(روزنامه آفتاب يزد ـ 1396/08/09 ـ شماره 5029 ـ صفحه 9)
** اولا من تشکر میکنم از روزنامه وزین آفتابیزد. امیدوارم این مصاحبه بتواند در راستای رسالت آگاهیبخشی به جامعه اثربخش واقع شود. من فکر میکنم اگر بخواهیم عمیق به این سوال پاسخ دهیم باید گفت نظام انتخاباتی بهعنوان یکی از دستاوردهای تمدن بشری در کشورهای توسعهیافته عجین با احزاب است. یعنی این احزاب هستند که میداندار اصلی انتخابات میشوند و مردم با آن احزاب مواجهاند و آنها نیز خود به خود با برنامهای که عرضه میکنند بنا بر شرایط، مقتضیات انتخابات و نیازهای جامعه شعار تعیین میکنند. خود به خود هم آن حزبی معمولا برنده میشود که آن نیاز عمومی جامعه را در آن مقطع زمانی درک کرده باشد و بر اساس آن درک نیاز بیاید برنامه بدهد و راهکار ارائه کند. مردم هم طی آن چهار سال ارزیابی و داوری میکنند و برای چهار سال بعد دوباره بر اساس آن داوریهایشان تصمیم میگیرند. نکته دیگر آنکه وقتی احزاب میداندار اصلی باشند بحث کادرسازی و پرورش نیرو و غربالگری نیروها را بهطور تدریجی در یک فرآیندِ کار انجام میدهد. حتی در بحث این تایید صلاحیتها هم که خب در ایران بار سنگینش روی دوش شورای نگهبان است، کمک میکند تا سنگینی این بار کاهش پیدا کند. متاسفانه در کشور ما نظام انتخاباتی وجود دارد، اما احزاب میداندار نیستند و این منشا بسیاری از نارساییها و ضعفها و مشکلات میشود. در این زمینه هم بعد از آن همه فرازونشیبها و ردصلاحیتها حالا در جبهه اصولگراها به یک شکل (که البته آنها چندان دغدغه ردصلاحیت به آن معنا نداشتند) و در جبهه اصلاحطلبان هم روی تجربیاتی که در چند انتخابات اخیر بهدست آمده، آمدند یک شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در سراسر کشور بهوجود آوردند که تا حدی در این مقطع زمانی توانست نقش سازماندهی را بهعهده بگیرد. منتها واقعیت این است که خیلی از نیروهایشان ردصلاحیت شده بودند. در بین آنها که باقیمانده بودند_شاید حالت لطیفه هم بگیرد_ اما آمدند فراخوان دادند. اما حالا مگر خیلیها چقدر سبقه اصلاحطلبی داشتند، چقدر بهعنوان اصلاحطلب فعالیت داشتند و چقدر برای اصلاحطلبیشان در شرایط ایران هزینه داده بودند. بهویژه آنکه در انتخابات مجلس حزب اعتدال و توسعه هم آمد و با مشی خودش خیلی از نیروهای این حزب را در لیست قرار داد. یعنی اگر لیست امید به نام اصلاحطلبان معروف است واقعیت این است که ترکیب نیروها داستان خاص خودش را دارد. خب با این شرایط مجلس تشکیل شد. در واقعیت مجلس ما، این جور که بخواهیم بگوییم نیروهای اصلاحطلب شناسنامهدار اکثریت هستند غیرواقعی است. آنهایی هم که خیلیهایشان به نام لیست امید آمدند، هنوز مجلس شکل نگرفته، رفتند و بلافاصله فراکسیون دیگری تشکیل دادند و به اصطلاح مستقلین شدند. آنها هم بر اساس دید خودشان عمل میکنند. برحسب مورد میآیند ائتلاف و همصدایی پیش میگیرند، یا با اصلاحطلبان میشوند یا با اصولگرایان. نمیشود رویشان حساب کرد. اینها بیشتر بهعنوان اینکه با محوریت آقای لاریجانی هستند نیروهای خاص خودشان را دنبال میکنند.
