صبح صادق >>  جبهه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۰  ، 
شناسه خبر : ۳۶۵۷۳۲

«صدام» چند ماه قبل از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و آغاز رسمی جنگ، تحرکات خود را در مناطق مرزی آغاز کرد و چند نفر از ایرانیان را به شهادت رساند؛ به همین دلیل صحبت از اولین شهید دفاع مقدس سخت و شاید شبهه دار باشد، برای همین درست‎تر این است که بگوییم «روح الله شنبه ای» یکی از اولین شهدای دفاع مقدس است که یازده روز مانده به آغاز رسمی جنگ تحمیلی، زمانی که تنها ۲۳ سال داشت، بر اثر اصابت گلوله بعثی‎ها به شهادت رسید. او از سربازان مرزی در منطقه ایلام بود که زمان انجام مأموریت خود در منطقه ای به نام «بهرام‌آباد» در نزدیکی «مهران» هدف گلوله دشمن قرار گرفت.
«علی زاهد‎پور» همرزم شهید شنبه ای درباره شهادت روح‌الله می‎گوید: «صبح روز بیستم شهریور، در سپاه مهران به همراه روح‌الله بودم. نماز صبح را به جماعت خواندیم. مشغول تلاوت قرآن شد و سپس اشک‌ریزان دست به دعا برداشت. بعد به سمت بهرام‌آباد رفتیم. در آنجا با دشمن تبادل آتش داشتیم. روح الله گلوله‌های خمپاره ۱۲۰‎میلی‎متری را که همراه داشت، خرج‎گذاری کرد و طبق گرا‌های قبلی به گلوله‌باران بعثی‎ها جواب می‌داد.
عراق به شدت با تانک، توپ و خمپاره دهکده متروکه بهرام‌آباد و باغات و پاسگاه را زیر آتش‎بار خود داشت و هر بار قسمتی از ساختمان‎هایی که در آن پناه گرفته بودیم‎، تخریب می‎شد و ما جای خود را عوض می‎کردیم‎. تبادل آتش تا ظهر ادامه داشت، لحظه‎ای از شدت آتش کم شد و فرصتی شد تا رزمندگان در جویباری که آن نزدیکی بود، غسل شهادت انجام دهند.
روح الله هم غسل شهادت کرد و در کنار دیواری متصل به سنگر خمپاره، مشغول نوشتن مطالبی شد. ما فکر کردیم گرا‌ها را ثبت می‎کند. نماز ظهر و عصر را که خواندیم‎، آتش شدت پیدا کرد‎. غذا را نا‎تمام گذاشت و برگشت پای قبضه خمپاره و از من هم خواست تا برایش دیده‌بانی کنم‎. گلوله اول تصحیح، گلوله دوم تصحیح و گلوله سوم به هدف خورد. داشت گلوله چهارم را آماده می‎کرد که توپ دشمن درست وسط سنگر خمپاره فرود آمد‎. کوهی از گرد ‎و‎ غبار و دود انفجار را پوشاند. خودمان را به سنگرش رساندیم. افتاده بود و سجده خون به جا می آورد. وقتی یادداشت‌هایش را پیدا کردیم، تازه فهمیدیم مشغول ثبت گرا نبوده است. او در یادداشتی نوشته بود: «به خدا راه را تشخیص داده ‎ام و خدا را دیده‎ام و هدف و مقصد را شناخته‌ام‎. دشمن را نیز به عیان دیده ام، پس چرا بر این مرکب خوشبختی که آگاهی می‎باشد، به سوی الله به پیش نتازم و قلب دشمنان حق و حقیقت را آماج گلوله ‎هایم قرار ندهم و در این راه به نوشیدن شربت شهادت، چون دیگر برادرانم نائل نگردم.»