(روزنامه جوان - 1395/06/06 - شماره 4895 - صفحه 6)
برنامه ديدار سرگئي لاوروف و جان كري، وزراي خارجه روسيه و امريكا در ژنو و در روزهاي 26 و 27 آگوست از قبل برنامهريزي شده بود و خبرگزاري آسوشيتد پرس هم اعلام كرده كه كري دو روز ديگر در ژنو خواهد ماند. به نظر ميرسد كه كري چهار روز در اين شهر ميماند تا زمان كافي براي مذاكره با طرف روس و بررسي پيشنهادهاي او داشته باشد. تنش در كريمه و جنگ سوريه دو موضوع مهم اين ديدار هستند و بايد گفت كه جنگ سوريه اهميت بسيار بيشتري براي دو طرف دارد چنانكه مذاكرات بين كارشناسان دو طرف از مدتها قبل در جريان بوده و مارك تونر، سخنگوي وزارت خارجه امريكا هم گفته كه پيشرفتهايي در زمينه تقويت همكاريها براي پايان دادن به درگيريها در سوريه به دست آمده است. اين ديدار ميتواند گام قابل توجهي در جهت تحقق قطعنامه 2245 شوراي امنيت باشد كه در آن راهكارهايي براي پايان دادن به درگيريها در سوريه طراحي شده اما بايد توجه داشت شرايط با زمان تصويب آن قطعنامه تغييرات قابل توجهي پيدا كرده و اين تغييرات نميتواند بر مسير اجراي قطعنامه بيتاثير باشد.
چرخش تركيه
اولين تغيير قابل توجه تغيير موضع تركيه نسبت به بحران در سوريه است. رجب طيب اردوغان، رئيسجمهور تركيه، از ابتداي شروع بحران در 2011 جانب مخالفان نظام سوريه را گرفت و تركيه را مبدل به يكي از اصليترين پايگاههاي آنها در جنگ سوريه كرد كه از آنجا آموزش ميديدند و تجهيز ميشدند و حتي اخبار و گزارشهايي از حضور مستقيم مأموران اطلاعاتي و نظامي تركيه در جنگ سوريه منتشر شده است. اردوغان و ديگر مقامات ارشد تركيه در يكي، دو ماه اخير به نحوي آرام لحن خود را تغيير دادهاند تا آنجا كه تغيير كامل موضع تركيه در مورد سوريه از حد گمانهزني فراتر رفته و مبدل به واقعيتي در عرصه تحولات شده است.
اردوغان كه زماني بركناري بشار اسد، رئيسجمهور سوريه، از قدرت را پيششرط هر گونه مذاكرات صلح ميدانست، حالا باقي ماندن اسد در دوره انتقالي را پذيرفته و حتي بنعلي ييلدريم، نخست وزير تركيه، در مصاحبه اخير خود با شبكه تلويزيوني تي آر تي تركيه ميگويد:«چه بخواهيم، چه نخواهيم، بشار اسد يكي از طرفهاي مهم و مؤثر در بحران سوريه است و در مرحله فعلي نميتوان وجود وي را ناديده گرفت.» دو عامل اصلي در اين تغيير جهت تركيه وجود دارد كه عامل اول اهميت روابط تركيه با روسيه است و دوم تجربه تلخي است كه تركيه از همكاري با متحدين غربي در سوريه داشته و البته كودتاي نافرجام اخير مهر تأييدي بر تلخي اين تجربه زد.
روابط با روسيه براي تركيه از جهت اقتصادي نقش راهبردي دارد چراكه تركيه بخش قابل توجهي از انرژي مورد نياز خود را با گاز روسيه تأمين ميكند، جدا از اينكه بازار روسيه براي محصولات تركيه اهميت داشته به خصوص بعد از تحريمهايي كه امريكا و اتحاديه اروپا بر سر كريمه در برابر روسيه وضع كرده بودند. اين روابط با سقوط بمبافكن سوخو 24 روسيه در 24 نوامبر گذشته توسط دو جنگنده اف16 تركيه به سردي گذاشت و اردوغان انتظار حمايت همهجانبه متحدين غربي در برابر روسيه را داشت.
اين انتظار برآورده نشد و اردوغان بعد از هفت ماه مجبور به عذرخواهي از روسيه شد تا دوباره امتيازهاي اقتصادي گذشته را به دست بياورد و معلوم است كه اين امتيازگيري نميتواند بدون امتيازدهي به خصوص در مورد سوريه باشد كه اردوغان هم با چرخش موضع خود حاضر به دادن امتياز شده است. در واقع، اردوغان از تجربه تلخ بيش از پنج سال كار در اردوي غرب عليه سوريه متقاعد شد كه به سمت روسيه تغيير جهت بدهد و كودتاي نافرجام 15 ژوئيه هم تأييدي اين تصميم او را تأييد كرد چراكه متوجه دستهاي پشت پرده غرب و به خصوص امريكا در آن شد كه از عبدالله گولن در جهت براندازي حكومت تركيه حمايت ميكند.
