تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۷  ، 
شناسه خبر : ۳۰۹۸۰۸
بررسی جایگاه صدراعظم آلمان در انتخابات پیش‌رو در گفتگوی آفتاب یزد با عبدالرضا فرجی:
مقدمه: قدرتمندترین زن حال حاضر جهان، رهبر یکی از دو کشور تاثیرگذار بر تمامی سیاست‌های اتحادیه اروپا و مهم ترین نامزد انتخابات پارلمانی 2017 آلمان. مرکل از جمیع جهات می‌تواند برنده قاطع این مبارزه انتخاباتی باشد اما احزاب رقیب، چهره‌هایی که می‌کوشند چهارمین صدراعظمی نصیب مرکل نشود و برخی رسانه‌های وابسته به مخالفان مرکل، در بوق و کرنا کرده‌اند که این مرکل با آن زنی که در جهان محبوب است، از زمین تا آسمان برای مردم آلمان تفاوت دارد. نگاه جهان در این هفته‌ها و ماه‌ها، بیش از پیش متوجه آلمان است. بسیاری از مردم جهان با تحسین و قدرشناسی به آلمان می‌نگرند. اما هستند کسانی که نگاهی متفاوت به آلمان دارند. برخی از منظر رشک و حسد می‌پرسند چگونه آلمان توانسته است به‌رغم چالش‌ها و مشکلات بسیار این چنین با اقتدار و ثبات از آزمون‌ها موفق عبور کند. برخی دیگر هم از فراز آمدن کشوری مقتدر در قلب اروپا هراس دارند. برخی آلمان و صدراعظم آن، یعنی آنگلا مرکل را آخرین دژ اتحادیه اروپا می‌دانند که مانع از فروپاشی این اتحادیه می‌شود و برخی دیگر اما، آلمان را بدان متهم می‌کنند که سیاست‌ها و قواعد خود را با بهره گرفتن از جایگاه مستحکم خود به دیگران تحمیل می‌کند و در این کار نه به خیر و صلاح اروپا بلکه تنها به منافع خود می‌اندیشد، و همه چیز را در خدمت قهرمان صادرات جهان و نماد معجزه پایدار اقتصادی می‌خواهد. راست گراها و پوپولیست ها تحت عنوان «آلترناتیو برای آلمان» از هم اکنون خط و نشان کشیده اند که کارگرانی که تضمینی برای آینده شغلی خود ندارند قطعا به مرکل رای نخواهند داد. از سویی دیگر مارتین شولتس که پیش از این رئیس پارلمان اتحادیه اروپا بود، حال باید خود را برای رقابت با آنگلا مرکل در انتخابات آینده آلمان بر سر تصدی مقام صدراعظمی این کشور آماده کند اما این همه ماجرا نیست. اروپا از افراطی گری به شدت پرهیز دارد، نمونه بارز آن فرانسه که لوپن با همه شهرت پشت درهای بسته عدم اعتماد مردم محو شد. آلمان‌ها حالا یک سر و گردن از اتحادیه اروپا سرتر هستند اما آن چه انتخابات آتی آلمان را مهم جلوه می‌دهد چهره دوگانه آنگلا مرکل است، زنی قدرتمند که تلاش کرد حتی ترامپ را نیز مدیریت کند اما با درایت، او را بر سر مواضع لجبازانه قرار نداد. مرکل را می توان با اندکی بررسی و تحلیل برنده انتخابات 2017 آلمان دانست اما پس از آن مرکل می تواند جهانی‌تر مدیریت کند! مثلا با نشستن بر صندلی دبیرکلی سازمان ملل. در این باره با دکتر عبدالرضا فرجی راد کارشناس مسائل اروپا و ژئوپلیتیک به گفتگو پرداختیم:
پایگاه بصیرت / رضا بردستانی

(روزنامه آفتاب‌يزد - 1396/05/22 - شماره 4965 - صفحه 14)

* به نظر شما جایگاه خانم مرکل در فضای سیاسی آلمان، تا چه اندازه تثبیت شده است؟

** این مسئله را می‌توان از چند بعد مورد بررسی قرار داد؛

1- وضع سیاسی خانم مرکل که توانست در این مدت نسبتا طولانی مدیریت سیاسی، نه تنها برای آلمان بلکه برای اروپا خود را جا بیندازد.

