(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/08/22 ـ شماره 111 ـ صفحه 9)
** نه از نظر من اینگونه نیست. اصلاحطلبی هویت و مانیفستی دارد که حتی با وجود روزآمدی تغییری نکرده است. شرایط کشور بهگونهای اقتضا میکرد که با توجه به تجربه شکست اصلاحطلبان در سال ۸۴ که اصلاحطلبان کشور وارد دوره جدیدی شدند، به این جمعبندی رسیدند که برای اینکه کشور را از آن روند نجات دهند؛ یک تاکتیک جدید اتخاذ کنند و ظهور و بروز آن تاکتیک هم این بود که اصولگرای متعلق به جامعه سنتی، مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گیرد.
* با توجه با انتخابات آینده فکر میکنید آیا امکان دارد روند اصلاحات تضعیف شود؟ آیا میتوان در آینده مجلسی را در نظر داشت که از آنچه هست هم ضعیفتر شود و نمایندگان اصلاحطلبی که انباشت تجربه و علم بیشتری دارند رد صلاحیت شوند؟
** با توجه به شرایط اقتصادی و وضعیت بینالمللی کشور و اوضاع منطقه که بسیار حساس است؛ من روند و کارکرد شورای نگهبان را در انتخابات آینده نسبت به ۹۴ خوشبینانهتر پیشبینی میکنم. این هم الزاما خواست شورای نگهبان نیست؛ بلکه معتقدم نهادهای بالادستی و عناصر تأثیرگذار بر تصمیمگیریهای شورای نگهبان، به جمعبندیهای جدیدی در شرایط فعلی کشور رسیدهاند؛ بنابراین من اعتقاد دارم انتخابات ۹۸ انتخابات مطلوبتری خواهد بود. هرچند که در یک دهه اخیر، اصلاحطلبان حداقلها را مدنظر و در مجلس هم نگاه حداقلی داشتند که اگر مجلس ایدئال اصلاحطلبان شکل نمیگیرد، لااقل مجلس نهم هم تکرار نشود. در ریاست جمهوری هم اینگونه بود و اصلاحطلبان با همین رویکرد، از یک نامزد سنتی و ذاتا اصولگرا به خاطر گفتمانش و برای تحقق بعضی آرمانهای اصلاحطلبی، حمایت کردند؛ بنابراین من از این بابت نگرانی ندارم، نگرانیام شاید از این موضع باشد که بعضیها تلاش میکنند این ائتلاف فراگیر را که در ۹۶ خود را به خوبی نمایان کرد، محدود کنند.بنابراین اصلاحطلبان سعی براین دارند که این ائتلاف هر چه جدیتر و مستحکمتر پا برجا بماند در عین حال اصرار براین دارند که در جریان اصلی هویت اصلاحطلبی خود را در برابر اصولگراها حفظ کنند.
* یعنی شما معتقدید برای انتخابات ۹۸ امکان اینکه ائتلاف گذشته قوت بگیرد و مستحکمتر شود، وجود دارد؟
** بله قطعا، پیشبینی من برای روند پیشرو همین است.
* با توجه به روندی که اصلاحات در این سالها طی کرده شما هم مثل فراکسیون امید معتقدید این وضعیت به نفع جریان اصلاحطلبی است؟
** اگر از منظر حزبی و تشکیلاتی بنگریم شاید الزاما وضع موجود به نفع اصلاحطلبان نباشد چون به هر صورت جریانات سیاسی همیشه به کارزارهای سیاسی خود، نگاه و انتظار حداکثری دارند، ولی چون اصلاحطلبان به مصلحت مردم و منافع عمومی فکر میکنند، بنابراین معتقدم شرایط گرچه ممکن است سختیهایی برای جامعه مدنی و مردم داشته باشد، ولی روند رو به بهبود خواهد بود.
