صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۶  ، 
کد خبر : ۳۷۷۹۹۶
مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۴

شکست ائتلاف غربی صهیونی در ۱۲ روز

پیروزی بزرگ ملت ایران زمانی رقم خورد که ارباب صهیونیست‌ها با ژست پیروزی وارد میدان شد ولی وقتی به کوه اراده ملت ایران برخورد کرد، مصلحت را در قبول شکست مفتضحانه دید. اما در نگاه مردم شجاع ایران جنگ تمام نشده و دست فرماندهان دلاور نظامی ما بر روی ماشه است!

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۴

جنگ ما تمام‌شدنی نیست 

حسن رشوند
یکشنبه شب گذشته جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل در مورد تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشور عزیزمان تشکیل شد. در این جلسه گوترش دبیرکل سازمان ملل گفت: ما باید فوراً و قاطعانه برای توقف درگیری‌ها و بازگشت به مذاکرات جدی و پایدار اقدام کنیم. رافائل گروسی، مدیرکل سازمان بین‌المللی انرژی اتمی گفت: آژانس مکرراً تاکید کرده که حملات نباید تاسیسات هسته‌ای را هدف قرار دهند. حملات نظامی نباید به تاسیسات هسته‌ای صورت گیرد. نماینده روباه پیر انگلیس گفت: خاورمیانه (غرب آسیا) در برهه حساسی قرار دارد و ادامه خشونت، صلح منطقه‌ای را تهدید خواهد کرد. نماینده فرانسه هم که رئیس‌جمهورش در این ۱۲ روز جنگ، حملات صهیونیست‌ها را توجیه دفاع از خود می‌دانست، گفت: ما در برنامه‌ریزی یا اجرای حملات ایالات متحده به ایران مشارکتی نداشتیم. این جمله نماینده فرانسه اتفاقا ذهن‌ها را به سمت مشارکت فرانسه در این جنگ سوق داد. نماینده چین که نگران تشدید درگیری‌ها در منطقه و به خطر افتادن منافع اقتصادی‌اش در خلیج‌فارس و کاهش مبالادت تجاری در شرایط جنگی منطقه است، گفت: ما خواستار آتش‌بس فوری و پایان منازعه هستیم و اسرائیل باید این آتش‌بس را پذیرد. این نگاه چینی‌ها به پایان جنگ، گویا شروع‌کننده جنگ رژیم منحوس صهیونیستی نبوده و یا اینکه رژیم با گذشت ۱۲ روز از جنگ، دست برتر را در میدان داشته است و شهر‌های تلاویو، حیفا و... در زیر غرش موشک‌های ایرانی قرار نداشته است که آنها باید قبول کنند آتش‌بس انجام شود. اما نماینده روسیه هر چند گفت: «واشنگتن و اسرائیل خود را قاضی خودخوانده می‌بینند و از هیچ جنایتی ابایی ندارند و حمله آمریکا به ایران، جعبه پاندورا و چرخه‌ای از خشونت‌ها را باز کرد» تمام این اظهارات، تلاش برای تصویب پیش‌نویس قطعنامه‌ای بود که بیش از تأمین منافع ایران، به منافع آنها آسیب نزند. این مواضع و اظهارات به خوبی نشان می‌دهد سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران در «نه شرقی و نه غربی» نه یک شعار سطحی که بر آمده از متن واقعیت است. در چنین بزنگاهی مشخص می‌شود ایران به پشتوانه قدرت خود در صحنه حاضر است و با همین پشتوانه آتش‌بس را به دشمن متجاوز تحمیل می‌کند. در این رابطه چند نگته نیز گفتنی است:
۱- ۱۲ روز رژیم صهیونیستی شب و روز به خاک کشورمان حمله کرد و آمریکا هم اعلام می‌کند مراکز هسته‌ای ایران را با هواپیمای B۵۲ و موشک‌های «تام‌هاک» مورد هدف قرار داده است و تروئیکای اروپایی در این مدت یا سکوت کرده و یا به‌صورت مجزا بدون هیچ اقدام عملی، تنها خویشتنداری ایران را طلب می‌کنند. تازه پس از ۱۲ روز سران این سه کشور وقیح اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در یک درخواست عجیب به ایران می‌گویند: «ما قویاً از ایران می‌خواهیم که هیچ اقدام دیگری که می‌تواند منطقه را بی‌ثبات کند، انجام ندهد. ما از ایران می‌خواهیم که در مذاکراتی که منجر به توافقی می‌شود که به همه نگرانی‌ها در مورد برنامه هسته‌ای‌اش می‌پردازد، شرکت کند. ما آماده‌ایم تا با هماهنگی همه طرف‌ها در دستیابی به این هدف مشارکت کنیم.» و در نهایت، باز همچون مذاکرات منتهی به برجام به خانه اول دهه پیش برمی‌گردند و وقیحانه حرف‌های آمریکا را تکرار می‌کنند و می‌گویند: «هدف ما همچنان جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است!»