آن وزرا هم در دولت قبلی بودند. در دولت فعلی هم معرفی شدند. آقای روحانی را هم باید درک کنیم. هم با سبقه خودش و هم با فشارهایی که به او وارد است. افراد معرفی شدند و نمایندهها هم حداقل در جبهه اصلاحات انتقادهای خودشان را در جای لازم مطرح کردند. بهویژه با خود آقای روحانی و با کسانی که بهعنوان عامل چینش کابینه و از نزدیکان آقای روحانی بودند مطرح کردند. برای رای اعتماد هم اقتضایی است و نمیشود صفر و یکی نگاه کرد. نتیجهاش شد آن رایی که دیدیم. درمورد کارتزردها هم باید از آنهایی که کارت زرد را دادند، سوال شود، اما من تحلیلم این است که در آن فضا کلیت نمایندگان آنطور عمل کردند و در اینجا هم تشخیصشان این بود که بایستیم و کارت زرد بدهیم. من فکر میکنم که آن اشکال اصلی حزب همچنان مطرح است که این پخت و پزها باید در داخل خود احزاب صورت بگیرد. حزب پیروز انتخابات که میآید میداندار میشود حزب دوم هم میآید عملا در سایه فعالیت میکند. به قول معروف دولت سایه تشکیل میدهد، اما برای ما این جور نیست. من معتقدم برای دادن کارت زرد برنامهریزی نشده بود.
* 2 ماه پس از اعطای رای اعتماد، همین وزرا از مجلس کارتزرد میگیرند. آقای دکتر عارف در این رابطه گفته است که این کارتها زنگ هشدار فراکسیون امید به دولت بوده است. این گفته را چگونه توجیه میکنید؟
** البته آقای عارف هم نگفتند فراکسیون امید. گفتند از طرف مجلس. ببینید در نتیجه کار میشود این تحلیل را کرد که آقای رئیسجمهور در عین حال که همین مجلس که در آن شرایط آمده و به اعضای کابینه معرفی شده شما رای داده، اینجا هم وقتی ضعف میبیند کارتزرد میدهد و این را در جای خودش باید تعبیر مثبت کنیم.
* یعنی شما تناقضی نمیبینید؟
** نه. من با این نگاه سیستمی و توضیحاتی که عرض کردم و فقدان میدانداری احزاب و با این مفروضات تناقض نمیبینم.
* گفته میشود رابطه دولت و مجلس سرد شده است؛ این موضوع را میپذیرید؟
** من بهعنوان سردی رابطه تعبیر نمیکنم. من این را همان بحث اقتضا و مقتضیات میبینم. روح کلی مجلس دهم حمایت از دولت است، ولی این به معنای این نیست که بخواهد وکیلالدوله باشد. انتظار از مجلس هم همین است و شان و جایگاه نمایندگی هم همین است. حالا شاید شما بعدتر مطرح کنید اما من همین جا میگویم؛ ما مشکلی داریم که شاید آن فضای عمومی غالب بر برخی نمایندگان مجلس «دغدغه تاییدصلاحیت» باشد. ما در مجالس قبلی اینطور نمیدیدیم. آن موقع همه دغدغه ما این بود که در راستای منافع ملی کشور چه بگوییم. الان متاسفانه دغدغه اصلی برخیها این است که طرف چه نگوید تا خدشهای به تاییدصلاحیتش وارد نشود! این خیلی از موازنهها را بههم میزند.
