تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۷:۴۴  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۹۸۴
ابوشريف: هيچ كشوري مثل ايران از فلسطين حمايت نمي‌كند
اشاره: اقدام جديد دونالد ترامپ رئيس جمهوري آمريكا درباره قدس اگرچه حكايت از توطئه جديد براي منطقه دارد، اما حقيقت آن است كه شرايط سياسي خاورميانه و جهان به گونه‌اي است كه ديگر ابرقدرت‌ها و نظام‌هاي استعماري تعيين‌كننده نيستند. به همين دليل بلافاصله يك هجمه گسترده بين‌المللي عليه تصميم ترامپ كه قدس را پايتخت رژيم صهيونيستي خواند، صورت گرفت. اگر 70 سال قبل انگليس رأي به اشغال فلسطين داد و آمريكا نيز از آن حمايت كرد و به سرعت يهوديان را از سراسر جهان روانه فلسطين كردند، اما امروز اقدام آمريكا با اعتراض و واكنش گسترده روبرو مي‌شود تا جايي كه حتي متحدان اروپايي آن نيز از اين تصميم ترامپ اعلام برائت مي‌كنند. نه گروه‌هاي فلسطيني، نه محور مقاومت منطقه و نه كشورهاي اسلامي اجازه نخواهند داد رؤياهاي جديد غربي‌ها در خاورميانه به واقعيت تبديل شود. گروه‌هاي مقاومت فلسطيني پس از تصميم جديد ترامپ، به صراحت گفتند حملات مسلحانه و انتفاضه جديد عليه رژيم صهيونيستي را آغاز خواهند كرد. از ديگر سو رهبران كشورهاي اسلامي كه قدس را اولين نماد ديني مسلمانان مي‌دانند و حتي كشورهاي غيراسلامي و بعضاً همپيمانان ايالات متحده نيز عليه تصميم ترامپ موضع گرفته‌اند. اين علاوه بر تظاهرات گسترده در سراسر جهان عليه اقدام نابخردانه رئيس جمهوري آمريكاست. البته در اين ميان انتقاداتي به موضعگيري ضعيف اتحاديه عرب و كشورهاي تأثيرگذار عربي وارد شده است. براي اطلاع بيشتر از جزئيات مربوط به طرح ترامپ و موضع گروه‌هاي مقاومت فلسطيني در مقابل آن و همچنين بررسي سياست‌هاي آتي منطقه، گفتگويي مفصل با «ناصر ابوشريف» نماينده جنبش جهاد اسلامي فلسطين در ايران انجام داديم كه از نظر خوانندگان محترم روزنامه خواهد گذشت. يادآوري مي‌شود كه اين گفتگو در محل روزنامه اطلاعات انجام شد و پيشاپيش از جناب ابوشريف كه دعوت ما را پذيرفتند و همچنين جناب «طبيعت‌شناس» مترجم ايشان كه ترجمه اين گفتگو را قبول زحمت فرمودند، صميمانه سپاسگزاريم.
پایگاه بصیرت / گفتگو: نادر مازوجي ـ‌ آرش ميري‌خاني

(روزنامه اطلاعات - 1396/09/26 - شماره 26891 - صفحه 12)

* جناب ابوشريف، پرسش نخست را با ايران و روابط آن با گروه‌هاي فلسطيني آغاز مي‌كنيم. در برهه‌اي شاهد تنش در روابط گروه‌هاي مقاومت فلسطين با ايران بوديم. اين موضوع كه پس از بهار عربي و بحران سوريه آشكار شد، با توجه به اينكه ايران هميشه پشتيبان پايدار مقاومت فلسطين بود چگونه قابل توجيه است؟ در ضمن گروه‌هاي فلسطيني اكنون بيشتر به كشورهاي عربي نزديك شده‌اند آن هم در شرايطي كه همان كشورهاي عربي به اسرائيل نزديك شده‌اند. شما آينده روابط گروه‌هاي فلسطيني با ايران را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