اکنون رژیم صهیونیستی جنایت می‌کند، آمریکا مستقیم به کمک این حیوان درنده می‌آید و تروئیکای اروپایی ایران را دعوت به خویشتنداری می‌کند و همزمان هشدار می‌دهند که ما نیز همان مسیر صهیونیست‌ها و آمریکا را در‌باره فعالیت‌های هسته‌ای ایران دنبال می‌کنیم و اینکه فرآیند غنی‌سازی صلح‌آمیز شما که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است از نگاه ما همچنان خطرناک است و از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای می‌خواهیم جلوگیری کنیم! در این نبرد ۱۲ روزه موضع خصمانه کشور‌های اروپایی با ایران بیش از پیش آشکار شد و هیچ توجیهی برای ادامه مذاکرات باقی نمی‌گذارد. کمااینکه مذاکرات فریبی برای سرگرم کردن ایران و سپس حملات اسرائیل و آمریکا بود. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در همین زمینه گفت: «ایران چگونه به میز مذاکره‌ای برگردد که اسرائیل و آمریکا نابودش کردند؟ هفته گذشته، وقتی ما در حال مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل تصمیم گرفت دیپلماسی را نابود کند. این هفته، وقتی با گروه تروئیکای اروپا E۳ و اتحادیه اروپا گفت‌و‌گو داشتیم، آمریکا تصمیم گرفت آن دیپلماسی را نابود کند.» و البته باید به اظهارات آقای عراقچی این نکته را نیز اضافه کرد که کشور‌هایی اروپایی نیز نقشی برابر در نابودی مذاکرات دارند.
۲- جمهوری اسلامی ایران توانست علی‌رغم غافلگیری اولیه و شهادت فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هسته‌ای و برخی تأسیسات هسته‌ای و نظامی ضرباتی مؤثر و کارآمد به دشمن آمریکایی و اسرائیلی وارد کند. ساکنان اراضی اشغالی در این ۱۲ روز قسمتی از کابوس همیشگی‌شان در نبرد با ایران را در واقعیت دیدند و مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکا نیز فهمیدند برخلاف انتظارشان ضربه به ایران منجر به اتحاد مردم شده و ایران در مقابل حملاتی اینچنین هرگز دست بسته نیست و فراتر از حد تصورشان قدرت پاسخگویی دارد. آخرین نمونه از این ضربات تعیین‌کننده که محاسبه طرف آمریکایی را تغییر داد، حمله به پایگاه آمریکایی العدید در قطر بود. طبق اظهارات وزیر خارجه قطر پس از این ضربه، رئیس‌جمهور آمریکا با امیر قطر تماس گرفت و از او خواست میانجی برقراری آتش‌بس با ایران شود. 
بر این اساس باید گفت همه دنیای کفر در برابر دنیای اسلام که در قطعه سرزمین مقدس ایران اسلامی ظهور و بروز یافته، قرار گرفت. حسین بن علی (ع) رزم فرزندان سپاه و ارتش و ایستادگی امت وفادار ایران را در برابر رژیم منحوس صهیونی به نظاره نشست. با این تفاوت که ۱۳۸۵ سال پیش. 
حسین بن علی (ع) تنها و تنها در مقابل جبهه گسترده کفر یزیدی ایستاد و مردم کوفه و عراق پشت به حضرت کرده بودند ولی امروز سربازان امام المسلمین خامنه‌ای عزیز (مدظلّه العالی)همچون سدی مستحکم در کنار ولی خویش ایستادند و ملتی محکم‌تر از کوه، پشتیبان او در مقابله با دشمن صهیونیستی صف‌آرایی کرد و جنگید.
۳- جنگ ما با رژیم صهیونیستی و البته آمریکا یک «جنگ مقدس» است و تمام ناشدنی است. سیاست تغییرناپذیر ما در جنگ و صلح همان کلام حق امام خمینی (ره) است که فرمود: «اسرائیل باید از صفحه روزگار محور شود» در این مسیر ما هرگز افق روشن و حکیمانه‌ای که امام راحل و عزیزمان پیش چشمان‌مان گذاشت را فراموش نخواهیم کرد: «جـنـگ مـا جـنـگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و ایـن جـنـگ از آدم تـا خـتـم زنـدگـی وجـود دارد. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فـرع آن بـوده اسـت. مـلت مـا تـا آن روز کـه احـسـاس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند.» منشور روحانیت، تاریخ: ۴/۱۲/۱۳۶۷

