انتخاب هر موضوعی برای یک پرونده مطبوعاتی، نتیجه یک دغدغه، یک ضرورت یا دستکم یک پرسش مداوم در ذهن نویسنده است. برای من، بازگشت به مفهوم «خرمشهرها در پیش است» تنها یادآوری یک واقعه تاریخی نبود؛ بلکه تلاشی بود برای بازخوانی یک پیام راهبردی، که نه در گذشته متوقف مانده و نه تنها متعلق به ادبیات جنگ است.
عبارت «خرمشهرها در پیش است» که از سوی رهبر معظم انقلاب پس از فتح خرمشهر بیان شد، در نگاه اول بهمنزله یک جمله حماسی شناخته میشود. اما با تأملی بیشتر، تبدیل به یک تحلیل عمیق از آینده کشور میشود. این عبارت نهتنها ناظر به امکان تکرار پیروزیهای بزرگ در میدانهای دیگر است، بلکه هشدار میدهد که مسیر آینده، بدون مجاهدت، همدلی و ایستادگی، هموار نخواهد بود.
من سراغ این مفهوم رفتم، چون معتقدم جامعه امروز ما، بیش از هر زمان دیگری، به بازخوانی سرمایههای معنوی و فرهنگی خود نیاز دارد. فتح خرمشهر تنها یک پیروزی نظامی نبود؛ تجلی اراده ملی، وحدت اجتماعی و مدیریت جهادی بود. شرایطی که کشور امروز نیز سخت به آنها محتاج است.
مشکلات اقتصادی، شکافهای اجتماعی، آسیبهای فرهنگی، و ضعفهای مدیریتی، هرکدام میتوانند جلوهای از اشغالِ خرمشهرهای امروز ما باشند. خاکریزهایی که نه با گلوله، بلکه با بیتفاوتی، بیاعتمادی و ناکارآمدی از دست رفتهاند. در چنین موقعیتی، بازخوانی فتح خرمشهر، نه یک روایت صرف تاریخی، بلکه یک ضرورت تمدنی است.
پروندهای که به آن پرداختهام، تلاشی است برای نشان دادن اینکه خرمشهر هنوز زنده است؛ نه بهعنوان یک جغرافیا، بلکه به منزله یک مفهوم. خرمشهر امروز، میتواند یک روستای محروم باشد که در آن مدرسهای فرسوده باقی مانده است. میتواند جوانی باشد که در جستوجوی کار و آیندهای روشن، ناامید از مسیر بازگشته است. میتواند پروژهای باشد که بهدلیل نبود اراده، سالهاست متوقف مانده است. خرمشهر امروز، همان جایی است که ایمان، اراده و تلاش جمعی باید آن را آزاد کند.
در این پرونده کوشیدهام با تکیه بر روایتها، تحلیلها و گفتوگوهایی متنوع، نشان دهم که ظرفیت عبور از بحران، در دل جامعه ما وجود دارد. همانگونه که در سال ۱۳۶۱ در اوج نابرابری نظامی و کمبودهای مادی، ملت ایران توانست یکی از پیچیدهترین عملیاتهای جنگ را به سرانجام برساند، امروز نیز میتوان با همان روحیه، بحرانهای پیشرو را به فرصت تبدیل کرد.
جمله «خرمشهر را خدا آزاد کرد» نیز نیازمند تأمل دوباره است. این جمله، نه بهمعنای سلب نقش از مردم، بلکه تأکیدی است بر حضور ایمان در کنار تلاش انسانی. بازپسگیری خرمشهر، محصول همافزایی اراده مردمی، فرماندهی مؤمنانه، و ایمان به پیروزی بود. امروز هم همین فرمول میتواند راهگشای ما باشد؛ حضور مردم، تصمیم شجاعانه مدیران و تکیه بر ارزشهایی که در سختترین روزهای جنگ، ملت ایران را مقاوم نگه داشت.
بازخوانی مفهوم «خرمشهرهای پیش رو» بهمعنای تکرار ادبیات جنگ نیست؛ بلکه پاسخی است به این پرسش بنیادین که ما با کدام منطق، کدام سرمایه اجتماعی و کدام اعتماد بهنفس، میتوانیم از بحرانهای پیشرو عبور کنیم؟ پاسخ این پرسش را باید نه در آرشیوها، بلکه در اراده امروزمان جستوجو کنیم.
این یادداشت مقدمهای است برای ورود به پروندهای که تلاش دارد مفهوم «خرمشهرها در پیش است» را از حافظه تاریخی بیرون بکشد و به متن زندگی امروز بازگرداند. امید آنکه مخاطب این پرونده، نهتنهابا احساس افتخار، بلکه با حس مسئولیت آن را مرور کند.