صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۷۸۱۴۴
مروری بر یادداشت روزنامه‌های یکشنبه هشتم تیرماه ۱۴۰۴
تهران هفتم تیر ۱۴۰۴ شاهد عظیم‌ترین و حماسی‌ترین و پروپیمانه‌ترین حضور مردمی برای تکریم و تعظیم از شهدای نبرد ۱۲ روزه بود. این حضور تاریخی و حماسی که متضمن احیای سرمایه اجتماعی نظام بود چشم‌ها را خیره می‌کرد و توهم فاصله حاکمیت و دولت و دولت و ملت را به باد داد و تصویری از اتحاد و وفاق ملی و انسجام اسلامی در مرعی و منظر جامعه جهانی را واتاب می‌داد.

این 12 روز تاریخی و حقایق مهمی که فاش شد 

جعفر بلوری
1- دو روز از آتش‌بس لرزان و غیرقابل اعتماد بین ایران و رژیم تروریستیِ اسرائیل نگذشته بود که، دشمن- داخلی و خارجی - شروع به خدشه وارد کردن به یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران کرد: حمله به «اتحاد و انسجام بی‌نظیر ملی» که مشابهش صرفا در دوران جنگ 8 ساله تحمیلی دیده شده است. به این اتحادِ 90 میلیونی که رهبر محبوب انقلاب در سومین پیامشان از آن یاد کرده و به ملت بزرگ ایران تبریک گفتند، به هیچ‌ وجه نباید خدشه وارد شود. حمله به این اتحاد، از دشمن بعید نیست اما از دوستان بعید است. ذره‌ای نباید تردید داشت، کسانی که به مهم‌ترین مؤلفه قدرت یک کشور حمله می‌کنند، دیگر «دوست» نیستند! چه بدانند چه ندانند.
2- بحث انحرافی و خطرناک «ملت-امت» یکی از همان مواردی است که، طیفی از غربگرایان و سکولارهای وطنی، بلافاصله پس از آغاز آتش‌بس، آن را به دست گرفته و با آن، به این اتحاد حمله کردند! از روی جهل یا از روی غرض و مرض و کینه، بیان این مزخرفات آیا جز «دو قطبی‌سازی»، حاصلی دارد؟ آیا دوگانه «ملت-امت»، ترجمه همان «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» نیست؟ اگر هست -که هست - آیا هنوز برای این طیف ثابت نشده، حمله به میهن پس از آن صورت گرفت که غزه و لبنان زخم برداشت؟ آیا فهم اینکه پس از زخمی شدن حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان، دشمن به ایران عزیز یورش برد، این‌قدر برایشان سخت است؟ آیا مقاومت یمن، لبنان، فلسطین، عراق و... اکنون در کنارمان نیستند؟! آیا دوگانه «ملت-امت»، آلوده به مباحث ناسیونالیستی و به دنبال حذف دین نیست؟! مگر نه اینکه «ملت» در طول «امت» است؟! مگر «ملت» و «امت»، اصلا با هم تعارض دارند که این طیف، به دنبال ایجاد انشقاق بین آنهاست؟! به قول آن دوست فرهیخته، در عین اینکه می‌توان یک واحد ملی ایجاد کرد، و در چارچوب یک دولت-ملت اندیشید، می‌توان خود را پاره‌ای از یک پیکر بزرگ‌تر دانست که امت اسلامی است.
3- فهم این مسائل، خیلی سخت نیست. پس چرا، به اتحاد و انسجام ملی خدشه وارد می‌کنند؟ چرا به دنباله دوگانه‌سازی هستند؟ چرا تلاش می‌کنند، با تفکرات ناسیونالیست روی «اسلام» خط بکشند؟! چرا به صدا و سیمایی که در این 12 روز جنگ درخشید حمله می‌کنند؟ آیا الان وقت حمله به خودی است؟! چرا هنوز دست از تحریف برنمی‌دارند و اظهارات آن مسئول محترم صدا و سیما را با ادبیاتی سخیف و مملو از دروغ، تقبیح و تحریف می‌کنند؟ آیا کینه قدیمی که از صدا و سیما، و جمهوری اسلامی ایران دارند، آن‌قدر شتری است که در چنین شرایطی هم توان مهار آن را ندارند؟ واقعا شرایط را نمی‌فهمند یا نه، اتفاقا خوب می‌فهمند و می‌دانند چه می‌کنند؟ بخوانید:
4- با تجاوز دشمن خبیث به کشور و آغاز جنگ در همین 12 روز، حقایق بسیار زیادی آشکار شد. حقایقی مثل «فریب بودن مذاکره»، نبود اختلاف بین ترامپ و نتانیاهو در مواجهه با ایران، یکی بودن جمهوریخواه و دموکرات، درستی این جمله تاریخی که «اسرائیل غده سرطانی است» و «نباید آن را به رسمیت شناخت». درستی این گزاره که مسئله غرب با ما «هسته‌ای» نیست و دشمن، «ایران قوی» را در منطقه‌ای که اسرائیل در آن است نمی‌خواهد. این دو هفته خیلی شفاف نشان داد، تحلیل طیفی که برای همه مشکلات فقط یک راه‌حل (مذاکره با آمریکا) ارائه می‌داد - و از قضا آن را هم بلد نبود - چقدر پَرت است. این 12 روز نشان داد، چقدر ساده‌لوح بودند کسانی که می‌گفتند، آمریکای ترامپ ظرفیت سرمایه‌گذاری 2500 میلیارد دلاری در ایران را دارد (بخوانید قصد سرمایه‌گذاری 2500 میلیارد دلاری در ایران را دارد) و...! غربگرایان می‌دانند، پس از عبور از این شرایط خطیر، مردم آنها را «رسوا» خواهند کرد لذا، بهترین دفاع را «حمله» دیده‌اند. آنها متهمان ردیف اولی هستند که برای «رد گم‌کنی»، ردای «شاکی» بر تن کرده‌اند. عربده می‌کشند تا «شاکی» به نظر برسند! آیا قوه قضائیه پس از خوابیدن این قائله، سراغ آنها خواهد رفت...؟