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۴

شکست ائتلاف غربی صهیونی در ۱۲ روز

سیدعبدالله متولیان

در جنگ ۱۲ روزه‌ای که ائتلاف غربی- صهیونی به رهبری امریکا بر ملت ایران تحمیل کرد، نه تنها دشمن به هیچ یک از اهداف شوم خود نرسید، بلکه با مقاومت هوشمندانه و قدرت بی‌نظیر ایران اسلامی مواجه شد. لاشخور‌های تروریست در یک خطای محاسباتی آمده بودند تا «تأسیسات هسته‌ای ایران را به کلی نابود کنند»، «توانمندی موشکی و دفاعی ما را از بین ببرند» و «جمهوری اسلامی را ساقط کنند»، اما نه تنها به هیچ کدام از اهدافشان نرسیدند، بلکه بازنده قطعی میدان جنگ تحمیلی شدند. امروز، مردم ایران نه تنها به عنوان برنده قطعی و بلامنازع این نبرد شناخته می‌شوند، بلکه به جرئت باید گفت این رویداد تاریخی، آغازگر تحولی بزرگ در معادلات منطقه و جهان است. ایران با وحدت، ایمان و اقتدار، افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی را برای همیشه در هم شکست. 
۱. ایران پیروز شد، گزاره‌ای قاطع و غیرقابل انکار:دشمن با تمام توان خود وارد جنگ شد تا با عملیات نظامی، سیاسی، امنیتی، و با پیوست عملیات روانی و جنگ رسانه‌ای ایران را به زانو درآورد. اما آنچه رخ داد، دقیقاً برعکس بود. ایران پیروز شد، نه به ادعای تبلیغاتی، بلکه با سند‌های روشن: 
- تلفات فوق سنگین نظامی و امنیتی رژیم صهیونی
- خسارات سنگین زیرساخت‌های رژیم. 
- بربادرفتن افسانه دروغین گنبد آهنین و سیستم دفاعی چندلایه و اقتدار امنیتی رژیم اشغالگر. 
- شکست مفتضحانه پروژه بزرگ ائتلاف غربی، صهیونی علیه ایران
- افزایش وجهه و اعتبار ایران نزد افکار عمومی جهانی. 
- تقویت جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی ایران.
این پیروزی، یک واقعیت ملموس است که حتی دشمنان نیز به ناچار آن را پذیرفته‌اند. 
۲. آغاز فروپاشی رژیم صهیونی، زخمی که هرگز التیام نمی‌یابد: برای اولین بار در تاریخ، سرزمین‌های اشغالی شخم زده شد. افسانه «آهنین بودن» این رژیم جعلی فرو ریخت و ضعف ذاتی آن عیان شد. این ضربه، آغاز فرآیند فروپاشی اردوگاه ائتلاف بین‌المللی صهیونیزم است: 
- اختلافات داخلی در میان صهیونیست‌ها افزایش یافته و موج مهاجرت معکوس آغاز شده است. 
- هزینه امنیتی رژیم صهیونی به حدی افزایش یافته که اقتصاد آن را فلج خواهد کرد. 