نقطه مشترك
دفاع يگانهاي دفاع خلق يا ي پ گ، شاخه نظامي حزب اتحاد دموكراتيك كردهاي سوريه، از كوباني در سپتامبر دو سال قبل نقطه شروعي براي ورود جدي اين گروه به منازعه سوريه شد و امريكا متوجه نقش آن در مبارزه با داعش شد و از همان زمان شروع به تقويت اين گروه كرد. تقويت اين گروه به جاي نظام سوريه تهديدي عليه تركيه محسوب ميشود زيرا اردوغان اين گروه را متحد حزب كارگران كردستان تركيه يا پ ك ك كه اين گروه را تروريستي ميخواند و در حال جنگ با آن است. اردوغان در اين وضعيت متوجه شد كه نقش سابق او در تركيه در عمل عليه امنيت ملي كشورش تمام و باعث شده تا بيشترين بخش از نوار مرزي طولاني 900 كيلومتري كشورش با سوريه به دست يپگ بيفتد كه متحد نزديك پ ك ك است. در اينجا حمايت امريكا و ائتلاف آن در سوريه از ي پ گ اهميت كليدي دارد كه واشنگتن به دليل نيازش به ي پ گ در برابر داعش به درخواستهاي مكرر آنكارا براي دوري از اين گروه توجهي نكرد و باعث عبور اين گروه از شرق رود فرات در سوريه شد كه آنكار اين اتفاق را خط قرمز خود ميدانست.
در مقابل، نيت يپگ براي اتصال سه كانتون كردنشين در شمال سوريه به يكديگر بر كسي پوشيده نيست تا منطقه واحد خودمختاري را به وجود بياورد كه مقدمهاي بر فدراتيو كردن سوريه باشد. اين اتفاق نه تنها از نظر دولت سوريه تهديدي عليه امنيت ملي كشور است بلكه حتي مخالفان مسلح اين دولت هم آن را تهديد ميدانند و به شدت مخالف وقوع چنين اتفاقي هستند. به اين جهت است كه دولتهاي تركيه و سوريه با وجود تمام اختلافها بر سر قدرت گرفتن يپ گ به نقطه مشتركي رسيدند و همين نيز دو اتفاق تازه در جنگ چند ساله سوريه را رقم زد. نيروي هوايي سوريه براي نخستين بار از شروع جنگ در 2011 به مواضع كردها در شهر حسكه حمله كرد و تانكهاي تركيه هم براي نخستين بار از مرز گذشتند و وارد خاك سوريه شدند تا از نيروي به اصطلاح ميانهرو در فتح شهر جرابلس در شمال سوريه و منطقه مرزي اين كشور حمايت كنند. اين دو اتفاق پديدههاي تازهاي هستند كه نشان ميدهد معادلات سوريه ديگر مثل زماني نيست كه آن قطعنامه شوراي امنيت تصويب شد.
صفبنديهاي جديد
مسئله در صفبنديهاي جديد تنها اين نيست كه تركيه موضع چند ساله گذشته را تغيير داده بلكه قطر هم حاضر شده از اين تغيير موضع دنبالهروي كند. محمدبن عبدالرحمن آلثاني، وزير خارجه قطر، گفته كه جنگهاي كنوني در سوريه، عراق، يمن و ليبي بايد متوقف شود و تأكيد كرده كه ما در منطقه خاورميانه نميخواهيم در يك محيط تروريستي همراه با خشونت زندگي كنيم. اين تغيير موضع يكي از بازيگران اصلي در جنگ سوريه موجب ميشود تا موضع روسيه در مذاكرات با امريكا تقويت بشود و بتواند در تعيين مسير براي قطعنامه 2245 تأثيرگذارتر بشود. در مقابل، نابودي يا دست كم تضعيف شديد داعش مبدل به يك اولويت براي امريكا شده تا باراك اوباما در اين چند ماه مانده به رياست جمهورياش از آن كارتي براي موفقيت خود و همچنين امتياز تبليغاتي براي كانديداي دموكراتها در انتخابات رياست جمهوري به دست بياورد.
اوباما براي به دست آوردن اين كارت نياز به همكاري بيشتر با روسيه دارد تا اينكه مثل گذشته در كار همكاري با مسكو كارشكني كند يا اينكه بخواهد لجوجانه نقش روسيه را در سوريه ناديده بگيرد. به عبارت ديگر، نياز اوباما به اين كار موجب موقعيت انفعالي او در جنگ سوريه شده و به همين جهت است كه حالا سخنگوي وزارت خارجه امريكا از تقويت همكاريها با روسيه در سوريه ميگويد. سفر عجولانه جو بايدن به آنكارا براي دلجويي از دولت تركيه را هم بايد از پيامدهاي اين موقعيت دانست كه منجر به فشار آوردن واشنگتن بر يپگ براي بازگشت به شرق فرات و تأمين نظر آنكارا شد.
در هر صورت، همگرايي تركيه و بعد قطر با موضع روسيه باعث شده تا صفبنديها تغيير قابل توجهي نسبت به قبل داشته باشد و امريكا ديگر آن موقعيت را نداشته باشد تا سياست خود در مورد سوريه را به طرف مقابل ديكته كند. اسفبارترين وضعيت در اين صفبندي جديد سهم آل سعود شده كه ديگر نميتواند آرزوي خود را براي سقوط نظام سوريه دنبال كند و صداي خود را با خشم در رسانههايش عليه تغيير موضع تركيه و وضعيت جديد بلند كرده است.
ش.د9504610