تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۳  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۲۳۰
بررسي چالش‌های مدیریت شهری در گفتگوي «بهار» با اسماعیل دوستی، عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي
مقدمه: جذابیت مصاحبه با اسماعیل دوستی غیر از همه مصاحبه‌هاست. از طرفی سال‌هاست که با فضای سیاسی پیوند دارد و می‌داند اقتضائات یعنی چه و از سوی دیگر، نامش در سال‌ها و به خصوص در چند ماه اخیر با حواشی‌ گره خورده که هیچ کس نمی‌تواند آن‌ها را فراموش کند. به شرایط کنونی نگاه نکنید؛ او وقتی نماینده دوره پنجم مجلس شورای اسلامی بود تعریف جدیدی از سیاست و نماینده مردم در مجلس بودن ارائه کرد. اگر آن روز در منصب نماینده مجلس نشسته بود امروز در مقام یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب عضوی از شورای شهر تهران است؛ اسماعیل دوستی مسئولیت‌های مختلفی از جمله استانداری، شهرداری و شورای شهر را تجربه کرده است. وی از اتفاقات چند ماه اخیر درباره فاجعه پلاسکو و املاک نجومی ناگفته‌های بسیاری دارد؛ حرف‌هایی که‌ترجیح می‌دهد قسمتی از آن‌ها را مسکوت بگذارد یا آرام از کنارشان رد شود. شاید سال‌ها، فعالیت سیاسی و اجرایی به او نشان داده هر حرفی قابل گفتن نیست. او وقتی درباره شهدای آتش‌نشان صحبت می‎کند صدایش به لرزه در می‎آید و چشمانش پر از اشک می‎شود. در حین مصاحبه تلفن‎های مکرری به او می‏شود و مسائلی مانند بیمه تکمیلی، وام بلاعوض و بورسیه فرزندان و خانواده شهدای آتش‌نشان را پیگیری می‎کند.‌ این‌ها حاصل گفت‌وگویی است در صبح یکی از روزهای زمستانی با اسماعیل دوستی، عضو اصلاح‎طلب شورای شهر تهران و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در دفتر او، در یکی از کوچه پس کوچه‎های خیابان میرداماد. گفت‌وگو به پلاسکو و املاک نجومی منحصر نماند و به موضوعاتی درباره انتخابات سال 96، لیست‌ امید و عملکرد اعضای شورای شهر و شهرداری» کشید. گفت‌وگوی او با «روزنامه بهار» را می‌خوانید:
پایگاه بصیرت / علی فراهانی

(روزنامه بهار - 1395/12/23 - شماره 151 - صفحه 3)

* به عنوان اولین سؤال بفرمایید که تا چه حد اتفاقاتی مانند پلاسکو و املاک نجومی بر انتخابات شورای شهر تاثیر می‌گذارد؟

** ما و دیگر اعضای شورای شهر انتظار وقوع حوادث این‌چنینی را در شهرداری تهران نداشتیم. اما متأسفانه اتفاقات املاک نجومی و ساختمان پلاسکو رخ دادند؛ از طرف سازمان بازرسی موضوع املاک نجومی تهران بررسی و منعکس شد و داشت پیگیری هم می‏شد. به عقیده من، نباید از ناحیه بعضی از اعضا رنگ و بوی سیاسی میگرفت.

* این افراد از اعضای اصلاحطلب شورای شهر بودند یا اصولگرا؟

** بیشتر اصلاح‌طلبان بودند. من بارها به دوستان و همکارانم در شورای شهر تذکر دادم و تأکید کردم که اجازه دهند «سازمان بازرسی» املاک نجومی را بررسی کند و از جوسازیها و سیاسیکاریها دوری کنند چراکه وقتی مسائل رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرند؛ جناحهای مختلفی حامی آن ارگان که چنین اتفاقاتی در آن رخ داده، بسیج می‌شوند و موضوع را از دید سیاسی مینگرند. املاک نجومی اولین پروندهای بود که قوه قضائیه، سازمان بازرسی، دادستانهای تهران و کل کشور حساس شدند و گفتند که چرا شماها قبل از نتیجه‌گیری سازمان بازرسی از بررسی این پرونده، آن را در نطق شورا بیان و پخش کردید؟ در حالی‌که باید اجازه میدادید تا به خوبی وظایف خود را انجام میدادند چرا قبل از نتیجهگیری افشا کردید؟

