اگر اسرائیلیها از سر بغض صهیونیستیشان به قتل و آزار فلسطینیان میپردازند، ریشه عداوت خاندان هاشمی با فلسطینیهایی که دستکم 30 درصد جمعیت 10 میلیون نفری اردن را تشکیل میدهند، مبهم است.
عبدالله دوم و پدرش شاهحسین، در حالی تولیت قدس شریف را به حکم استعمار غصب کردهاند که بزرگترین دستگاه سرکوب فلسطینیان را خارج از سرزمینهای اشغالی به نام خود ثبت کردهاند. خودفروختگی نوه سرهنگ والتر گاردنیر انگلیسی به اربابان آنگلوصهیونیست خود تا حدی آشکار است که امروز مردم در خیابانهای امان، به کنایه پادشاه کشور را با حفظ سمت، سفیر اسرائیل در اردن میخوانند؛ کنایهای از فعالتر شدن روابط امان و تلآویو در دوران پس از تخلیه سفارت رژیم صهیونیستی در پایتخت اردن؛ لانه عنکبوتی که به خاطر اعتراضات مردمی ۲ سال پیش تعطیل شد.
عبدالله دوم نه تنها در ۶ ماه و نیمی که از جنگ غزه میگذرد، با ایجاد خفقانی عجیب بزرگترین جامعه فلسطینی خارج از فلسطین را به یکی از ساکتترین جوامع عربی در قبال جنایتها و نسلکشی صهیونیستها در غزه تبدیل ساخته، بلکه کشورش را تبدیل به فدایی خط مقدم مواجهه اسرائیل با حامیان میدانی فلسطین از جمله ایران، حماس و محور مقاومت کرده است.
خاندان هاشمی طی ۶ دهه گذشته از خادمان قدس شریف رسما به خادمان معبد سلیمان تغییر ماهیت دادهاند و با محدودسازی ادبیات دفاع از آرمان فلسطین از ادبیات رسمی، به نوعی عربیسم سخیف و مصنوعی دامن میزنند. سیر قهقرایی همان عربیت مصنوعی رژیم امان از نبرد کرامت در کرانه باختری علیه اسرائیلیها در سال 1968 تا حمله به اردوگاههای آوارگان فلسطینی و قتلعام حامیان جنبش آزادیبخش فتح تا روزگار معاصر که فتح توسط سلطنت اردن آلوده به سازشکاری شد و در نهایت حرکت مذبوحانه پاییز پارسال عبدالله دوم در ارسال کمکهای پزشکی به بیمارستان صحرایی اردن در نوار غزه به عنوان یک دستاورد مهم، تداوم داشته است. با آغاز سال 2024 اما خاندان هاشمی، ماهیت ضدعربی و ضداسلامی خود را با شراکت عملی در عمیات نظامی رژیم صهیونیستی علیه حماس، حزبالله لبنان، جمهوری عربی سوریه، حشد الشعبی عراق و جمهوری اسلامی ایران رو کرده است.
تبدیل اردن به شریک نظامی اسرائیل صرفا یک اقدام ارتجاعی نیست، بلکه به منزله سقوط رژیمی منافق است که در پس سالها هماهنگی گسترده امنیتی و نظامی با اشغالگران قدس، سرانجام خود واقعیاش را نشان میدهد.
حضور فعال ارتش هاشمی در عملیات پدافند ضدموشکی و ضدپهپادی هفته گذشته رژیم صهیونیستی که در مقابل عملیات تاریخی «وعده صادق» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد، دیگر نمیتوان یک انتخاب امنیتی و واکنشی خودبهخودی از سوی امان دانست، بلکه این رفتار پادشاه نیمهانگلیسی و دولت دستنشاندهاش، منعکسکننده یک تحول راهبردی در منطقه است.
رانیا جباری، روزنامهنگار اردنی با اشاره به وضعیت بغرنج اردنیها پس از حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی ایران در دمشق نوشت: «شهروندان اردن حدود ۲ هفته است احساس میکنند در جیپیاس گیر کردهاند». شاهدان اردنی نقل میکنند که آسمان پایتخت این کشور بر فراز حومه مرج الحمام شاهد داغترین جنگ هوایی بود و بیشترین رهگیریها علیه پهپادها و موشکهای ایرانی در سرتاسر منطقه در این نقطه گزارش شده است.
تصمیم دربار هاشمی برای سپر کردن کشور در مقابل حملات ضداسرائیلی، نه تنها باعث برخورداری از چتر امنیتی ناتو و اسرائیل نشد، بلکه حالا اردن به شکلی غیرقابل انکار خود را به عنوان زمین جنگهای نیابتی آینده منطقه معرفی کرده است، حتی اگر رژیم امان در بیانیه رسمی خود هیچ اشارهای به اینکه ارتشهای خارجی آسمانش را به گروگان گرفته بودند، نکرده باشد.