5- طیف انقلابی و جمهوری اسلامی ایران اما - برخلاف طیف غربگرا -تاکنون، نجابت به خرج داده و برای حفظ همان انسجام و اتحاد، سکوت کرده و بعضا حتی به آنها تریبون داده و دفاع کرده است، اما آنها از فرصت این سکوت و لطف، سوءاستفاده کرده و مشغول «حمله‌اند» چون، حمله را بهترین دفاع می‌دانند. آنها ترسیده‌اند، چون آینده سیاسی خود را از دست رفته می‌بینند لذا، دستِ پیش گرفته‌اند تا پس نیفتند. حمله به این انسجام و ایجاد دوگانه‌هایی مثل «ملت-دولت»، فرار به جلو است. دوباره تاکید می‌کنیم پس از عبور از این شرایط، باید به سراغشان رفت. آنها به سؤال‌های زیادی باید پاسخ دهند. باید پاسخ دهند اینکه می‌گفتند «ترامپ با نتانیاهو بر سر ایران به اختلاف خورده» پس «برویم با ترامپ مذاکره کنیم»، صرفا یک تحلیل از سر سادگی و نفهمی بوده یا برعکس، تحلیلی از سر محاسبه و حساب و کتاب!؟ باید پاسخ دهند، وقتی دشمن در حال برنامه‌ریزی برای حمله نظامی به ایران و قتل عام بیش از 600 نفر از زنان و کودکان و مردم بی‌دفاع کشورمان بودند، چرا آنها تمام کشور، افکار عمومی و مسئولین کشور را درگیر مسائلی مثل «حادثه» قتل یک دختر توسط راننده مسافرکش کرده بودند؟! این اقدام آنها، از سر حماقت بوده یا پشت آن، محاسباتی وجود داشته؟! طیف غربگرا که می‌گفت، با پیروز شدن نماینده ما در انتخابات، سایه جنگ از سر کشور دور می‌شود، باید پاسخ دهد، چرا عکس شد و با آمدن آنها، کشور درگیر جنگ شد؟!
6- دشمن در حوزه جنگ سخت، «باخته» است که اگر نباخته بود از آمریکا برای نجاتش، کمک گدایی نمی‌کرد. ما در حوزه نظامی به لطف خدا، تا اینجای کار «عالی» بوده‌ایم و ضرباتی به صهیونیست‌ها زده‌ایم که «بی‌سابقه» بوده است. اینکه به تنهائی و تنها با تکیه به فضل و توجه الهی و به پشتوانه حمایت‌های مردمی مقابل دو قدرت اتمی بایستی که یکی، سابقه استفاده از بمب اتم را دارد و دیگری بزرگ‌ترین زرادخانه اتمی منطقه را داراست، کم دستاوردی است؟! این جنگ تا همین‌جای کار در تاریخ ثبت شد و آیندگان خواهند خواند که ایران به تنهائی و با سلاح‌هایی که خود ساخته بود و در میانه شدیدترین تحریم‌های تاریخ بشری و شیطنت‌های غربگرایان لیبرالش، مقابل تمام شیاطین عالم که پشت آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستاده بودند ایستاد. 
7- دشمن چون در حوزه جنگ سخت باخته، سراغ جنگ نرم رفته است. انتشار خبرهای جعلی، عبور از خطوط قرمز پذیرفته شده در دنیا و اعلام و اجرای علنی سیاست کثیف ترور، جعل رسانه و انتشار خبرهای جهت‌دار و دروغین به نام رسانه‌های ایرانی و... نشان می‌دهد، دشمن پس از خوردن سیلی به «حوزه جنگ نرم» و «رسانه» امید بسته است. 
8- بند پایانی این یادداشت را به بخشی از خاطره «سید کمیل باقرزاده»، رایزن فرهنگی کشورمان در لبنان اختصاص می‌دهیم که بی‌ارتباط با پاراگراف‌های ابتدائی این نوشتار نیست. باشد کسانی که تلاش می‌کنند با دوگانه «ملت-امت» تفکرات ناسیونالیستی را برجسته و روی «دین» خط بکشند، بیدار شوند.
«یکی از بزرگ‌ترین توفیقات زندگی‌ام این بود که چند سال آخر حیات پربرکت حضرت آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی بتوانم در مجموعه مرتبط با دفتر ایشان خدمتگزاری کنم. کسانی که با سیره خاص آن بزرگوار آشنا هستند می‌دانند که حاج آقا حتی بعد از افتتاح دفتر مرجعیت، با گروه‌هایی که از سازمان‌ها و نهادهای مختلف برای توصیه و نصایح اخلاقی درخواست ملاقات می‌کردند، تقریبا هیچ دیدار خصوصی نداشتند، و همه را به جلسات عمومی اخلاقشان ارجاع می‌دادند. اما یکی از معدود مواردی که حاج آقا اذن ملاقات خصوصی صادر فرمودند دیدار جمعی از فرماندهان حزب‌الله لبنان بود. نماز جماعت مغرب و عشا به امامت ایشان در دفتر اقامه شد و پس از نماز، حاج آقا به زبان عربی شروع به صحبت کردند: «...لا تعتمدوا علی أسلحتکم و صواریخکم و تدبیرکم، بل اعتمدوا علی الله تعالی. و علیکم بسلاح الأنبیاء. روی عن أبی الحسن الرضا علیه‌السلام قال: علیکم بسلاح الأنبیاء، قیل و ما سلاح الأنبیاء؟ قال علیه‌السلام: الدعاء! و علیکم بسلاح المؤمن. روی عن رسول‌الله صلّی الله علیه وآله و سلّم: الدعاء سلاح المؤمن و عمادالدین و نور السموات و الأرضین...»
یعنی: تکیه و اعتمادتون به سلاح‌ها و موشک‌ها و تدابیر خودتون نباشه، بلکه تکیه‌تون فقط به خدا باشه و بر شما باد به سلاح انبیا! از امام رضا علیه‌السلام روایت شده که فرمودند بر شما باد به سلاح انبیا. سؤال شد که سلاح انبیا چیست؟ حضرت فرمودند: دعا. و بر شما باد به سلاح مؤمن. همچنان‌که از رسول اکرم روایت شده که فرمودند دعا، اسلحه مؤمن است.»

