رسول سنائیراد
تحقق منویات فرمانده کلقوا در نیروی دریایی سپاه
سردار علیرضا تنگسیری
نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهعنوان نیروی ولایی و انقلابی، در خط مقدم تحقق منویات فرمانده معظم کل قوا قرار دارد. این نیرو در چهار دهه گذشته، توانسته است با ساخت محصولات بومی توسط متخصصان داخلی، پیشرفتهای بزرگی متناسب با فناوریهای روز دنیا در حوزههای مختلف بهدست آورد.
یکی از جدیدترین نمونههای این موفقیت، رونمایی از شهر موشکی نیروی دریایی سپاه بود. در این اقدام، نیروی دریایی سپاه از یک شهر موشکهای کروز ضد ناوشکن در یک پایگاه زیرزمینی در جنوب کشور و همچنین یکی از جدیدترین دستاوردهای خود با عنوان «موشک کروز دریایی قدر ۳۸۰» رونمایی کرد و موفقیتهای خود را در زمینه موشکی و شناوری به نمایش گذاشت. درحالحاضر دشمنان کشور ضمن بررسی جنگهای گذشته، عملکرد نیروهای نظامی کشورمان را مورد بررسی و ارزیابی قرار دادند. در این راستا تمام سعی و تلاش دستاندرکاران نظامی کشور این بوده است که ضمن ارتقای قدرت نظامی و دفاعی، دستاوردهای حاصلشده در این زمینه را حفظ کرده و بهبود بخشند. خوشبختانه در تمام نیروهای مسلح، چه ارتش و چه سپاه، حفظ سازههای نظامی محقق شده و برای بهکارگیری در مدتزمانی کوتاه آماده شدهاند. درحالحاضر شناورهای نیروهای مسلح در هر نقطه از مرزهای آبی کشور در کوتاهترین زمان ممکن قابل بهکارگیری هستند و پایگاهی زیرزمینی که اخیرا رونمایی شد یکی از این پایگاههاست. نگاهی به پیشرفتهای صورتگرفته نشان میدهد که پیش از انقلاب موشکهای هارپون در نیروی دریایی کشور بیشترین برد موشکی را داشتند که برد آن حدود ۴۰ کیلومتر بود. درعینحال با هر سامانهای که کشورهای غربی به ایران صادر میکردند تعداد زیادی مستشار به کشور تحمیل میشدند. امروز نیروهای نظامی کشورمان افتخار میکنند که دارای موشکهایی با برد هزار کیلومتر هستند. این سازههای پیشرفته در شرایطی تولید شدهاند که کشور تحت تحریمهای کامل قرار دارد. نیروهای مسلح کشور نشان دادهاند که قدرت بازدارندگی کاملی در برابر تحریمها و دشمنان دارند. با توجه به امکانات موجود و جوانان بااستعداد و خلاق کشور، توسعه و پیشرفت توانمندیهای دفاعی ــ نظامی بهعنوان اهداف آتی نیروهای مسلح تعریف شده است. در نهایت باید گفت همه این موفقیتها مدیون هدایتها و پشتیبانیهای فرمانده معظم کل قوا، ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهی کل سپاه است.
حسن بهشتی پور
رویکرد رادیکال ترامپ برای بخشی از جمعیت آمریکا جذاب است چون میخواهد القا کند که قصدش احیای قدرت و اقتدار آمریکاست. حال با این مشخصات طرف مذاکره شدن و گفتوگو کردن خیلی دشوار است اما واقعیت این است که عملا برای پایان دادن به تحریمها راهی جز مذاکره کردن نداریم.
هرچند میتوانیم در حوزه اقتصاد اصلاحات انجام دهیم، توان هستهای خودمان را بالا ببریم، برای توجیه سیاستهایمان، دیپلماسی رسانهای را فعال کنیم اما در نهایت بدون مذاکره کردن با طرفی که ما را تحریم کرده، این اتفاقات امکانپذیر نیست. در این میان مذاکره هم میتواند از نقطه قدرت باشد و حداکثر این است که شاید در مذاکرات به نتیجهای نمیرسیم و به همین نقطهای که الان هستیم، میرسیم و چیزی را از دست نمیدهیم.
جمهوری اسلامی ایران با مذاکرات هیچگاه چیزی را از دست نمیدهد بلکه میتواند امکانی برای رسیدن به توافق مشترک پیدا کند. از این رو به نظر میرسد اگر بخواهیم منطقی فکر کنیم باید با قدرت و قوت پای میز مذاکره برویم و مشکلاتمان را با طرف آمریکایی حل و فصل کنیم.
