تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۱۲۳
پایگاه بصیرت / فضل‌الله یاری / سردبير

(روزنامه همدلي - 1394/11/17 - شماره 251 - صفحه 1)

جناحی که امروز زیر عنوان «اصولگرایی» شناخته می‌شود،‌ میراث‌دار بخشی از ظرفیت‌ سیاسی جمهوری اسلامی است که روزگاری با عناوینی چون «جناح محافظه‌کار» یا «جناح راست» شهرت داشت. این جناح اگرچه درسال‌های حیات امام نسبت به رقیب خود (یعنی جناح چپ که عنوان خط امام را از آن خود کرده بود) توجه کمتری از بنیانگذار جمهوری اسلامی را به خود جلب کرده بود،‌ در سال‌های پس از امام بیشتر از گذشته خود را مدعی همراهی با انقلاب و رهبری آن می‌داند و البته در این میان حاضر نیست شریکی برای خود قائل شود.

این جناح دوران متفاوتی را تا به امروز از سر گذرانده است. دوری آنها از کانون قدرت با ریاست‌ جمهوری‌ هاشمی رفسنجاجی و سیدمحمد خاتمی همچنان ادامه داشت (اگرچه‌ هاشمی از رهبران این جناح سیاسی شناخته می‌شد، اما عملا از دور دوم ریاست جمهوری‌اش شروع به فاصله گرفتن از آنها کرده است و تا امروز که کاملاً نقطه مقابل آنها ایستاده است.) کشف و ترقی خارق‌العاده مدیری میان‌مایه به نام محمود احمدی‌نژاد تا صندلی ریاست جمهوری، رویایی بود که در سال 84 در اوج ناباوری اصولگرایان، برایشان تعبیر شد و از آن پس بود که مجالس هفتم و هشتم و نهم را به هر صورتی که بود، به دست آوردند تا بخش‌هایی از ناکامی‌های دو دهه اول انقلاب را جبران کنند.

این جناح که امروزه عنوان «اصولگرایی» را جایگزین عناوین «راست» و «محافظه‌کار» کرده است، ‌پس از سال 84 به این نتیجه رسید که وقتی بتوانیم کسی چون محمود احمدی‌نژاد را تا مقام ریاست جمهوری بالا ببریم، پس می‌توان همیشه پیروز میدان بود. این اعتماد به نفس تازه به کف آمده از آنان جناحی ساخته است که امروزه خود را مدعی اول و آخر انقلاب نشان می دهد و مناصب نظام را حق خود می دانند و از رهگذر این اعتماد به نفس،دیگر جناح‌های رسمی و قانونی داخل نظام را مهاجمانی می بینند که قصد به غنیمت گرفتن جایگاه‌های نظام را دارند.

این روزها که دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری تنوری داغ دارد، ‌برشمردن ویژگی‌های این جناح، که خود را در معرض رای مردم گذاشته است،‌ برای رای‌دهندگان مفید به نظر می‌رسد:

1- مخالف ما یا دشمن است یا فریب خورده.

اصولگرایان در سال‌های گذشته آن قدر در مواضع سیاسی و اجتماعی، خود را محق می‌دانند که مخالفان خود به دو صورت از میان به در کنند. یکی این که آن ها را دشمن می‌خوانند و از همین رو به وسیله تندروهای جناح خود، بسیاری از اصلاح‌طلبان را نیروی دشمن می‌دانند که در هر صورت باید جلوی حضور آنها در عرصه سیاسی کشور گرفته شود. دیگر این که کسانی با سوابق روشن و یا پایگاه‌ اجتماعی و خانوادگی مناسب در انقلاب، که تمایلی به سمت آنان ندارند و در مواضع سیاسی با آنان همراهی نمی‌کنند،را با برچسب «فریب‌خورده» هتک موقعیت می‌کنند. از همین‌روست که آنان تلاش می‌کنند حضور سیدحسن خمینی در انتخابات خبرگان را نقشه (وگاه توطئه)هاشمی رفسنجانی وانمود کنند، نه اراده و خواست شخص خودش.

2- اعتقاد موسمی به آزادی بیان.

