تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۹۴۳
پایگاه بصیرت / سارا معصومي

(روزنامه اعتماد – 1396/09/28 – شماره 3979 – صفحه 6)

ايران با توافق هسته‌اي با ١+٥ در منطقه خاورميانه قدرتمندتر شد. با باز شدن غل و زنجيرهاي تحريم از دست و پاي ايران، اين كشور اين روزها در منطقه از لبنان تا عراق، از سوريه تا يمن حرف نخست را مي‌زند. مشت‌هايي نمونه خروار از تحليل‌هايي كه درباره تعميق نقش منطقه‌اي ايران در چندسال اخير به گوش مي‌رسد. در تمام اين تحليل‌ها نيز يك خط واحد دنبال مي‌شود: تهران به دردسري براي عربستان سعودي، رژيم اسراييل و ايالات متحده در منطقه بدل شده است.

اسكات پترسون، خبرنگار كريستين ساينس‌مانيتور كه عمر حرفه‌اي خود را در كشورهاي منطقه مانند ايران، عراق و افغانستان گذرانده است روز گذشته گزارشي تحليلي و جامع از نقش ايران در منطقه به خصوص در مسير مبارزه با تروريست‌هاي داعش ارايه داد. در بخش‌هايي از اين گزارش تحليلي وي به دفتر گروه‌هاي نظامي شيعه در بغداد مراجعه كرده و نوشته است: به محض ورود تصوير بزرگي از آيت‌الله علي خامنه‌اي، رهبر معظم ايران به چشم مي‌خورد. اين تصوير به خودي خود گوياي اين است كه «حركت نجبا» يكي از ٤٤ گروه نظامي شيعه‌اي است كه خود را وفادار به رهبر ايران مي‌داند.

در بغداد يك اعتقاد و باور واحد وجود دارد و آن هم اين است كه ورود سريع ايران به ماجرا در ژوئن ٢٠١٤ منجر به متوقف شدن روند سعودي توسعه نفوذ داعش در اين كشور شد و عملا پايتخت عراق را از ساقط شدن توسط اين گروه تروريستي درامان داشت. اين اتفاق در حالي رخ داد كه ايالات متحده براي پاسخ دادن به اين تهديد در عراق چندماه معطل كرد و عراقي‌ها را در روزها و ساعت‌هايي كه به امداد امريكايي‌ها نياز داشتند، تنها رها كرد. هاشم موسوي، سخنگوي نجبا در اين باره به كريستين ساينس مانيتور مي‌گويد: «اگر تجهيزات و تسليحات ايراني‌ها نبود، امروز داعش روي همين صندلي كه شما بر آن نشسته‌ايد، جا خوش كرده بود. پيروزي ما بر داعش پيروزي براي كل جامعه بشريت بود.»

البته كه پيروزي بر داعش پيروزي براي ايران بود كه از جبهه‌هاي جنگ عليه داعش در سوريه و عراق به عنوان قدرت منطقه‌اي بدون رقيب بيرون آمد. قدرتي كه ظرفيت‌هاي نرم و سخت بسياري را در خود جاي داده و مي‌تواند شكل‌دهنده به حوادث و جريان‌ها در خاورميانه باشد. ايران اين روزها قدرتي را در منطقه تجربه مي‌كند كه پيش از اين مسبوق به سابقه نبوده است. مي‌توان گفت كه پيش از اين ايران شاهد موفقيت‌هاي محدود در توسعه بسط و نفوذ خود در منطقه بوده كه البته اين ورق در سال‌هاي اخير بازگشته است. با اين وجود، امروز ايران با ورود به جبهه مبارزه با داعش و افزايش توان متحدان خارجي خود، غيبت چندين و چندساله رهبري امريكا در منطقه و اشتباهات فاحش و پياپي عربستان سعودي به عنوان رقيب منطقه‌اي خود توانسته به عنوان يك قدرت منطقه‌اي بلامنازع ظهور كند. منطقه خاورميانه مدرن همواره چهره‌هايي مانند جمال عبدالناصر در مصر يا صدام حسين در عراق را به خود ديده كه به دنبال توسعه هژموني ژئوپولتيك خود بوده‌اند و البته كه شكست خورده‌اند. البته كه نمي‌توان نقش دخالت‌هاي غيرسازنده روسيه، امريكا يا ساير قدرت‌هاي خارجي را در اين منطقه ناديده گرفت.