بازنده اصلی جنگ ۱۲ روزه کیست؟

مصطفی قربانی

با اعلام توقف جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی پس از ۱۲ روز جنگ، اکنون این پرسش مطرح می‌شود که بازنده اصلی این جنگ چه کسی است؟ در پاسخ باید گفت در هر جنگی بازنده کسی است که قادر به تأمین اهداف و مقاصد خود نباشد. در یک نگاه اجمالی نیز باید گفت رژیم صهیونیستی و حامیانش به‌ویژه امریکا در قبال تحولات ایران از مجموعه‌ای از موضوعات هراس دارند و غلبه آنها بر ایران منوط به رفع این هراس‌ها است. حال باید بررسی کرد که آیا با این جنگ هراس آنها در قبال ایران برطرف شده یا نه؟ به‌طور کلی، هراس‌های بنیادین امریکا و رژیم صهیونیستی در قبال ایران در چند حوزه خلاصه می‌شود که عبارتند از:
۱. رشد قابلیت‌های هسته‌ای ایران: بر این اساس، آنها خواهان عدم‌غنی‌سازی اورانیوم در ایران و برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران و خارج کردن اورانیوم غنی شده از ایران هستند. 
۲. قابلیت‌های دفاعی ایران به‌ویژه در حوزه موشکی: در این حوزه آنها به‌نوعی درصدد خلع سلاح موشکی ایران هستند، به‌گونه‌ای که محدودیت‌هایی در حوزه ساخت و برد موشک‌ها بر ایران تحمیل کنند. 
۳. حضور و نفوذ منطقه‌ای ایران: در حوزه منطقه‌ای آنها ضمن تلاش برای برچیدن بازوان منطقه‌ای ایران، درصدد هستند شرایط را به گونه‌ای رقم بزنند که ایران عملاً نتواند از محور مقاومت در منطقه حمایت کند. 
۴. همبستگی و انسجام ملی در ایران: با جنگ شناختی نیز درصدد هستند ضمن دوقطبی‌سازی میان راهبرد‌ها و سیاست‌های نظام با منافع و معیشت مردم، افکار عمومی را مقابل نظام قرار دهند و سیاست‌های نظام را با مکانیسم‌های درونی در جامعه ایران، یعنی قرار دادن قدرت اجتماعی در برابر قدرت سیاسی، کنترل کنند. 
۵. اعتماد و اتکا به ظرفیت‌های داخلی برای حل مشکلات کشور: بدین ترتیب که افکار عمومی و نخبگانی در ایران به جای جست‌وجوی راه‌حل مشکلات کشور در داخل و در سایه اتکا به ظرفیت‌های درونی، آن را در خارج و در دامن امریکا و غرب جست‌و‌جو کند. 
۶. نقش‌آفرینی ایران در محور قدرت‌های شرقی: در اینجا نیز درصدد هستند مانع از اتصال و ارتباط ایران با محور چین و روسیه شوند. درواقع، نگرانی آنها در این زمینه آن است که ایران در همکاری با کشور‌های شرقی، نقش تعیین‌کننده‌ای در نظم نوین بین‌المللی ایفا کند؛ نظمی که با توجه به روند‌های نوظهور در نظام بین‌الملل، دیگر غرب‌محور نخواهد بود. 
۷. و فراتر از اینها، محوریت رهبر معظم انقلاب به‌عنوان مظهر اقتدار و وحدت ملی: در این زمینه نیز دشمن درصدد است با جنگ شناختی، ضمن اعتبارزدایی از شخصیت، راهبرد‌ها و سیاست‌های رهبر معظم انقلاب، مانع از نقش‌آفرینی‌های خطیر ایشان در راستای تحقق ایران قوی شود. 
حال با توجه به تأثیرات جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی، به‌ویژه تأثیرات شناختی - معرفتی آن، به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام از این حوزه‌های هراس رژیم صهیونیستی و حامیانش به‌ویژه امریکا در قبال دولت و ملت ایران، نه تنها برطرف نشده است، بلکه از این به بعد، بر هراس آنها در قبال ایران افزوده خواهد شد، بدین ترتیب که قابلیت‌های هسته‌ای، دفاعی، حضور و نفوذ منطقه‌ای، انسجام ملی، اتکا به ظرفیت‌های داخلی برای حل مشکلات، توسعه مناسبات با کشور‌های شرقی و نقش‌آفرینی‌های قدرت‌آفرین و وحدت‌بخش رهبر معظم انقلاب بیش از پیش تداوم خواهد یافت. با این توضیح که اگر پیش از این بخشی از افکار عمومی با تداوم سیاست‌ها در برخی از این حوزه‌ها چندان موافق نبود، اما اکنون در زمینه تداوم این سیاست‌ها و اتخاذ راهبرد‌ها و سیاست‌های مستحکم‌تر مطالبه جدی دارد. به بیان دیگر، قدرت اجتماعی که پیش از این دشمن تلاش می‌کرد با دوقطبی‌سازی‌های کاذب آن را مقابل نظام قرار دهد و مانع از پیشبرد راهبرد‌ها و سیاست‌های نظام شود، اکنون به‌عنوان یک نیرو محرکه تعیین‌کننده حامی و پیشبرنده راهبرد‌ها و سیاست‌های نظام است؛ راهبرد‌ها و سیاست‌هایی که برای دشمنان هراس‌آفرین است.

