صبح صادق >>  تاریخ >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۴۰۳ - ۰۰:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۶۸۲۷۵
پایگاه بصیرت / سیدمهدی حسینی/ گروه تاریخ

در شماره گذشته به عملکرد نفوذی‌ها و طرح یک توطئه بین‌المللی علیه ایران در دفاع مقدس اشاره شد. در این شماره نمونه دیگری از آن خیانت‌ها را که در عملیات «زین‌العابدین» در اواخر آبان ماه ۱۳۶۱ واقع شد و بسیار اعجاب‌انگیز بود، بررسی می‎کنیم. البته در صحنه‌های نبرد همواره حوادث تلخی داشته ایم؛ اما برخی از آنها هنوز هم که مرور می‌کنیم طعم تلخ آنها از بین نرفته است.

واقعه از این قرار است که رزمنده آرپی‎جی زن گردان «حبیب‎بن‎مظاهر» که خودش شاهد صحنه بوده است، نقل می‌کند: «دو برادر در گردان ما بودند به نام حسینی. یکی از آنها در مرحله اول عملیات مسلم‎بن‎عقیل شرکت داشت. بعد از آن از لشکر [۲۷]مرخصی گرفته بود که به منزل‎شان در فیروزکوه برود. همان روزی که ایشان می‌خواست به مرخصی برود، برادر دیگرش به پادگان الله‌اکبر آمد تا در عملیات پیش رو (زین‌العابدین) شرکت کند. این دو برادر که از قضا دوقلو هم بودند، اتفاقی همدیگر را دیدند، برادری که برگه مرخصی دستش بود، دیگر به مرخصی نرفت و آن را به مأموریت در گردان حبیب تبدیل کرد. هر دو برادر شب عملیات همراه ما در نبرد زین‌العابدین (ع) شرکت کردند. در هنگام عقب‌نشینی، وقتی از جلو، چپ و راست با کالیبر و خمپاره مورد هجوم قرار گرفتیم، یک لحظه دیدم که رگبار کالیبر عراقی‌ها به سینه همان برادری نشست که مرخصی را به مأموریت تبدیل کرده بود. این بسیجی رزمنده غرق در خون روی زمین غلت می‌زد و ما هم در حال دویدن از او فاصله می‌گرفتیم. حدود ده، بیست متر از ایشان دور شده بودیم که صدای او بلند شد و برادرش را صدا کرد. یک مرتبه دیدم برادر او از حرکت ایستاد و نام او را صدا زد. حالا این برادر می‌خواهد به سمت برادر مجروحش برود، اما آنقدر آتش شدید است که نمی‌تواند. ما هم او را محکم گرفته بودیم و می‌گفتیم که از دست تو کاری بر نمی‌آید. اگر بروی خودت هم کشته می‌شوی، ولی او خیلی قوی‌هیکل بود و از دست همه ما خودش را رها کرد و به سمت برادرش دوید. هنوز پنج، شش قدم نرفته، آتش شدید دشمن او را برگرداند. او این مسیر را چندین بار رفت و برگشت که اشک همه را درآورد، تا اینکه دیگر صدای برادرش خاموش شد. با هر مشقتی بود خودمان را تا پاسگاه «میان تنگ» رساندیم، رسیدن ما به این پاسگاه هم‌زمان بود با روشن شدن کامل هوا. وقتی خیال‎مان از بابت تیر‌ها و ترکش‌های دشمن راحت شد، رفتیم بالای تپه‌ای که نزدیکی همان پاسگاه قرار داشت. خواستیم از آنجا مسیر عقب‌نشینی را خوب نگاه کنیم. وقتی چشم دوختیم و معبر را نگاه کردیم، با دیدن صحنه‌های دلخراش دل‎مان به درد آمد. ما از بالای تپه داشتیم با چشم‌های خودمان می‌دیدیم که عراقی‌های [ بعثی]دارند به بچه‌های مجروح ما تیر خلاص می‌زنند. با مشاهده این صحنه‌ها، غیر از حرص‌و‌جوش خوردن کار دیگری از دست‎مان بر نمی‌آمد.»

امروز هم شاهد صحنه‌های خونین لبنان و غزه هستیم که در واقع همان توطئه بین‌المللی علیه انقلاب اسلامی لبنان و فلسطین است. جاسوس‌ها، نفوذی‌ها، عوامل دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور‌های آمریکایی و اروپایی همواره در کنار رژیم صهیونیستی قرار دارند و از حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی دریغ نمی‌کنند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب دیگر از غرب و تمدن غرب نباید سخن گفت، بلکه باید از آنها به عنوان وحشی و جنایت‌کار نام برد که همانند صدام و منافقین جنگ را تحمیل کردند تا به سلطه برسند که البته ناکام شدند و می‌شوند.