* با این همه مسئلهای که هنوز جای پرسش دارد و آن زمان دغدغه همه مردم و اصحاب رسانه در شرایط انتخاباتی محسوب میشد این بود که به هر حال برخی از وزرای خاص که عملکردشان محل تردید بود دیگر در دولت دوم حضور نداشته باشند، دولتی که بهنوعی چیزی برای از دست دادن ندارد. اما آنها با رای 250 تایی که حداقل حدود 90 تای آن برای فراکسیون امید بود وارد هیئت دولت شدند. اما بهنظر میرسد این دغدغه انگار از طرف فراکسیون امید دیده نشد و تنها اقتضائات دولت لحاظ شد. آقای روحانی صراحتا از گزینههای خود دفاع کرد، اما خواست مردم به حساب نیامد. در این خصوص چه تحلیلی دارید؟
** در راستای اینکه اگر مطالبه عمومی جامعه این چیزی که میگویید بوده به نظرم آقای رئیسجمهوری باید توجه لازم را به این موضوع میکرد. وقتی معرفی میکند مقداری شرایط متفاوت میشود. فکر میکنم واقعبینانهترین پاسخی که میتوانم بدهم این است که در وهله اول آقای رئیسجمهوری باید به این توجه میکردند.
* خب، چرا نمایندگان فراکسیون امید رای دادند؟
** نکته دیگر این بود که به هر حال برخی گزینههای معرفی شده (رحمانی فضلی) انتخابات مجلس دهم را خوب برگزار کرده بودند. هرچه بود در مجموع نتیجهاش این شد که همین تعداد اصلاحطلب توانست ورود پیدا کند. یعنی هیئت اجرایی که درست کرد خیلی مقاومت کرد و در همین بحث ردصلاحیتها هیئت اجرایی که مربوط به فرمانداریها و وزارت کشور میشود نتیجهاش در راستای مطالبات عمومی مردم بود. یا در انتخابات ریاستجمهوری باز او انتخابات را برگزار کرد و نتیجه کار همراهی با مطالبه عمومی مردم بوده است. باید انصاف باشد و این قسمت ماجرا را هم دید.
* در مورد یک وزیر خاص دیگر چطور، با لابیهای گستردهای که شنیده میشد ایجاد کرده است؟
** بله، لابی گستردهای داشت. با تک تک نمایندهها لابی داشتند. من اشکال اصلی را باز همان فقدان میدانداری احزاب میبینم. اینها باید در یک فرآیند طی شود که نمیشود و میآید در دقیقه 90. این واقعیت موضوع است.
* در مورد فراکسیون امید، شما هم گفتید که برخی هنوز مجلس تشکیل نشده جدا شدند و رفتند فراکسیون مستقلین را تشکیل دادند. آقای عارف و برخی نمایندگان دیگر گفتهاند لیست فراکسیون امید را منتشر میکنیم. به نظر شما این لیست منتشر میشود؟
** خب، تصمیم این موضوع با هیئترئیسه فراکسیون امید است.
* شما موافقید که منتشر شود؟
** در این زمینه باید خیلی محتاط بود و نتیجه کار را باید خیلی حسابگری کرد. مردم هوشیارند و متوجه میشوند، ولی پردهدریکردن هم بهصورت مستقیم ممکن است نتیجه عکس دهد. در عین اینکه واقعیتها نباید از مردم پنهان بماند، ولی تجربه نشان داده که اگر خیلی پردهدری شود نتیجه عکس میدهد.
* یکی دیگر از نمایندگان در گفتگویی که داشتیم اظهار داشت که این جداشدنها لزوما بهدلیل سوءمدیریت نبوده است و یکسری مسائل مدیریتی و رفتارهای خاص هم در وقوع چنین اتفاقی دخیل بوده است. شما این مسئله را قبول دارید؟
** وقتی میگوییم فراکسیون، خب یک آداب و قول و قرارهایی برای خودش دارد. بعد یک جماعتی بیاید خلاف آن قول و قرارها و در عمل سر آن گلوگاههای اصلی رفتار کند این طبیعی است که تاثیر میگذارد. ولی به هر حال آنها که با هویت اصلاحطلبی هستند و اینکه منافع ملی را بر منافع فردی ترجیح میدهند خب اینها معمولا رعایت میکنند. برای همین هم به هر حال کلیت فراکسیون حفظ شده است. بنا بر مقتضیات تاثیرگذاری خودش را هم دارد.