در عوض رسانههای غربی و عبری صریحا به مانور پروازی یا موشکی انبوه هواپیماهای رهگیر بیگانه بر فراز اردن در آن شب جهنمی صهیونیستها اشاره کردهاند که تعداد آنها توسط طرف ایرانی بیش از 100 فروند برآورد میشود.
اردنیها بویژه ۳ میلیون فلسطینی حامی انتقام غزه از اسرائیل، نام این پدیده را «دیوار شرم» گذاشتهاند.
به گفته خانم جباری، وقتی سران اردن به رژیم صهیونیستی و متحدانش اجازه میدهند آسمان این کشور را با عملیات پارازیت جیپیاس قفل سازند، تداخل الکترونیکی ناشی از آن ممکن است نیروی هوایی اردن را برای انجام وظایف دفاع ملیشان فلج کند. این یعنی اردن اختیاری از خود ندارد. علاوه بر این 10 میلیون اردنی با نگرانی آمیخته با شعف شاهد بودند موشکها و پهپادهای ایرانی از این سد هوایی سنگین گذشتند و به اهداف خود در فلسطین اشغالی برخورد کردند. حال آنها با نگرانی از خود میپرسند اگر ایران بخواهد طبق هشداری که داده بود، اردن را به خاطر همدستی با اسرائیلیها جریمه کند، آیا آن «دیوار شرم» کذایی به دادشان خواهد رسید و حتی در این صورت میتواند جلوی موشکهای نقطهزن ایرانی را بگیرد؟
ایمن صفدی، وزیر خارجه اردن بعد از آن غائله تلاش کرد در بیانیهای دوپهلو، از قبح همدستی دولتش با اسرائیلیها برای رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی بکاهد اما اتفاقا اپوزیسیون داخلی صریحترین واکنش را به سیاسیبازی صفدی نشان داد.
این در حالی است که خیانت خاندان هاشمی به آرمان فلسطین و سرسپردگیاش به آنگلوصهیونیستها، زمینههای اجتماعی را برای خیزشی به خونخواهی شهدا و مظلومان غزه در زمینهای شرق رود اردن فراهم آورده است.
دستگاه پلیسی سلطنت هاشمی در همکاری تنگاتنگ امنیتی با اسرائیلیها در این ماههای پرالتهاب حتی اقدام برای اجتماعات کوچک در حمایت از فلسطین در امان و دیگر شهرهای بزرگ مثل اربد، زرقا، السلط و جرش را ممنوع کرده است.
سرکوب حامیان پرشمار فلسطین در اردن که طبق برخی نظرسنجیها شامل 70 درصد جمعیت کشور میشود، روزبهروز شدیدتر شده است.
حتی در دست داشتن پرچم فلسطین و چفیه - ۲ نمادی که حتی در خارج از اردن نیز برای صدها میلیون عرب و مسلمان غیرعرب، مقدس پنداشته میشود - و البته هرگونه بنر و شعار در حمایت از غزه و فلسطین جرم تلقی میشود، طوری که معترضان مجبور میشوند پرچم فلسطین را روی صفحه تلفن همراه خود نشان دهند.
تعداد نوجوانان بازداشتشده به جرم پوشیدن چفیه که اساسا پوشش سنتی مردم فلسطین و کرانههای رود اردن بوده به قدری زیاد شده که خانوادهها را به خشم آورده است.
اولین نشانهها از شکلگیری یک جبهه مقاومت مدنی در حمایت از فلسطین، حتی قبل از نمایش شرمآور اخیر امان در دفاع از اشغالگران قدس رویت شده بود؛ اعلام حضور یک نیروی جهادی مسلح 12 هزار نفری تحت عنوان جبهه مقاومت اسلامی اردن که قطعا از ظرفیت بیپایان فلسطینیتبارها و دیگر اعراب به تنگ آمده از خفقان رژیم عبدالله دوم بهره میبرد.
تشکیل این جبهه را نباید نتیجه تقابل منطقهای اردن با محور مقاومت دانست، بلکه این ناشی از فوران خشم جامعه اردنی است؛ مردمی که فریادهایشان در حمایت از مظلومیت غزه در ماههای گذشته در گلو خفه شده است. جبههای که شباهتهای بسیاری به حماس و جهاد اسلامی دارد و علاوه بر ایجاد جبههای جدید در شرق کرانه باختری، با رژیم سرسپرده صهیونیستها در امان نیز به مقابله برخواهد خاست.
منبع: روزنامه وطن امروز