیت حقوقبشر در ایران که اخیرا منتشر شد علاوه بر تکرار ادعاهای قبلی، ناباورانه ادعا شده «حسن روحانی»، رئیسجمهوری ایران، سال 2013، بعد از انتخاباتی غیرآزاد روی کار آمده است! همچنین ادعاهای مضحکی همچون ستم به 2 میلیون عرب اهوازی، 13 میلیون آذریزبان، گیلانیها، بلوچها و زنان و... در این گزارش مشاهده میشود که حقیقتا میتوان نام آن را سیاهنمایی رسمی وزارت خارجه آمریکا علیه ایران در دوره پسابرجام نامید؛ طنز تلخی که مطابق قوانین بینالملل مصداق بارز «دخالت در امور کشورها»ست و با سناریوسازی ضد نوع نظام جمهوری اسلامی و قوانین حقوقی و قضایی جاری در آن به دنبال اثبات ظالمانه و غیرانسانی بودن شرع است.
ایستادن دولت آمریکا در مقام قضاوت سایر کشورها در حوزه رعایت حقوق زنان و اقلیتها زمانی جالب میشود که بدانیم زنان آمریکایی در حال حاضر در ایالات متحده کمپین «مبارزه با تبعیض جنسیتی» را به راه انداختهاند و حتی اوباما نیز با یک سال تاخیر پس از سخنرانی یکی از برندگان جایزه سینمایی اسکار در اعتراض به تبعیض جنسیتی جدی در هالیوود، بالاخره به آن پیوست! همچنین قیام سیاهان ضد تبعیض نژادی نیز در دوره ریاستجمهوری اوبامای سیاهپوست کماکان ادامه دارد!
مردم در برابر انقلاب؟
علاوه بر این پایهگذاری این گزارش بر بخشهایی همچون «اختلافات قومیتی» و «جنسیتی» در کنار «سوگیری رسمی سایبری» با شعار «آزادی اینترنت»، از تمرکز وزارت خارجه آمریکا بر پروژه «تغییر نظام» از مسیر بازمهندسی جامعه ایرانی با اهداف از پیش تعیین شده خارجی، خبر میدهد. پروژه مهمی که برخی تحلیلگران غربگرا در ایران مدعی بودند با روی کار آمدن دولت یازدهم و در پیش گرفتن سیاست امتیازدهی یکجانبه در مذاکرات هستهای، از دستور کار دولت اوباما خارج شده است.
این سیاههای است که مستقیما به امضای «جان کری»، وزیر خارجه دولت آمریکا رسیده و دولت اوباما نسخهای از آن را به منظور تصمیمسازی برای کنگره و سنا ارسال کرده است و بعید نیست کنگره نیز مطابق رویه گذشته تحریمهای جدیدی بر گزارش حقوقبشری دولت اوباما استوار کند.
اما سند حقوقبشری ضدایرانی وزارت خارجه آمریکا با بودجه کدام نهادها و مراکز تهیه و تنظیم شده است؟
خائنان ایرانیتبار
1- یکی از منابع مورد استناد وزارت خارجه آمریکا در این گزارش، «مرکز اسناد حقوقبشر ایران» است که تأمین مالی آن را وزارت خارجه آمریکا و دولت کانادا بر عهده دارند و وزارت اطلاعات کشورمان در سال 1388 آن را یکی از 60 «موسسه خارجی فعال در اغتشاشات» معرفی کرد.
مرکز اسناد حقوقبشر ایران توسط دختران «عبدالرحمن برومند»، رئیس هیأت اجرایی نهضت مقاومت ملی ایران با گرایش سیاسی ضدجمهوری اسلامی ایران و سابقه حمایت از بختیار اداره میشود که براساس اسناد رسمی موجود ارتباط زیادی با تشکیلات هلندی ضدایران وابسته به بودجه اتحادیه اروپایی دارد و بخشی از بودجه رسمی آن نیز توسط «NED» یا «صندوق کمک ملی برای دموکراسی» تامین میشود. 90 درصد بودجه مالی «NED» را نیز کنگره آمریکا تامین میکند!
2- از دیگر شرکای دولت آمریکا در پروندهسازی حقوقبشری ضدایران میتوان به سازمان امنیتی «نایاک» اشاره کرد که رابطهای دوسویه با کنگره و کاخسفید دارد و در مذاکرات منتهی به برجام میان ایران و آمریکا نیز نقش واسطه مورد اعتماد هیأت ایرانی و آمریکایی را برعهده داشت؛ به نحوی که عکسهای وزیر امور خارجه کشورمان در شرایط غیررسمی به واسطه حضور مداوم مدیران نایاک در اقامتگاه حساس و با درجه امنیتی حداکثری ظریف و همکاران، در شبکههای اجتماعی منتشر شد!
تأیید افشاگری وطن
«تریتا پارسی»، مدیر و موسس نایاک هفته گذشته در گفتوگو با برنامه «به عبارت دیگر» شبکه بیبیسی فارسی، با تایید گزارشهای قبلی «وطن امروز»، اعتراف کرد مدیریت «کمپین تعیین نخستین گزارشگر حقوقبشر سازمان ملل» برای ایران را نایاک برعهده داشته است. سازمان مورد حمایت «برژینسکی» و «گری سیک»، پروندهسازی ضدایران در حوزه حقوقبشر را به صورت مستقیم از سال 2009 با فعال ساختن مدیران قدیمی خود «هادی قائمی» و «دخی فصیحیان»، در سازمانهای ضدایرانی و سازمان ملل آغاز کرد. «مرکز اسناد حقوقبشر ایران»، پروژه «ائتلاف برای دموکراسی در ایران»، گروه «اتحاد برای ایرانیان» و «پایگاه داده زندانیان سیاسی در ایران» از مراکز مرتبط با نایاک هستند که بودجه همگی آنها از کمکهای ویژه NED، سازمان ملل و دولتهای متخاصم آمریکا، هلند و کانادا تامین میشود.