جایگاه ایران در مذاکره آتی

یدالله کریمی پور

هیچ بعید نیست جمهوری اسلامی با مذاکره غیرمستقیم در صورتی که حقوقش رعایت شود، کنار آید. ولی برخلاف بسیاری گمان ها نه در جایگاه یک تسلیم شده بی قید و شرط، آن گونه که ترامپ می خواست و اعلام‌ کرد؛ بلکه دستکم‌ طی دور نخست در جایگاه دولتی که به دلیل ایستادگی اش در برابر جبهه مشترک آمریکا -اسراییل و خنثی کردن برنامه سرنگونی اسرائیل، از طریق سلول های داخلی آموزش دیده، نه تنها جان به در برده که هنوز گلوله های زیادی برای رویارویی با اسراییل در تپانچه اش مانده است.
به هر روی، ۱۲ روز نبرد هوا-پایه ایران -اسراییل، تنها دور نخست درگیری بود و بس. این دور به معنای پایان جنگ‌ نیست و به اغلب احتمال دوره های متوالی متعدد دیگر منازعه و نبرد در راه خواهد بود.
نتیجه‌ نهایی این مذاکره-نبردها، ترسیم نقشه خاورمیانه جدید است . هیچ بعید نیست که در چشم انداز دور، ایران و اسراییل، بنیادها و ستون های این خاورمیانه را بسازند.
مفر دیگر و متفاوت‌ برای جمهوری‌اسلامی، توافق جامع با ایالات متحده آمریکا است. البته گذر از این سد استوار، که حاصل حدود نیم قرن مبارزه آشتی ناپذیر است، نیازمند دولتمردانی جسور، استراتژی فهم، دوراندیش در دو سوی میز است. آرزویی که امروزه روز، در کرسی‌های مدیریت استراتژیک آمریکا، کمرنگ‌ و بلکه بیرنگ‌ است.

ایران از آمریکا درخواست غرامت کند

محمد مدرسی 

در شرایطی که ایران و ایالات متحده آمریکا در وضعیت جنگی قرار نداشتند و هم‌زمان مسیرهای دیپلماتیک، ازجمله مذاکرات غیرمستقیم درباره برنامه هسته‌ای ایران در چارچوب برجام و قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل فعال بود، اقدام نظامی آمریکا در بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران -به‌ویژه سایت‌های حساس فردو، نطنز و اصفهان- نقض آشکار و توجیه‌ناپذیر اصول بنیادین حقوق بین‌الملل است.

نقض منشور سازمان ملل متحد

مطابق ماده ۲ بند ۴ منشور سازمان ملل متحد: «همه اعضا باید از تهدید به زور یا استفاده از آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور خودداری کنند». با توجه به اینکه هیچ تهدید یا اقدام نظامی از سوی ایران علیه آمریکا صورت نگرفته و دو کشور در وضعیت جنگ یا درگیری مسلحانه به سر نمی‌بردند، توسل آمریکا به زور فاقد هرگونه مشروعیت حقوقی ذیل ماده ۵۱ منشور بوده و مصداق بارز تجاوز نظامی است.

تخطی از پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT)

ایران به‌عنوان یکی از اعضای متعهد پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، براساس ماده IV این پیمان حق دارد از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌آمیز بهره‌برداری کند. تأسیسات هدف قرار‌گرفته تحت نظارت مستمر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) بوده‌اند و اقدام نظامی علیه این مراکز، نقض صریح تعهدات بین‌المللی و تضعیف بنیان‌های رژیم عدم اشاعه است.

نقض قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت

قطع‌نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد (۲۰۱۵) که بر اجرای برجام و حل اختلافات از طریق سازوکارهای دیپلماتیک تأکید دارد، طرف‌ها را به خودداری از اقدامات تحریک‌آمیز و نظامی ملزم می‌کند. د‌ر‌حالی‌که مذاکرات و تعاملات دیپلماتیک ادامه داشت، بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران نقض آشکار این قطع‌نامه و تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و نظم بین‌المللی محسوب می‌شود.

ممنوعیت بمباران تأسیسات هسته‌ای به دلیل پیامدهای زیست‌محیطی و انسانی

بمباران تأسیسات هسته‌ای، علاوه بر تخلف از حقوق بین‌الملل، با توجه به خطرات بالقوه انتشار مواد رادیواکتیو، خسارات جبران‌ناپذیر زیست‌محیطی و تهدید سلامت بشر را به دنبال دارد. براساس اصول بنیادین حقوق بین‌الملل بشردوستانه، از‌جمله اصل تفکیک و اصل تناسب، و همچنین کنوانسیون‌های ژنو و قواعد عرفی مرتبط، حمله به چنین اهدافی ممنوع است و این امر مسئولیت حقوقی و کیفری دولت متجاوز را دوچندان می‌کند. بر‌اساس مقررات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و معاهده ان‌پی‌تی و دیگر مقررات حقوق بین‌الملل، هیچ کشور دارای بمب اتم حق حمله به تأسیسات اتمی دیگر کشورها را ندارد.

نبود وضعیت جنگی و تشدید مسئولیت حقوقی

در شرایطی که هیچ اعلام جنگی صورت نگرفته و ایران نیز هیچ اقدام نظامی خصمانه‌ای علیه آمریکا انجام نداده است، و مسیر دیپلماتیک و مذاکره همچنان فعال بوده، این تجاوز نظامی نه‌تنها نقض حقوق بین‌الملل، بلکه تخطی از اصل حسن نیت در روابط بین‌الملل (مطابق ماده ۲۶ کنوانسیون وین ۱۹۶۹ درباره حقوق معاهدات) به شمار می‌رود که از ارکان کلیدی تعاملات حقوقی بین‌المللی است.

