صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۶۹۱۷۹
13 ژوئن 2021 و انتخاب نفتالی بنت به عنوان نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در پی پیروزی شکننده ائتلاف یامینا - یش عتید در انتخابات، از سوی ناظران بین‌المللی به منزله خاتمه دوره سیاسی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر ادوار رژیم صهیونیستی قلمداد می‌شد. پرونده‌های مختلف قضایی و اتهامات مربوط به فساد مالی و نهایتا شکست سخت لیکود در انتخابات، به زعم ناظران منطقه‌ای، خط پایانی بر حیات سیاسی نتانیاهو و آغاز فرآیند محاکمه وی به حساب می‌آمد، با این حال، نخست‌وزیر کارکشته سابق صهیونیست‌ها (نتانیاهو) که به بندبازی در عرصه سیاسی و انعقاد ائتلاف‌های امکان‌ناپذیر با اشخاص و احزاب سیاسی سرزمین‌های اشغالی شهره است، توانست با کارشکنی‌های گسترده، ائتلاف بنت - لاپید را به شکست کشانده و زمینه برگزاری انتخابات مجدد در سرزمین‌های اشغالی را رقم زند. تکثر حاکم بر احزاب سیاسی و ناتوانی در کسب حد نصاب لازم در انتخابات از سوی هر یک از احزاب سیاسی رژیم صهیونیستی، موجبات برگزاری 5 انتخابات در سه و نیم سال را فراهم آورد. سرانجام  پس از ناامیدی حاکم بر جامعه صهیونیستی، جناح راست‌گرا توانست در نوامبر 2022 و در انتخاباتی خیره‌کننده 65 کرسی کنست را از آن خود کند؛ پیروزی چشمگیری که حزب لیکود به رهبری نتانیاهو را در ائتلاف با احزاب ارتدکس افراطی صهیونیسم مذهبی، شاس و یهودیت تورات، مجددا به اریکه قدرت در سرزمین‌های اشغالی بازگرداند.
تکثر فکری و چندپارگی حاکم بر اسرائیل، موجب شده احزاب جهت تشکیل دولت، ناگزیر به تشکیل ائتلاف‌های گسترده شوند، همین مساله خود به پاشنه آشیل حیات دولت‌های زودگذر در رژیم صهیونیستی منتهی شده، با این حال نتانیاهو در این زمینه استثنا به شمار رفته و تاکنون با حضور 16 ساله در رأس هرم تصمیم‌گیری در سرزمین‌های اشغالی، موفق شده گوی سبقت را از دیوید بن‌گورین، بنیانگذار اسرائیل برباید.
وجود احزاب متعدد در دولت ائتلافی و تعارض منافع حاکم میان آنان از یک سو، در کنار تحرکات و کارشکنی‌های گسترده احزاب اپوزیسیون درباره پیگیری پرونده‌های قضایی نتانیاهو، ممانعت از تصویب لوایح در کنست (بویژه لایحه مرتبط به کاهش اختیارات دستگاه قضایی) و پافشاری گسترده بر ضرورت خدمت نظام از سوی یهودیان حریدی، بر دامنه شکاف‌ها در سرزمین‌های اشغالی افزوده؛ فرآیندی که با وقوع عملیات هفتم اکتبر سال گذشته و باز شدن پای صهیونیست‌ها به نبردهای چندوجهی در جبهه‌های مختلف، در حکم کاتالیزوری، چالش‌های پیش ‌روی دولت شکننده حاکم بر تل‌آویو را دوچندان کرده است.