* یکــی از عمـــدهتــرین انتقادهایی که اخیرا به جریان اصلاحطلبی وارد شده این است که از توانمندی لازم برای جا افتادن در میان مردم برخوردار نیستند؟ فکر میکنید احزاب مختلف اصلاحطلب، برنامهای برای کار بلندمدت و پروسهای در ایران دارند؟
** واقعیت این است که در ساختار حاکمیتی ایران اساسا تحزب به معنای مدرن آن پدیده پسندیدهای نیست و بعد از تجربه ابتدای انقلاب، تحزب دیگر زمینهای برای بروز و ظهور نیافت؛ گرچه احزاب متعدد و متکثری حضور دارند، ولی به معنای مدرن حزب فعالیت نمیکنند و تجربه تاریخی نشان داده دغدغه اصلیشان، کارزار انتخاباتی و پیگیری برد و باختهای انتخاباتی است و کمترکادرسازی میکنند و تلاش در درون جامعه مدنی را بهگونهای برنامهریزی نمیکنند که در درازمدت موجب پیروزی شود مثل کاری که حزب عدالت و توسعه در ترکیه کرد؛ بنابراین تمام تلاششان را به صورت عمده روی انتخابات و داشتن رسانه متمرکز میکنند. لذا از نظر من اشکال از احزاب نیست بلکه اشکال از فرهنگ تحزب است که در ساختار حکومت دینی اساسا خیلی مفهومی ندارد.
* با توجه به وضع موجود که در میان احزاب اصلاحطلب پراکندگی و انفعال دیده میشود و روایاتی که از اصلاحطلبی هست، متفاوت و گاه متناقض است، پیشنهاد شما برای بهبود روند اصلاحات و اجماع بین احزاب مختلف اصلاحطلب چیست؟ فکر میکنید برای بهبود وضع تحزب و قوت گرفتن تشکیلات چه کاری میتوان انجام داد؟
** من این خواسته و ضرورت را خواسته اول برای اصلاحطلبان نمیدانم. واقعیت این است که شرایط کشور از لحاظ اقتصادی و اجتماعی آنقدر بحرانی هست که معتقدم اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان و هر کسی که به کشور فکر میکند؛ باید دغدغه اصلی و اولش حفظ هویت و همبستگی ملی باشد، چون شرایط کشور و سرعت تحولات بهطور طبیعی چنین اقتضایی را برای احزاب ایجاد نمیکند که احزاب بتوانند فارغالبال به کار تشکیلاتی و ایجاد ساختار یا تحول ساختار تشکیلاتی خود فکر کنند؛ بنابراین من معتقدم همه احزاب منصف که درگیر دغدغههای ملی کشور هستند بیش از مسائل ساختاری و حزبی به مسائل ملی امروز توجه دارند.
* با این شرایط اولویت کار حزبی را چه میبینید؟
** در این شرایط من معتقدم تمام تلاش احزاب منصف دو جناح باید برای شکل دادن به یک فضای ملی و گفتوگو و هم بستگی باشد، چون در آن فضاست که هم سیاست خارجی، هم اقتصاد، هم تحزب و هم توسعه داخلی میتواند مفهوم خود را بازیابد.
* درنهایت بهعنوان سوال آخر، بحثی مطرح میشود که جریان اصلاحطلبی حتی در انتخابات اخیر تنها قائم به محبوبیت یک شخص مناسبات خود را سامان داده نه با یک برنامه بلندمدت. نظر شما در این رابطه چیست؟
** همان اشکالی که در حوزه حاکمیت مطرح است و نگاه حزبی وجود ندارد، تقریبا جامعه مدنی ایران را نیز دربرمیگیرد، چون در حالگذار به دموکراسی است و هنوز ساختارهای سنتی برآن غلبه دارد. من معتقدم اصولا این دغدغه به این سرعت برطرف شونده نیست و مردم ایران طبیعتا بهدنبال کاریزماها بهویژه شخصیتی که بتواند اعتماد حداکثری آنها را جلب کند؛ هستند و این هم به خاطر سلوک و منش آن شخص است. این بهطور طبیعی همچنان در فرهنگ ایران پا برجا خواهد بود و روند دنبالهداری خواهد داشت حتی اگر این شخصیتهای شاخص، خود نیز مایل باشند ساختارهای تشکیلاتی جایگزین تصمیمگیریهای افراد شود، ولی واقعیت این است که روند کاریزما محوری را نمیتوان انکار کرد.
https://asemandaily.ir/post/7255
ش.د9604099