حق ایران برای مطالبه غرامت

مطابق مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها (ILC Articles) هر دولت متخلف موظف است: ۱. فورا عمل خلاف حقوق بین‌الملل را متوقف کند، ۲. خسارات مادی و معنوی وارده را جبران کند، ۳. تضمین دهد که عمل متخلفانه تکرار نخواهد شد. ایران با بررسی میزان خسارات وارده به تأسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان با استناد به قواعد و اصول حقوقی در مراجع صالح ازجمله دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ)، دیوان داوری بین‌المللی و دیگر محاکم بین‌المللی اقامه دعوی کند و غرامت کامل بابت خسارات ناشی از بمباران تأسیسات صلح‌آمیز خود را مطالبه کند. حمله نظامی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران در شرایطی که میان این دو کشور وضعیت جنگی وجود نداشته و مسیرهای دیپلماتیک فعال بوده است، اقدامی غیرقانونی، تجاوزکارانه و بی‌پایه در حقوق بین‌الملل محسوب می‌شود. پیامدهای زیست‌محیطی و انسانی ناشی از این حمله، اهمیت پیگیری حقوقی و مطالبه غرامت از سوی ایران را دوچندان می‌کند. ایران باید با بهره‌گیری از تمام ابزارهای قانونی و دیپلماتیک، حق حاکمیت ملی و حقوق بین‌الملل را حفظ کند و از جامعه جهانی بخواهد که تجاوز نظامی را به‌هیچ‌وجه تحمل نکند.

پایان توهم فاصله دولت – ملت

محمدکاظم انبارلویی
۱- تهران هفتم تیر ۱۴۰۴ شاهد عظیم‌ترین و حماسی‌ترین و پروپیمانه‌ترین حضور مردمی برای تکریم و تعظیم از شهدای نبرد ۱۲ روزه بود.
تصویر شهر تهران به‌عنوان ام‌القرای جهان اسلام یک تصویر نورانی بود. گویی مردم بر روی پر ملائک الهی راه می‌رفتند.
این حضور تاریخی و حماسی که متضمن احیای سرمایه اجتماعی نظام بود چشم‌ها را خیره می‌کرد و توهم فاصله حاکمیت و دولت و دولت و ملت را به باد داد و تصویری از اتحاد و وفاق ملی و انسجام اسلامی در مرعی و منظر جامعه جهانی را واتاب می‌داد. تشییع باشکوه شهدای نبرد اخیر، بیعت ملت ایران با شهدا برای ادامه مبارزه با جانیان و تبهکاران جهان بود. ایران پساجنگ ۱۲ روزه تماشایی است. آزادگان جهان به قامت ایستاده‌اند و آن را تماشا می‌کنند. پیام مردم در تشییع و تعظیم شهدای اخیر به جهان این بود. برای رسیدن به میدان آزادی باید از میدان امام حسین(ع) تا میدان انقلاب راه رفت. این صراط مستقیم ملت ایران است  که در چهل سال اخیر هرگز از آن منحرف نشده است.
۲- جنگ ۱۲ روزه ، یک جنگ پردستاورد و کم‌هزینه بود. بزرگ‌ترین دستاورد آن را می‌توان در سه تبریکی که امام خامنه‌ای در پیام خود به آن اشاره کردند دانست.
الف- تبریک برای اتحاد و اتفاق فوق‌العاده ملت ایران
ملت یکپارچه، یک‌صدا و بدون هیچ‌گونه تفاوت
ب- تبریک پیروزی بر رژیم جعلی صهیونیسم باآن‌همه هیاهو
ج- تبریک پیروزی ایران بر رژیم آمریکا، ایران پیروز شد و سیلی سختی به گونه آمریکا نواخت.
اجتماعات عظیم مردمی در خارج از کشور با پرچم جمهوری اسلامی ایران و اظهار خوشحالی و شعف از این پیروزی عظیم نشان درک جامعه جهانی از این هماورد حماسی است.
قاب دوربین‌ها و صفحات رسانه‌های جهان مملو است از تصویر ایران قوی، نظام مقتدر و مستقر که توانست با دو قدرت اتمی منطقه‌ای و جهانی پنجه در پنجه بیندازد و از میدان پیروز بیرون بیاید.
۳- رهبر معظم انقلاب، امام خامنه‌ای در سومین پیام تلویزیونی خود خطاب به ملت ایران در مورد نتایج نبرد ۱۲ روزه فرمودند : «اسرائیل زیر پا له شد و آمریکا سیلی خورد.»
شاید برخی سؤال کنند سند این سخن چیست؟ صدها سند مشهود برای این واقعیت وجود دارد. اما داوری پروفسور جان مرشایمر آمریکایی، نظریه‌پرداز روابط بین‌الملل درباره شکست آمریکا و اسرائیل شنیدنی است. خلاصه حرف او این است ؛
- ایران قوی‌تر شد نتانیاهو و ترامپ ترسیده بودند.
- اسرائیل در این نبرد شکست خورد، وضعیت ایران به مراتب بهتر از آغاز درگیری است.
- آمریکا و اسرائیل نشان دادند آماده جنگ فرسایشی نیستند.
- ترامپ از احتمال بسته شدن تنگه هرمز ترسیده بود.
محافل رسانه‌ای عربی، عبری و جهانی از شکست سهمگین اسرائیل در جنگ اخیر با ایران خبر دادند که تیترها و مطالب آن‌ها به‌قدری است که در حوصله این مطلب نمی‌گنجد.
۴- رهبر انقلاب در پیام سوم خود هیچ اشاره به توافق آتش‌بس نفرمودند.
توقف جنگ، یک آتش‌بس خودخوانده از سوی آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها است. نیروهای مسلح ما ، دولت ما و ملت ما محکم سرجای خود ایستاده‌اند. فقط یک پارچه سفید را از سنگرهای آمریکایی و صهیونیستی به علامت تسلیم بیرون آورده‌اند.
این‌پارچه سفید علامت روسیاهی ، شکست و بیچارگی آن‌هاست.    آن‌ها به هیچ‌یک از اهداف خود نرسیدند. فعلا بر روی ویرانه‌های تل‌آویو و حیفا و دیگر نقاط سرزمین‌های اشغالی نشسته‌اند و نمی‌دانند چه کار کنند.آنچه که می‌توان از این پدیده یاد کرد، یک آتش‌بس نانوشته است که در تاریخ جنگ‌های جهان بی‌سابقه است. مفهوم این پدیده آن است که جنگ را آن‌ها شروع کردند پایان موقت آن را ما تعیین کردیم. هر لحظه ممکن است اوضاع به پرده اول همین بی‌آبرویی دشمن برگردد.
وضعیت کنونی نوعی توقف درگیری در میدان و نوعی ترک مخاصمه موقت است.
وزیر امور خارجه جناب آقای عراقچی در آخرین مواضع خود تصریح کرد؛ «هیچ توافق و مذاکره‌ای صورت نگرفته است.»
۵- قانون تعلیق همکاری‌های ایران با آژانس یک گام بلند برای پایان دادن جاسوسی‌های این نهاد بین‌المللی برای دشمن صهیونیستی بود.
مجلس یک‌بار هم در ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳ با تصویب «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» نشان داد در متن تحولات و مسائل کشور است. این دو قانون تکلیف ما را به خاتمه دادن به بازی‌های آمریکا و سه کشور شرور اروپایی و نیز اسرائیل غاصب در آژانس روشن می‌کند. نمایندگان ملت به‌ویژه رئیس شجاع و جهادی مجلس در نبرد ۱۲ روزه در آماده‌باش کامل بودند و زیر شرارت هوایی و پهپادی دشمن یک لحظه مجلس را تعطیل نکردند و پای کار خلق حماسه نیروهای مسلح و ملت ایران در این نبرد نابرابر بودند.