موج‌سواری نتانیاهو بر وضعیت اضطراری
 از حمله هفتم اکتبر حماس به سرزمین‌های اشغالی به عنوان بزرگ‌ترین غافلگیری تحمیل شده به صهیونیست‌ها در خلال نیم قرن اخیر (پس از حمله غافلگیرانه ارتش در مصر در جنگ یوم کیپور در سال 1973) نام برده می‌شود؛ حمله‌ای که به دلیل سرعت بالا و ضربات تحمیلی گسترده بر اسرائیل، جامعه سیاسی، اطلاعاتی و توده‌های صهیونیست را در بهت و حیرت فرو برد. نخست‌وزیر اسرائیل در واکنش به حمله یاد شده، با تشکیل کابینه جنگی، سراسیمه به جنبش حماس اعلان جنگ کرده و با توسل به مشت آهنین، در پی برجا گذاردن زمینی سوخته در باریکه غزه برآمد. تشدید رویارویی‌ها میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی، لاجرم پای دیگر اضلاع مقاومت را نیز به میان آورده و موجبات رویارویی مستقیم جمهوری اسلامی ایران، حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن و نیروهای مقاومت مستقر در عراق و سوریه را با دشمن صهیونیستی رقم زد؛ امری که به منزله دگرگونی معادلات سیاسی - امنیتی منطقه در فردای هفتم اکتبر ارزیابی شده است. برآیند تحولات حاکم بر میدان جنگ در طول 14 ماه اخیر نشان می‌دهد دکترین نظامی 70 ساله رژیم صهیونیستی در جنگ فوق‌الذکر به چالش کشیده شده و ارتش صهیونیستی به‌رغم محدودیت‌های جغرافیایی و فقدان عمق جغرافیایی و تاکید همواره بر نبردی برق‌آسا در کوتاه‌ترین زمان ممکن، وارد نزاعی فراگیر و فرسایشی شده است؛ نبردی که ضربات سهمگینی را بر شمال و جنوب سرزمین‌های اشغالی وارد آورده و چهره مظلومانه ترسیم شده از صهیونیسم بین‌المللی را در خلال دهه‌های پس از جنگ دوم جهانی بشدت خدشه‌دار کرده است. مع‌الوصف، نتانیاهو کوشید با اتکا به وضعیت اضطراری ناشی از وقوع جنگ، ضمن دعوت مخالفان خویش به خویشتنداری و ممانعت از لطمه زدن به منافع کلیدی دولت در حال جنگ، زمان مساعدی را برای تداوم بقا و حیات دولت خویش کسب کند. 
با این حال با گذشت 14 ماه از جنگ و فقدان تاب‌آوری لازم از سوی جامعه صهیونیستی، دولت اسرائیل زیر فشارهای شدید بین‌المللی و داخلی ناگزیر شد برخلاف وعده‌های ابتدایی مبنی بر از بین بردن کامل حزب‌الله و سلاحش در لبنان و ایجاد منطقه‌ای حائل در جنوب، از ایده‌های اولیه خود عقب‌نشینی کرده و با میانجیگری‌ فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها، ذیل قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد تن به آتش‌بس با حزب‌الله دهد؛ آتش‌بسی که به‌رغم تردیدها پیرامون پایداری‌اش، می‌تواند آغازی بر خاتمه جنگ خونین ماه‌های پس از هفتم اکتبر در منطقه باشد، فرآیندی که در صورت تحقق و خاتمه بخشیدن به وضعیت اضطراری در سرزمین‌های اشغالی، نویدبخش خاتمه حضور 16 ساله نتانیاهو در راس هرم قدرت در رژیم صهیونیستی خواهد بود.
چالش‌های لاینحل پیش‌روی نتانیاهو
از زمان آغاز ورود نظامی رژیم صهیونیستی به باریکه غزه، طرح‌های متعددی از سوی دولت‌های اروپایی، همچنین قطر، مصر، اردن، ایالات متحده و... برای برقراری آتش‌بس و گفت‌وگوی غیرمستقیم میان حماس و رژیم صهیونیستی مطرح شده است؛ پیشنهاداتی که عمدتا و به‌رغم چراغ سبز برخی اعضای دولت اسرائیل، از سوی بنیامین نتانیاهو مورد پذیرش قرار نگرفته است. پافشاری نتانیاهو بر مطالباتی چون نابودی حماس و خلع سلاح این گروه و عدم پذیرش مشارکت دیگر گروه‌های فلسطینی همچون فتح در آینده سیاسی باریکه غزه تا بدان میزان به دور از واقعیت‌های میدانی بوده که منجر به برکناری و استعفای 2 عضو (گالانت و بنی‌گانتس) از 3 عضو کابینه جنگ این رژیم شده است. به باور شماری از ناظران منطقه‌ای، پافشاری مصرانه نتانیاهو بر خواسته‌های ناممکن، نه برگرفته از مواضع افراد تندروی حاضر در دولت ائتلافی نظیر اسموتریچ، بن‌گویر و... که عموما گره خورده با منافع شخصی نخست‌وزیر ارزیابی شده، چرا