* مگر بیان املاک نجومی و. . . در نطق شورا؛ از وظایف قانونی اعضای شورای شهر به حساب نمیآید؟

** بله. اگر یکی از اعضای اصلاح‌طلب شورای شهر تهران، این موضوع را در نطق بیان می‏کرد و میگفت؛ ما املاک نجومی را شنیدهایم و از سازمان بازرسی میخواهیم که به دقت و بدون اعمال نظر این مسئله را پیگیری کند. اما آن فرد نه تنها این گونه نطق نکرد بلکه پرونده املاک نجومی را به آقای یاشار سلطانی داد و یاشار هم آن را منتشر و پخش کرد. طرف مقابل هم موضع گرفت و گفتند هنوز چیزی بررسی و ثابت هم نشده است چرا پرونده را رسانهای کردید؟ بنابراین چنین اتفاقی باعث شد تا بررسی سازمان بازرسی کل کشور؛ ابتر و ناقص بماند و پرونده را هم به دادستانی تحویل دهد. حتی به بعضی از آقایان تذکر دادند و گفتند چرا پرونده املاک نجومی را رسانهای کردید ما داشتیم کارهای مربوط به آن را پیگیری می‏کردیم و به صورت جدی دنبال موضوع بودیم.

* پس به عقیده شما، اعضای شورای شهر نباید پرونده املاک نجومی را رسانه‌ای می‏کردند؟

** بله. تذکر اعضای شورای شهر تهران درباره املاک نجومی و واگذاری آن به سازمان بازرسی کل کشور کافی بود، اما نباید آن را رسانه‌ای میکردند. زمانیکه خبر املاک نجومی در فضای مجازی منتشر شد، قوهقضائیه پرونده را به دادستانی تحویل داد و دادسرا هم تاکنون بیش از 125 نفر از مدیران و مدیران ارشد شهرداری تهران را در این باره احضار کرده است. بنابراین مردم و افکار عمومی منتظر نتیجهگیری از دادگستری هستند.

* درباره تحقیق و تفحص شورای شهر تهران درخصوص املاک نجومی توضیحاتی را بفرمایید.

** دو گروه را برای تحقیق و تفحص انتخاب کردیم. اولاً ما به دو فوریت رأی دادیم تا گروهی برای تحقیق و تفحص تشکیل شود، اما اصولگرایان زیربار تحقیق و تفحص نرفتند! گفتند فقط «نظارت (تحقیق) و بررسی» باید باشد. در حالیکه اگر به تحقیق و تفحص رأی میدادند این مسئله دیگر به مجلس شورای اسلامی راه پیدا نمیکرد. بنابراین در پرونده املاک نجومی دو اشتباه رخ داد؛ یک اشتباه از جانب اصلاح‌طلبان شورای شهر به وجود آمد که نباید این پرونده را سیاسی جلوه میدادند و به سازمان بازرسی کل کشور واگذار میکردند. اشتباه دوم را اصولگرایان شورای شهر مرتکب شدند و آن این بود که «مقاومت» میکردند. من بارها از دست اصلاح‌طلبان عصبانی شدم و به آنها تذکر دادم که اجازه دهید سازمان بازرسی کل کشور به این مسئله ورود کند. زیرا آن‌ها اهل فن هستند.

* منظورتان را از مقاومت اصولگرایان شورای شهر تهران متوجه نمیشوم!

** برای ما هم جای سؤال بود و هست که چرا آنها به موضع مقاومت را انتخاب کرده بودند. من بارها به آقای مهدی چمران (رئیس شورای شهر تهران) گفته بودم که مقاومت نکنید. زیرا هر طرحی که برای تحقیق و تفحص به شورای شهر بیاوریم به نفع مدیریت شهرداری تهران است. اما متأسفانه اصولگرایان زیر بار نرفتند و هنوز گزارشی داده نشده است.