از عاشورا ترسیدند!

سید صادق غفوریان 

تعرض، تجاوز و جنگ را آغاز کردند و پس از دوازده روز جنگ افروزی تقاضای «توقف جنگ» کردند، شرط و شروط و توهماتشان درباره حقوق مسلم ملت ایران همچون انرژی هسته ای و دفاعی و سایر خیال بافی ها را به کنار نهادند تا بتوانند از زیر باران موشک های فرزندان عاشورا، خلاصی یابند.
بی شک آن ها خساراتی هم به کشور وارد کردند، حدود ۶۰۰ شهید از میان مردم عادی و بیش از ۴هزار و ۵۰۰ مجروح به علاوه تعدادی از فرماندهان غیور و دانشمندان ارزنده هسته ای این سرزمین بزرگ، مواردی بود که داغ آن را بر قلب ملت گذاشتند. با این توهم و خطای راهبردی که با ضربه به تاسیسات هسته ای، دانشمندان و فرماندهان می توان از مسیر پرقدرت ملت ایران کاست، پای در عرصه سیمرغ گذاشته و خود را زیر موشک های سربازان این وطن پاک به تعبیر رهبر انقلاب تقریبا له کردند و از پای درآوردند.
اگر هنگامه نبرد به محرم و عاشورا می رسید...
جدا از این که رژیم صهیونی به ویژه در هفته دوم جنگ اغلب توان خود را از دست داد و شیطان (ترامپ) هم دو روز قبل به آن اعتراف کرد، آن ها آگاهانه یا ناآگاهانه، قبل از آغاز ماه محرم و خروش عاشورایی ملت امام حسین(ع) تقاضای آتش بس کردند. آن ها از دهه ها قبل در اندیشکده های خود، باورهای عاشورایی این ملت را زیر ذره بین برده و می دانند اگر این جوش و خروش به حرکت آید، دمار از روزگار صهیون درخواهد آورد.
نمونه اش را در همین سه روز آغازین ماه محرم مشاهده می کنیم که چگونه این اصحاب الحسین با تمام وجود و سلول سلول خود، محافل عزاداری را به جلوه گاه حماسه عاشورایی تبدیل کرده و با رجزخوانی هایی که الگویش را از کربلا و از یاران امام آموخته اند، در برابر صهیون کودک کش سینه سپر کرده اند.
آری؛ اندیشکده های غرب و صهیونیستی، دو مسئله عاشورا و انتظار موعود(عج) را در مقام موتورهای محرکه شیعی و اسلام ناب دریافته اند اما مگر اربابانشان می توانند مقابل این دو اصل بایستند مادامی که «حسین(ع)» را به ذره ذره جان نچشیده باشند و از عظمتش ندانند. آنان مگر می توانند با «شمشیر» این ملت را متوقف کنند که الگویش در برابر جبهه باطل، شهید کربلا حسین بن علی(ع) است؟
الگویی که خود در روز عاشورا، با وجود رجزخوانی که رسم  و از آداب جهاد است، تا آخرین قطره خون و حتی فرزند شش ماهه اش را در طریق آرمان حقیقت و فضیلت فدا می کند. حال، آیا رژیم جعلی صهیونی که تمام سابقه و پیشینه اش به ۸۰ سال نمی رسد، می تواند دربرابر این شکوه و حماسه یک هزار و چهارصدساله قد علم کند؟
مگر می توان با ملتی که از شیرخوارگی و کودکی با شور حسینی به رویش و شعور می رسد، مقابله کرد؟ نه؛ نه صهیون و نه بازیچه اش شیطان بزرگ، هرگز نخواهند توانست ملت امام حسین(ع) را از اهداف بلند و متعالی خود قدمی به عقب بنهند چرا که این مردم، ابوالفضل العباس(ع)، علی اکبر(ع)، علی اصغر(ع) و قافله سالار عاشورا زینب کبری(س) را می شناسند و یک هزار و چهارصد سال است، آنان را زندگی می کنند...