** به نظر من گروه‌هاي فلسطيني در اين مدت به درك خوبي درباره ايران و مسائل منطقه رسيده‌اند. البته برخي كشورهاي منطقه مثل عربستان يا تركيه به مردم فلسطين كمك مالي مي‌كنند يا حتي قطر تاكنون صدها ميليارد دلار به فلسطيني‌ها كمك كرده است. اما واقعيت اين است كه هيچ كشوري در دنيا مانند ايران جرأت نكرده به صورت علني از مردم فلسطين حمايت مالي و نظامي كند. جنبش حماس در سال‌هاي گذشته اين موضوع را درك كرده بود كه هيچ كشوري در دنيا توان حمايت تسليحاتي از گروه‌هاي فلسطيني را مانند ايران ندارد و حتي گردان‌هاي القسام شاخه نظامي حماس تاكنون هرگز روابطش را با ايران قطع نكرده است. كشورهاي ديگر از جمله قطر ممكن است پول بيشتري به فلسطيني‌ها بدهند اما در خصوص كمك تسليحاتي و نظامي فقط ايران در كنار گروه‌هاي فلسطيني است و مقامات ايران بدون واهمه اين موضوع را به دنيا اعلام كرده‌اند. اما مشكلي كه در روابط خوب گروه‌هاي فلسطيني با ايران پديد آمد، از سوريه آغاز شد.

برخي گروه‌هاي فلسطيني از جمله حماس در ابتدا بحران سوريه را انقلاب فرض كردند و معتقد بودند كه ما به عنوان گروه‌هاي فلسطيني بايد در كنار انقلابيون قرار بگيريم، حتي اگر حكومت آن، همپيمان ما باشد. البته اين را هم بگويم كه بشار اسد رئيس جمهوري سوريه و خالد مشعل رئيس سابق دفتر سياسي حماس روابط دوستانه با هم داشتند و بشار اسد همه نيازهاي حماس را برآورده مي‌كرد. اشتباهي كه اينجا شكل گرفت اين بود كه برخي گروه‌هاي فلسطيني از جمله حماس در ابتداي بحران سوريه، گفتند بياييد به كمك مخالفان اسد برويم چون يك حركت انقلابي و مردمي آغاز شده است .

البته به مروز زمان، حماس به اين اشتباه پي برد و فهميد اين يك انقلاب مردمي نبوده زيرا خود مردم سوريه هم قرباني شدند. درباره سئوال مورد نظر شما كه منظورتان اين بود چرا حماس به اين شكل عمل كرد و عليه دولت اسد موضع گرفت، واقعيت اين است كه حماس جزو اخوان‌المسلمين است و همپيماني قوي با اخوان‌المسلمين مصر، قطر و تركيه دارد و همه اين كشورها در آن زمان حامي اخوان‌المسلمين بودند و حتي بارقه اميدي داشتند كه جنبش اخوان‌المسلمين در ليبي هم پيروز شود و اميدوار بودند در سوريه نيز پيروز شود. اين مسئله تأثير زيادي روي موضع حماس داشت. اما ما به عنوان جنبش جهاد اسلامي وارد بازي منطقه‌اي حماس نشديم و گفتيم موضوع ما فقط فلسطين است زيرا ما به عنوان يك گروه كوچك نمي‌توانيم وارد درگيري حكومت‌ها و ملت‌هايشان شويم و هر كشوري هم كه برويم، ميهمان آن كشورها هستيم و مشكلات داخلي آنها به ما مربوط نيست. البته ديدگاه داريم اما اين ديدگاه براي خودمان است و ما حق دخالت در مسائل داخلي كشورها را نداريم و مسئله اول ما فقط و فقط فلسطين است.

