شهادت امام رضا (علیه السلام) بنا به قول مشهور در بین شیعه، در آخرین روز ماه صفر سال ۲۰۳ هجری واقع گردیده است. آن حضرت توسط مأمون عباسی و با خورانده شدن سم به شهادت رسیدند. هجرت تاریخی امام رضا (ع) به خراسان و حضور سه ساله ایشان در این منطقه باعث شد امام با تحمل غربت و دوری از خانواده و سکونت در دربار مأمون راه را برای شیعیان در این خطه از زمین هموار کند.
امام رضا (ع) در خراسان صرفاً در دربار مأمون حضور داشت و از مردم دور بود اما همین حضور اندک باعث شد برای همیشه نه تنها بر تاریخ خراسان بلکه ایران همچون نگینی بدرخشد.
سدهها از آن روز میگذرد و حال نگاهی تحلیل داریم به آنچه که باعث شد مأمون، خلیفه وقت عباسی تصمیم بگیرد که رضای آل محمد (ص) را به اجبار راهی خراسان کند؛ راهی که در نهایت شهادت را برای هشتمین نور ولایت به ارمغان آورد.
قبل از ورود امام رضا (ع) به خراسان هنوز تشیع در این منطقه شکل نگرفته بود
علی غفرانی در گفتگویی گفت: قبل از ورود حضرت رضا (ع) به خراسان، این نقطه تابعی از مرکز خلافت بود اما دوری خراسان از مرکز خلافت باعث شده بود که معمولاً خراسان پناهگاه کسانی باشد که خیلی با مذهب سیاسی خلافت میانه خوبی نداشتند. البته قبل از حضور امام رضا (ع) در خراسان، تشیع به عنوان یک سازمان سیاسی و فرهنگی هنوز شکل نگرفته بود لذا آشوبگران یا بومی ایران بوده و یا مهاجرانی بودند که میخواستند مخالفت خود را با خلافت عباسی نشان دهند.
عضو سابق هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به اقدامات مأمون برای جلب نظر اهالی خراسان اشاره کرد و گفت: مأمون با کشتن امین که خلیفه بغداد بود میخواست به ایرانیان بگوید با خلافت بغداد مخالف است. همچنین او با کمک خراسانیها امین را کشت تا بگوید میخواهد خراسانیها را در اولویت قرار دهد. میتوان گفت با چنین اقداماتی مأمون توانست دل خراسانیها را به دست آورد.
وی علویان را دشمن دیگر خلافت عباسی عنوان و بیان کرد: مأمون در گام بعدی در خراسان نیاز داشت تا دل علویان را به دست آورد از همین رو امام رضا (ع) که امام و بزرگ شیعیان بود را به خراسان آورد. وی با آوردن امام، مطمئن بود که علویان علیه او شورش نمیکنند و برای این حضور نیز برنامه بسیار حساب شده، دقیق و زیرکانهای داشت تا بتواند با نگهداشتن امام هشتم در کنار خود، علویان را با تهدید و یا حتی تطمیع همراه کند.
شعار بنیعباس "رضای آل محمد (ص)" بود
وی با بیان اینکه در زمان خلافت مأمون و قبل از حضور امام، خراسان از نظر فرهنگی یک دوره ثبات را تجربه کرده بود، افزود: گرایش ضد اموی در خراسان زیاد بود و وقتی بنی عباس میخواستند مردم خراسان را علیه بنی امیه بشورانند، از شعار «رضای آل محمد (ع)» استفاده میکردند. بنی عباس قبل از حضور امام، با همین شعار، مردم خراسان را با خود همراه کرده و از قدرت نفوذ و نیروی نظامی آنها نیز بهره برده بودند.