* یعنی ضعف در مدیریت فراکسیون و سازماندهی سازوکار آن بوده است؟
** نباید مطلقانگاری شود. ما در فقدان میدانداری احزاب دچار یک مشکلات و ضعفهایی هستیم و همیشه خواهیم بود. باید با نگاه به این واقعیت بیاییم اظهارنظر کنیم.
* انتقاداتی که به آقای عارف میشود را تا چه اندازه درست و بجا میدانید؟
** اشکال اصلی برمیگردد به جوابهای قبلی و بحث احزاب. بعد هم آن لیست با آن شرایط، بعد از آن هم ردصلاحیتهای گسترده. بعد افرادی که به هر طریق اسمشان در لیست قرارگرفته و پس از آنکه آمدهاند در عمل به نوع دیگری رفتار کردهاند. من فکر میکنم برای کسی که میخواهد لیدر باشد کار مشکلی است. اگر واقعبینانه نگاه کنیم واقعا کار دشواری است؛ مواجهه با کسانی که از یک طرف نماینده هستند و شان و شئون نمایندگی دارند و از طرف دیگر به این صورت عمل میکنند. واقعا کار سختی است. انصاف این است که آقای دکتر عارف در غربت اصلاحطلبان آمد و پرچم اصلاحطلبی را به دوش گرفت. فرد باید این موضوع را سیستماتیک نگاه کند. در آن شرایط خاص که خیلی از بچههای اصلاحطلب بنا به دلایلی نبودند و لیدر اصلی محدودیت داشت به نظرم آقای عارف شهامت به خرج داد و آمد این پرچمی که داشت زمین میافتاد را به دوش گرفت و شروع کرد به سخنرانیکردن و کمکم باعث شد اینها جمع شوند و این انسجام بهوجود بیاید و به تبعش تشکیل این شورایعالی سیاستگذاری که اینها را هم باید ببینیم. در مجموع اگر بخواهیم نسبی در نظر بگیریم، توانستند خیلی جاها اثرگذار باشند و جاهایی هم خب نشده است.
* نقد به رئیس فراکسیون را بیشتر در چه زمینههایی میدانید؟ کدام بخش از نحوه مدیریت او را دچار اشکال میدانید؟
** من نقدها را در جلسات خصوصی میگویم و نتیجه هم گرفتهام.
* یعنی موثر واقع میشود؟
** بله، بلافاصله ایشان قبول و عمل میکنند. مثلا در مورد مطالبات اصلی مردم در انتخابات ریاستجمهوری فعلی بحث داشتیم و انصافا ایشان آمد و همکاری کرد و کمیتهای تشکیل شد و اینبار خودشان بهعنوان نفر اصلی تذکردهندگان بودند و اینها مطالبات خیلی مهم مردم در انتخابات بوده است و حالا ادامه پیگیریهایی که هست.
* با این حساب ضعف را کجا میبینید که این کارهای آقای عارف دیده نمیشود؟
** اگر بخواهیم به این موضوع عمیق نگاه کنیم باز به همان فقدان احزاب میرسیم. در غیاب آن میدانداری خب یکسری آمدند میداندار شدند که همه گونه اختیاراتی دارند. بعد آنها شدیدا به رسانهای شدن برخی موضوعات حساساند. فرضا همین مطالبات مردمی. از این سمت هم مطالبه عمومی حداقل رایدهندگانی بوده است که باعث پیروزی آقای روحانی شده و در شهرهای کوچک هم این مطالبه بوده، از آن سمت هم میگویند رسانهای نشود، ولی برای این موضوع کارهایی دارد انجام میشود. خب خیلی کار پیچیده است. حالا چرا آنها باید جواب بدهند و خب این باعث میشود که اطلاعرسانی از جلسات و پیگیریهای خصوصی و ملاقاتهای خصوصی آنطور که باید در زمان خودش محقق نشود.