چرا پتیاره نیویورکی عصبانی شد؟

امیرعباس نوری

مواضع رهبر انقلاب در سومین گفت‌وگوی‌شان با مردم پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، آنقدر برای ترامپ سنگین بود که روز جمعه طی سخنانی، با بی‌نزاکتی و بی‌مبالاتی بی‌سابقه و به کارگیری ادبیاتی زشت، شنیع و کثیف، علیه مردم ایران و رهبر معظم انقلاب نفرت‌پراکنی و ادعاهایی کذب و چرک مطرح کرد. اگرچه این یاوه‌گویی، ذات قمارباز است و جز این انتظاری از او نیست اما خوب است درباره منشأ این عصبانیت و دهان‌دریدگی او چند نکته‌ مطرح شود.
پس از ۱۲ روز جنگ فشرده و نفسگیر، طبق پیش‌بینی‌ها، رهبر انقلاب پیامی تصویری خطاب به مردم ایران صادر کردند. این سخنرانی در واقع پیام پیروزی ایران در این جنگ بود و معظم له به صورت کلی ابعاد این پیروزی را تشریح کردند. ایشان در تشریح این پیروزی، ۳ نکته را مورد بحث قرار دادند: نخست؛ ضربات سهمگین و مهلک ایران به رژیم صهیونیستی، آن هم با وجود ادعاهای این رژیم مبنی بر توانمندی‌های دفاعی.‌ دوم؛ حمله آمریکا و اشاره به این نکته که اولا این حمله برای نجات رژیم صهیونیستی انجام شد، ثانیا بیشتر از واقعیت بزرگنمایی شد و ثالثا حمله ایران به پایگاه آمریکایی العدید در قطر نشان داد ایران عزم، اراده و انگیزه لازم را برای هدف قرار دادن پایگاه‌های آمریکا در منطقه دارد. سومین نکته نیز همبستگی و یکصدایی ملت ایران در مقابل متجاوز بود که رهبر انقلاب این واقعیت را نیز به مردم ایران تبریک گفتند. ایشان همچنین به اظهارات ترامپ مبنی بر ضرورت تسلیم شدن ملت ایران اشاره و تاکید کردند این حرف نشان‌دهنده ماهیت دشمنی رژیم آمریکا با ملت ایران است. رهبر انقلاب این حرف ترامپ را مایه استهزای وی توسط کسانی که ملت ایران را می‌شناسند دانستند و البته تصریح کردند این موضوع هیچ‌گاه محقق نخواهد شد. بنابراین این مواضع رهبر انقلاب، کاملا دقیق بود و طبیعی بود یک رهبر پس از ۱۲ روز تجاوز به کشور خود، به بیان واقعیات و نتایج این جنگ بپردازد، لذا در ظاهر این مواضع رهبر انقلاب نباید موجب عصبانیت بی‌حد و توهین‌های سخیف و چرک رئیس‌جمهور آمریکا می‌شد. پس دلیل عصبانیت بی‌‌سابقه ترامپ و رفتار دلقک‌گونه و سخیف و در مجموع خباثت‌آمیز او چه بود؟
به‌ نظر می‌رسد مهم‌ترین دلیل عصبانیت ترامپ از سخنرانی رهبر انقلاب این بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بیانی مختصر و دقیق، واقعیات و نتایج تجاوز ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران را بیان کردند، بویژه آن بخش از فرمایشات ایشان که مصادیق شکست آمریکا در این جنگ و همین‌طور غیرممکن بودن خواسته ترامپ برای تسلیم ایران را مورد اشاره و گوشزد قرار دادند. 
کسانی که با سخنرانی‌ها و ادبیات رهبر انقلاب و همین‌طور نحوه بیان موضوعات از سوی ایشان آشنا هستند می‌دانند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اعلام و ابراز مواضع و به کارگیری واژه‌ها، نهایت دقت و مراقبت را به خرج می‌دهند. بر همین اساس مرور دوباره بیانات ایشان در سومین گفت‌وگوی تصویری‌شان با مردم پس از حمله رژیم صهیونیستی، نتایج قابل تاملی در بر دارد.
رهبر انقلاب درباره حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران تصریح کردند این حمله اولا برای «نجات» رژیم صهیونیستی انجام شد و ثانیا برای آمریکا «هیچ دستاوردی» نداشت. ایشان در ادامه تاکید کردند آمریکایی‌ها «هیچ کار مهمی» نتوانستند انجام دهند و رئیس‌جمهور آمریکا درباره حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران مرتکب یک «بزرگنمایی غیرمتعارف» شد. رهبر انقلاب همچنین حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی العدید در قطر را «سیلی سخت» جمهوری اسلامی به آمریکا تعبیر و تاکید کردند این اقدام نشان داد ایران به مراکز مهم آمریکا در منطقه «دسترسی» دارد و در وقت مقتضی علیه آنها اقدام می‌کند. رهبر انقلاب در ادامه این بخش از بیانات‌شان تصریح کردند این واکنش ایران، در آینده و در صورت تکرار تعرض آمریکایی‌ها «قابل تکرار» است و «هزینه بالایی» برای متجاوز و متعرض در پی خواهد داشت. ایشان در ادامه با اشاره به اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه ایران باید تسلیم شود، با کنایه، خاطرنشان کردند این حرف «برای دهان رئیس‌جمهور آمریکا بزرگ» است و البته مایه «استهزا»ی وی توسط کسانی است که ایران باعظمت و با تاریخ و فرهنگ کهن و عزم پولادین را می‌شناسند. بنابراین مرور فرمایشات رهبر انقلاب نشان می‌دهد ایشان با اقتدار مثال‌زدنی، واقعیات حمله رژیم آمریکا را بیان کردند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این باره، هم به نمایش ترامپ اشاره و تصریح کردند او درباره حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران «بزرگنمایی» کرده است، هم تاکید کردند آمریکایی‌ها در این حمله کار مهمی انجام ندادند و هیچ دستاوردی نداشتند، هم حمله ایران به پایگاه آمریکایی العدید را یک سیلی سخت به رژیم آمریکا دانستند و هم تصریح کردند اظهارات ترامپ مبنی بر تسلیم شدن ایران، گنده‌گویی و غیر قابل تحقق است.
حالا چرا ترامپ از این بیانات به خشم آمد، کنترل خود را از دست داد و جایگاه ریاست ‌جمهوری آمریکا را به سطح قماربازهای آمریکایی تنزل داد؟
