سفر در جوانی، خاصه سفرهای زیارتی، زمانی که در اوج جوانی و انرژی باشید، دلچسب است. مثل پرزهای چشایی روی زبان، مثل قدرت بینایی و حافظه، که با گذر زمان و سن، قدرتشان آرام آرام رو به کاهش میگذارد، قدرت بدن و لذت بردن از سفر نیز با گذر سن کم و کمتر میشود. پس در جوانی باید لذت سفر را چشید.
پیادهروی اربعین مراسم و گردهمایی مذهبی است که توسط شیعیان و بهصورت پیادهروی از مسیرهای منتهی به کربلا، بهمنظور زیارت و جمع شدن همۀ آنها در چهلمین روز پس از شهادت حسین بن علی، سومین امام شیعیان انجام میشود. این مراسم یکی از بزرگترین اجتماعات جهان خوانده شده و از سال ۲۰۱۴میلادی، به بزرگترین پیادهروی (پیمایش) و گردهمایی عمومی سالانه در جهان تبدیل شدهاست.
خوب است تا دربارۀ آداب اربعین و پیادهروی در مسیرهای منتهی به کربلا، که در میان عراقیها به «مشایه» معروف است، آدابی را بدانیم. آدابی که شیعیان و زائران باید آنها را رعایت کنند. به خصوص آنهایی که از کشورهای دیگر به عراق وارد میشوند.
این سفر، سفری است که مسافران بسیاری از اهل تسنن، شیعیان، مسیحی و دیگر ادیان دارد تا این مراسم باشکوه را از نزدیک ببینند و در آن شرکت کنند.
شیعیان سفر اربعین را فرصتی مغتنم میدانند و اعتقاد دارند اکنون و در حال حاضر، فرصتی در اختیارشان گذاشته شده است، فرصتی که حسرت ناتمام شیعیان تاریخ است.
این نعمت و فرصت، ظاهرش پایدار و همیشگی است، اما اگر نگاهی به تحولات خاورمیانه داشته باشیم، میفهمیم این منطقه از جهان همیشه آمادۀ رویدادهایی است که فرصت را محدود کنند، پس در درک سفر اربعین هم باید شتاب داشت و حریص بود و به زمانی دیگر واگذار نکرد.
در این سفر، نباید خودخواه بود و در هر فرصتی به جای تمام شیعیان و عاشقان تاریخ که در حسرت این سفر سوختند و ساختند، قدم برداشت و اعمال انجام داد. آنها و دعایشان در آسمانها بیشک دستگیر ما خواهد بود.
آنچه در اعتقاد شیعیان وجود دارد، توصیههای بسیار زیاد برای زیارت امام حسین (ع) در روز بیستم ماه صفر است، که به اربعین معروف است و چهل روز بعد از شهادت امام حسین و یارانش در صحرای کربلاست.
این زیارت اگر زیر گنبد حضرت باشد، چه بهتر و نیکوتر، اما در این سفر که طبق آداب و رسوم شیعیان عراق به صورت پیادهروی است، هر قدمی مملو از خیر و برکت برای زائرین است و حتی میتوان به سلامی از دور بسنده کرد. پس هر خدمتی، هر تلاشی در این ایام گرچه قطعاً مورد عنایت اهل بیت پیامبر قرار میگیرد، اما نزد پروردگار مهربان هم ثوابی دارد. چرا که در این سفر و در گامهای نخست، هر کسی به تمرین مهربانی و همدلی میپردازد.
هر تلاشی در این سفر مورد توجه است و باعث خودسازی میشود. از مهماننوازی تا دادن حتی یک جرعه آب به زائران خستۀ در مسیر، تا تهیۀ غذا و کمک به استراحت و تامین فضای اسکان.
اما شیعیان معتقدند که این عمل مستحب، نباید جای اعمال واجب مثل نماز خواندن، دوری از بدگویی و غیبت، اذیت و آزار دیگران و هر عمل واجب دیگری را بگیرد.
در ایمان، هم نوعی اضطراب لانه کرده و هم نوعی خودخواهی! باید به آن توجه داشت. اضطراب مومنانه یعنی اینکه مرگ نزدیک است و اعمال ما هم معلوم نیست چقدرش خالص باشد و به دور از آرزوهای نفسانی! نوعی خودخواهی مومنانه هم لازم داریم، چرا که مشخص نیست پس از مرگ ما حتی فرزندان، همسر، رفقا و کسانی که به ما مدیونند، پس از مرگمان، حواسشان به نیازهای پس از مرگ ما باشد. پس باید در همین لحظات برای خودمان توشهای محکم و پربار داشته باشیم. توشهای که در سفر اربعین ساخته میشود، اما نگهداری از آن سخت و جانفرساست. سخت از آن جهت که نباید واجبات را رها کرد و از آن غافل شد و به این سفر باید به چشم سفری برای ساخته شدن و پاکسازی نگاه کرد. سفری که روح را بسازد و جسم را به کنترل روح و خصائل اخلاقی دربیاورد.
