تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۸۳۷۷
علی تاجرنیا در گفت‌وگو با «آرمان»:
مقدمه: کارشکنی در بدنه دولت. این کلیدواژه‌ای است که بسیاری از حامیان دولت بر آن اتفاق‌ نظر دارند. مصداق‌های این امر نیز در موارد متعددی یافت می‌شود. یکی از مواردی که به عنوان ابزار تخریبی مخالفان دولت به کار گرفته می‌شود، مشکلاتی است که در عرصه‌های فرهنگی و سیاست داخلی، گریبانگیر کشور است و دولت تدبیر و امید نتوانسته برنامه‌های خود را پیش ببرد، اما به باور بسیاری از سیاسیون، این قصور به مانع‌تراشی‌هایی برمی‌گردد که از سمت مخالفان دولت و البته مدیران میانی دولت، انجام می‌شود. یکی دیگر از بارزترین این کارشکنی‌ها در برگزاری مراسم«دیده‌بان اعتدال» رخ داد که قرار بود از سمت حزب کارگزاران در وزارت کشور برگزار شود. این مراسم ابتدا با موافقت وزیر کشور پیگیری شد، اما با کارشکنی مدیران میانی این وزارتخانه، لغو شد. آرمان در این‌باره با علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، گفت‌وگو کرده است که در ادامه مي‌خوانید.
پایگاه بصیرت / حمید نظری

(روزنامه آرمان – 1395/12/18 – شماره 3276 – صفحه 6)

* بسیاری از منتقدان و مخالفان دولت آقای روحانی بر این باورند که دولت تدبیروامید در پیشبرد برنامه‌های فرهنگی و سیاست داخلی خود موفقیت چندانی نداشته است. علت این موضوع را درچه می‌دانید؟

** یک واقعیتی وجود دارد که باید به آن اشاره کرد و آن واقعیت این است که بخشی عمده‌ای از عدم توفیق دولت در حوزه سیاست داخلی و مسائل فرهنگی، به کارشکنی‌هایی برمی‌گردد که در بدنه دولت انجام می‌گیرد. برنامه‌ریزی برخی مجموعه‌های غیرهمسو با روحانی این‌طور بود که انتخابات ریاست جمهوری به گونه دیگری رقم بخورد. این افراد، انتظار انتخاب حسن روحانی برای ریاست‌ جمهوری را نداشتند. پس از آن نیز شاهدیم که کارشکنی‌های متعددی بر سر راه برنامه‌های دولت، صورت گرفته است.

بخشی از این کارشکنی و مانع‌تراشی‌ها، در طول دولت‌های بعد از انقلاب نظیر نداشته است، اما مساله دیگری که در این میان باید متذکر شد این است که بدنه دولت نیز آن‌چنان که باید و شاید، قادر نبوده با روحانی و برنامه‌های دولت تدبیروامید همراه شود و اعتقاد داریم که بدنه دولت با برنامه‌های رئیس دولت، همسو نیست. آقای روحانی به دلیل تسلط و بینشی که نسبت به مسائل و مشکلات دولت داشت، با یک شناخت منطقی و درست، احساس کرد که با یکدست کردن حاکمیت، کشور قادر نیست به طرز صحیحی مدیریت شود. به همین جهت نیز آقای روحانی در شعارها و در سیاست و عملکرد خود، نزدیک به اصلاح‌طلبان شد و توانست اعتماد جریان اصلاحات را جلب کند. در طول این مدت نیز جهتگیری‌های روحانی با عملکرد او همسو بوده است.