نقشه تمرکز اطلاعاتی
نایاکیها علاقه بسیاری به مدیریت همه جریانات ضدایرانی در غرب دارند و «خویشفرمایی» سازمانها و مراکز متعدد ضدایرانی با وابستگی به گروههای مختلفی همچون «منافقین»، «بهاییان»، «سلطنتطلبان» و... را موجب هدررفت بودجه چندصد میلیون دلاری دولت آمریکا ضدایران میدانند. براساس همین هدفگذاری با چراغ سبز دولت «اوباما»، موفق شدند مدیریت بر بودجه سازمانهای ضدایرانی را عهدهدار شده و در تجمیع دادهسازیها ضد کشورمان، به بازیگری کلیدی تبدیل شوند. هر چند این سیاستگذاری هوشمندانه از سایز دلالی همچون «تریتا پارسی» بسیار بزرگتر است و آمریکا این روند را مدیون شخص برژینسکی است که تنها پرونده شکستخورده عمر حرفهای خود را وقوع «انقلاب اسلامی در ایران» معرفی کرده است.
نفوذ ادامهدار شبکه نمازیها
3- در کنار مراکز فعال خارجی، شبکه سازمانهای وابسته به «همیاران غدا» با بنیانگذاری «باقر نمازی» و معاون اردکانی وزارت بهداشت در دوره «هاشمیرفسنجانی» نیز نقش مهمی در دادهسازی حقوقبشری ضد کشورمان داشته و دارند. از جمله این موارد میتوان به چند سازمان فعال در حوزه به اصطلاح حقوق کودکان و زنان اشاره کرد که نفوذ گسترده بهاییان در آنها مشهود است و در اجلاس کمیسیون مقام زن نیویورک نیز گزارشهای ضدایرانی آنها در سکوت مسؤولان دولت یازدهم - مولاوردی و همکاران- بسیار مورد توجه قرار گرفت.
این شبکه هماکنون با هدایت نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل و با مشارکت شهرداری و یکی از اعضای شورای شهر که از ارتباطات نزدیکی با «علیرضا امیدوار»، عضو هیأتمدیره آتیه بهار نمازیها برخوردار است، مدیریت پروژه بازمهندسی مطالبات اجتماعی ایرانیان را با هدف فعالسازی جنبشهای «حقوق بشری» از داخل ایران، عهدهدار است.
شبکه باقر نمازی بنا بر اسناد منتشرشده در گزارشهای قدیمی همیاران غدا، از طریق دفتر عمران سازمان ملل، دپارتمان توسعه فراملی انگلیس (DFID)، وزارت خارجه آمریکا، NED و پارلمان هلند و... تغذیه مالی میشود. ارتباط تشکیلات همیاران با وزارت خارجه آمریکا به حدی زیاد بود که در دورهای که ویزای سفر به آمریکا حتی برای دیپلماتهای ایرانی صادر نمیشد، مبادله «مربی» برای آموزش به مجموعه سمنهای تحت مدیریت نمازی، با واسطهگری نایاک میان وزارت امور خارجه ایران و ایالات متحده به سادگی صورت میگرفت! «سیامک نمازی» نیز در دورهای که ایران به پاتوق متخصصان انقلاب مخملی اندیشکدههایی همچون «وودرو ویلسون» تبدیل شده بود دوره ویژه کارورزی را به مدت 2 سال در NED گذراند و سپس مجهز به نسخههای جدید انقلاب خشونتپرهیز «جین شارپ» به ایران بازگشت.
شایان ذکر است نمازیها بلافاصله پس از خروج از ایران به واسطه فعالیت گسترده ضد نظام در فتنه 88 در نایاک و NED و وودرو ویلسون به عنوان تحلیلگر ارشد و عضو هیأتمدیره، به کار گرفته شدند.
خصومتورزی رسمی آمریکایی
با احتساب این موارد به نظر میرسد نقشه اتحاد مراکز حقوقبشری ضدایرانی فعال در خارج کشور همزمان با ایجاد اتصال میان آنها و بخش فعال در داخل با همکاری و مدیریت نایاک به نیابت از دولت آمریکا، در حال تکمیل است و بزودی شاهد وضع تحریمهای گسترده حقوقبشری ضدایران همزمان با تحریک سمنهای سازماندهیشده برای فشار به نظام با هدف ایجاد «تغییر از درون» خواهیم بود.
نقشه هوشمندانهای که کمترین هزینه آن بازگشت باقر و سیامک نمازی به ایران به جهت بازگشایی مسیر ورود سرتیمهای جدید به کشور میتواند باشد. به این ترتیب که مهرههای سوخته هزینه میشوند تا دستگاه امنیتی توان چانهزنی و درگیری خود برای دستگیری چهرههای جدید با رزومه پاک را از دست بدهد.
هزینه همه بخشهای «پروژه تغییر» به اذعان اسناد و مدارک آشکار بهدست آمده از منابع رسمی، برعهده دولت آمریکا و متحدان اروپایی آن است. این تنها بخشی از مستندات ادامه دشمنی و خصومتورزی هیأت حاکمه آمریکا با ایرانیان و حکومت مردمی آنهاست. مستنداتی که برخی سیاستمداران غربگرا در دوره پیش از توافق نادیده گرفتند و اسیر سیاست مزورانه دوگانه «آمریکای صلحطلب و آمریکای جنگطلب» باراک اوباما شدند و اکنون در بحبوحه اجرای سیاست «اعتماد به کدخدا» از تحلیل علت نقض عهد اوبامای مودب و باهوش عاجزند.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1862/1/156234/0
ش.د9505074