* از دو کمیسیون و گروهی که اصولگرایان شورای شهر تهران درباره املاک نجومی تشکیل دادند، گزارشی به دست شماها رسیده است؟

** خیر. تاکنون گزارشی را به‌ ما ارائه نکرده‌اند و منتظر گزارش نهایی آنها هستیم تا ببینم چه اتفاقی رخ داده است. متأسفانه اصولگرایان به‌خاطر عدم رأی به تحقیق و تفحص دچار اشتباه بزرگی شدند؛ اگر رأی میدادند کار ما تا الان و حتی خیلی زودتر تمام شده بود و می‌فهمیدم که چه اتفاقی رخ داده است.

* انتهای داستان املاک نجومی را چطور ارزیابی میکنید؟

** در حال حاضر ما از قوه‌قضائیه خواهان هستیم تا با دقت پرونده املاک نجومی را بررسی و نتیجه آن را به مردم اعلام کند؛ بالاخره افکار عمومی هنوز متقاعد نیست و منتظر نتیجه هستند.

* لطفاً درباره فاجعه پلاسکو توضیح بفرمایید.

** درخصوص پلاسکو به یکی از مراکز مهم نظام دعوت شدم و گزارشی را به آن‌ها ارائه کردم. یعنی از 31 عضو شورای شهر تهران؛ فقط از اینجانب دعوت کردند تا گزارشی را درخصوص پلاسکو شرح دهم. در آنجا به سه موضوع مهم اشاره کردم؛ اولاً اینکه قبل از بحران، مالک مقصر است. زیرا ساختمانی مانند پلاسکو بیش از 54 سال عمر و قدمت داشته و کسی هم به آن رسیدگی نکرد. به‌عنوان مثال؛ فرض کنید انسان خدومی در یک جامعهای خدمات زیادی را ارائه داده و پیر شده و کسی هم به دادش نرسیده و در نتیجه فوت می‌کند. ساختمان پلاسکو هم به این شکل بود یعنی صاحبی نداشت. پلاسکو بیش از 54 سال برای شهروندان شغل ایجاد کرده بود، بیش از 600 نفر صاحب شغل دائم و بیش از 3 هزار نفر صاحب شغل غیردائم داشتند. علیرغم فرسوده بودن این ساختمان؛ پلاسکو گاز شهری هم نداشت! حتی مالک هم جلوی ساختمان پلاسکو یک کیوسک هم نساخت تا فشارشکنهای لوله‌های گازی این ساختمان مستقر شود و از کپسول استفاده کنند.

کپسول‌ها مانند «بمب» در فروریختن پلاسکو عمل کردند. ثانیاً در حین بحران؛ آتشنشانی، جانفشانی کرد! خیلی تلاش کرد و ساخت و سوخت، اما آتشنشانان باید خیلی زود و فوری از پلاسکو خارج میشدند زیرا ساختمان در حال ضجه‌زدن بود، تک تک آجرها هشدار میدادند و آهن‌ها، تیرآهن‌های ساختمان و دیوارها صدا میکردند، اما هیچکس توجهی به این هشدارها نداشت. پلاسکو باید از یک وساعت و نیم قبل‌تر از وقوع حادثه تخلیه میشد. ساختمان فرسوده و بارش سنگین بود و تمام مواد و کالایی که در پلاسکو وجود داشت با آتش مأنوس بودند، آب زیاد ریختیم، هلیکوپتر نداشتیم و در نتیجه ساختمان پلاسکو ریزش کرد. آتش‌نشانی خیلی خوب کار کرد، اما تنها اشکالش این بود که زود و فوری از ساختمان خارج نشدند.