2- مردم آلمان به طور نسبی و کلی از حاکمیت خانم مرکل رضایت دارند. با این که وی از آلمان شرقی بود و انتظار می‌رفت که تجربه کمتری نسبت به غربی‌ها داشته باشد، اما یک مدیریت دموکراتیک را در پیش گرفت و توانست انتظارات را برآورده کند.

3- در بحران‌های سال‌های گذشته و بحران‌هایی که همین اواخر در اروپا رخ داد، وی توانست شرایط را به خوبی کنترل و مدیریت کند. شاهد بحران‌های سنگینی در پرتغال، ایتالیا به ویژه در یونان بودیم. درواقع خانم مرکل بار سنگینی را به دوش کشید و امروزه شاهد آن هستیم که به رغم تفسیرهای صورت گرفته، ایشان توانست بحران را مدیریت کند.

4- بحران‌های تروریستی که در چند سال اخیر شاهد آن بودیم. در کنارش مسائل پناهندگی مردم خاورمیانه، از لیبی و سوریه گرفته تا افغانستان. در این بحران‌ها خطراتی اروپا را تهدید می‌کرد و هنوز هم تهدیدمی کند.

علاوه برآن، پناهندگان زیادی وارد اروپا شدند و بحران‌های جدی ایجاد کردند. بعضی از کشورهای اروپایی برخورد نژاد پرستانه با پناهنده‌ها داشتند، اتفاقا کشورهایی بودند که از نظر سیاسی، اقتصادی و فکری به آلمان بسیار نزدیک بودند. مثل دانمارک، مجارستان، کروواسی و... آلمان در این کشورها سرمایه گذاری‌های زیادی انجام داده بود. کشور آلمان، به ویژه خانم مرکل پناهنده‌ها را پذیرفت و خطرات زیادی را برای خود خرید.

شاید اگر فرد دیگری به جز خانم مرکل بود، این کار را نمی‌کرد. علی‌رغم انتقاداتی که به وی صورت گرفت و آماری که نشان از کاهش محبوبیت وی بود، باز هم از این موضع عقب نشینی نکرد.

البته مردم آلمان در وهله اول پشتیبان وی بودند، اما بعد از عملیات تروریستی که در فرانسه، بلژیک و خود آلمان صورت گرفت؛ طبیعتا باعث شد که محبوبیت وی کاهش یابد. اما با مدیریت خوب، این محبوبیت را تا حدودی افزایش داد. لذا توانست سروسامانی به پناهنده‌ها دهد، نیازهای کشورش را از نظر نیروی کار تا حدودی تامین کند، تروریسم را کنترل کند وهم رضایت مردم را مجددا جلب کند. مجموعه‌ای از این عوامل باعث شده که خانم مرکل در آلمان تثبیت شود و به احتمال قوی رای بیشتری را نسبت به رقیب خود آقای شولتس کسب خواهد کرد.

ضمن این که آقای شولتس هنوز نتوانسته خود را برای مردم آلمان به اثبات برساند و شاید هم بتوان گفت، در پارلمان اروپایی ایشان نقش فعال و چشم گیری نداشته، بنابراین بین خانم مرکل و آقای شولتس طبیعی است که مردم آلمان مجددا خانم مرکل را انتخاب کنند، مگر این که حادثه غیرمنتظره‌ای رخ دهد.