* این کارشکنی‌ای که به آن اشاره کردید در کدام سطوح مدیریتی دولت وجود دارد؟

** در کنار آقای روحانی افرادی وجود دارند که پایگاه سیاسی آنها در گذشته، پایگاه اصولگرایی بوده یا تکنوکرات‌های«کمتر سیاسی» بوده‌اند که بیشتر تلاش خود را بر این گذاشته‌‌اند که طوری حرکت کنند که همیشه در ساختار قدرت باقی بمانند. بخشی از این افراد متاسفانه به باورها و اندیشه‌های آقای روحانی، به ویژه در مسائل سیاست داخلی و مباحث فرهنگی، باور ندارند. این افراد در بحث‌هایی مانند حقوق مردم، همسو با دولت نیستند. بخش دیگری از مدیران کشوری نیز وجود دارند که به این اندیشه‌ها باور دارند اما اهل هزینه کردن نیستند. افراد عافیت‌طلبی هستند که همواره در ادوار مختلف تلاش کرده‌اند اگر در عرصه قدرت هم نیستند، بازهم در گوشه وکنار، امنیتی برای خود فراهم کنند. طبیعتا در این دوران دشواری که جریان مقابل دولت از هیچ تلاشی برای تخریب دولت فروگذاری نمی‌کند، دولت با این افراد قادر نیست نقش خود را در پیشبرد اهداف خود ایفا کند.

* بسیاری از سیاسیون و حامیان دولت معتقدند در سطوح رده پایین مدیریتی دولت، افرادی وجود دارند که همسو با دولت نبوده و همواره در طول دوران سه سال و نیم ریاست جمهوری روحانی، مانع‌تراشی‌های متعددی در مسیر برنامه‌های دولت انجام داده‌اند. این مساله تا چه اندازه واقعیت دارد؟

** به عقیده من، علاوه بر اینکه این مساله در مدیران رده پایینی صادق است، در حلقه افرادی وجود دارد که دوستی‌های قدیمی‌ای با آقای روحانی دارند اما متناسب با تغییر شرایط، نگرش‌های گذشته خود را تغییر نداده‌اند و همچنان بر مدار محافظه‌کاری و رفتارهای کم‌هزینه و بدون فایده اصرار می‌ورزند. در کنار این بحث، باید رجعتی نیز به مدیران «سالخورده» کنیم و به آنها هم اشاره کنیم. افرادی در دولت تدبیروامید حضور دارند که جزو مدیران سالخورده به حساب می‌آیند، اشخاص امتحان‌پس‌‌داده‌ای که اگرچه در برخی مقاطع، مدیریت مثبتی داشته‌اند اما انگیزه لازم برای ایجاد تغییر را ندارند. این مسائل باعث شد که در برخی سطوح مدیریتی، اتفاق ویژه‌ای رقم نخورده باشد و شاهد این باشیم که در بسیاری از موارد، بحث بر مدار گذشته بچرخد. این مطلب به ویژه در نهادهایی مانند وزارت کشور، نهادهای فرهنگی و... وجود دارد که درگیر با مباحث فرهنگی و سیاست داخلی هستند. باید توجه کرد که طرفداران آقای روحانی به این مسائل حساسیت بالایی دارند و امیدوار هستند که تغییر و گشایشی در این حوزه‌ها ایجاد شود.

* در روزهای اخیر رسول منتجب‌نیا متذکر شد که کشور با بحران مدیریت مواجه است و عده‌ای از مدیران کشور، تعهد و تخصص لازم را برای اداره کشور ندارند و به همین دلیل است که دولت با مانع مواجه شده است. این موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟

** ما شاهدیم که بدنه دولت و بدنه اجرایی کشور به دلیل برخی موانع خودساخته، از مدیران موثر و کارآمد محروم شده است. ما از یک طرف با مدیران مجربی مواجهیم که به دلیل مسائل سیاسی، امکان حضور در دولت را ندارند.

* به چه دلیلی کشور قادر نیست از مدیران مجرب و کارآمد استفاده کند؟

** در بسیاری از موارد، برخی نهادها همکاری‌های لازم را با دولت ندارند و به عنوان مانعی بر سر راه دولت در انتخاب مدیران کارآزموده و مجرب قرار می‌گیرند. مشکل دیگر این است که به مدیران جوان، باور نداریم. این مساله درتمامی جناح‌های سیاسی وجود دارد. ما در این شرایط حساس، نباید وزیری را مجددا انتخاب کنیم که 20 سال پیش هم در همین امر، فعالیت داشته است. این شخص، آن‌طور که انتظار می‌رود، عمل نمی‌کند، انگیزه‌ای برای مدیریت ندارد، به بسیاری از روش‌های نوین مدیریتی آگاه نیست و توان اجرای برنامه‌های خود را ندارد. بدنه دولت، سالخورده است و همین مساله باعث می‌شود که از کارایی آن کاسته شود.