* چرا بعد از بحران نتوانستیم برای آتشنشانان گرفتار در زیر آوار کاری انجام دهیم؟

** زیرا آمادگی و امکاناتی مانند بیل قوی، برش لیرزی، بولدوزر و. . . نداشتیم. تا چهار روز امکاناتمان برای آوار برداری تکمیل نشد. البته پیکر آتش‌نشانان عزیز را هم نمیتوانستیم از زیر آوار خارج کنیم. من همان روز اول به آقایان چمران و قالیباف گفتم که همه عزیزان سوختند، رفتند و پودر شدند. من دوران جنگ و بمباران را در خرم‌آباد آن هم در ساختمانهای 4، 5 طبقه شاهد بودم؛ ساختمان پلاسکو از کوهی آهن که جای خود داشت. زمانیکه پلاسکو فروریخت، تمام آهنهای ساختمان مانند «ماکارونی» به یکدیگر تنیده شدند. ضمن اینکه آن محل تبدیل به کوره شده بود و کسی قادر به لمس آهن‌های گداخته ساختمان نبود!

* فرمودید بعد از چهار روز لوازم مورد نیاز برای آواربرداری به پایتخت رسیدند. مگر امکانات از کجا وارد تهران شدند؟

** از شهرستانها آوردیم. باور میکنید از عسلویه، ارتش، قرارگاه خاتم و. . . دستگاه وارد تهران کردیم. یعنی جایی در تهران برای دپو وجود نداشت تا بگویم سریعاً عازم محل وقوع حادثه شوید! فاجعه پلاسکو نشان داد که «مرد بحران نیستیم» و کشور برای بحران آمادگی ندارد. فرض کنید چهار ساختمان دیگر مانند آلومینیوم، وزارت نفت و. . . همزمان با پلاسکو ریزش میکردند؛ چه کاری میتوانستیم انجام دهیم؟ دنیای امروز «آنلاین» است و جهانیان به صورت آنلاین شاهد ضعفها و قوتهای ما بودند. برخی از آنها برای ما پیام‌هایی را ارسال میکردند و میگفتند؛ چرا با «لیرز» آهنها را برش نمیدهید؟ متأسفانه ما حتی بعد از بحران هم آمادگی نداریم!

* در میان سخنانتان به قصور مالک در فاجعه پلاسکو اشاره کردید. اما فکر نمی‏کنید که این ایراد هم به شما و همکارانتان در شورای شهر وارد است که چرا بعد از سال‌ها املاک نجومی و فاجعه پلاسکو سر باز کرد؟

** در املاک نجومی ما مقصر نیستیم زیرا سازمان بازرسی کل کشور گزارشی را به اعضای شورای شهر ارائه نمیدهد. یعنی سازمان بازرسی وقتی مسئلهای را تا آخر ادامه میدهد؛ گزارش نهایی را به دستگاه مربوطه منعکس میکند. اما اعضای شورای شهر از یک جهت در وقوع فاجعه پلاسکو مقصر هستند؛ ما به مالکان و مستاجران ساختمان پلاسکو اخطار و تذکر دادیم، اما هیچ جلسهای ولو یک جلسه در این باره با مالک تشکیل ندادیم. چرا اعضای شورای شهر، شهرداری، سازمان آتش‌نشانی با مالک جلسه‌ترتیب ندادند و حتی کمیسیون بهداشت و سلامت شورای شهر تهران هم با صاحب ساختمان پلاسکو جلسهای تشکیل ندادند؟ بنابراین باید واقعیت را قبول کرد و گفت که شورا و شهرداری پیگیر پلاسکوی قبل از فاجعه در رابطه با مالک نبودند؛ در این خصوص شورای شهر هم قصور کرده است.

* آیا وضعیت ساختمانهای داخل شهر تهران را شناسایی کرده‌اید که چه تعداد از آنها فرسوده یا غیراستاندارد هستند؟

** بله. حدود 979 برج در تهران وجود دارد. البته منظور ما از برج؛ ساختمانهای بالای 11 طبقه هستند. بیش از 30 درصد از این تعداد یا فرسوده به حساب میآیند یا اینکه نیاز به مقاوم‌سازی و تعمیرات اساسی دارند. این 30 درصد، بیشتر در مرکز شهر تهران قرار دارند، اما ما با شهرداری تهران در حال پیگیری این معضل هستیم تا دیگر خدای ناکرده شاهد فجایعی مانند پلاسکو نباشیم.