موضوع ديگر اينكه وقتي ايران در مسئله سوريه مداخله كرد، در ابتدا مشكلي نبود ولي به مرور اين موضوع دچار تناقض ميان موضع ايران و موضع حماس در قضيه سوريه شد چون ايران از نظام سوريه حمايت كرد و حماس از مخالفان اسد كه به اعتقاد حماسي‌ها انقلابيون سوريه بودند. ولي با اينحال و به رغم اختلافاتي كه به وجود آمد، حماس هرگز روابطش را با ايران و حزب‌الله لبنان قطع نكرد. موضوع سوريه هر چقدر جلوتر مي‌رفت، حماس را بيشتر متوجه اين مسئله مي‌كرد كه آنچه در سوريه اتفاق مي‌افتد، انقلاب نيست بلكه يك توطئه جهاني عليه سوريه است تا سوريه را از مسير مقاومت خارج كنند و به سمتي ببرند كه خودشان مي‌‌خواهند و ديديم كه چگونه مردم سوريه را نابود كردند. حماس فهميد كه مردم سوريه بين چكش و سندان قدرت‌هاي غربي و منطقه‌اي گير افتاده‌اند و در حال له‌شدن هستند.

پس از مدتي براي حماس كاملاً مشخص شد تنها كشوري كه داراي طرح و ديدگاه و يك خط‌مشي واقعي در قبال مقاومت است، ايران است و فقط ايران رويكرد و نگرش واقعي دارد و بقيه هيچكدام رويكرد ندارند. به عنوان مثال تركيه و قطر به فلسطيني‌ها كمك مي‌كنند اما طرح و رويكرد خاصي ندارند. حماس به خوبي متوجه شد تنها نوك پيكان در برابر استكبار غرب در منطقه از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تا زمان حاضر، ايران است. مثلاً قطر يكبار به نظر مي‌رسد انقلابي است و يكبار ديگر مزدور آمريكا؛ چون خط‌مشي و نگرش خاصي ندارد. اما نگرش و خط‌مشي ايران كاملاً مشخص است و خط‌مشي صحيح در منطقه در حال حاضر فقط ايران است. البته به حمدالله همه در طول اين شش سال جنگ سوريه متوجه شدند كه راه درست كدام است و راه اشتباه كدام؛ به رغم چيزهايي كه ما در اين چند سال از دست داديم، اما الان خوشبختانه پيروزي‌هاي زيادي را به دست آورده‌ايم و اين مسئله مي‌تواند زمينه‌ساز پيروزي‌هاي آينده شود.

حتي الان موضع تركيه نيز در قبال سوريه تغيير كرده و قطر نيز در مواضعش در قبال سوريه تغييراتي داده و وضع منطقه به سمت بهترشدن پيش مي‌رود. اين را هم بگويم كه رابطه حماس با ايران به سمت بهبودي پيش مي‌رود و حتي معاون رئيس دفتر سياسي حماس سه بار در چند ماه اخير به ايران آمده است و حتي اگر اسماعيل هنيه رئيس دفتر سياسي حماس اجازه خروج از غزه را داشته باشد، مطمئناً اولين كشوري كه به آن سفر خواهد كرد، ايران خواهد بود زيرا موضوع فلسطين از اصول اوليه انقلاب ايران است و همانطور كه مي‌دانيد فلسطين كليد حل بحران‌هاي منطقه است.

* توطئه جديدي عليه مسلمانان به طور عام و عليه فلسطيني‌ها به طور اخص شكل گرفته است. قدس اگرچه مكاني مقدس براي مسلمانان جهان است اما براي فلسطيني‌ها اهميت ويژه‌اي دارد، چون اگر پايتخت رژيم صهيونيستي شود هزاران فلسطيني ساكن قدس آواره مي‌شوند و دست اسرائيلي‌ها براي سركوب و كوچاندن مردم فلسطين بازتر خواهد شد. سئوال اين است كه اجراي طرح ترامپ چه تبعاتي براي فلسطيني‌ها و امت اسلام دارد؟