جناح اصولگرا در همه سال‌های گذشته بخصوص پس از آغاز دولت اصلاحات و روی کار آمدن خاتمی توجه این دولت به مقوله آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات را به عنوان نقطه‌ای برای تضاد و مخالفت انتخاب کرده‌‌‌اند و به غیر از برخی چهره‌های معدود این جناح، در برابر تحدید آزادی بیان هیچ موضع مخالفی نگرفتند. آنها در حقیقت با آزادی بیان یک اعتقاد موسمی دارند و آن هم زمانی است که نسیم آزادی بیان، موافق حرکت بادبان کشتی خودشان باشد.

3- فاصله موسمی با قانون‌شکنان.

در همه سال‌هایی که تندروها به رقیب حمله کردند، تجمعات‌شان را به هم زدند، به سینماها حمله کردند، سفارتخانه‌های خارجی در ایران را مورد تجاوز قرار دادند،‌ برای اکثریت اصولگرا اهمیتی نداشت و در بسیاری موارد هم این تحرکات با منافع آنان ارزیابی می‌شد، اما هرگاه که این تحرکات غیرقانونی گروه‌های فشار، از سوی ارکان نظام تقبیح شده و یا همسو با منافع‌شان نبود،‌ لب به انتقاداتی ملایم (به‌گونه‌ای که آنان را نرنجانند) گشودند. به نظر می‌رسد مخالفت اصولگرایان با قانون‌شکنان موسمی است و تنها به سمت و سوی این قانون‌شکنی‌ها ارتباط دارد، نه خود قانون‌شکنی.

4- حساسیتی به رد صلاحیت‌ها ندارند.

این جناح هیچ‌گاه در زمان انتخابات دغدغه‌ای به نام رد صلاحیت نداشته است و چون معمولا رد صلاحیت‌ها متوجه رقیب بود، با سکوتی سرشار از رضایت با آن برخورد کرده‌است. آن‌ها معمولا به دو دلیل در این باره سکوت می‌کنند؛ یکی این‌که رد صلاحیت‌ها متوجه رقیب است و از این منظر یک فرصت خوب هم ارزیابی می‌شود. دوم، اگر رد صلاحیتی متوجه برخی از افراد جناح‌شان شود، ترجیح می‌دهند که حساسیت شورای نگهبان را بر نیانگیزند و خود را دچار زحمت‌های بعدی نکنند و حتی از آن استفاده می کنند تا هم نشان دهند که محدودیت برای دو رقیب سیاسی برابر است و هم قانون مداری خود را به رخ بکشند و از این رهگذر به نمره های مثبت در کارنامه خود اضافه کنند.

5- به بیرون از میدان رقابت چشم دوخته‌اند.

این جناح معمولا در هنگام رقابت در انتخابات، بخشی از انرژی خود را مصروف نشان دادن نقاطی از حریف می‌کند که می‌تواند حساسیت نهاد‌های نظارتی را بر انگیزد. آنان معمولا رقابت را وقتی دوست دارند که بدانند برنده میدان هستند. در سال‌هایی که اصلاح‌طلبان امکان ورود به انتخابات را نداشته‌اند، به شدت از آنان دعوت به حضور می‌کردند، اما زمانی که احساس می‌کنند رقیب امکان رقابت برابر را دارد، تلاش می‌کنند که او را با یک تیم دست و پا بسته وارد مسابقه کنند؛ این طوری هم بازی برگزار می‌شود و هم آنان پیروز از میدان خارج می‌شوند.

6- رضازاده را بر افروغ ترجیح می‌دهند.

حضور برخی افراد محبوب در حوزه‌هایی مانند ورزش، در لیست‌های انتخاباتی اصول‌گرایان نشان می‌دهد که آنان چندان به جلب آرای مردمی از طریق ارائه افکار و اندیشه ها برنامه هایشان مطمئن نیستند و می‌خواهند به نفع اندیشه اصول‌گرایی از عضلات برخی ورزشکاران سود ببرند. تلاش می‌کنند بخشی از عدم اقبال مردمی را با چهره‌هایی که در بین جوانان محبوبیت دارند، جبران کنند. به همین خاطر آنها در یک موقعیت انتخاباتی «حسین رضازاده» را بر «عماد افروغ» ترجیح می‌دهند و اگر از طرف نهاد‌های نظارتی مطمئن باشند، نام هایی مانند «محمدرضا گلزار» و «مهناز افشار» را در صدر لیست‌ انتخاباتی خود قرار خواهند داد.

http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=5108

ش.د9406038