با اين وجود ايران امروز از نفوذ و قدرتي برخوردار است كه بر هرگونه هژموني در نيم‌قرن گذشته بر منطقه سايه انداخته است. هرچند كه برخي تحليلگران مي‌گويند محدوديت‌هايي بر ميزان بسط نفوذ ايران در منطقه وجود دارد اما سرعت سريع رشد ايران مي‌تواند چالشي براي رياض، واشنگتن يا تل‌آويو در منطقه‌اي باشد كه روزي محل سيطره مطلق خود مي‌دانستند. در منطقه‌اي كه گرفتار جنگ‌هاي متنوع است و بهارهاي عربي را تجربه كرده و البته از شكاف ميان شيعيان و اهل‌سنت هم رنج مي‌برد. سوال اساسي اين است كه تهران تا كجا مي‌تواند پيش برود ؟ هرچند كه مي‌توان گفت حمله‌هاي ايالات متحده به افغانستان و عراق در سال‌هاي ٢٠٠١ و ٢٠٠٣ نخستين زمينه‌ها براي بسط نفوذ ايران را فراهم كرد اما حركت‌هاي حساب شده ايران از سال ٢٠١١ در منطقه به انضمام همراهي‌هاي بيشتر متحدان ايران به خصوص روسيه و رفتارهاي به دور از آينده‌نگري دشمنان ايران منجر به بسط توسعه و نفوذ تهران شده است. ايران به خوبي از فرصت مبارزه با داعش و شكست دادن اين گروه تروريستي استفاده كرد. ايران بارها و بارها امريكا را متهم به شكل دادن به داعش كرده بود و البته اين ادعا را دونالد ترامپ نيز مطرح كرده و باراك اوباما، رييس‌جمهور پيشين امريكا را مسبب ايجاد داعش خوانده بود.

رهبر ايران شكست دادن داعش را پيروزي محور مقاومت خواند و حسن روحاني، رييس‌جمهور ايران نيز در تاريخ ٢٣ اكتبر خاطرنشان كرده بود كه بدون ايران برداشتن هيچ‌گونه گامي در عراق، سوريه، آفريقاي‌شمالي و خليج‌فارس ممكن نيست. ايران ساختار قدرت منطقه را به نفع خود چيده است و البته كه براي اين چينش نيز گاه دست به ريسك‌هاي جدي زده است. در عربستان سعودي چهره‌هايي مانند محمد بن سلمان اتهام‌هايي را متوجه ايران مي‌كنند يا عناويني را به مقام‌هاي ايراني مي‌دهند اما حقيقت اين است كه رياض با هيچ كدام از اين حركت‌ها نتوانسته مانع از نفوذ ايران شود. عربستان در چندماه اخير تلاش‌هاي نافرجام بسياري براي برخوردهاي جدي با ايران انجام داده است كه آخرين نمونه بين‌المللي آن مربوط به استعفاي سعد حريري، نخست‌وزير لبنان بود. حريري در متن استعفاي خود كه سعودي‌ها آن را نوشته بودند و از عربستان نيز قرائت شد ادعا كرد كه ايران به هركجا كه پاگذاشته تخريب و ويرانگري را با خود آورده است و كشوري است كه در امور داخلي ساير كشورهاي منطقه دخالت مي‌كند.

تنها چندهفته پس از اين نطق بود كه حريري به لبنان بازگشت و يكي از كساني كه به استقبال وي آمده و براي او آرزوي موفقيت كرد سفير ايران در لبنان بود. حريري تنها چندساعت پس از بازگشت به بيروت استعفاي خود را نيز پس گرفت. يك مثال ديگر يمن است، جنگي كه عربستان سعودي از يك سال و نيم تا دو سال پيش به آن ورود كرده و البته در آن از حمايت نظامي امريكا نيز برخوردار است. دليل ورود سعودي به اين جنگ يك هدف بود: بيرون راندن حوثي‌هاي مورد حمايت ايران از قدرت. اين هدف تاكنون ١٠ هزار كشته برجا گذاشته و بيمارستان‌ها و مناطق تاريخي يمن به ويرانه‌اي بدل شده‌اند. همزمان حصر يمن توسط سعودي نيز به شيوع بيماري‌ها و گسترش قحطي و گرسنگي در اين منطقه منتهي شده است.

