میگوید هر سال یک هفته مانده به اربعین کولهبارم را میبندم؛ فرقی نمیکند ماشین گیرم بیاید یا نیاید. همین که در مسیر کربلا و به قصد زیارت از خانه بیرون میآیم، انگار خود حضرت ابوالفضل تذکرهام را امضا کرده باشد بدون هیچ مشکلی به کربِلا میرسم. حالا عدهای میانه راه یا اول و آخر راه سوارم میکنند و خستگیهایم را در همان راه میگذارم و با دلی بزرگ و مشتاق به حرم میرسم تا عهد فرزند شهیدم را بجا بیاورم. اینها بخشی از سخنان مادر پیری است که فرزند رشیدش پس از یورش داعش به حرم برای دفاع به سوی عراق میشتابد تا در لوای سربازی گردان حاج قاسم و به فرماندهی این سردار بزرگ اسلام دشمن متجاوز را عقب رانده و نابود کند. پسری که به گفته مادر، عاشق عباس و مرام ابوالفضلی بود؛ اما حالا عکسش با سربند ابوالفضل زینتبخش اتاقش است. نامش را نمیبرد؛ چراکه دلایل خودش را دارد و میگوید همین که نذرش را ادا کنم، دنیا دنیا آرامش است و دیگر چیزی نمیخواهم.
در مسیر ولایت از شرق تا غرب عالم
آری مدافعان حرم رفتند تا امروز خیل عاشقان حسینی پیاده و سواره قدم در مسیر ولایت اباعبدالله به سوی زیارت بشتابند. فرقی نمیکند ملیتشان چیست، از همه جا هستند از پاکستان و هندوستان تا آمریکا و فرانسه و از شرق تا غرب عالم؛ شیعیانی که وقتی وصف دلاوریهای یاران حسین(ع) و از خودگذشتگیهای عباس را میشنوند، ناخودآگاه چشمانشان تر و لبهایشان لرزان میشود.
دیدنیهای نادیدنی
ایران اسلامی این روزها دیدنی است، دیدنیتر از همیشه؛ دیدنیهایی که پیر و جوان نمیشناسد. همه آمدهاند و در مسیر کربلا یا زائرند یا خدمتگزار زائران. یا چای مینوشند تا خستگی در کنند یا چای و شربت و شیرینی تعارف مهمانان حسینی میکنند تا خستگیهایشان را بزدایند. هنوز یک هفتهای تا وعده رسیدن به اربعین مانده، اما ایران اسلامی غرق در اربعین حسینی است. صحنههایی دیدنی که باید عاشق ولایت و امام حسینی باشی تا درکشان کنی.
حال و هوای عجیبی بر کوچه و خیابانهای شهرهای کشورمان حاکم است؛ حال و هوایی که یادآور محرم سالهای دور در خیابانهای کشورمان است. حال و هوایی که از مادر شهید مدافع حرم تا کودکی که در قامت خدمتگزار حسینی لباس خدمت به تن کرده، بازیگران نقشهای بیبدیل و نادیدنی آن هستند.
گذرنامههای صادره و مسافران راهیشده
از گذرنامههایی که صادر میشود تا اتوبوسها و تاکسیهایی که به مقصد مهران، خسروی، چزابه و دیگر مرزهای عراق پر و خالی میشوند و گذرنامههایی که در مرزها مُهر خروج و ورود میخورند تا زائران را به سرزمین عاشقی راهنمایی کنند، همه چشمانشان به بینالحرمین است؛ آنجا که ۱۴۰۰ سال پیش فرزندان رسول خدا و یاران باوفایشان در مقابل بدعتگذاران در دین خدا ایستادند و از کوچکترین تا رشیدترینشان به دست دشمنِ دین خدا به شهادت رسیدند تا امروز همایشی عظیم و جهانی به چنین وسعتی آن هم با پای پیاده یادآور حرکت عظیم کربلا و مخابرهکننده پیامهای انسانساز آن به جای جای دنیا باشد.
از امام صادق(ع) نقل است که در زیارت اربعین چندین محور وجود دارد که یکی از این محورها حرکت از منزل به سمت کربلاست؛ بر اساس این روایت کسی که به قصد زیارت از خانه خارج شود، مشمول حسنه و بخشش گناه است و از زمانی که تصمیم به زیارت میگیرد و از منزل خارج میشود، زائر به شمار میآید.
بانیان سفر و پذیرایی
اربعین و مهیا کردن سفر و پیادهروی برای زائران حسینی به قدر خود زیارت و بلکه بیشتر برای بانیان آن اجر و ثواب دارد و برای همین است که عدهای زائرند و عدهای وسایل پذیرایی و خدمت را بر عهده گرفتهاند و حافظان امنیت هم شب و روز بیدار و هوشیارند تا امنیت سفر زائران حسینی را تأمین کنند و مرزهای ورود به سرزمین عاشقی را امن و آرام نگه دارند. عاشقان حسینی هم کولهبار بسته و پیاده و سواره در امنیت و آرامش و آسایش به سوی نینوا رهسپارند.
یک هفته تا وعدهگاه عاشقان در بینالحرمین مانده، اما این راهپیمایی و پیادهروی چنان بزرگ و پیامش چنان عظیم است که دشمن را از هم اکنون که جانهای عاشق راهی کربلا شدهاند به تکاپو انداخته بلکه بتواند بر چهره این حرکت عظیم خط و خشی بکشد. هر چند دشمن خوب میداند ایران غرق در عزای حسینی و عزم ایرانی اربعینی را نمیتواند برای عشقی که از کودکی در وجودش نهاده شده دشمن کرده تا از آن روی بگرداند که اگر چنین بود، این حرکت عظیم، عظیمتر نمیشد و نگاههای دنیا را به خود معطوف نمیکرد. پس پیام اربعین در این سالها به خوبی منتشر شده که اگر غیر از این بود، دشمن را از رویارویی دوباره با حرکتی که سلاحی برای مقابله با آن ندارد، به وحشت نمیانداخت.
این است حسین و عشق حسین...