* یعنی خودشان را مقصر نمیدانید؟
** اگر بخواهم منصفانه بگویم قضاوتکردن سخت است. باید از خود ایشان سوال کنید.
* اگر ایشان رئیس مجلس بودند شرایط طور دیگری میشد؟
** خب دستش بازتر بود.
* میتوانست مجلس را اداره کند؟
** یکی از مهمترین ویژگیهای آقای عارف صداقتش است و اینکه میخواهد بندباز نباشد. به این قضیه همه اذعان دارند. هر چند در شرایط فعلی جامعه، خیلی سخت است. نشد این اتفاق بیفتد، اما اگر میشد امیدواریمان این بود که در راستای مطالبات عمومی مردم کارها مقداری شفافتر انجام میگرفت.
* برخی کنشگران و صاحبنظران سپهر سیاسی ایران، بر این باورند که مجالس تشکیل شده از نظر جایگاه و عملکرد از دوره نخست تا به امروز یک سیر نزولی را طی کردهاند. بهگونهای که در مجلس دهم دیگر شاهد نطقهای تاثیرگذار یا ارائه طرحهای موثر نیستیم. شما هم در ادوار مختلف جامه وکالت مردم را به تن داشتهاید، آیا این روند نزولی را میپذیرید؟
** من میپذیرم و ضمن احترامی که به همه نمایندگان ملت و همکاران محترم دارم اگر بخواهم صادقانه بگویم علت اصلی این موضوع را در این شیوه تاییدصلاحیتها میدانم. این شیوه تاییدصلاحیتها موجب شده برخی نمایندگان و کسانی که میخواهند کاندیدای نمایندگی شوند دغدغه تایید صلاحیت داشته باشند. این مسئله به آزادگی نماینده خیلی خدشه وارد میکند و اینکه نماینده واقعا خودش را سخنگوی خواستههای ملت بداند. البته این شیوهها هزینههای انتخابات را خیلی سنگین کرده است. من در دور دوم و سوم پولی هم نداشتم و اعتقادی به مخارج اینچنینی هم نداشتم. من نماینده شهرستان بودم. آن موقع سفره انداختن ضدارزش بود. طوری که بچههایی که در ستادهای ما کار میکردند غذایشان را هم از جیب خودشان میخوردند. خب همین برگ برنده ما شده بود. ولی الان هزینههای انتخاباتی عموما خیلی سنگین است و این هزینهها باید بهگونهای تامین شود که این هم باز تاثیرگذار است.
* رفتاری که اخیرا خانم چنارانی با یک مقام دولتی داشتند را چگونه تفسیر میکنید؟
** به هر حال باید شرایطی فراهم شود که این رویدادها رخ ندهد.
* اصلا ریشه و مشکل کجاست که شاهد چنین برخوردهایی هستیم؟
** ریشه این موضوع این است که جایگاه نماینده مجلس و مسئولان اجرایی باید درست تعریف شود. هر کس هم در جایگاه خودش حد و حدود خودش را تشخیص دهد، وظایفش را تشخیص دهد و این ریشه اصلی است. مطلب بعد هم اینکه نباید شرایط به سمتی پیش برود که این اتفاقات بیفتد. به هر حال آدم نقاطقوت و ضعف دارد. نباید شرایط به سمتی برود که نقاطضعف تقویت شود. امیدوارم هیچوقت چنین اتفاقاتی نیفتد.