- حس ترس، شکست، ناامنی، ناامیدی و بی‌اعتمادی در میان ساکنان صهیونیست سرزمین‌های اشغالی نهادینه شده و این، سرآغاز سقوط آنهاست. رژیم جعلی اسرائیل امروز نه یک «ساختار شکست‌ناپذیر»، بلکه موجودی با زخم‌های بدخیم است که هر لحظه در معرض فروپاشی بیشتر قرار دارد. 
۳. طلوع اقتدار جدید ایران، انسجامی بی‌سابقه: این پیروزی، تنها یک موفقیت نظامی نبود، بلکه تولید قدرت و انسجامی بی‌سابقه را برای ایران به ارمغان آورد: 
- ملت ایران بیش از پیش به رهبری و نظام خود اعتماد کردند. 
- وحدت ملی در سطحی بی‌نظیر تقویت شده و متجلی شد. 
- قدرت بازدارندگی ایران به حدی رسید که هیچ دشمنی جرئت حمله به ایران را در سر نمی‌پروراند. این دستاوردها، سرمایه‌های گران‌قدری هستند که باید با هوشیاری تمام از آنها محافظت کنیم. 
۴. درس‌های بزرگ این پیروزی: این جنگ، درس‌های حیاتی برای ملت ایران و امت اسلامی داشت: 
- تکیه بر خود: تنها راه نجات، تقویت قدرت داخلی (اقتصادی، نظامی، فناوری) است. 
- دروغ‌های امریکا: بار دیگر ثابت شد که امریکا غیرقابل اعتماد است و تنها راه مقابله با آن، مقاومت است. 
- رمز پیروزی: اطاعت از ولایت فقیه، وحدت کلمه و ایمان به خدا، کلید فتح تمام میدان‌هاست.
۵. رسوایی خائنان و دروغ پردازان: در این نبرد، خائنان داخلی و رسانه‌های فریب‌کار (از بی‌بی‌سی و اینترنشنال تا گروهک‌های ضد انقلاب و دلقک‌های لندنی) بار دیگر رسوا شدند. آنها کوشیدند با امواج دروغ‌پردازی و عملیات روانی، روحیه ملت را تضعیف کنند، اما وحدت و بصیرت مردم ایران، تمام توطئه‌ها را خنثی کرد. تاریخ قضاوت خواهد کرد، در حالی که ایران پیروز میدان بود، این خائنان در خدمت دشمن، به تحریف حقایق مشغول بودند. 
پیروزی بزرگ ملت ایران زمانی رقم خورد که ارباب صهیونیست‌ها با ژست پیروزی وارد میدان شد ولی وقتی به کوه اراده ملت ایران برخورد کرد، مصلحت را در قبول شکست مفتضحانه دید. اما در نگاه مردم شجاع ایران جنگ تمام نشده و دست فرماندهان دلاور نظامی ما بر روی ماشه است! ما اعلام می‌کنیم: هرگونه تجاوز جدید، با پاسخ سهمگین‌تر و بیچاره کننده‌تر مواجه خواهد شد. ملت ایران ثابت کرده‌اند که با وحدت، ایمان و فرماندهی ولایت، هیچ قدرتی توان مقابله با آنها را ندارد. امروز، ایران قوی‌تر از همیشه است و این راه، تا فروپاشی کامل نظام سلطه ادامه خواهد یافت. 
پیروزی با ماست، چون خدا با ماست