* افکار و مطالبه عمومی به‌خاطر فاجعه پلاسکو و املاک نجومی عزل آقای قالیباف توسط شورای شهر بود، اما این اتفاق رخ نداد. چه کسانی مانع از استیضاح شهردار تهران شدند؟

** استیضاح معمولاً نتیجهای نداشته و ندارد. از طرفی ما اصلاحطلبان در شورای شهر هم از عدد و تعداد کافی هم برخوردار نیستیم. اما در اینجا دو بحث مطرح است؛ اول اینکه ما قصد برخورد سیاسی داریم؟ یا اینکه بحث کاری با وی داریم؟ اگر بخواهیم رویکرد سیاسی داشته باشیم، استیضاح شهردار تهران بیمعنی است. زیرا شورا سیاسی نیست و من از همان روز اول به دوستان اصلاحطلب و اصولگرا در شورای شهر گفتم شورا را سیاسی نکنید. به این دلیل که کار شورای شهر خدماتی است و باید آن را کارآمد وحرفه‌ای پیش ببریم.

کار ما هدایت و حمایت و نظارت بر شهر و شهرداری است. من خودم 16 سال شهردار و یک دوره استاندار، نماینده مجلس و فرماندار بودهام. بنابراین چنین مسائلی را میفهمم و درک میکنم. وقتی شورا سیاسی شود گویی هردو جناح حاضر در شورا در حال کُشتیگرفتن بر روی بام هستند؛ هردو سقوط خواهند کرد و کاری هم برای مردم انجام نمیشود. مانند شورای اول که منحل شد و حاصل بخشی از عملکرد شورای اول؛ ریاست جمهوری احمدینژاد بود! که به عقیده من، ریاست جمهوری وی تاریخ انقلاب را تغییر داد یعنی آهنگ و حرکت مقدس جمهوری اسلامی توسط آقای احمدینژاد از ریل اصلی خارج شد.

* سیاستها و برنامههای احمدینژاد را در زمانیکه شهردار تهران بود چطور ارزیابی میکنید؟

** او حتی یک کار مفید هم در دورانی که شهردار بود انجام نداد. شما بگویید که آقای احمدینژاد در دوسال شهرداری، چه کاری انجام داده است؟ حتی یک کار هم انجام نداد. بلوار و پارکی هم در تهران ایجاد نکرد. تنها اقدامات او کارهای تبلیغاتی بود. یعنی در خیابانها حلیم توزیع میکردند که هیچ‌کدام از آنها هم جزو وظایف شهرداری نبودند. اگر آقای احمدینژاد بیاید و به من بگوید که فلان پروژه را در زمان شهرداری خود انجام داده است و نشان دهد به او جایزه میدهم. آقای احمدینژاد در دورانی که شهردار تهران بود فقط و فقط تعدادی دور برگردان درست کرد و برای شهر تهران کلی مسئله به وجود آورد.

* آرام آرام به انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نزدیک میشویم؛ فکر میکنید تاکتیک اصلاح‌طلبان که در انتخابات مجلس دهم با موفقیت اعمال شد باردیگر در انتخابات شوراها پاسخ دهد؟

** امیدواریم که همان تاکتیک جواب دهد و امیدوار هستیم تا مردم تهران از خود حضور فعالی در انتخابات نشان دهند و به لیست رأی دهند. به هر حال چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم؛ بیش از 14 سال است که شورا و شهرداری تهران در اختیار اصولگرایان قرار گرفته است. اصولگرایان تاکنون هر فکر و اندوختهای که داشتند در تهران به‌کار بردند و خرج کردند. بنابراین هیچ فکر و اندوخته دیگری ندارند. پس ضرورت دارد تا اداره شهر تهران به دست اصلاح‌طلبان بیفتد. زیرا روش اداره اصلاحطلبان در کلانشهرها از نظر؛ اجرایی، کنترل، فنی و نظارت به مراتب از اصولگرایان بهتر است.

