(روزنامه آفتابيزد - 1396/05/18 - شماره 4962 - صفحه 14)
آمریکا در حوزه هایی چون آمریکای لاتین (ونزوئلا و مکزیک)، خلیج فارس(مناقشه قطر و سه کشور عربی منطقه)، روسیه، جمهوری های بالتیک، سوریه، عراق، افغانستان و کره شمالی؛ دائما درگیریهایی دارد. برخی از این موارد حتی به حضور مستقیم نظامی منتهی شده است و در برخی موارد هر آن این احتمال وجود دارد که کار به جنگ و رو در رویی نظامی ختم شود. از کنار همه این ها اگر بگذریم در دو سوی مرزهای شرقی و غربی ایران اسلامی، آمریکایی ها جبهه های جدیدی گشودهاند.
از یک سو به نیروهای بسیج مردمی عراق(الحشدالشعبی) حمله کرده اند و از سویی دیگر مترصد خروج یا افزایش نیروی نظامی در افغانستان هستند و اما آن چه این جبهه های جدید را اندکی حرف و حدیث دار کرده است، قبل و بعدهایی است که با در کنار هم قرار دادن، پرمعناتر نیز می شود.
عراق
داعش موصل را تقریبا از دست داده است، در سوریه حمص را به طور کامل تخلیه کرده و این یعنی داعشی ها در مرزهای سوریه و عراق به تله افتاده اند. در کنار این موضوع، سفر ناگهانی و در نوع خود عجیب و قابل تامل مقتدی صدر به عربستان همزمان می شود با موضع گیری های شدید این روحانی شیعه علیه الحشدالشعبی و اما با پاسخ قاطع نخست وزیر عراق و نیز موضعگیری شفاف سخنگوی این نیرو و نیز حمایت های مردمی، ناگهان خبر می رسد که نیروهای ائتلاف با سرکردگی آمریکا، مواضع بسیج مردمی عراق را بمباران کرده اند، مسئله ای که یک فرمانده عراقی بدان اشاره داشته و میگوید این حمله هرگز نمی توانسته اشتباهی صورت گرفته باشد.
مثلث داعش، مقتدی صدر و آمریکا تقریبا به یک هدف مشترک یورش می برند، هدف مشترکی که شکست های اخیر داعش را رقم زده و آن نیروهای بسیج مردمی عراق هستند.
افغانستان
مرزهای غربی ایران را فعلا رها کرده، به سوی مرزهای شرقی ایران گام بر می داریم؛ افغانستان. جایی که طالبان دوباره در تلاش است تا تسلط خود بر این کشور را به گونه ای قوی و پر سر و صدا به رخ بکشد و اما دولت افغانستان چشم به نیروهایی دوخته است که قرار بوده امنیت را در این کشور برقرار کنند ولی آمریکاییها حرف از بروز اختلافاتی می زنند که این سو و آن سوی آن اصلا معلوم نیست.
اختلافاتی که میتواند صوری باشد!
روزنامه والاستریت ژورنال اخیرا گزارش داده که مقامهای آمریکایی روی سیاست کشورشان در قبال افغانستان دچار اختلاف نظر هستند. این روزنامه به نقل از مقامهای امریکایی می نویسد:«برخی چهرهها در کاخ سفید و سایر ادارات حکومت ایالات متحده در باره اهداف واشنگتن در افغانستان توافق نظر ندارند.»در گزارش روزنامه والاستریت ژورنال آمده است که از سرگیری مذاکرات با گروه طالبان و تحت فشار قراردادن پاکستان، دو مورد اصلی اختلاف نظر میان مقامهای امریکایی است. بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، فقط چند روز پس از آن که دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده صلاحیت تعیین شمار سربازان امریکایی در افغانستان را به جیم متیس، وزیر دفاع کشورش سپرد، کاخ سفید در یک یادداشت محرمانه خواستار اعزام شمار محدود سربازان آمریکایی به افغانستان شده بود.