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۴

توهم تسلیم بی‌قید و شرط

فردین قریشی

تهاجم هماهنگ اسرائیل و آمریکا به ایران یک هدف ظاهری و اعلام شده و یک هدف واقعی و عملی داشت. هدف ظاهری تخریب پتانسیل هسته‌ای ایران بود، اما هدف واقعی چیزی جز برانداختن نظام سیاسی ایران نبود. دلیل این ادعا سمت و سوی حملات بود که به جای تمرکز بر انهدام زیرساخت‌های هسته‌ای، بیشتر معطوف به تضعیف نظام از نظر نیروی نظامی و امنیتی بود تا به گمان خود ترس نیروهای ناراضی را بریزد و برای آنها فرصتی برای شورش و براندازی فراهم آورد.
عملیات از حیث دسترسی به هدف واقعی دشمن در همان گام‌های اول شکست خورد. چرا که بر خلاف پیش‌بینی حریف، همبستگی کشور به نحو چشمگیری قوت گرفت و حمایت از نظام برای پایداری و مقاومت در برابر دشمن متجاوز، در میان صفوف مختلف ملت توسعه یافت.
بر این اساس دشمن برای حفظ ظاهر به سمت هدف دوم رفت و به بمباران مراکز هسته‌ای پرداخت و تهدید نمود که اقدام تلافی‌جویانه ایران بهای سنگینی خواهد داشت. هرچند عدم تشعشعات هسته‌ای و همچنین بقای ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی ایران، حاکی از ناکامی دشمن در وصول این هدف نیز بود، ایران با شهامت و اعتماد به نفس اقدام به موشکباران پایگاه العدید آمریکا در قطر که مقر اصلی فرماندهی سنتکام است، کرد و به تبع این امر، دشمنی که تا دیروز فقط خواهان تسلیم بی‌قید و شرط ایران بود، در یازدهمین روز نبرد درخواست آتش‌بس داد.
باید توجه داشت که وارد آوردن ضربات موثر و متفاوت به دشمن، او را از دسترسی به اهدافش مایوس ساخت.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۴

شرایط خطیر

حسین حقگو
 

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است و تصمیم‌های بزرگ نیز نیازمند تغییر پارادایم‌ها و نگرش‌ها. با اعلام آتش‌بس و خاتمه موقت د‌رگیری‌ها، لازم است حرکت در مسیر تغییر نگرش و گفتمان، چه در داخل و در نسبت با افراد و جریان‌های وطن‌دوست و چه در خارج و در نسبت با کشورها و نهادهای بین‌المللی معقول و صلح‌طلب آغاز شود. دیپلماسی فعال کشورمان در روزهای اخیر و حضور وزیر خارجه و نمایندگان سیاست خارجی در نشست‌های شورای امنیت و سازمان کنفرانس اسلامی و گفت‌وگوهای دوجانبه و چند‌جانبه با کشورهای اروپایی، ترکیه، روسیه و... این دریچه امید را گشوده تا از طریق گفت‌وگو با جهانیان، گذر از وضعیت بحرانی فعلی ممکن شود. جهانی که مملو از اختلاف‌ها‌، تفاوت‌ها و رقابت‌هاست، اما این اختلاف‌ها‌ و رقابت‌ها نه مانند دوران جنگ سرد 

به منزله تضادهای ازلی و ابدی و آرمانی و ارزشی و بازگشت‌ناپذیر، بلکه در ذیل منافع ملی و تمامیت ارضی معنا می‌شود. در آن دوران، جهان به دو قطب دوست و دشمن تقسیم و بلوک‌بندی‌های اقتصادی و سیاسی در چارچوب آن تحلیل، شکل می‌گرفت. نوعی تقسیم‌بندی که با فروریختن دیوار برلین، فروریخت. البته فروریختن دیوار برلین چنان‌که اشاره شد، نه به معنای فرو‌ریختن دیوار اختلاف‌ها‌ و دشمنی‌ها و... بلکه صرفا به معنای غیر آرمانی و غیر ایدئولوژیک‌شدن این اختلافات و تمایزها بود و زاده‌شدن جهانی پیچیده در دوستی‌ها و دشمنی‌های مبتنی و متکی به منافع ملی و تمامیت‌های سرزمینی. چنان‌که مثلا در حوزه خلیج فارس مشاهده می‌کنیم. منطقه‌ای که تا چندی پیش نام آن با جنگ و اختلافات مذهبی شدید و بی‌اعتمادی میان کشورها و درگیری و ناامنی و... گره خورده بود و امکان همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه میان دولت‌ها و واحدهای اقتصادی منطقه دور و بعید می‌نمود و اما اکنون شاهد حجم عظیم سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، فناورانه، گردشگری و... در کشورهای این منطقه هستیم. 

وضعیتی که با ادغام بازارهای مالی و ایجاد اتحادیه‌های پولی و آزادسازی و تبادلات آزادتر کالا و خدمات و حمل‌ونقل و ادغام شرکت‌های بزرگ تولیدی و... ضمن ایجاد رفاه اقتصادی، ترتیبات تجاری-منطقه‌ای، تحولاتی بزرگ را در گفتمان سیاسی این منطقه حاکم کرده است.