نویسنده کتاب «فرهنگ و تمدن اسلامی در ماوراءالنهر» با اشاره به محل زندگی امام در زمان حضور در مرو یا همان خراسان آن زمان، بیان کرد: آن زمان، شهرها در و دیوار داشتند که بیرون از این در و دیوار، حومه شهر محسوب میشد. داخل دیوار شهر هم دو قسمت بود: یکی کهندژ یا ارگ که حاکم و خاندان حاکم و مشاوران و وزیران ساکن بودند و معمولاً توده مردم را به اینجا راه نمیدادند و کسانی هم که اینجا زندگی میکردند با مردم در ارتباط نبودند. قسمت دیگر هم شارستان بود که توده مردم در آن سکونت داشتند لذا همیشه بین حکومتیان و مردم فاصله بود و امام که به عنوان ولیعهد آمده بود، به دلیل ساختار قسمت حاکمنشین شهر، امکان ارتباط با مردم و حضور در اجتماع را نداشت.
نماز باران و حضور امام رضا (ع) در بین مردم
عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی همدان با اشاره به حضور امام در بین مردم، ابراز کرد: آنچه که امروزه از حضور امام رضا (ع) در بین مردم نمود دارد، نماز باران است. به امام میگویند برای این نماز باید به عنوان ولیعهد مأمون شرکت کند، امام برای حضور در این نماز، کفشها را درآورده و سر را برهنه کردند و به صورت خیلی عارفانه و عاشقانه راهی نماز باران شدند. حضور امام چنان شور و هیجانی ایجاد کرد که اطرافیان مأمون به او گفتند با این وضعی که مردم با علی بن موسی میروند، باعث میشود که اوضاع از کنترل خارج شود لذا دستور داد که امام سریع برگردند و به گونهای که امام میخواست نماز را اقامه کند، محقق نشد.
وی با اشاره به تنوع فرهنگی و مذهبی در بین مردم خراسان، بیان کرد: خراسان گستره وسیعی قبل از اسلام داشت و قبل از حضور امام رضا (ع)، در این منطقه گرایشهای مختلف دینی و مذهبی وجود داشت. به اعتقاد صاحبنظران اعتقاد مردم خراسان تحت تأثیر دعوت مانویها نیز بوده است. این تنوع فرهنگی و مذهبی باعث میشد که وقتی امام رضا (ع) به خراسان میآید، مردم این شخصیت را با معنویتهای سابق مقایسه کنند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: همین تنوع فرهنگی و مذهبی نیز بستری برای مناظرات امام بود. البته امام رضا (ع) در برگزاری مناظرات نقشی نداشت بلکه مأمون به این مباحث علاقه مند بود و از امام به عنوان نماینده تفکر اسلامی دعوت میکرد تا در مناظرات شرکت کند از همین رو، این مناظرات دور از نگاه مردم و در دربار مأمون رخ میدهد.
وی در خصوص نقش امام بر فضای فرهنگی و سیاسی خراسان، گفت: زمان حضور امام در مرو کوتاه بود و سه سال زمان طولانی نیست که بخواهد عکس العمل ها و بازتابهایی ایجاد کند و از طرفی، به دلیل عدم ارتباط مستقیم امام با مردم، آثار حضور ایشان را بعد از شهادت و در قرون بعد شاهد هستیم. به عنوان مثال، بعد از شهادت امام، سادات به خراسان مهاجرت کردند و حضور آنها نیز در این منطقه تأثیرات خود را داشت.
خاکبوسی شاه عباسی در بارگاه امام رضا (ع)
وی با اشاره به خاک بوسی شاه عباسی در بارگاه امام رضا (ع) و یا حضور ملک شاه در این آستان گفت: بعد از شهادت امام و در سال ۴۸۲ قمری، ملک شاه سلجوقی زمانی که میخواست به جنگی در ماوراءالنهر برود، به همراه خواجه نظام الملک، شبی را در محل قبر امام که آن زمان مسجدی بود گذراند. وی در کنار قبر امام، نمازی خواند و توسلی کرد تا با کمک ایشان بتواند بر جنگ پیش رو بر دشمنان پیروز شود. ملک شاه به جنگ رفته و پیروز شد. وی در بازگشت نیز به محل قبر حضرت مراجعه و عرض ارادت کرد.
