۴ دموکرات شامل: جیمی کارتر، بیل کلینتون، یاراک اوباما و جو بایدن.
۴ جمهوریخواه: رونالد ریگان، بوش پدر، بوش پسر و دونالد ترامپ.
تاکتیکهای دشمنی آنها با ملت ایران، بعضا با هم تفاوت داشته، اما راهبردشان هیچ تغییری نکرده است. اگر تحریم اقتصادی بوده یا فشار سیاسی، حمایت از اقدام نظامی یا تروریستی و خرابکارانه، آشوبافکنی یا بیثباتسازی امنیتی، و جنگ روانی و فرهنگی، با هم مسابقه گذاشتهاند.
اگر ترامپ، مدعی فشار حداکثری بود، اوباما معمار تحریمهای فلجکننده بود، و بایدن بر مبنای فشار هر دوی آنها، کوشید باج بیشتری را از طریق به بنبست کشاندن مذاکرات بستاند، اما ناکام ماند؛ تا جایی که نشریه آمریکایی نشنال اینترست اخیرا نوشت:
"تحریمهای ضد ایرانی، تا حد زیادی بیخاصیت شدهاند. دولت بایدن هیچ تحریم نفتی را لغو نکرده، با این حال ایران، صادرات را افزایش داده است. تشدید تنشها میان ایران و اسرائیل سبب شده تا اندک زمینههای در دسترس آمریکا برای تعامل با ایران تضعیف شود. ما دیگر در جهان سال ۲۰۱۵ زندگی نمیکنیم. تحریمها تا حد زیادی از قدرت اثرگذاری تهی شدهاند. روندهای کلان در محیط بینالمللی طی سالهای گذشته، تا حد زیادی در راستای منافع ایران بودهاند".
ترامپ، هشمین رئیسجمهور آمریکاست که در این ۴۵ سال (برای بار دوم) سر کار میآید. اگر او، متهم به ترور شهید سلیمانی است؛ دولت بایدن، در ترور شهیدان نصرالله و صفیالدین و نیلفروشان و زاهدی و حاجی رحیمی و هنیه و سنوار و... نقش داشته است. اما تفاوت امروز با ۴۵ سال قبل، این واقعیت انکار ناشدنی است که جمهوری اسلامی و متحدانش صد برابر قدرتمندتر شدهاند و در مقابل، آمریکا و رژیم صهیونیستی، برتری بلامنازع پنج دهه قبل را از دست دادهاند.
زمانی، سفارت آمریکا در ایران همه کاره بود و هرچه را اراده میکرد، پیش میبرد. روزگاری دیگر، دولت آمریکا، تجاوز ارتش صدام به عمق خاک ایران را با پشتیبانی بیش از ۴۰ دولت مدیریت میکرد، در حالی که دست ما کاملا خالی بود؛ نه سلاحی داشتیم و نه نفتی میتوانستیم بفروشیم.
اما امروز با وجود همه فشارها -و برخی کجفهمیها، کاهلیها و کوتاهی یا خیانتها در داخل در ادوار مختلف- در موقعیت اقتدار منطقهای ایستادهایم و به شرط شجاعت و درایت و همت، میتوانیم به مراتب قدرتمندتر و موفقتر از چند دهه قبل، از عهده دشمن برآییم؛ انشاءالله