بدون شک طرف آمریکایی پذیرای مذاکره است چون دنبال تحمیل شرایط خودش است تا بدیهای برجام را به زعم خودش حذف کند و یکسری موارد جدید اضافه کند. آمریکاییها از اصل مذاکره استقبال خواهند کرد و این طرف ایرانی است که باید تصمیم بگیرد. به نظر میرسد ما محکم با مجموعه داشتههایمان میتوانیم وارد گفتوگو و مذاکره شویم و اگر به نتیجه رسیدیم، چه بهتر و اگر نرسیدیم هم چیزی از دست ندادهایم و به همین نقطه که الان هستیم، میرسیم.
باید امید داشته باشیم که خردورزی با دیدگاه آخرالزمانی غلبه کند. اینکه حتما سرنوشت محتوممان این است که با آمریکا درگیر شویم و وارد یک درگیری فراگیر و همهجانبه شویم و راهی جز درگیری با آمریکا نیست، گفتارهایی است که با چارچوبهایی که راه حلهای دیپلماتیک و راههایی که تامین کننده منافع ملی ایران باشد، نسبتی ندارد. از این رو باید به سمت راهحلهای منطقی برویم.
«بوروکراسی، فینفسه نه خوب است و نه بد. روشی مدیریتی است که میتواند در سپهرهای گوناگون فعالیتهای انسانی به کار رود... . آنچه امروزه بسیاری از مردم شر میدانند، محدودیت تدریجی آزادی فردی شهروندان و جایگزینی کنترل حکومتی به جای ابتکار خصوصی است» (بوروکراسی-میزس).
1- آیا کار از دست دولت دررفته و آن مختصر اختیارات و امکاناتی را نیز که برای کنترل و جهتدهی به اوضاع و احوال داشته، از دست داده که خود «بیل» به دست شده و بارها و بارها درخواست کمک و استمداد از مردم و کارشناسان و... کرده و میکند: «هرکس ادعا میکند که برای حل مشکلات اقتصادی کشور راهحل دارد، من به او اختیارات میدهم که مشکلات را حل کند» (پزشکیان- 1403/10/11) آیا دولت به تسخیر دیگر نیروها درآمده و به اعضای ارشد و بلندمرتبه خود خلاصه شده و از دستگاه بوروکراتیک قطع امید کرده که چنین مردم و کارشناسان بیرون از دولت و بهتازگی نیز بخش خصوصی را مدام مورد خطاب و استمدادخواهی قرار میدهد؟ یعنی دولت از دست خود (دستگاه اداری و بوروکراتیک) به عذاب آمده است؟
اگر چنین باشد، وامصیبتا! به نظر میرسد آقای پزشکیان با گذار از خوشبینیهای روزهای اول تصدی امور اجرائی که ناشی از کار در محیط قانونگذاری بوده و تصور اینکه با وجود قوانین و مقررات و... تحقق اهداف و برنامهها کار چندان دشواری نیست و میتوان با قدری پیگیری و نظارت امور را سامان داد، روزبهروز بیشتر با دشواری امور اجرائی و پیچیدگی ساختار بوروکراتیک آشنا میشود و بهجانآمده از این هزارتوهای اداری که دستورات و قوانین را بیاثر و به کلماتی بر کاغذ تبدیل میکنند، به سمت روزمرگی و همان رویههایی حرکت میکند که دیگر رؤسای دولت در طی این چند دهه با شدت و ضعفهایی اسیر آن شدند و البته سابقه تاریخی به عمر حدود هفت دهه دارد. چنانکه در گزارش مشاوران «هاروارد» در اوایل دهه 40 آمده است «نظام اداری که قاعدتا باید در خدمت عقلانیکردن امور باشد، در ایران عمدتا در خدمت منافع فردی و جریانی بوده و هدفهایی را دنبال میکند که ماهیت سیاسی دارد و نه اداری... .
در ایران کمیسیونها، شوراها، شوراهای عالی و سازمانهای دولتی زیادی وجود دارند که رسما مسئولیت اتخاذ اجرای سیاستهای اقتصادی را برعهده دارند، بنابراین در هر زمان چند سازمان وجود دارند که قانونا مجاز به سیاستگذاری کلان در امور واحد هستند. در چنین محیطی برای سدکردن راه اجرای سیاستها بهراحتی میتوان یک سازمان دولتی را علیه سازمان دیگر برانگیخت... و از به فرجام رسیدن اقدامات جلوگیری کرد و البته نمیتوان هیچ سازمان یا شورایی را نیز مسئول شکست سیاستها و برنامههای دولت دانست» (برنامهریزی در ایران- مک لئود). معضلی که دقیقا هم امروز نیز وجود دارد و از آن با عنوان «تودرتویی نهادها» یا «پراکندگی قدرت قانونگذاری» و... نام برده میشود و مثلا لوایح FATF را سالهاست بین مراکز مختلف از دولت و مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و... سرگردان و در حال دستبهدست شدن نگه داشته است و... .
