صفحه نخست >>  عمومی >> تیتر اول
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۳۶۹۱۷۱
تحولات اخیر در شمال سوریه به عنوان ادامه پروژه تضعیف مقاومت پس از جنگ غزه و لبنان؛ از پیچیدگی‌های زیادی با دخالت بازیگران متعدد با انگیزه‌های مختلف برخوردار است و در نتیجه مقابله با آن نیازمند درایت کافی با استفاده از ظرفیت‌های مقاومت می‌باشد.
پایگاه بصیرت / گروه بین‌الملل/ فرزان شهیدی

رسانه‌ها از رسیدن گروه‌های افراطی با محوریت گروه تروریستی ـ تکفیری «تحریر الشام» به شهر راهبردی حلب در شمال سوریه خبر داده‌اند، شهری که به عنوان پایتخت اقتصادی صنعتی سوریه محسوب شده و در جریان بحران ۱۰ ساله تلاش زیادی برای تصرف کامل آن از سوی معارضان صورت گرفت، اما موفق به این کار نشدند. 

تحریرالشام به رهبری «ابومحمد الجولانی»، از سال‌ها پیش با تثبیت موقعیت خود در ادلب و تشکیل حاکمیت خودگردان تحت عنوان «دولت نجات سوریه»، در صدد توسعه‌طلبی در شمال بوده و با حمایت‌های خارجی از یک سو و سوء استفاده از برخی نارضایتی‌ها در داخل، حملات خود را در بامداد چهارشنبه ۷ آذر کلید زد و در سایه ضعف و غافلگیری ارتش سوریه پیشروی‌های زیادی انجام داد. 

همزمانی این حملات با اعلام آتش بس در لبنان این نکته را به ذهن متبادر می‌سازد که پروژه بعدی آمریکایی ـ صهیونیستی برای تضعیف زنجیره‌های مقاومت آغاز شده و اکنون نوبت به سوریه رسیده است. البته سوریه از سال‌ها پیش آماج حملات پراکنده رژیم صهیونیستی قرار داشته و هدف اعلامی این رژیم خروج ایران و نیرو‌های مقاومت از این کشور و نیز قطع ارتباط امدادی مقاومت از طریق این کشور بوده است.

در شرایط کنونی که مقاومت درگیر جنگ سختی در لبنان و غزه شده و حزب الله بسیاری از نیرو‌های خود را از سوریه به لبنان فراخوان کرده بود، تحریرالشام فرصتی مناسب یافته و با کسب چراغ سبز واشنگتن و حمایت‌های پنهان رژیم صهیونیستی حملات خود را ساماندهی کرد.

در میان بازیگران بحران کنونی از نقش ترکیه نمی‌توان غافل شد. آنکارا که از دیرباز از گروه‌های معارض سوری حمایت می‌کرد در وضعیت فعلی نیز برای تحقق برخی اهداف وارد این معرکه شده است. از جمله این اهاف عبارت است از: اعمال فشار بر دمشق در جهت عادی سازی با این کشور بر اساس شروط خاص خود، ترتیبات امنیتی در شمال از جمله تثیبت اشغالگری و نیز مقابله با گروه‌های جدایی طلب کرد و بالاخره ادامه سیاست نقش آفرینی منطقه‌ای در چهارچوب راهبرد نوعثمانی.

آمریکا نیز که در خاک سوریه حضور نظامی دارد تلاش دارد با تغییر معادلات در شمال، ضمن اعمال فشار بیشتر بر نظام بشار اسد و نیز جمهوی اسلامی ایران به عنوان حامی اسد، رقابت خود با روسیه را در این کشور وارد مرحله جدیدی کند و احتمالا دولت جدید ترامپ در جریان معامله بر سر بحران اوکراین از آن بهره برداری نماید. 

کشور‌های عربی خصوصا در حوزه خلیج فارس نیز بعید است در این بحران فاقد نقش باشند، به ویژه آنکه از زمان بحران سوریه با گروه‌های تکفیری و تروریستی در ارتباط و در واقع حامی آنها بوده اند. شاید در شرایط بحران کنونی کشور‌های سازشکار عربی با آنکه به عادی سازی روابط با دمشق روی آورده اند، اما در سایه شرایط جدید، مطالباتی از جمله دوری دمشق از تهران را بار دیگر در دستور کار خود قرار دهند. 

روسیه، اما به عنوان حامی راهبردی سوریه، در تلاش برای آرام کردن اوضاع و حمایت از نظام سوریه در برابر موج تازه تروریسم می‌باشد و در سطح میدانی به بمباران شدید گروه‌های تروریستی پرداخته است؛ هر چند این کار مانع پیشروی آنها به سمت مناطق مهم به ویژه حلب نشده است؛ و سرانجام جمهوری اسلامی ایران که طی سال‌های جنگ و بحران مانع سقوط نظام بشار اسد شده است، طبعا نگران وضعیت کنونی و تغییر معادلات در شمال سوریه بوده و ضمن محکوم کردن این حملات و دست داشتن حامیان تروریست‌ها در آن، در صدد کمک میدانی به ارتش سوریه از طریق هماهنگی بیشتر با روسیه می‌باشد. همچنین تلاش‌های دیپلماتیک به ویژه با ترکیه و ارجاع به توافقات آستانه، خصوصا لزوم حفظ آتش بس و توافقات کاهش تنش در مناطق شمالی در دستور کار قرار خواهد گرفت. 

در مجموع باید گفت وضعیت کنونی که می‌توان آن را در چهارچوب ادامه پروژه تضعیف مقاومت پس از جنگ غزه و لبنان قلمداد کرد و برخی ناظران از آن به عنوان پیش درآمد فشار حداکثری دولت جدید آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرده اند؛ از پیچیدگی‌های زیادی با دخالت بازیگران متعدد با انگیزه‌های مختلف برخوردار است و در نتیجه مقابله با آن نیازمند هوشمندی و حزم و در عین حال تصمیم سریع برای حل بحران با استفاده از ظرفیت‌های مقاومت می‌باشد.