اصلاحطلبان جوانان بسیار خوش فکر و ایده‎‎ای دارند و همچنین برای شهردار گزینه‌های خوبی داریم. به عقیده من، باید جریان دیگری شهرداری تهران را در دست بگیرد و آن جریان، جریان نیرومند اصلاحات است. به طور مثال؛ آقای کرباسچی برای تهران بدکار نکرد، او یکی از شهرداران موفق پایتخت به‌حساب میآید. البته من نمیگویم آقای قالیباف خوب کار نکرده است، اما عمر مدیریت موثر وی هم همان 8 سال اول بود. نه اینکه در چهار سال بعد کاری انجام نداده بازهم تلاش خود را کرده است.

* به دو تن از شهرداران تهران اشاره کردید؛ کدامیک از آنها کمیتگرا و کیفیتگرا بودند و هستند؟

** هردو به کمیت و همچنین به کیفیت توجه داشتند. در‌واقع آقای قالیباف کمیتگرا و مدیر پر خرجی است. به عبارتی اگرقرار باشد پروژهای را در سه سال انجام دهد، میگوید آن را باید در یک سال به اتمام برسانید! البته این قضیه از نظر زمانی خوب است، اما وقتی بهتر است که هزینهها کنترل شوند.

* فرمودید که آقای احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری، مسیر انقلاب را تغییر داد. در این باره بیشتر توضیح دهید.

** متأسفانه او مسیر و نقشه راه نظام را تغییر داد. در حالیکه مسیر نظام جمهوری اسلامی، مسیری نورانی بود. ما در زمان آقای سیدمحمد خاتمی، دارای اقتصاد مقاوم بودیم و ذخیره ارزی داشتیم. شخصیتهای بزرگ نظام که پتانسیل فرهنگی کشور و حکومت بودند را از بین برد. اصلاً آقای احمدینژاد یک آدم بزرگ در نظام و کشور را سالم نگذاشت. مناظرات، بگم بگمها، توهین به آقایان موسوی، کروبی، خاتمی، ناطق و آیتالله هاشمی را هنوز یادمان نرفته است. از آن طرف انسان‌های بزرگ اقتصادی را هم از بین برد و تعدادی نوکیسه را بر سر کار آورد و یک شبه میلیاردر شدند. بابک زنجانی کیست؟ او در جزیره کیش خمیر دندان میفروخت که یکدفعه صاحب 30 هواپیما و 100 شرکت می‏شود! زنجانی به نوعی تاجر خمیردندان بود یعنی از جایی خمیر دندان وارد میکرد و در کیش آن‌ها را پر میکرد و میفروخت.

* امکان دارد باردیگر احمدینژادیها بیایند و شورای شهر و شهرداری را تصاحب کنند؟

** احمدینژادیها امتحان خود را پس داده‌اند و ملت فهیم ایران بار دیگر به آن‌ها اعتماد نخواهند کرد.

* فکر میکنید لیست امید در انتخابات مجلس دهم موفق عملکرده است که باردیگر مردم تهران به اصلاح‌طلبان اعتماد کنند و کاندیداهای اصلاحات در انتخابات شورای شهر رأی دهند؟

** لیست امید توقع طرفداران را برآورده نکرد ما از این لیست توقع بیشتری داشتیم، ما از بعضی نمایندگان لیست امید حمایت کردیم، اما برخی از آنها نمره قبولی کسب نکردند. برعکس آقای عارف که شخصیتی بزرگ و اخلاق‌مداری دارد که به‌عقیده من یکی از سرمایههای کشور است.

* اما لیست امید نتیجه عملکرد آقای عارف بود.

** آقای عارف چه کاری میتوانست انجام دهد؟! این آقا میآید و میگوید من اصلاح‌طلبم، آن آقا یا خانم میآید و به او می‏گوید من اصلاحطلبم. سوابق آن‌ها هم که بررسی میشود، میبینیم اصلاحطلب هستند، اما وقتی به مقصد مورد نظر میرسند جور دیگری میشوند و تغییر میکنند. در اینجا چه اقدام و رویکردی میتوان انجام داد؟

* یکی از معضلات لیست امید دقیقاً همینجا نمایان میشود. اگر همه کاندیداهای لیست امید حزبی بودند قطعاً قضیه فرق میکرد.