غفرانی اظهار کرد: آنچه در تاریخ آمده، بیانگر آن است که مأمون در ابتدا تصمیمی در خصوص کشتن امام نداشت اما وقتی دید با جایگاهی که امام در بین اهالی خراسان پیدا کرده و از طرفی در بغداد نیز جایگاه خود را از دست داده است، تصمیم گرفت امام رضا (ع) را به شهادت برساند لذا اگر کسی میخواهد ببیند چه شد که مأمون تصمیم به کشتن امام گرفت باید حوادث بغداد را در دو سال قبل از شهادت امام بررسی کند. مردم بغداد شاکی بودند که چرا مأمون ایرانیها را بر آنها ترجیح داده و از طرفی یک علوی را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرده است. همه اینها باعث شد تا در نهایت مأمون برای حفظ جایگاه خود امام را به شهادت برساند.
جایگاه امام رضا در بین اهل سنت (ع)
وی در خصوص جایگاه امام رضا در بین اهل سنت (ع)، اظهار کرد: سنیهای بسیاری بعد از شهادت امام به زیارت مرقد ایشان آمده و توسل میجستند تا جایی که میبینیم اسمهایی دوبخشی در میان اهل سنت تا امروز وجود دارد که ترکیبی از اسم رضا است. سعید رضا، عمر رضا، عثمان رضا که اینها نشانه ارادت اهل سنت به امام رضا (ع) است.
همچنین طاهره رحیم پور ازغدی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در گفتگویی گفت: اکثر اهل سنت معتقدند وقتی مأمون در سال ۲۰۱ ولایتعهدی را بر امام تحمیل نمود، ایشان را ملقب به رضا کرد. اما در روایتی از احمد بن محمد بن ابی نصر بَزَنطی این خبر توسط امام جواد تکذیب شده که فرمودند «قسم به خدا، دروغ میگویند، همانا خداوند متعال لقب رضا را به پدرم داده؛ چون تمامی مخالفان و موافقان وی از ایشان راضی بودند» و بزرگانی مانند عبدالرحمن جامی، این معنا را تأیید کردند.
وی بیان کرد: محمد خواجه پارسای بخاری حنفی، در مقام تجلیل از مادر امام رضا (ع) میگوید «مادر آن حضرت از اشراف عجم بوده و از نظر عقل و دین، سرآمد تمام زنان دوران خویش بوده است». فخر رازی نیز مینویسد: امام رضا (ع) پنج پسر و یک دختر داشت: ابوجعفر محمد التقی الامام (ع)، حسن، علی، حسین، موسی و فاطمه و تمامی مورخان اتفاق نظر دارند که نسل امام رضا (ع) از امام جواد ادامه پیدا کرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به روایات دال بر جانشینی امام رضا (ع) پس از پدرشان، بیان کرد: داود بن کثیر رقی به امام کاظم (ع) چنین گفت: «فدایت شوم پیر شدهام. دستم را بگیر و از آتش نجات ده! بعد از تو سرپرستمان کیست؟ امام در حالی که به فرزندش ابوالحسن رضا اشاره میکرد، فرمود: این شخص سرپرست شما پس از من است».
وی با بیان اینکه اکثر اهل سنت تاریخ شهادت امام (ع) را روز شنبه، اواخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری در دوران خلافت مأمون عباسی ثبت کردهاند، گفت: آن حضرت در دوران خلافت مأمون عباسی در طوس، روستایی به نام «سناباذ» که از توابع شهر «نوقان» است، به شهادت رسیدند و به دستور مأمون کنار قبر هارون الرشید به خاک سپرده شدند.
شهادت حضرت رضا (ع) در بیان علمای اهل سنت
این استاد دانشگاه افزود: برخی از اهل سنت مثل یافعی شافعی، مسکویه و محمد خواجه پارسای حنفی بین وفات و شهادت امام توقف کرده و ذکر میکنند که سبب رحلت امام بنا بر آنچه گفته شده این است که بر اثر زیاد انگور خوردن این اتفاق افتاده و همچنین گفته شده که ایشان مسموم شده ولی برخی دیگر مانند ابن حجر هیثمی مالکی و فضل بن روزبهان خنجی اصفهانی حنف مرگ ناگهانی امام را ناشی از مسموم شدن امام به وسیله انار یا انگور دانستهاند، اما سخنی از قاتل امام به میان نمیآورند در حالی که کسانی همچون مسعودی شافعی و مقریزی ضمن پذیرش مسموم شدن امام، با شک و تردید مأمون را قاتل امام معرفی میکنند.