** تبعات اين طرح بسيار زياد است، البته ما از موضع ترامپ و آمريكا از قبل اطلاع داشتيم و مواضع آنها با مواضع رژيم صهيونيستي همسو است چراكه هميشه قدس را پايتخت ابدي و دائمي و يكپارچه رژيم صهيونيستي مي‌دانند. تمامي دولت‌هاي رژيم صهيونيستي اعم از چپگرا يا راستگرا نيز بدون استثنا قدس را پايتخت دائمي و ابدي و يكپارچه اين رژيم مي‌دانستند و مي‌دانند. اسحاق رابين نخست‌وزير پيشين رژيم صهيونيستي همين نظر را داشت و نتانياهو نخست‌وزير كنوني نيز همين نظر را دارد. در سال 1967 قدس شرقي پس از جنگ شش روزه كه سبب اشغال مناطق وسيعي از فلسطين و اراضي عربي به دست اسرائيل شد، به اين رژيم ضميمه شد.

در واقع اشغال قدس از مدت‌ها قبل برنامه‌ريزي شده بود اما در آن زمان بسياري از كشورهاي دنيا و طرف‌هاي بين‌المللي، قدس را به عنوان بخشي از اسرائيل به رسميت نشناختند و آن را همچنان يك منطقه اشغال شده مي‌دانستند. اين موضوع گذشت تا سال 1995 كه كنگره آمريكا طرحي را تصويب كرد كه براساس آن قدس به عنوان پايتخت رژيم صهيونيستي شناخته مي‌شد. اين در حقيقت همسو با ديدگاه‌ها و مواضع رژيم صهيونيستي بود. البته رؤساي جمهوري آمريكا از آن زمان اين طرح را اجرايي نكردند و هر بار آن را به شكلي به تعويق مي‌انداختند و هر شش ماه يكبار اين طرح به تعويق مي‌افتاد؛ تا اينكه نوبت به ترامپ رسيد. ترامپ در مبارزات انتخاباتي وعده داد قدس را به رژيم صهيونيستي ضميمه كند.

وقتي به قدرت رسيد، سه بار از ابتدا اين طرح را به تعويق انداخت تا اينكه در نهايت اخيراً اين طرح را امضا كرد كه به موجب آن قدس ضميمه اسرائيل و به عنوان پايتخت اين رژيم شناخته شود. پس از آن هم به وزارت خارجه آمريكا دستور داده شد زمينه انتقال سفارت آمريكا از تل‌آويو به قدس فراهم شود. البته اين را هم بگويم كه ساخت سفارت در قدس و انتقال آن از تل‌آويو چهار سال زمان مي‌برد. اين طرح همانگونه كه شما اشاره كرديد تبعات و پيامدهاي بسيار زيادي دارد.

اولين خطر و پيامد آن، اين است كه فلسطيني‌هاي ساكن قدس از حالت تبعه، خارج و به مقيم تبديل مي‌شوند كه شمار آنها 400 هزار نفر است و در اين سالها به رغم توطئه‌هاي رژيم صهيونيستي براي اخراج آنها اين افراد همچنان در قدس بودند و زندگي مي‌كردند. كارت شناسايي افراد ساكن قدس با بقيه فلسطيني‌ها متفاوت است يعني فلسطيني‌هاي ساكن مناطق 1948 در قدس، كارت مخصوص اسرائيلي و شناسنامه اسرائيلي و گذرنامه اسرائيلي دارند. اين افراد بيشتر در مناطق «يافا» و «حيفا» زندگي مي‌كنند.

اما افرادي كه در مناطق 1967 در قدس زندگي مي‌كنند داراي كارت آبي‌رنگ هستند كه شكل آن فرق مي‌كند و مشخص است اين افراد ساكن قدس هستند و اينها تبعه اسرائيل محسوب نمي‌شوند. دومين خطر و پيامد منفي طرح ترامپ اين است كه تمامي مقدسات شهر قدس تحت اختيار و كنترل رژيم صهيونيستي قرار خواهد گرفت زيرا تاكنون به طور كامل در اختيارشان نبود اما طرح ترامپ آن را به طور كلي در كنترل صهيونيست‌ها قرار خواهد داد. در گذشته رژيم صهيونيستي بسيار تلاش كرد مقدسات قدس را در اختيار بگيرد اما هر بار با اعتراضات فلسطيني‌ها و درگيري با صهيونيست‌ها ناكام ماند. هدف رژيم صهيونيستي از اجراي اين طرح اين است كه حاكم تمام عيار و بلامنازع قدس شود. اين در حالي است كه بخش قديمي قدس فقط يك كيلومتر مربع است؛ يعني تمامي مشكلات تاريخي بر سرقدس به دليل همين يك كيلومترمربع است.