* این مشکلات از چه طریقی در کشور پدید آمده است؟

** بخشی از این مسائل، خودساخته است که باید آقای روحانی تدبیری برای این موضوع به کار بگیرد. بخش دیگری از این مسائل نیز با توجه به فشارهای بیرونی، رخ می‌دهد که در هر صورت، باعث می‌شود از ظرفیت‌های کشور، آن‌طور که باید و شاید، استفاده نشود. اگر امروز شاهد بحث«فرار مغز‌ها»‌ هستیم و بخشی از تحصیلکرده‌ها و مدیران جوان ایران از کشور خارج می‌شوند، به دلیل این است که ساختار قدرت در کشور ما به گونه‌ای تنظیم شده که امکان بهره‌گیری از توان این افراد وجود ندارد. در سطوح میانی کشور نیز از مدیران جوان استفاده نمی‌شود و این شهامت در ساختار مدیریتی کشور وجود ندارد. البته در این میان، نقش آقای احمدی‌نژاد هم پررنگ بوده است.

* بسیاری دیگر از صاحبنظران نیز اعتقاد دارند که رئیس دولت‌های نهم و دهم افرادی را به کار گرفت که سابقه، تخصص و آگاهی درستی نسبت به وظایف خود نداشتند و باعث شدند که کشور از مسیر رشد فاصله بگیرد. متاسفانه این افراد هنوز هم در بدنه دولت حضور دارند و بخشی از کارشکنی‌های دولت نیز توسط این مدیران بازمانده از احمدی‌نژاد، انجام می‌شود.

** احمدی‌نژاد به دلیل استفاده از افراد غیر متخصص در بدنه اجرایی دولت، ضمن اینکه در مجموع عملکرد مثبتی نداشت، باعث نوعی بی‌اعتمادی به مدیران جوان شده است. بسیاری از مدیران احمدی‌نژاد، کماکان در کشور حضور دارند و به دلیل بی‌تخصصی، مانع‌تراشی می‌کنند. از سوی دیگر بسیاری از آنها علاوه بر اینکه تخصص‌ ندارند، عامدانه در مسیر دولت سنگ‌اندازی می‌کنند. مدیران سطح بالا باتوجه به تجربه‌ای که از دولت‌های نهم و دهم در ذهن دارند، اعتماد خود را به جوانان و کارآمدی‌ آنها از دست داده‌اند. مدیری که در دولت احمدی‌نژاد، آن سطح از عملکرد منفی را در کشور شاهد بوده، امروز شهامتی برای استفاده از مدیران جوان ندارد و ترجیح می‌دهد از افرادی استفاده کند که قبلا در این بخش‌ها، فعالیت داشته و تجربه بالایی دارند. این موضوع باعث نمی‌شود که افراد پرتجربه و سالخورده، مانند گذشته عمل کنند و بسیاری از آنها به دلیل بی‌انگیزگی عملکرد خوبی نداشته‌اند. امیدوار هستیم که آقای روحانی در پایان همین دولت بازنگری خود را در نحوه چینش مدیران و هیات دولت، آغاز کند و در دولت بعد نیز این موضوع را ادامه دهد.

دکتر روحانی باید توجه کند که پیشبرد برنامه‌های دولت، بدون استفاده از مدیران کارکشته و باانگیزه، دشوار است. بدنه دولت در سطح کلان، همراه با مشکلاتی است که همین موضوع به سطوح پایین‌تر هم سرایت می‌کند. استفاده از افراد پرسابقه و کم‌توان، یکی از موانع پیشبرد اهداف و برنامه‌های دولت است. باتوجه به اینکه امروز مهم‌ترین چالش کشور، مربوط به بحث‌های معیشتی و اقتصادی است، نیازمند مدیران چابک، پرتوان و با روحیه هستیم. در مدیران میانی کشور، افراد لایقی حضور دارند که سابقه مدیریتی سطوح پایین را دارند و از کارآمدی خوبی برخوردارند اما به آنها اعتماد نمی‌شود و همواره در یک دور افتاده‌ایم. چهره‌های جوان باسابقه مدیریتی اندک باید جایگزین مدیران باسابقه بازنشسته و کم‌توان شوند. بسیاری از جوانان هستند که توان و علم بالایی دارند اما ضعف آنها، کم تجربگی در سطح مدیریت کلان است هرچند باتوجه به تجربه مناسبی که در مدیریت‌های سطوح میانی و پایینی دولت دارند، نشان داده‌اند که پتانسیل‌های بسیار بالایی دارند و اگر به آنها اعتماد شود قادرند بار زیادی از مشکلات کشور و دولت را به دوش بکشند.