وی بیان کرد: محمد بن علی حلبی نیز از مسموم شدن امام توسط مامون خبر میدهد؛ ابن حبّان بُسْتی شافعی، سمْعانی شافعی، صَفَدی شافعی، ابوالفرج اصفهانی، حاکم نیشابوری شافعی، ابن صباغ مالکی، شَبْلَنْجی شافعی، میرمحمدبن سید برهان الدین میرخواند شافعی، غیاث الدین شافعی خواند امیر و عباس بن علی مکی، نیز با صراحت مأمون را قاتل امام رضا (ع) معرفی میکنند. روشن است که تئوری مرگ طبیعی برای امام معقول نیست؛ چرا که از سویی مأمون امام را خطری بزرگ برای خود میدانست که با ترفند ولیعهدی هم نتوانست به اهداف خود برسد و همچنین چگونه میتوان پذیرفت فردی که «قلیل النوم، کثیر الصوم…» بوده، با زیاده روی در خوردن انگور فوت کند.
رحیم پور ازغدی نیز با اشاره به روایتی از پیامبر (ص) که در منابع اهل سنت از عایشه نقل شده، گفت: در این روایت آمده، پیامبر (ص) فرمود: «کسی که فرزندم را در طوس زیارت کند، گویا یک حج به جا آورده است. عایشه پرسید: یک حج؟ پیامبر (ص) فرمود: دو حج. عایشه پرسید: دو حج؟ پیامبر (ص) فرمود: سه حج پس عایشه ساکت شد. پیامبر (ص) فرمود: اگر سکوت نمیکردی تا هفتاد حج می شمردم». بایستی شخصیت امام رضا (ع) و منطقه طوس به قدری برای عایشه معلوم باشد که از پیامبر (ص) معنای «ولدی» و یا «طوس» را نپرسیده، بلکه فقط از ثواب و پاداش زیارت، شگفت زده شده است.
وی بیان کرد: اسناد زیارت ذهبی و حاکم نیشابوری شافعی، ابوبکر بن خزیمه و ابو علی ثقفی و دیگر مشایخ موجود است، محمد بن مومل میگوید: «احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه نزد قبر علی بن موسی، همگی ما را شگفت زده کرد». ابن حبّان بُستی شافعی درباره امام رضا (ع) و مشهد میگوید: «علی بن موسی الرضا از عقلا و نخبگان و بزرگواران اهل بیت و بنی هاشم است. اگر از وی روایتی شود، واجب است حدیثش معتبر شناخته شود… من به دفعات قبر ایشان را زیارت کردهام. زمانی که در طوس بودم، هر مشکلی برایم رخ میداد، قبر علی بن موسی الرضا را - درود خدا بر جدش و خودش باد - زیارت و برای برطرف شدن مشکلم دعا میکردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل میشد. این کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیتش - که درود خدا بر او و اهل بیتش باد بمیراند».
این استاد دانشگاه اظهار کرد: همچنین غیاث الدین بن همام الدین شافعی معروف به خواندمیر در وصف امام اینگونه گفته «سلام علی آل طاها و یس، سلام علی آل خیر النبیین، سلام علی روضة حَلَّ فیها، امام یُباهی به المُلْک و الدین وصلی اللَّه علی خیر خلقه محمد سید المرسلین و آله الطیبین الطاهرین سیما الائمة المعصومین الها». در مورد جایگاه علمی و حدیثی ایشان نیز همین بس که ترمذی، ابوداود و ابن ماجه در کتابهای سنن خود در مباحث زکات، ایمان و… از امام (ع) حدیث نقل کردهاند. همچنین حاکم نیشابوری شافعی نیز معتقد است: بزرگان و پیشوایان اهل حدیث از آن حضرت نقل حدیث کردهاند.