2- از منظر اقتصادی مهمترین کارکرد دستگاه بوروکراتیک کشور، از یکسو کنترل قیمت کالاها و خدمات و تنبیه و تعزیر تولیدکنندگان و از سوی دیگر توزیع انرژی و تسهیلات و سایر منابع ارزانقیمت و ایجاد محیط انحصاری و نیمهانحصاری در خدمت گروهی از همان تولیدکنندگان و دهکبندی جامعه و توزیع انواع یارانهها و کالابرگها و... بین مردم است. در این بازی، گروههای قدرتمند و ذینفعان بزرگی شکل گرفته و صاحب قدرت اقتصادی و سیاسی شدهاند که مانع هرگونه تغییر شرایط موجود به نفع تحولات مثبت در آینده از طریق یک سازوکار بوروکراتیک در خدمت خیر عمومی میشوند. با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا و احتمال افزایش فشارها و کاهش درآمدهای ارزی و ریالی دولت، بیشترین فشار به بوروکراسی دولتی وارد خواهد شد که باید در چارچوب بازی یادشده، تأمین و توزیع انواع منابع، کالاها و خدمات و رانتها به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را تداوم بخشد.
مدیریت این شرایط سخت نه با به حاشیه راندن نظام بوروکراتیک کشور، بلکه با سبکسازی و مقرراتزدایی و شایستهسالاری در این نظام ممکن است که به لحاظ کارایی در پایینترین رتبهها در جهان قرار دارد (121 از 141 کشور جهان- مجمع جهانی اقتصاد). اما تحقق این مهم نیز جز در پرتو توافق نظام حکمرانی بر سر یک تحلیل مشخص از وضعیت موجود و ارائه برنامه اضطراری در قالب راهبرد و اهداف مشخص و با مشارکت فعالانه نظام بوروکراتیک در این ایدهپردازی و تصمیمسازی ممکن نیست. بوروکراسی و نظام اداری یکی از سه ضلع اصلی نظام حکمرانی است (دولت قوی، حاکمیت قانون و دموکراسی) که ناکارآمدی و ضعف و حاشیهایشدن آن به تضعیف عقلانیکردن امور و تشدید ویژهپروری و حامیپروری و تسلط سیاسیون و ذینفعان بزرگی میانجامد که با توزیع منابع عمومی، رأی و حمایت درصدهایی از جامعه را کسب کرده و دولت را تسخیر میکنند (نظم و زوال سیاسی- فوکویاما).
3- درغلتیدن در روزمرگی یا اقدامات دارای سویههای پوپولیستی از مصائب دورزدن بوروکراسی است و چاره کار توسعه این سرزمین نیست. برهمزدن این بازی و راه خروج از این بنبست تاریخی نه با بیحاصلدانستن دستگاه بوروکراسی با چند میلیون مدیر و کارشناس و کارمند، بلکه با مهارکردن این غول بزرگ و کارآمدکردن آن از طریق بازکردن فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و آزادسازی و کاهش مقررات و واگذاری امور به جامعه و نهادهای صنفی و مدنی و... و در یک کلام حرکت به سمت «نظام دسترسی باز» است (خشونت و نظمهای اجتماعی- داگلاس نورث). بررسیهای تاریخی نشان میدهد که ارتقای قدرت بوروکراتیک دولت و ایجاد دولتهای مدرن حاصل شکلگیری ائتلافی از نیروهای خواهان اصلاح نظام اداری و شایستهسالاری است.
در غیر این صورت با دولتی «تسخیرشده» مواجهیم که منابع عمومی را در خدمت منافع افراد و گروههای خاص و نه خیر عمومی به کار میگیرند. گروهها و افرادی که با ناکارآمدکردن هرچه بیشتر بوروکراسی و کنترل نهادها و ایجاد ساختارهای موازی یا «دولت سایه» آزادی و حق انتخاب شهروندان را محدود و دولت مستقر را ضعیف و ناتوان و اسیر روزمرگی میکنند.
حسین سعیدی