يك تحليلگر مسائل خاورميانه در مدرسه علوم سياسي و اقتصادي لبنان در اين باره مي‌گويد: در نگاهي تاريخي مي‌توان گفت كه تهران هيچگاه در چنين موقعيت قدرتمندي در منطقه نبوده است. ايران هم سرمايه‌گذاري مادي و هم معنوي در سوريه كرد. بسياري از ما حتي شخص من فكر مي‌كرديم كه ايران در حال دست زدن به انتخاب‌هاي اشتباه است و در نهايت بازنده اين قصه خواهد بود. اما از منظر نفود و تاثيرگذاري ژئواستراتژيك مي‌توان گفت كه سرمايه‌گذاري‌هاي ايران در سوريه به بسط و توسعه نفوذ منطقه‌اي اين كشور تمام شد. البته كه تهران در مسير مبارزه با داعش نيز با اتهام‌هايي روبه رو شد. هر حركت نظامي كه ايران در خارج از مرزهايش انجام مي‌داد به حركت شيعه عليه سني تعبير مي‌شد و همين مساله بر سختي مديريت بحران ايران در منطقه افزوده بود.

با وجود تمام خطرها ايران در سه كشور عراق، سوريه و افغانستان دامنه بسط و نفوذ خود را نشان داده است. در سوريه ايران يكي از نقطه‌هاي كليدي براي محقق شدن چيزي بود كه باراك اوباما سال‌ها قبل تحقق آن را غيرممكن خوانده بود: باقي ماندن بشار اسد در قدرت و پيروزي نظامي بر داعش و معارضه مسلح كه زماني مورد حمايت امريكا، تركيه، عربستان سعودي، قطر و اردن بودند. ايران در سوريه با حزب‌الله لبنان هم همراه شد و همچنين مدافعاني از افغانستان نيز در سوريه در جبهه ايران جنگيدند. سردار قاسم سليماني در اواسط سال ٢٠١٥ سفري محرمانه به روسيه داشت و با كرملين در مورد همپوشاني قدرت زميني ايران با قدرت هوايي روسيه گفت‌وگو كرد.

ركس تيلرسون، وزير خارجه ايالات متحده در سخناني در ماه اكتبر اعلام كرد كه با به پايان رسيدن جنگ با داعش در عراق، اكنون شبه‌نظامياني كه در عراق هستند بايد به خانه خود يعني ايران بازگردند. محمد جواد ظريف، وزير خارجه ايران نيز در پاسخ اين سوال را مطرح كرد كه عراقي‌هايي كه براي دفاع از خانه و كاشانه خود در برابر داعش قيام كرده‌اند، دقيقا بايد به كجا بروند؟

امريكا هنوز هم نقش مهمي را در عراق بازي مي‌كند. اين كشور در سال ٢٠١٦ به تنهايي، بيش از ٥ ميليارد دلار به عراق كمك كرده است و سفير امريكا در عراق نيز هر هفته با مقام‌هاي وزارت دفاع اين كشور ديدار مي‌كند. دفتر حيدرالعبادي، نخست وزير عراق مملو از عكس ديدارهاي مقام‌هاي امريكايي با عراقي است و اين در حالي است كه در اين دفتر عكسي از ديدار مقام‌هاي ايراني با مقام‌هاي كشور ميزبان وجود ندارد. نويسنده اين مطلب در پايان اين سوال را مطرح مي‌كند كه سياست‌هاي تهران فعلا در افغانستان و خاورميانه به قدرت بيشتر اين كشور منتهي شده است اما سوال اين است كه آيا اين نفوذ منجر به قدرت بيشتر ايران يا دردسرهاي بيشتر براي ايران مي‌شود؟

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=93297

ش.د9604000