* یکی از بنیادهای پژوهشی (هانس بوکلر) معتقد بود که حزب «آلترناتیو برای آلمان» همه تمرکز و فشار را بر روی کنفدراسیون های کارگری آلمان گذاشته است. به نظر شما این حزب که به نوعی بنیان کارگری دارد، می تواند خانم مرکل را به درد سر بیندازد؟

** قدرت کارگری در هر کشور بیشتر به مواردی از جمله منافع، حقوق و جدی بودن مسئله بیکاری بازمی‌گردد. خانم مرکل به میزان قابل توجهی توانسته آلمان را از رکود خارج کند. اقتصاد آلمان امروزه بیش از اقتصاد سایر کشورهای اروپایی سر و سامان دارد، (رکود ندارد یا بسیار کم است).

بیکاری در این کشور خیلی زیاد نیست، بیمه‌ها در جای خود قرار دارد، اخراج صورت نمی گیرد. بنابراین ممکن است کنفدراسیون‌ها به میزان کمی تاثیرگذار باشند، اما نمی توانند اکثریت را بخرند. لذا باید یک سری روابط و ریشه‌هایی برای تحت تاثیر قرار دادن نیروی کار و کارگری وجود داشته باشد که این موضوع در مورد آلمان صدق نمی کند. بنابراین بنده معتقدم که نتوان اکثریت نیروی کار آلمان را تحت تاثیر قرار داد.

* یکی از انتقادات شدیدی که از جانب رهبران حزب سوسیال دموکرات آلمان به خانم مرکل وارد می شود، تخصیص بودجه به هزینه های نظامی ناتو است. از سوی دیگر موضع گیری‌های ترامپ در مورد ناتو خیلی جالب نبوده و مشخصا آلمان را خطاب قرار داده. نظر اکثریت این است که خانم مرکل نباید در برابر موضع گیری‌های ترامپ کوتاه بیاید. تا چه اندازه این انتقاد را وارد می دانید؟

** یکی از موفقیت های خانم مرکل، مدیریت ترامپ بود. می توان گفت آلمان بعد از انگلیس مهم ترین متحد آمریکا است. آلمان یک کشور خشکی به حساب می آید، نزدیک به روسیه است و باید از بلوک شرق، کشورهای شرقی سابق که عضو ناتو شدند، دفاع کند و مسائل امنیتی جدی دارد.

بنابراین برای کشور آلمان، ایالات متحده اهمیت زیادی دارد. اما با سیاست‌های آقای ترامپ در زمینه‌های مختلف کاملا با تضاد فکری روبه رو است. خانم مرکل اگر می‌خواست برای آن 2 درصد بودجه ناتو جواب صد درصد منفی بدهد، طبیعتا با لج بازی ترامپ روبه رو می شد.

با حرف‌های ترامپ، ناتو در آستانه فروپاشی بود. البته روی حرف های ترامپ جامعه سیاسی و بین المللی نمی تواند زیاد حساب باز کند. اما اگر آن حرف‌ها را ملاک قرار دهیم، می توان گفت ناتو در آستانه فروپاشی بود. اروپایی ها بسیار دقیق در جلسه اول با ترامپ پذیرفتند که 2 درصد را پرداخت کنند.

بنابراین مدیریت خوبی صورت گرفت. در مورد سایر مسائل نیز، خانم مرکل فاصله خود را با ترامپ حفظ کرد و در واقع باعث شد ترامپ در بعضی از سیاست‌هایش موفق نشود. لذا در خصوص مسائل منطقه‌ای خاورمیانه در رابطه با مسائل ایران، با ترامپ همراهی نکردند. اما خانم مرکل سرو صدا به راه نینداخت و به آهستگی، یک قدم به عقب، دو قدم به جلو حرکت کرد و توانست ترامپ را مدیریت کند.

هم اکنون نیز هیچ رضایتی از ترامپ ندارند اما به آینده امیدوارند. بنده فکر می کنم، مردم آلمان و اروپا به خوبی متوجه این شرایط می شوند و این نوع مدیریت برای مرکل نه تنها باعث ریزش طرفداران نمی شود بلکه رای می آورد. مدیریت حزب سوسیالیسم در دوره‌ای که خانم مرکل با این ها وارد جنگ شده بودند، خود یکی از امتیازهایی است که برای مرکل در انتخابات ارزشمند است.