ترامپ پس از حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، مدعی شد این حمله کاملا موفقیت‌آمیز بود و تاسیسات هسته‌ای ایران به طور کامل منهدم و نابود شد. با این حال اما این ادعای ترامپ در آمریکا پذیرفته نشد و او بشدت مورد مواخذه، طعنه و کنایه قرار گرفت. سی‌ان‌ان با استناد به منابع خود در پنتاگون دست به یک افشاگری بزرگ زد و در گزارشی نوشت: آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا معتقد است حمله این کشور به تاسیسات هسته‌ای ایران، منجر به نابودی این تأسیسات نشده و حداکثر یک یا ۲ ماه برنامه غنی‌سازی ایران را به تاخیر انداخته است. پس از شبکه سی‌ان‌ان، خبرگزاری آسوشیتدپرس و روزنامه نیویورک‌تایمز نیز در گزارشاتی مفصل، با استناد به شواهد و واقعیات مربوط به تاسیسات هسته‌ای ایران، ادعاهای ترامپ درباره نتایج این حمله را زیر سوال بردند و نوشتند ترامپ در این باره بزرگنمایی می‌کند.
این افشاگری‌ها خشم و برافروختگی ترامپ را موجب شد و او در موضعی عجیب، خواستار اخراج خبرنگاران و روزنامه‌نگارانی که حمله او به تاسیسات هسته‌ای ایران را زیر سوال بردند از این رسانه‌ها شد. او حتی در اظهارنظری عجیب، گفت این روزنامه‌نگاران باید «مثل سگ» اخراج شوند. البته موضع توهین‌آمیز ترامپ با مقاومت این رسانه‌ها روبه‌رو شد و مدیران سی‌ان‌ان اعلام کردند خبرنگار خود را اخراج نخواهند کرد. غیر از این رسانه‌های آمریکایی، در اروپا نیز ادعای ترامپ مبنی بر موفقیت‌آمیز بودن حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران مورد تردید و تشکیک قرار گرفت. گاردین با انتشار گزارشی، ادعای ترامپ مبنی بر از بین رفتن تاسیسات هسته‌ای ایران را زیر سوال برد. برخی رسانه‌ها نیز فاش کردند جمع‌بندی سرویس‌های اطلاعاتی اروپا حاکی است حملات ترامپ به تاسیسات هسته‌ای ایران موجب از بین رفتن برنامه هسته‌ای این کشور نشده است و در خوش‌بینانه‌ترین برآورد، غنی‌سازی ایران را تنها چند ماه به تعویق انداخته است. سیاست کاخ سفید اما همچنان انکار این گزارشات و اصرار بر موفقیت‌آمیز بودن این حمله است. با این حال آنچه گزارشات‌ رسانه‌های منتقد را معتبرتر و ادعای کاخ سفید را بی‌اعتبارتر کرد، خودداری کاخ سفید از برگزاری جلسه توجیهی در کنگره درباره این حمله بود. این جلسه که قرار بود هفته جاری با حضور تعدادی از اعضای کنگره برگزار شود و در آن، وزیر دفاع و افراد مسؤول به بررسی نتایج حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران بپردازند، به دستور ترامپ به تعویق افتاد. این موضوع باعث شد گزارش رسانه‌های منتقد معتبرتر و ادعای ترامپ و وزیر دفاع او بی‌اعتبارتر شود. درست در چنین شرایطی، ایران در عالی‌ترین سطح خود، روایتی از حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای خود مطرح کرده است که دروغگویی ترامپ درباره این حمله را ثابت می‌کند. در واقع در کشمکش بحث میزان موفقیت حمله ایالات متحده به تاسیسات هسته‌ای ایران در محافل سیاسی و رسانه‌ای آمریکا، رهبر انقلاب واقعیت را بیان می‌کنند؛ واقعیتی که به وضوح نشان می‌دهد حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، چندان مهم نبوده، ترامپ درباره آن به صورت نامتعارف بزرگنمایی کرده و در واقع آمریکا از این حمله دستاوردی نداشته است و این حمله صرفا برای این انجام شده که نتانیاهو را از مخمصه و باتلاق جنگ نجات دهد.‌ از سوی دیگر، رهبر انقلاب نه تنها گفتند این حمله برای آمریکا فاقد دستاورد بوده، بلکه به واکنش ایران و حمله موشکی به پایگاه العدید نیز اشاره و تصریح کردند این حمله به مثابه یک سیلی سخت به آمریکا بود. جمع‌بندی معظم له از حمله ترامپ به تاسیسات هسته‌ای ایران، اینگونه است که این حمله نه‌تنها برای آمریکا دستاوردی نداشته، بلکه آنها متحمل یک هزینه مهم نیز شدند. 
در واقع، رهبر انقلاب صحنه میدان را شفاف کردند و این شفافیت، به معنای شکست حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران بود. این همان چیزی است که ترامپ بشدت از آن واهمه دارد. واکنش ترامپ به انتقادات رسانه‌های آمریکایی کاملا عصبی و پرخاشگرانه بود. به همین دلیل است که او از تبیین واقعیت توسط رهبر انقلاب تا این اندازه برآشفت. تبیین واقعیت درباره نتیجه جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، شکست آمریکا و بی‌تدبیری ترامپ را نشان می‌دهد. بنابراین ترامپ نسبت به هر آنچه واقعیات مربوط به حمله به ایران را بیان و آن را شفاف کند، برآشفته و عصبانی می‌شود اما واقعیت را که نمی‌توان کتمان کرد. رئیس‌جمهور آمریکا با همدستی با نتانیاهو و مشارکت در حمله به ایران، مرتکب اشتباهات احمقانه بسیاری شد. این جنگ برای او هیچ نداشت اما هزینه‌های آن برای او همین‌جا پایان نیافته است؛ تازه زمان پرداخت هزینه‌هاست. آنچه ترامپ با حمله نافرجام به تاسیسات هسته‌ای ایران انجام داد، قطعا بزودی تبدیل به یکی از رسوایی‌های بزرگ برای رئیس‌جمهور آمریکا خواهد شد. رفتار مشمئز‌کننده و سخیف ترامپ در روز جمعه و اهانت‌های او به رهبر انقلاب، این واقعیت را یک بار دیگر در معرض دید همه دنیا قرار داد: اکنون یک فرد خودشیفته و متفرعن با روحیات بچگانه در راس ایالات متحده آمریکا قرار دارد. خطرات حضور چنین پتیاره‌ای در راس قدرت آمریکا خطرات جدی به همراه دارد اما قطعا مهم‌ترین خطر، متوجه خود آمریکا و هیات حاکمه این کشور است.