در این یادداشت که از سوی جنرال مک مستر، مشاور امنیت ملی ایالات متحده به تعدادی از مقامهای ارشد حکومت آن کشور ارسال شده بود، آمده است که دونالد ترامپ به وزیر دفاع تنها اجازه اعزام حداکثر ۳۹۰۰ سرباز امریکایی را به افغانستان خواهد داد. گزارش والاستریت ژورنال میافزاید این یادداشت که بر شمار اعزام سربازان تازهنفس آمریکایی به افغانستان محدودیت وضع میکند، بسیاری مقامهای آمریکایی را شگفتزده کرده زیرا آنان تصور میکردند که واشنگتن چنین محدودیتی را وضع نخواهد کرد.
دانا وایت، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفته که درباره جزئیات هیچ یادداشت محرمانهای نمیتواند توضیحی ارائه دهد اما افزود که شمار سربازان نه، بلکه استراتژی جدید واشنگتن در قبال افغانستان دارای اهمیت میباشد. برخی مقامهای وزارت دفاع آمریکا گفتهاند که هر چند یادداشت محرمانه قصر سفید در باره اعزام سربازان امریکایی به افغانستان محدودیت وضع کرده است، اما احتمال دارد این یادداشت مانع برنامهریزیهای وزارت دفاع در قبال افغانستان نشود.
والاستریت ژورنال در ادامه آورده که این پیامهای ضد و نقیض نمایانگر اختلافات میان مقامهای حکومت دونالد ترامپ در مورد سیاست واشنگتن در قبال افغانستان میباشد. این در حالی است که حکومت ترامپ تلاش دارد تا استراتژی ایالات متحده در قبال جنگ افغانستان را تغییر بدهد.
جیمس متیس، وزیر دفاع ایالات متحده گفته است که استراتژی جدید کشورش در برابر افغانستان تا اواسط ماه جولای به کاخ سفید فرستاده خواهد شد و بر اساس این استراتژی، سربازان بیشتر آمریکایی برای مانعشدن از گسترش نفوذ طالبان به افغانستان اعزام خواهد شد. وزارت دفاع ایالات متحده در نظر دارد تا بین دو هزار تا پنج هزار سرباز تازهنفس به افغانستان اعزام کند.
زمان، دشمن امنیت افغانستان!
اینکه آمریکاییها مردد شدهاند یا در حال طراحی یک استراتژی جدید هستند را باید از تحولات جدید افغانستان متوجه شد اما آن چه بیشتر از این خواستن و نخواستن ها مد نظر باید قرار گیرد، انفعالی است که دولت مرکزی افغانستان دچار آن شده است. تحرکات طالبان در چند نقطه کوهستانی و صعب العبور افغانستان مردم را دچار وحشت و ناامنی کرده است. گروگانگیری، قتل عام، تخریب اموال عمومی و از همه بدتر، اتحاد موقت داعش و طالبان در تحرکات اخیر حکایت از آن می تواند داشته باشد که شاید شلوغی این سوی خاورمیانه، چندان بی ارتباط با شکستهای آن سوی خاورمیانه نمیتواند باشد.
تحریم های جدید علیه کره شمالی، ایران و روسیه، در کنار ناآرامی ها در ونزوئلا، شکست های پی در پی داعش در عراق و سوریه و خط و نشان کشیدن های کره شمالی و روسیه شاید بهترین دلیل برای این زمان خریدن باشد. زیرا آمریکا اساسا و بر اساس سیاست هایی که در افغانستان طی سال های اخیر اتخاذ کرده، نمیتواند چشم از اوضاع این کشور فروبندد و اما بروز اختلافات مقامات آمریکایی آن هم تنها و تنها در حوزه افغانستان اندکی تردید آمیز و مشکوک می نماید.