* این اتفاقات و رفتارها را ناظر به انتخابات سال 98 نمیبینید؟
** شاید. من قضاوتی ندارم، ولی نقطهنظراتم همان است که گفتم. قضاوت سخت است.
* آقای علی مطهری گفته احمدینژاد مستقلتر از روحانی بود. ایشان بهطور خاص تصریح کرد که رئیسجمهوری در انتخاب وزرا سعی میکرد همه گروهها را راضی کند. نظر شما چیست؟
** ببینید آقای احمدینژاد با مجموعه ویژگیهای شخصیتی و عملکردش در مقام رئیسجمهوری و نتایجی که چه در کوتاهمدت و چه در درازمدت برای مملکت ایجاد کرد، باید در جای خودش مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. همچنین من فکر میکنم باید از ابعاد روانشناختی، جامعهشناختی و مدیریتی و با یک نگاه سیستمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. قطعا او هم نقاط منفی و مثبت داشته است. ولی نتایجش برای ملت در نظر گرفته شود. آقای روحانی هم همینطور. ایشان هم باید با سبقهای که از نظر جایگاه سیاسی و مواضع سیاسی داشته، همچنین در جایگاهی که آمد رئیسجمهور شد مورد بررسی قرار گیرد. الان هم شخصا در شرایط فعلی و در شرایطی که ترامپ نسبت به بحث برجام دارد پیش میآورد و مسائلی که در حاشیه آن پیش آمده، صلاح نمیدانم که بخواهیم حرفی بزنیم که در راستای تضعیف آقای روحانی باشد. قطعا انتقادها وارد است، ولی اینکه بخواهیم انتقادات را رسانهای کنیم به صلاح مملکت نمیدانم.
* به طور خاص در مورد استقلال در عملکرد چطور؟
** همه این بحثها نسبی است. شاخصها باید معلوم شود. یکی از شاخصهای مهم من، منافع عمومی ملت است و شاخص بعدی هم وعدههای انتخاباتی است. در وهله اول اگر عدول از آن وعدهها باشد درست نیست. در وهله دوم اگر عذر و معذوراتی هست باید صادقانه به جماعتی که از آنها رای گرفته شده و بر اثر آن آراء انتخاب شده ایم، گفته شود. خود ایشان باید بیاید این پاسخ را بدهد.
* احمدینژادی که فارغ از عملکرد و تبعات عملکردش مسائل اینچنینی را بیان میکرد، مستقلتر محسوب نمیشود؟
** در خصوص نتایج عملکرد آقای احمدینژاد که در مجموع باید دوستان و هموطنان عزیز اصولگرا که بستر روی کارآمدن ایشان را فراهم کردند، در پیشگاه ملت پاسخگو باشند. در مجموع عملکرد ایشان خسران زیادی برای ایران ایجاد کرد. خسرانی که حالاحالاها باید هزینه بدهیم. خوشبینانهترینش این است که من احساساتی شوم، بروم چهار تا شعار تند بدهم و حداقلش همین بحث کاغذپاره خواندنهای مصوبات شورای امنیت را که به ملت خیلی هزینه تحمیل کرد. این تحریمها هنر نیست که من تریبون دارم چهار تا بد و بیراه بگویم بعد ملت بیایند اینقدر هزینه بدهند و اینقدر تحریم تحمیل شود. درست است آنها ناجوانمردانه عمل کردند، ولی این سمت هم عقل و تدبیر هست. من فکر میکنم مطالب را قاطی نکنیم. یعنی این نگاه، نگاه سیستمی نیست. نگاه سیستمی نمیآید یک تکه را بردارد و ببیند. این از نظر علمی هم منسوخ است. ما باید مجموعه را ببینیم.
* ارتباط نزدیک میان حسن روحانی و علی لاریجانی را چقدر مفید میدانید؟ از حالا گمانهزنیهایی در مورد نیمنگاه آقای لاریجانی به انتخابات 1400 مطرح میشود.
** اینکه روسای قوا رابطه خوب داشته باشند حُسن است. من اعتقادم این است که روسای سهقوه برای حل مشکلات مردم باید رابطه تنگاتنگی داشته باشند. اینکه بخواهند از پشت تریبونها همدیگر را نقد کنند، نمیدانم چقدر برای مردم خوشایند باشد. شاید گاهی یکی حرف تندی بزند و مردم چون از یکی دیگر دلخوری داشته باشند دلشان خنک شود، ولی من فکر میکنم به هر حال طبق قانوناساسی، رهبری هم مسئولیت هماهنگی قوا را دارند و اینها اگر جایی به یک معضلی برخورد میکنند که نمیتوانند با هم تفاهم داشته باشند باید بروند سراغ رهبری و طبق قانوناساسی، مقام معظم رهبری مسئولیت هماهنگی قوا را دارند و خود به خود باید پاسخگویی هم داشته باشند. از این جهت که ایشان مسئولیت این هماهنگی را دارند، ولی ما آن را به رسانهها و بلندگوها کشانیم. این کلیت است و هرچه هماهنگی و همفکری و همنوایی باشد خوب است و خلاف این جای بحث دارد.