* در این شرایط، احزاب می‌توانند نقش مفیدی ایفا کنند. احزاب با کادرسازی و تربیت مدیران کارآزموده می‌توانند پتانسیل بسیار خوبی را در اختیار دولت قرار دهند تا بخشی از این مشکلات از بین برود. آیا امروز احزاب به عنوان یک مهره حل مشکلات کشور، نقش خود را به درستی اجرا می‌کنند؟

یکی از مواردی که باعث چالش مدیریتی در کشور شده، عدم تعامل صحیح و مناسب با احزاب بوده است. جلسات و گفت‌وگو با احزاب می‌تواند به عنوان یکی از راه حل‌های این موضوع باشد که متاسفانه این جلسات با احزاب حامی دولت هم به درستی برگزار نشده است. لازمه اینکه مدیریت کشور را به سمت پاسخگو و سیستمی بودن پیش ببریم این است که به احزاب اعتماد کنیم. متاسفانه در این مورد شاهد دور باطلی هستیم. از افراد شاخص و کارآمد حزبی در بدنه دولت استفاده‌ای نمی‌شود. گاهی پیش آمده که به برخی چهره‌های حزبی سفارش شده که از حزب خود خارج شوند تا بتوانند در سطوح بالای مدیریتی کشور فعال شوند. ما گرفتار این موضوع هستیم که از چهره‌های حزبی استفاده‌ای نمی‌شود و معمولا به افراد محافظه‌کار، میدان داده می‌شود. این افراد نیز همان طور که اشاره شد تلاش می‌کنند که کسی به آنها ایرادی نگیرد و اهل هزینه‌دادن و وقت گذاشتن هم نیستند.

* افراد محافظه‌کار و کم‌شهامت به چه طریقی در سطوح مدیریتی کشور خلل ایجاد می‌کنند؟

** ساختار مدیریتی کشور به دنبال افرادی است که «آهسته می‌روند و آهسته می‌آیند» و شهامت لازم را در کار اجرایی ندارند. این افراد اگر در تنگنا گیر کنند، این‌طور نیستند که به طور جدی از مجموعه دولت حمایت کنند. ما امروز می‌بینیم که بخش عمده‌ای از پاسخگویی به تخریب‌کنندگان، به عهده شخص رئیس‌جمهور است. این ناشی از این است که بخشی از بدنه دولت، افرادی هستند که دفاع از دولت را وظیفه خود نمی‌دانند و بر این باورند صرف اینکه در یک وزارتخانه یا بخش مدیریتی، فعالیت کنند، کفایت می‌کند. بسیاری از این اشخاص، در عملکرد خود، قدرت مقابله با گروه‌های فشار را ندارند و نمی‌توانند در برابر تخریب‌های ایستادگی کنند.

این مسائل، پیامد بی‌توجهی به چهره‌های حزبی است. افرادی در احزاب وجود دارند که فعالیت و مدیریت را در احزاب آزموده‌اند‌ و آماده کار در کشور هستند. احزاب نباید به این سمت‌وسو کشیده شوند که وقتی به حمایت آنها نیاز داریم یا نزدیک انتخابات هستیم به آنها توجه کنیم و وقتی از این مسائل رد می‌شویم، کاری به کار احزاب نداشته باشیم. حتی بسیاری از احزاب، چشمداشتی به قدرت نداشته و کرسی‌ای نمی‌خواهند، تنها می‌خواهند طرف مشورت قرار گرفته و از ایده‌های آنها استفاده شود. به عقیده من، متاسفانه این ارتباط، ارتباط ضعیفی بوده و از تجربه، شناخت و توان احزاب بهره لازم گرفته نشده است.

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/180501

ش.د9504811