(روزنامه جمهوري اسلامي – 1395/12/24 – شماره 10833 – صفحه 10)
سیاست خارجی عربستان در سال 1395 شاهد تغییرات محسوسی شد که تاکنون در چنین ابعاد و دامنهای سابقه نداشته است. از یکطرف ریخت و پاشهای محسوس ریاض برای تطمیع سایر کشورها و عضوگیری با هدف جلب نظر آنها به منظور مشارکت در طرحهای مداخله جویانه ریاض در یمن، عراق و سوریه ابعاد گستردهای یافت ولی در میدان عمل نتوانست هیچ یک از اهداف دربار سعودی را تامین کند. از طرف دیگر چرخش سیاسی آشکار عربستان به سمت و سوی همکاری نزدیک و همه جانبه با رژیم اشغالگر صهیونیستی، به طور غیرمنتظرهای شکل گرفت و گسترش یافت.
قدمت روابط پنهان عربستان و رژیم صهیونیستی به چندین دهه قبل باز میگردد و عملاً صهیونیستها ارتباطات منسجم و سازمان یافتهای با دربار سعودی داشتهاند. لکن آشکارسازی چنین روابطی و اعلام برخی جزئیات آن از سوی طرفین، به منزله آن است که دوران روابط پنهانی سپری شده وآنها از این پس اصراری به کتمان روابط ندارند، بلکه حتی با تاکید بر جزئیات مناسبات مشترک سعی دارند فضای سیاسی – رسانهای تازهای را شکل دهند و روی منافع و تاثیرات آن حساب کردهاند. یکی از اصلیترین پیامدهای همکاری استراتژیک عربستان و اسرائیل به سازماندهی تروریستها در کل منطقه به ویژه در عراق، سوریه و یمن باز میگردد که مشخصاً حمایت مالی و تسلیحاتی عربستان و نقش آفرینی اطلاعاتی و ستادی رژیم صهیونیستی در جریان آموزش و هدایت عملیاتی تروریستها در یمن، سوریه و عراق از نتایج آن محسوب میشود.
تصادفی نیست که اخیراً تلویزیون دولتی اسرائیل با برپائی میزگردی با هدف تجزیه و تحلیل تحولات سوریه و نقش بازیگران منطقهای در فرآیند شکل گیری گروههای تروریستی از جمله اسرائیل و رژیمهای ارتجاعی عرب فاش کرد که امروزه روابط اعراب و اسرائیل به مرحله معاشقه و مغازله رسیده و آنها از یکطرف فلسطینیها را تنها گذاشتهاند و از سوی دیگر به طور همزمان با تمرکز بر روی دشمنی با ایران و اتخاذ موضع مشترک در حمایت از تروریستهای فعال در سوریه، به اهداف و راهکارهای مشترکی در مسیر همکاری با اسرائیل دست یافتهاند.
بنیامین نتانیاهو به دفعات، از دوستی مشترک اعراب و اسرائیل و معرفی ایران به عنوان دشمن مشترک آنها سخن به میان آورده و حتی این پدیده را مبنای شکل گیری افق تازهای از همکاریها و دوستیها در منطقه معرفی کرده است. بیدلیل نیست که لحن صهیونیستها علیه ایران به طور روزمره تندتر میشود و در عین حال، باز خورد همین مواضع دشمن صهیونیستی، عیناً در مواضع مقامات رژیمهای ارتجاعی عرب قابل رصد کردن است.
با آنکه اهداف و برنامههای اسرائیل در این مقوله به کلی متفاوت و متمایز است و آنها با انگیزه «عبور از فلسطین»، دستیابی به بازارهای پرسود و منابع اقتصادی – تجاری دنیای عرب و جایگزینی دشمنی با ایران به جای دشمنی با اسرائیل نزد رژیمهای عربی و حتی اسلامی وارد عمل شدهاند اما در عین حال با اندکی تفاوت در گفتار و عمل، دقیقاً رد پای همین سیاست گذاریهای اسرائیل را در قلمرو سیاستهای اعراب میتوان تعقیب نمود. شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب ایران و حزبالله لبنان را تروریست و حامی تروریسم معرفی کردهاند و مقامات صهیونیستی به استناد همین موضع رژیمهای ارتجاعی، خواستار شدت عمل علیه ایران و کمک به سایر کشورهای منطقه برای خنثی کردن رفتار ایران شده است.
اما خوبست برای لحظهای به عواقب ناشی از موفقیت احتمالی طرحهای مشترک ارتجاع عرب و صهیونیستها بیندیشیم تا دریابیم که اگر ایران به درخواست کمک و استمداد عراق و سوریه پاسخ مثبت نمیداد، امروزه داعش و سایر گروههای تروریستی در دمشق و بغداد حاکم بودند و رویای دولت عراق و شام را محقق کرده بودند.
ناگفته پیداست که شکست و ناکامی این طرح مشترک حامیان تروریسم، قطعاً پیامدهای خاص خود را به همراه خواهد داشت. از جمله اینکه ارتجاع عرب و صهیونیستها برای سرمایهگذاری بیشتر و همکاری نزدیکتر، هم قسم شده و با هدف تشکیل «ناتوی عبری – عربی» از هر فرصتی استفاده خواهند کرد.
نقش ترکیه در این زمینه بسیار شاخص و آشکار است. چرا که ترکیه عملاً به عنوان «حلقه ارتباط» اعراب و اسرائیل، سعی دارد جایگاه ویژهای را در این طرحها برای خود به ثبت برساند و به هر قیمت ممکن، بیشترین تلاش را برای نزدیکتر ساختن مواضع و دیدگاهها صورت دهد. همکاری نزدیک صهیونیستها، ترکیه و ارتجاع عرب در سازماندهی تروریستهای عراق و سوریه موضوع پنهانی نیست و روند تحولات نشان میدهد که آنها همگی با تروریستها در یک جبهه مشترک قرار دارند. حتی اسناد و مدارک طبقه بندی شده و به جا مانده از تروریستها در شرق حلب نیز ابعاد حیرت انگیزی از این همکاری استراتژیک را برملا میکند.
این نکته به ویژه پس از روی کار آمدن ترامپ ابعاد تازهای به خود گرفته ومزدوران منطقهای آمریکا با احساس دلگرمی بیشتری امیدوارند بتوانند در اجرای سیاستهای جدید کاخ سفید، سنگ تمام بگذارند و از مواهب تغییر ساختار حکومت در واشنگتن، بیشتر بهره گیری کنند. حتی پیشنهاد اخیر عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان برای واگذاری قدرت در سوریه به تروریستهای ارتش آزاد، قابل بررسی است که نامبرده امیدوار است اهدافی که تروریستها از طریق جنگ و جنایت نتوانستند بدانها دست یابند، بلکه از طریق چانه زنی و مذاکره کسب نمایند، لکن امید تروریستها و حامیان آنها مرتباً به یاس و ناکامی منجر میشود.
http://jomhourieslami.net/?newsid=128180
ش.د9504836