اما خطري كه قدس را تهديد مي‌كند اين است كه رژيم صهيونيستي از سال‌ها قبل شهرك‌هايي را به صورت كمربندي در اطراف قدس ايجاد كرده است؛ خطر طرح ترامپ هم اين است كه در صورت اجرا، نه فقط بخش قديمي كه يك كيلومتر مربع است بلكه تمامي كمربندي كه از جنوب به بيت‌لحم و ازشمال به رام‌الله و از شرق به رود اردن منتهي مي‌شود، جزو قدس قرار مي‌گيرند و تمامي اين مناطق پايتخت اسرائيل خواهند شد. اين در حالي است كه اين كمربندي كه رژيم صهيونيستي از شهرك‌هاي صهيونيست‌نشين ايجاد كرده، كرانه‌باختري و قدس را به دو قسمت تقسيم كرده است و اين خطري است كه اين شهر را تهديد مي‌كند.

پيامد ديگر طرح ترامپ اين است كه مقدسات همه مسلمانان در قدس به طور كامل در كنترل و اختيار رژيم صهيونيستي قرار خواهد گرفت و اين رژيم قادر خواهد بود هر بلايي را كه خواست بر سر اين مقدسات در بياورد. البته اين را بگويم كه فلسطيني‌هاي قدس و اعراب ساكن مناطق 1948 ميلادي، حق نماز دارند يعني مي‌توانند در مسجد‌الاقصي نماز بخوانند اما فلسطيني‌هاي ساكن كرانه‌باختري و مناطق 1967 اجازه ندارند و بايد مجوز اسرائيل را داشته باشند. مشكل ديگري كه وجود خواهد داشت اين است كه رژيم صهيونيستي خواهد توانست ديوارهاي مسجد‌الاقصي را تغيير دهد يا اينكه براي حراست از آن در داخل مسجد‌الاقصي ساختمان‌سازي كند، يا اين‌كه حتي مي‌تواند داخل مسجد‌الاقصي كنيسه بسازد، يا حتي عبادت را ميان مسلمانان و يهوديان تقسيم‌بندي كند؛ همان كاري كه در الخليل انجام داد و به اين ترتيب مي‌تواند بر مساحت بيشتري از كرانه باختري كه در اطراف قدس وجود دارد سيطره پيدا كند.

بنابراين يكي از پيامدهاي طرح ترامپ اين است كه از اين به بعد مذاكرات صلح ديگر بي‌معني است كه البته ما از همان نخست، مذاكرات صلح را قبول نداشتيم. همچنين از اين به بعد طرح راه‌حل دو كشور پايان يافته و ديگر چيزي به اين نام وجود ندارد و مي‌توان گفت اين راه‌حل براي هميشه دفن شد و توهم آنهايي كه تاكنون اعتقاد به روند سازش با اسرائيل داشتند نقش برآب شد چون ديگر عملاً چيزي باقي نمانده كه بخواهند درباره آن مذاكره كنند. ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2017\12\12-16\20-36-22.htm&storytitle=%C7%C8%E6%D4%D1%ED%DD:%20%E5%ED%8D%20%DF%D4%E6%D1%ED%20%E3%CB%E1%20%C7%ED%D1%C7%E4%20%C7%D2%20%DD%E1%D3%D8%ED%E4%20%CD%E3%C7%ED%CA%20%E4%E3%ED%9D%DF%E4%CF

ش.د9603822