پس هیچ قدمی در این راه نمیتواند جای ترک واجب را پر کند. در این مسیر نیاز است که بیشتر سکوت کنیم. از بدگویی و عیبجویی بپرهیزیم. در راه با خدا راز و نیاز کنیم و کمتر به گفتگوهای دنیایی بپردازیم. از هر مسیر و اتفاقاتی درس بگیریم، صبور باشیم و دل را تماما متوجه خدا کنیم، که تفکردرست و صحیح، برای مومن از هزار سال عبادت، بهتر و ارزندهتر است. چرا که امکان دارد در این مسیر پر از سختی، که با عشق و علاقه پیموده میشود و خستگی و گرما و گاه بیماری دارد، کلامی، حرفی، نکتهای از دهان ما خارج شود، که کوهی از اعمال نیکو را از بین ببرد.
گویی در مزرعهای، گندم کاشتهایم آبیاری کردهایم، مراقبت داشته و خون دلها خوردهایم و وقتی موقع ثمر دادن است، با یک عمل ناشایست، یا کلامی تلخ همه را از بین میبریم. آن کلام ناشایست مثل ملخهای گرسنه به مزرعه حمله میکند و نتیجۀ تلاش را از بین میبرند. پس باید به آفات اعمال و رفتار هم دقت کرد و مراقبش بود.
در این سفر باید صبور بود. صبر با کفار و ظالمین و آدمهای لجوج، یک بخش از زندگی مومنانه است، اما یک بخش مهم صبر، صبر با اهل ایمان است. بسیاری از همسفران، مثل باقی مخلوقات خدا، از برخی کاستیهای جسمی و روحی رنج میبرند، که بر ما و حتی خودشان پنهان است. یکی در کسب و کارش مشکل دارد، یکی زودرنج است، یکی ناکامی دارد، یکی درگیر حسادت است، یکی حسرتهای ناتمام، برخی خشم پنهان دارند، برخی حرص ناتمام... در این سفر گوشهایتان باید کر و چشمهاتان نابینا و زبانتان در سکوت باشد؛ که آفت اعمال نیکوی خود نباشید. کل مسیر را باید مشغول خویش باشید.
همگی ما در زندگی مرتکب ظلم شدهایم، از کوچک تا بزرگ! موارد ظلم زیادند و ما گاه حتی از وقوعش بیخبریم. در این سفر به یاد کسانی باشید که خواسته یا ناخواسته در حقشان ظلم کردید. به یاد کسانی گام بردارید که به گردن شما حقی دارند، از پدربزرگها تا پدر و مادر و همسر و رفیقی که جای شما میماند، تا شما سفر بروید، تا کسانی که برایتان وسایل سفر را چیدهاند؛ به نیابت همگی شیعیان تاریخ و محبین اهلبیت حتی برادران ایمانی اهل سنت و دیگر ادیان، که به طریقی دیگر محب اهل بیتند.
افرادی که در گذشته، حال و آینده که در حسرت این گونه زیارتها بودند و ذکر دائمشان این شعر جانسوز بود:
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنۀ آب فراتمای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
آنها را کریمانه در اعمالتان شریک کنید. به یاد زنان باردار، بیماران، زنان شیرده و جاماندگان، مرزبانان و حافظان امنیت داخلی و خارجی، اهالی موکبهای مسیر، با هر ملیتی، اموات، بیماران بخشهای اعصاب و روان، پیران، در گذشتگان دوران غمبار کرونا، را هم فراموش نکنید.
در حد توان با خود برای کودکان مسیر، خاص کودکان اهل موکبها و خانههای میزبانان عراقی هدیه ببرید. با احترام روی زانو هم قد کودکان بنشینید و هدیهای تقدیمشان کنید. هر انسانی سفیر و رایزن فرهنگی کشورش است، منتظر کارگزاران نباشید، از خودتان اخلاق و شعور و محبت به نمایش بگذارید.
هر ملتی عقیده و فرهنگ و سبک زندگی دارد، که لزوماً صحیح و محترم نیست؛ اما قابل درک میتواند باشد. از جدل و بحث با مردم کشور میزبان، ورود به دعواهای سیاسی و فرقهای کشور میزبان و جبههگیری در برابرشان، پرهیز کنید.
عراق، چهار جنگ بزرگ را در ۴۴ سال گذشته از سر گذرانده، جریانات داخلی آن کشور را بگذارید و بگذرید و با تبسم و رواداری با میزبانتان برخورد کنید. از پچ پچ و تمسخر و در گوشی سخن گفتن، پرهیز کنید و خود را مشتاق به گفتگو و ارتباط با آنها نشان دهید.
یک صفحه شکرگزاری در زندگیتان باز کنید. مواردی که گمان دارید باید بابت آنها شکرگزاری کنید، را بنویسید و این را در طول عمر تکمیل کنید.
از شکرگزاری بابت سفر اربعین، تا شکرگزاری بابت همسر و فرزندان نیکو تا شکرگزاری بابت رشتۀ دانشگاهی، شأن اجتماعی، داشتن شغل خوب، داشتن سلامت جسمی، شکرگزاری بابت اینکه انسان آفریده شدید، در زمانۀ هواپیما و موبایل خلق شدید، نه عصر کاروان و راهزن و ...
سالها بعد همین صفحات و موارد نوشته شده، نشانتان میدهد چقدر غرق در نعمت و خوشبختیهای کوچک بودید. سفر اربعین سفری برای ساخته شدن است برای پیروزی روح معنویت در جسمی نفسانی...
مسافر خوبی باشید.