** بله. اما اکثر اعضای لیست امید که حزبی نبودند. البته خانم راستگو هم حزبی بود. ایشان زمانی در کنگره حزب اسلامی کار جزو 27 نفر قرار داشت و امروز هم در کنگره حزب جمنا جزو 27 نفر قرار دارد.

* اینکه گفته میشود برادر یا برادران خانم راستگو جزو پیمانکاران شهرداری تهران هستند حقیقت دارد؟

** من هم این خبر را شنیدهام.

* وزرشکاران و هنرمندانی در شورای شهر تهران حضور دارند، فکر میکنید در انتخابات سال 96 به موفقیت میرسند؟

** در وهله اول باید بگویم که همه اقشار و گروههای جامعه میتوانند خودشان را در معرض انتخاب شدن قرار دهند. بنابراین نمیتوان به آن‌ها اجازه ثبتنام در انتخابات را نداد چراکه تبعیض به وجود می‌آید. اما میتوان درباره عملکرد چنین اقشاری بحث کرد؛ این افراد در شورای شهر تهران چهار نفر هستند. ضمن اینکه ما نباید فقط یقه اشخاص نام برده را بگیریم در غیر این‌صورت باید یقه افرادی که همیشه به همه چیز و همه کس نگاه سیاسی دارند را هم بگیریم. متأسفانه عدهای از اعضای شورای شهر اعم از اصلاحطلب و اصولگرا به دنبال مطرح کردن نام خود در فضای مجازی و. . . هستند. به عقیده من، این تیپ و گروه از شورا، که فقط سیاسی بازی میکنند خطرشان از ورزشکاران و هنرمندانی که فرضاً در شورای شهر کار نمیکنند بدتر است، باز آنها یک مرامی دارند. اما هر ظرفی مظروفی دارد؛ یعنی نباید از جوان قهرمانی که مدام در میادین ورزشی و مسابقات بوده است توقع داشته باشید که ‌اندازه کسی که سابقه مدیریت شهری دارد بداند.

خودش هم به این مسئله اذعان دارد و بارها نزد من آمده و پرسیده است در این مورد چه کاری را باید انجام دهد. یا به طور مثال؛ قهرمانی که در مدیریت شهری سابقهای ندارد ولی این افراد انسانهای بامرام و نماینده قشری از جامعه در شورای شهر هستند. البته فردی از آن‌ها الان رئیس کمیسیون بودجه است. یکی دیگر از اعضا واقعاً برای شورا وقت میگذارد و فرد با اخلاقی است و میفهمد که به چه چیزی رأی میدهد. البته باید بگویم که سرنوشت سیاسی شورا را همین چهارنفر تعیین میکنند. زیرا تعداد اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در شورا به‌ترتیب 13 و 14 نفر هستند. به عبارتی هردو جناح در مرز قرار دارند برای همین آن چهار نفر سرنوشت سیاسی شورا را مشخص و معلوم میکنند. از طرفی هم قدرت لابیگری اصولگرایان در شورا بهتر و قوی‏تر از اصلاحطلبان است.

* لطفا نظرتان را درباره اشخاصی که نام میبرم در یک کلمه بیان کنید.

** آیتالله هاشمی (ره) : شخصیتی بینظیر که تکرار نشدنی است.

سیدمحمد خاتمی: در قلب مردم جای دارد

محمدرضا عارف: سیاستمدار اخلاقمدار.

سردار قاسم سلیمانی: محبوب قلبها.

محمدباقر قالیباف: یک مدیر اجرایی با سابقه که وقت میگذارد.

غلامحسین کرباسچی: مدیر اجرایی فکور.

مهدی چمران: خیلی زحمت میکشد.

الهه راستگو: بیمعرفتی کرد.

سیدحسن خمینی: امید آینده ایران

محسن هاشمی: مهندسی با اخلاق، بافکر و امیدوارم جای خالی پدرش را پرکند.

علی لاریجانی: مدیری توانا، زمان‌شناس و دیپلمات.

محمود احمدینژاد: آدمی که رفتارش قابل پیشبینی نیست و به همین اساس اداره کشور را بحرانی می‏کرد.

http://bahardaily.ir/fa/Main/Detail/6779

ش.د9504536