که با خاتمه جنگ، پرونده رسیدگی به خطاهای راهبردی دستگاه‌های اطلاعاتی - امنیتی رژیم صهیونیستی و شخص نخست‌وزیر در ناتوانی از پیش‌بینی حمله هفتم اکتبر به عنوان مطالبه کلیدی شهروندان رژیم صهیونیستی در دستور کار دستگاه‌ قضایی اسرائیل قرار خواهد گرفت، همین مساله موجب شده تا نتانیاهو با ممانعت از ایجاد آتش‌بس در غزه و تداوم جنگ در منطقه، در پی خریدن زمان و کسب دستاوردهای جدید در عرصه میدانی باشد. به زعم وی، ضربات وارده بر پیکر حزب‌الله در طول 3 ماه اخیر و از بین بردن رهبران سیاسی و نخبگان نظامی حزب‌الله و حماس (نظیر سیدحسن نصرالله، یحیی سنوار، سیدهاشم صفی‌الدین، محمد ضیف، اسماعیل هنیه، فواد شکر، ابراهیم عقیل و....) و متقاعد کردن حزب‌الله به عقب‌نشینی به شمال رود لیتانی، دستاوردهایی است که در فردای خاتمه جنگ، به کار نتانیاهو برای بقایش در اریکه قدرت خواهد آمد، لذا وی می‌کوشد با اتلاف وقت و فرصت‌های پیش آمده نظیر روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید و رایزنی با احزاب و شخصیت‌های بانفوذ در رژیم صهیونیستی، زمینه تداوم حضورش در اریکه قدرت و ممانعت از بازگشایی پرونده‌‌های قدیمی مالی و قضایی‌ا‌ش را فراهم آورد. معطوف به شخص شدن سیاست‌های رژیم صهیونیستی، امری کم‌سابقه در تاریخ حیات نسبتا کوتاه این رژیم است؛ سیاستی که با هشدار شماری از شخصیت‌های برجسته رژیم صهیونیستی نظیر ایهود اولمرت، ایهود باراک، بن‌الیعزر و حتی شخصیتی چون آویگدور لیبرمن همراه بوده است. آنها کرارا نتانیاهو را به گروگان گرفتن امنیت و آتیه اسرائیل در راستای تحقق مقاصد شخصی خویش متهم کرده‌اند.
آینده مبهم پیرامون باریکه غزه و شیوه مواجهه رژیم صهیونیستی با مساله فلسطینی‌های آواره ساکن در این منطقه، تا بدان جا حائز اهمیت است که یوآو گالانت، وزیر جنگ پیشین و فرمانده نیروهای مسلح در حمله به این باریکه، صراحتا نخست‌وزیر را متهم به بی‌برنامگی در قبال پیشبرد امور و فقدان سیاستی شفاف در قبال این باریکه کرده و اظهار داشته تداوم این روند (حضور بی‌برنامه نظامیان اسرائیلی در غزه و برخوردهای ایذایی با هسته‌های مقاومت)، تدریجا لطمات سنگین انسانی و لجستیکی به ارتش صهیونیستی تحمیل خواهد کرد. سوی دیگر ماجرا به لاینحل ماندن مساله اسیران بازمی‌گردد. بر مبنای داده‌های منتشره از سوی سرویس‌های شین‌بت، سیا و سازمان اطلاعات مصر، بخش اعظم اسرا در حملات هوایی صهیونیست‌ها کشته شده‌اند. آزادی اسیران و نابودی حماس، 2 پیش‌شرطی بوده که نتانیاهو ایجاد آتش‌بس در غزه را منوط به تحقق آنها کرده بود؛ شروطی که نه‌تنها تاکنون جنبه عینیت به خود نگرفته، بلکه با گذر زمان شانس تحقق آن به نحو چشمگیری کاهش یافته است. برآیند تحولات حاکم بر باریکه غزه در کنار بدبینی‌های مفرط نسبت به بقای آتش‌بس شکننده در لبنان و ناامیدی روزمره شهروندان صهیونیست نسبت به سرنوشت اسرا موجب شده موقعیت نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به‌رغم دستاوردهای محدودش در مقابله با حماس و حزب‌الله، بیش از هر زمانی متزلزل شود. در این میان وجود پرونده‌های گسترده مالی و قضایی و اختلافات عمیق حاکم میان همپیمانان مذهبی و سکولار او، توأمان با پیچیدگی‌ها و تکثر جریان‌های قدرت در سرزمین‌های اشغالی و فشارهای بین‌المللی بر رژیم صهیونیستی بویژه در پی صدور حکم جلب وی از سوی دیوان کیفری لاهه و بی‌میلی رهبران اروپایی و اعراب به همکاری با شخص نتانیاهو جهت پیشبرد امور سازش در منطقه، دستاویزی شده و در آینده‌ای نزدیک موجبات فروپاشی ائتلاف شکننده تحت رهبری وی را فراهم خواهد آورد، امری که به زعم شماری از ناظران منطقه‌ای به منزله آخرین میخ بر تابوت حیات سیاسی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی خواهد بود.

منبع: روزنامه وطن امروز/ابوالفضل ولایتی