صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۳۶۳۲۲۸
پایگاه بصیرت / حنیف غفاری/کارشناس سیاسی
سفر نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس به واشنگتن و سخنرانی وی در کنگره آمریکا، مورد توجه تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل قرار گرفته است. در این باره نکات سه‌گانه‌ای وجود دارد که ضروری است مورد توجه و دقت قرار گیرد:
نخست اینکه، سفر جلاد غزه به واشنگتن، نه از موضع قوت، بلکه از موضع ضعف مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در دستیابی به اهداف سه‌گانه، یعنی نابودی حماس، اشغال کامل غزه و آزادی اسرای صهیونیست بدون توافق آتش‌بس صورت گرفته است؛ از این رو، سفر اخیر را نمی‌توان مصداق یک هم‌افزایی مؤثر میان دو طرف قلمداد کرد. رژیم اشغالگر قدس با اعتراض بی‌سابقه‌ای در اراضی اشغالی مبنی بر لزوم توقف کامل جنگ با حماس، حزب‌الله و انصارالله مواجه بوده  و اختلاف میان مثلث موساد، کابینه نتانیاهو و ارتش رژیم صهیونیستی بر سر تعیین اهداف و تاکتیک‌ها به نقطه اوج خود رسیده است. لفاظی‌های بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی درباره تجاوز به حریم مسجدالاقصی، مولد بحران‌های تازه‌ای در تل‌آویو بوده و اختلافات سیاسی و امنیتی در تل‌آویو را تشدید کرده است. در آمریکا نیز جنگ غزه به پاشنه آشیل دولت بایدن و پنتاگون تبدیل شده و خیزش بی‌سابقه شهروندان آمریکایی(به ويژه جوانان و دانشجویان) در مخالفت با جنگ غزه و فراتر از آن، موجودیت رژیم صهیونیستی سبب شده است دستان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌های آمریکا در این آوردگاه بیش از پیش بسته به نظر برسد. 
نکته دوم، معطوف به شکل‌گیری دوگانه دموکرات ـ جمهوری‌خواه بر سر جنگ غزه است. رسانه‌های غربی اصرار دارند «کامالا هریس» نامزد احتمالی حزب دموکرات را مصداق مخالفت با جنگ غزه و در مقابل، «ترامپ» نامزد حزب جمهوری‌خواه را نماد حمایت مطلق از نتانیاهو و رژیم صهیونیستی قلمداد کنند. در این میان، شواهد و مستنداتی وجود دارد که نشان‌دهنده دروغین بودن ژست ضد جنگ هریس است، از جمله استمرار ارسال گسترده بمب‌های 500 پوندی و ازسرگیری ارسال بمب‌های 2 هزار پوندی با هدف نسل‌کشی وقیحانه‌تر و گسترده‌تر رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه. فراتر از آن، دولت دموکرات آمریکا چندین بار از حق وتوی ناعادلانه خود در مواجهه با مطالبه جامعه جهانی برای انعقاد آتش‌بس دائمی در غزه استفاده کرده است. هدف اصلی کامالا هریس و دموکرات‌ها،جذب آرای مخالفان جنگ غزه در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 2024 است و هدف دیگری در این خصوص متصور نیست. ریزش شدید آرای مخالفان جنگ غزه به ضرر دموکرات‌ها بوده و این موضوع خود را در ایالاتی، مانند میشیگان، پنسیلوانیا، ویسکانسین، فلوریدا و حتی اوهایو و جورجیا نشان داده است. حتی اظهارات بایدن مبنی بر لزوم پایان دادن به جنگ غزه، در همین راستا صورت گرفته است و ارزش ذاتی واقعی ندارد. 
نکته پایانی، معطوف به آینده‌پژوهی جنگ غزه و سردرگمی زوج واشنگتن ـ تل‌آویو در قبال آینده فلسطین است. ترسیم آینده و سرنوشت یک منازعه، زمانی معنا پیدا می‌کند که ابتکار عمل میدانی و فرامتنی نبرد در اختیار طرف تصمیم‌ساز باشد! اما این قاعده حداقل در برهه کنونی در قبال جنگ غزه صادق نیست. آمریکا و رژیم اشغالگر قدس تسلط خود را بر بستر و متن جنگ غزه از دست داده و حتی لابی‌گری‌های پنهان آنها با برخی دولت‌های عربی درباره نوار غزه جنبه عملیاتی پیدا نکرده است. مهم‌تر اینکه استمرار جنگ غزه و فرسایشی‌تر شدن نبرد، به ورود بازیگران جدیدتری، مانند انصارالله و حزب‌الله به میدان نبرد و آسیب‌پذیری به مراتب شدیدتر تل‌آویو و واشنگتن در منطقه منجر شده است. در چنین موقعیتی، اگر آتش‌بس دائمی در جنگ غزه رخ ندهد، هزینه‌های شکست مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در این آوردگاه افزایش خواهد یافت و وقایع پیش‌بینی‌ناپذیر سنگینی در انتظار آنها خواهد بود. از سوی دیگر، اگر آتش‌بس دائمی صورت گیرد، نتانیاهو ناگزیر به استعفا و انحلال کابینه خواهد شد و سر کار آمدن مخالفان نتانیاهو نیز به پایان منازعات داخلی در اراضی اشغالی بر سر چرایی و چگونگی شکل‌گیری و پیامدهای جنگ غزه منجر نخواهد شد. از این رو ما با نوعی از آنارشی و بی نظمی مزمن و دامنه‌دار در واشنگتن و تل‌آویو مواجه هستیم. صورت مسئله مشخص است: نه تنها نتانیاهو و بایدن (در برهه کنونی)؛ بلکه دولت بعدی آمریکا و کابینه بعدی رژیم اشغالگر قدس نیز قرار نیست روی آرامش را به خود ببینند. مدیریت عواقب و پیامدهای جنگ یک ساله غزه،حتی در صورت انعقاد آتش‌بس دائمی، از عهده هیچ یک از احزاب و گروه‌های سیاسی در آمریکا و اراضی اشغالی بر نخواهد آمد. نتیجه این ناتوانی و بحران، شکست در مدیریت پساجنگ غزه، مانند دوران جنگ غزه خواهد بود. در اینجا، تنفس مصنوعی آمریکا به جلاد غزه، محلی از اعراب نداشته و نخواهد داشت.