* یکی از مسائلی که دنیا با آن درگیر است، بحث جنجالی دخالت روسیه در انتخابات ایالات متحده آمریکا است. آیا سیستم انتخاباتی آلمان این اجازه را به روس ها می‌دهد که چنین دخالتی در آلمان هم داشته باشند، به فرض این که دخالت روس ها را در انتخابات آمریکا بپذیریم (یعنی اگر تلویحا آن را تایید کنیم)؟

** اولا اروپایی‌ها بعد از موضع فرانسه حواسشان را جمع کردند و روس‌ها تلاش کردند که در مورد فرانسه هم دخالت کنند. مسئله فرانسه، کاندیدایی که در مقابل مکرون وجود داشت (مثل ترامپ) خانم لوپن، راست گرای افراطی بود و در واقع رای او نزدیک و شانس بالایی داشت و با توجه به اتفاقی که در آمریکا افتاده بود، شعارهایش کپی شده از ترامپ بود. اما در آلمان چنین مسائلی را شاهد نیستیم. مقابل خانم مرکل راست گرای دموکرات حزب سوسیالیسم قرار گرفته و روسیه نیز رفتن خانم مرکل را به نفع خود نمی داند. شاید روسیه نیز موافق باشد که به جای حزب سوسیالیسم خانم مرکل راس کار باشد، زیرا که ریسک نمی کند و معتقدند که خانم مرکل در این چند سالی که در حکومت بوده امتحانش را پس داده است و سعی کرده علی رغم مشکلاتی که با روس‌ها داشته با آنها مدارا کند.

* نظری که در رسانه‌های آلمان به آن برمی خوریم، چهره جهانی مرکل با چهره ملی وی خیلی ازهم فاصله دارد، این نظر را تا چه اندازه تایید می کنید؟

** این چنین نیست. چهره ملی خانم مرکل در بحث پناهندگان و تروریسم که بعد از آن رخ داد، کمی ضربه خورد. اما با گذشت زمان مقداری ترمیم شد و البته چهره جهانی خانم مرکل خوب و مثبت است. چهره جهانی و ملی مرکل خیلی با هم تفاوتی ندارد. بعد از بمب گذاری‌ها و مسائل پناهندگان که در برهه‌ای حاد شد، چهره داخلی وی ضربه خود و رو به افول گذاشت، اما توانست آن را ترمیم کند. هرچند الان بین چهره جهانی و داخلی مرکل فاصله وجود دارد. البته اگر مسائل بمب‌گذاری‌ها که مردم، آن را ناشی از ورود پناهندگان تلقی کردند، نبود، چهره جهانی و ملی وی با هم برابری می‌کرد. البته که وی یک سیاستمدار دو چهره است. مردم با او سر و کار دارند، احزاب رقیب تبلیغات می کنند، تعدادی مخالف نیز در کشور آلمان دارد که شاید در سطح دنیا به این تعداد نباشند.

اما این فاصله خیلی نیست و با توجه به این که رقیب وی سخت و خیلی محبوب نیست، سخنرانی قوی نیست. طبیعتا یک سیاست مدار شناخته شده، رئیس پارلمان اروپا بوده، اما خیلی نتوانسته مانند سایر رهبران حزب سوسیالیسم گل کند.

* در چهره و سیمای خانم مرکل نقش نشستن بر صندلی سازمان ملل را می بینید؟

** بله! این شخصیت در ایشان دیده می شود. البته قضاوت در این مورد زود است. باید توجه داشت که قرار است وی یک دوره دیگر ریاست بر آلمان داشته باشد. او استانداردهای نشستن بر روی صندلی دبیرکلی را دارد. از خیلی‌ها که دبیر کل سازمان ملل شده اند، حداقل در این چهار، پنج مورد اخیر؛ ایشان وضعیت بسیار بهتری دارد.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=81102آ

ش.د9601847