صبح صادق >>  تاریخ >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۹  ، 
شناسه خبر : ۳۶۳۵۰۳
مروری بر چرایی دست کشیدن بریتانیا از استعمار مستقیم
پایگاه بصیرت / گروه تاریخ

در نیمه دوم قرن بیستم و در راستای فرآیند مستعمره‌زدایی قدرت‌های اروپایی، بیشتر مستعمرات و مناطق تحت سیطره امپراتوری بریتانیا استقلال یافتند. این فرآیند با بازگشت هنگ کنگ به چین در سال ۱۹۹۷ به پایان رسید. بسیاری از مستعمرات سابق امپراتوری، پس از استقلال به عضویت اتحادیه کشورهای همسود بریتانیا درآمدند. شانزده کشور، عضو اتحادیه «قلمروهای هم‌سود» نامیده می‌شوند که در آنها ملکه الیزابت دوم، ریاست دولت را به عهده دارد. چهارده سرزمین هنوز به طور مستقیم تحت حاکمیت دولت بریتانیا هستند که به آنها «سرزمین‌های فرادریایی بریتانیا»  می‌گویند. این سرزمین‌ها تنها باقی‌مانده‌های امپراتوری بریتانیا هستند که به استقلال نرسیده‌اند یا به ماندن جزء سرزمین‌های بریتانیا رأی داده‌اند. مساحت تخمینی این سرزمین‌ها ۶۶۷.۰۱۸ مایل مربع و جمعیت تخمینی آن ۲۶۰ هزار  نفر است.
بریتانیا در مستعمرات آفریقایی خود تا آخرین نفس در مقابل جنبش‌های استقلال‌طلبانه مقاومت کرد. تلاش برای سرکوب جنبش «مائو مائو» در کنیا طی دهه 1950، از نمونه‌های این برخوردهاست. در دهه‌های 1950 و 1960، زمانی که سیاستمداران بریتانیایی دریافتند که توانایی مالی و نظامی حفظ مستعمرات خود را در آفریقا ندارند، تصمیم گرفتند از حاکمیت مستقیم مستعمرات دست بردارند.  
به هر حال، حاصل بیش از چهار سده استعمار، ثروتی بود که برای این جزیره به همراه داشت. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در تحلیلی به این مهمّ چنین اشاره می‌کنند: «ثروتی که انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم به‌دست آورد و توانست به وسیله‌ آن ثروت و پول نقد و طلای نقد، سیاست خودش را بر کل اروپا و مناطق دیگر سیطره بدهد، به‌خاطر پولی بود که انگلیسی‌ها از استعمار کشورهای شرقی و عمدتاً شبه قاره‌ هند به‌دست آورده بودند؛ شبه قاره‌ هند و کشور سیام سابق و بقیه‌ کشورهای آن منطقه را غارت کردند! شما به تاریخ مراجعه کنید، مطالعه کنید؛ واقعاً در یکی دو کلمه نمی‌شود گفت که اینها با هند چه کردند؛ انگلیسی‌ها ثروت هند را و ثروت آن منطقه را ـ که منطقه‌ بسیار پرثروتی بود ـ مثل یک انار آب‌لمبوئی فشردند و همه رفت توی خزانه‌ دولت انگلیس و کشور انگلیس تبدیل شد به یک ثروتمند! دیگر سؤال نمی‌شود این ثروت از کجا آمد.  این ثروت احترام دارد! خب پیشرفت در این کشور یک معنا پیدا می‌کند؛ اما در کشوری که استعمار را حرام می‌داند، استثمار را گناه می‌داند، غارت را ممنوع می‌داند، غصب را حرام می‌داند، تجاوز به حقوق دیگران و گرفتن مال دیگران را ممنوع می‌داند، پیشرفت یک معنای دیگری پیدا خواهد کرد.»