با ادامه یافتن جنگ در غزه و درخواستهای مکرر زلنسکی برای توجه بیشتر ایالات متحده و اروپا به جنگ در اوکراین، به نظر میرسد دولت بایدن در دو راهی بزرگی گرفتار شده است. بایدن که قرار است بهزودی با ترامپ برای پیروزی در 2024 رقابت کند، باید علت حضور آمریکا در هر دوی این جنگها را به مردم این کشور توضیح داده و افکار عمومی را درباره دلارهایی که برای تقویت نیروی نظامی رژیم صهیونیستی و ارتش کییف هزینه میکند، قانع کند؛ اما تفاوت دو جنگ رژیم صهیونیستی و اوکراین در چیست و اگر قرار باشد بایدن حمایت از یک جبهه را در دستور کار خود قرار دهد، کدام متحد را برمیگزیند؟
با شکستهای پیاپی ارتش اوکراین در عملیات نظامی علیه روسیه، امید کشورهای غربی برای تأثیرگذاری بر این جنگ و رساندن کییف به پیروزی، به ناامیدی تبدیل شده است. بسیاری از رسانههای غربی خواهان اجرای همان معامله «زمین در برابر صلح»ی شدهاند که زمانی کیسینجر به عنوان تنها راه حل این بحران به اوکراین پیشنهاد کرده بود. برخی از رسانههای دیگر در این میان گفتهاند، تعریف پیروزی برای اوکراین باید تغییر کند و شاید رسیدن به صلح و آتشبس همان پیروزی برای اوکراین باشد؛ حتی با وجود از دست دادن 20 درصد از سرزمینهایش.
مشکل بعدی برای کشورهای غربی در ادامه حمایتشان از اوکراین، شخص زلنسکی و دولت فاسد اوست. بسیاری از کشورهای غربی از اینکه کمکهای مالی و نظامی به اوکراین گم میشود و فساد موجود در این کشور اجازه رسیدن کمکها به جبهههای نبرد را نمیدهد، ابراز نگرانی کردهاند. زلنسکی با این حال این اتهامات را رد میکند و در عین حال شخصاً علاقهای به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نیز ندارد و این کار را برای کشورهای غربی در جهت کمک رساندن به کییف بسیار سخت میکند. زلنسکی به اروپاییان وعده داده است که تنها در شرایطی انتخابات ریاستجمهوری را برگزار میکند که مطمئن شود کمکهای مالی و نظامی اروپا به کشورش افزایش مییابد. این در حالی است که بر اساس قانون، در هر صورت او باید در مهلت مقرر انتخابات را برگزار کند و در جنگ بودن کشورش بهانهای برای تعطیلی انتخابات و در قدرت باقی ماندن نیست.
با وجود همه این شرایط، باید دید در نهایت در دوگانه اسرائیلـ اوکراین، کشورهای غربی و بهویژه ایالات متحده کدام یک را انتخاب میکنند. مشکل بعدی بایدن در این زمینه همراه کردن جمهوریخواهان با مسئله کمک به اوکراین است. او چندی پیش لایحهای را به مجلس نمایندگان آمریکا فرستاد که بر اساس آن 61 میلیارد دلار به اوکراین و کمکهای مالی و نظامی به این کشور تعلق میگرفت و 14/3 میلیارد دلار نیز به صهیونیستها. با وجود اینکه نمایندگان کنگره با کمکهای مالی به رژیم صهیونیستی موافق بودند؛ اما جمهوریخواهان از تصویب کمک به اوکراین سر باز زدند؛ زیرا جنگ اوکراین را جنگ بایدن میدانند و نه کلیت آمریکا.
در همین حال، صحبتهای گاه و بیگاه ترامپ کار برای بایدن را سختتر از قبل میکند. او هر از گاهی در سخنرانیهای انتخاباتی یا مصاحبههایش بیان میکند که اگر رئیسجمهور ایالات متحده بود، اجازه نمیداد جنگی در اوکراین یا در منطقه غرب آسیا شکل بگیرد و ظاهراً مردم آمریکا این صحبت او را باور کردهاند. بر همین اساس، پس از جنگ در غزه و با وجود اینکه صحبتهای ترامپ بهشدت اسلامهراسانه بود، اما بسیاری بر این گمان بودند که اگر او رئیسجمهور بود، هیچیک از این جنگها شکل نمیگرفت و به همین دلیل محبوبیت او برای اولین بار پس از این جنگ، از بایدن پیشی گرفت.
بایدن حالا برای سال آخر فعالیتش و برای مقابله با ترامپ، راهی جز این ندارد که از بین دو جنگ موجود در جهان، یکی را برای حمایت انتخاب کند.
اگر دولت آمریکا اخیراً توجهی به اوکراین ندارد و تجهیزات نظامی را بهسمت رژیم صهیونیستی گسیل کرده، به این دلیل است که فکر میکند بر خلاف اوکراین، میتواند پیروز میدان در جنگ با مردم غزه باشد. او فکر میکند مقابله با روسیه با انواع و اقسام تجهیزات نظامی بسیار سختتر از مقابله با مردمی است که با دست خالی در برابر صهیونیستها قرار گرفتهاند و هر روز هزاران نفر از آنها در سایه سکوت مجامع جهانی ساخته دست آمریکا، در حال از دست دادن جانشان هستند.
بر همین اساس، اتفاقاتی نظیر حملات یمن به رژیم صهیونیستی یا حملات حزبالله، بهشدت آمریکا را آشفته میکند و بهدنبال جلوگیری از شیوع جنگ به سایر نقاط منطقه است؛ زیرا بایدن بهخوبی میداند که با گسترش یافتن ابعاد جنگ، در نهایت این صهیونیستها هستند که با شکست روبهرو میشوند و در آن صورت او رئیس دولتی بوده که در طول چهار سال دوران فعالیتش هم در افغانستان شکست خورده، هم در اوکراین و هم در غزه.