عدم افزایش یا افزایش نیرو در افغانستان!؟
استفان والت در یادداشتی تحت عنوان:«پنج اشتباه بزرگی که خوشبختانه هنوز ترامپ مرتکب نشده» ضمن بر شماری این پنج اشتباه بزرگ:
1. جنگ با کره شمالی
2. لغو توافق هستهای با ایران
3. شروع یک جنگ تجاری
4. افزایش نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان
5. ارسال سلاح به اوکراین
ذیل اشتباه چهارم (افزایش نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان) می نویسد: «در زمان کارزار انتخاباتی، ترامپ بیشترین انتقاد را متوجه فرآیند ملت سازی – فرایند ساختن یک هویت ملی با استفاده از قدرت حکومت – نمود که شامل حضور ۱۶ ساله آمریکا در افغانستان است؛ حضوری که جورج بوش پسر با هدف یک پیروزی آرمانگرایانه آنرا شروع کرد. اگرچه ترامپ هنوز به جرگه مشتاقان حضور آمریکا در افغانستان نپیوسته است، ولی به نظر میآید که افکار او کمی عوض شده اند. احتمال میرود که او در نهایت با پیشنهاد افسران ارتش مبنی بر فرستادن چند هزار سرباز دیگر به باتلاق افغانستان موافقت کند؛ پیشنهادی که هدف آن جلوگیری از تکمیل شکست آمریکا در افغانستان است.
اگرچه این مسئله در مقایسه با لغو برجام یا بمباران کره شمالی به نسبت، از اهمیت کمتری برخوردار است، ولی کماکان میتوان از آن به عنوان یک اشتباه بالقوه یاد نمود. پیشتر نیز اشاره کرده بودم که افزایش قوای نظامی در افغانستان هیچ تاثیری در نتیجه نهایی مسئله نمیکند، بلکه تنها باعث کشته شدن سربازان بیشتر و هدر رفتن منابع مالی بیشتری میشود. بیایید واقع بینانه فکر کنیم: آمریکا اگر ۵۰۰۰، ۱۰۰۰۰، یا حتی ۱۰۰۰۰۰ نیروی نظامی دیگر هم در افغانستان پیاده کند یا اگر ۵، ۱۰، یا ۲۰ سال دیگر هم در آن کشور باقی بماند، باز هم نمیتواند سرنوشت افغانستان را تغییر دهد. چرا که سرنوشت افغانستان در وهله اول در دست مردم خویش است و در وهله بعدی همسایگان آن کشور هستند که میتوانند تاثیر خود را ایفا کنند. اینکه یک ابر قدرت نظامی از آن سوی دنیا به وسیله اهرم جنگ بخواهد که سرنوشت افغانستان را در جهتی مثبت تعیین کند، بیشتر به اقدامی احمقانه شبیه است. در مجموع باید گفت که چنانچه ترامپ خام ژنرالهای ارتش شود و درخواست آنها را قبول کند، دقیقا جا پای جورج بوش پسر گذاشته است و دیگر نیازی به بازگو کردن نتیجه نیست، چرا که شکست قطعی بر همگان محرز است.»
چنین به نظر می رسد که بعد از گذشت شش ماه از حضور ترامپ در کاخ سفید، باید بین ناشی بودن و عدم اشراف ترامپ به سیاست بین الملل و اعمال پالیسی های جدید توسط ترامپی که آن روی خود را کم کم نشان می دهد، اندکی تمییز قائل شد زیرا ترامپ در عمل نشان داده اگرچه هرچه در کارزار انتخاباتی گفته بود انجام می دهد را با مانعی رو در رو کرده اند اما آن مربوط است به سیاست های داخلی ایالات متحده آمریکا، زیرا ترامپ در عرصه بین الملل گاه چندین گام از آن چه گفته بود انجام می دهد نیز پیشتر است و این یعنی پالیسی جدید ایالات متحده آمریکا در حوالی مرزهای جمهوری اسلامی ایران!
http://aftabeyazd.ir/?newsid=80662
ش.د9601824