* بهطور روشن اگر این نزدیکی برنامهای انتخاباتی برای چهارسال آینده باشد چه؟ بههرحال روحانی اصلاحطلب نیست و خودش هم این را اذعان میکند.
** اولا تا آن موقع فراز و نشیبها در جامعه ما زیاد است. از دید من این خطاهای احتمالی هم که به اسم برخی دستگاههای غیردولتی انجام میگیرد، اینها هم عملا باز به تقویت اصلاحطلبان در افکارعمومی کمک میکند. بزنگاه عکسالعمل افکارعمومی هم موقع رای دادن است که تعیینکننده هم است. مردم در هر حال هر چه را که ببینند در تضعیف جمهوریت نظام است، تجربه تاریخیشان این است که عکسالعمل نشان دهند و یاد گرفتهاند که دموکراتیکترین روش باشد. از یک طرف هم میگویند انسجام و وحدت. خب انسجام و وحدت نمیتواند یکطرفه باشد. این در یک تعامل مثبت است که معنا پیدا میکند. فرضا یک طرف بیاید هر کاری میخواهد بکند... این رفتارها اکثرا عکسالعمل میگیرند و شانس اصلاحطلبان را بیشتر میکند.
* با تمام این اوصاف بگذارید این سوال را بپرسم که شما به فراکسیون امید و خودتان چه نمرهای میدهید؟ شما به گواه شاخصهای آماری که خود ما هم آن را انتشار دادیم مثبتترین عملکرد را میان نمایندگان داشتید. برای مردم چه کردهاید تا مجاب شوند در سال 98 رای دوباره به شما دهند؟
** به نظرم اینها هم نسبی است. باید نسبت به مجلس قبلی و شرایط موجود بسنجیم. در مجموع نمره قبولی داریم. قبلتر هم شرایط شکلگیری مجلس و لیست را توضیح دادم. با وجود اینها نمره قبولی دارد. همین که این مجلس توانست آرامش منتقل کند یک ویژگی مثبت آن است. یکسری تندروها خیلی حضورشان کم شد. کسانی که در این مجلس هم هستند عملا نمیبینیم مجلس را مثل قبل به تشنج بکشانند. این خودش عملکرد خوبی بوده است. در مورد خودم هم من کسی هستم که زمان دانشجوییام قبل از انقلاب، جزء کسانی بودم که دنبال سقوط شاه بودم و نظام جمهوری اسلامی که تشکیل شد از همان ابتدا در متن فعالیتها حضور داشتم و آن موقع انتخاب شدن و نمایندگی خیلی فرق داشت. چند دوره نماینده مجلس بودم، رئیس کمیسیون مخابرات، نیرو و انرژی اتمی که یک کمیسیون بود و حتی عضو هیئترئیسه بودم. البته من این دوره کاندیدای مسئولیتها نبودم و حساب میکردم که دوستان جوانتری که هستند ما در خدمتشان باشیم، ولی اینکه باز علیرغم همه ناملایمات و محدودیتها و فشارها تا یک حدی صدای رایدهندههایمان را از تریبون مجلس به گوش مستمعین برسانیم، فکر میکنم کوتاهی نکردیم. اینکه حالا بیشتر از این هم میشد باشد به هر حال نظرها متفاوت است. ولی من قاطعانه میتوانم بگویم که اصلاحطلبان مجلس حداکثر سعیشان را کردند که پیامرسان رایدهندگانشان باشند و فکر میکنم توانستند جدای از آنکه بعدا چه شود این نقش را ایفا کنند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=88570
ش.د9604188