دراین‌میان جای ما کجاست؟ مایی که قطعا بیش از همه کشورهای این منطقه ظرفیت و شایستگی حضور و حتی پرچم‌داری این چرخش تاریخی به سمت توسعه و ثبات منطقه‌ای را داریم؛ سرزمینی با مزیت‌های فراوان از منابع غنی نفت و گاز و دیگر منابع معدنی تا وسعت سرزمینی و موقعیت فوق استراتژیک و پیشینه فرهنگی و تمدنی و تنوع آب‌وهوایی و جمعیت مناسب و اکثرا جوان و تحصیل‌کرده و بااستعداد و... .

اما در کشورمان متأسفانه کمتر به این تحولات گفتمانی توجه شده و با عدم درک این تغییرات و گذر از جهان جنگ سرد، شاهد غلبه درون‌گرایی و خودکفایی بوده‌ایم. گرایشی که سبب هرچه کوچک‌تر‌شدن کیک اقتصاد کشور و معیشتی و نه فناورانه‌شدن آن شده است. اما امروز به نظر باید چشمان‌مان را باز و ضمن در اولویت قراردادن حفظ تمامیت ارضی به‌عنوان اصلی‌ترین کارویژه نظام حکمرانی از طریق ایجاد همبستگی ملی امکان گذار از این دشوارترین لحظات تاریخی کشورمان را فراهم آوریم.

در این مسیر لازم است با تنش‌زدایی منطقه‌ای و بین‌المللی و خاتمه درگیری‌ها، راه را برای بهره‌گیری از فرصت‌های موجود در خدمت توسعه و رفاه ایران و ایرانیان برداریم. خطری که امروز ایران را تهدید می‌کند، نه نگرانی‌های بی‌بنیادی از جنس تجزیه ایران و شورش مردم و... بلکه انفعال و سرخوردگی جامعه است و رفع این خطر و گذر سالم از وضعیت خطیر فعلی، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است و این تصمیم‌های بزرگ در سایه غلبه آزادی در گفتمان نظام حکمرانی ممکن است و ارتقای اعتماد و اطمینان و هرچه سنگین‌تر شدن سرمایه اجتماعی در این روزهای تاریخی.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۴

فرمول تبدیل انسجام امروز به سرمایه اجتماعی فردا 

سید مصطفی صابری

در ۱۲ روزی که تیغ ستم و تجاوز بر پیکر این سرزمین نشست، مردم صبور و وطن‌پرست ایران، بی‌هیچ تردیدی، با مقاومت ملی بی‌نظیرشان صفحه‌ای دیگر از کتاب عشق به میهن و همدلی را رقم زدند. رژیمی کودک‌کُش، با خیال خام تسلیم ملت، آتش جنگ را افروخت؛ اما قلب‌های ایرانی، فراتر از هر باور و مرز سیاسی، اعتقادی و قومیتی، یک‌صدا برای ایران تپید. از رزمندگان شجاع پدافند تا کادر درمان و حافظان امنیت و ... همه و همه در برابر هجوم دشمن ایستادند. اما بی‌شک چهره اول این مقاومت حماسی، مردم بودند؛ همان‌هایی که دشمن تا آخرین لحظه امید داشت به‌خاطر مشکلات اقتصادی به زانو درآیند و به خیابان بریزند، اما نفهمید قدرت ایران در همین عشق به وطن و ریشه‌های عمیقی است که در این خاک داریم. از همان ساعت های اولیه این تجاوز، وقتی تصویر معصومِ شهدا، از کودکی چندماهه تا مادران فداکار و جوانانی که بی‌شمار رؤیا در سر داشتند در پهنه این سرزمین پیچید، همگان دریافتند هدف این جنگ، چیزی جز ایران و ایرانی نیست. این انسجام عظیم ملی، در دل نام ایران معنا گرفت و دشمن سرخورده، وقتی از تحقق رؤیاهایش ناامید شد، ناگزیر ژست آتش‌بس گرفت. اما تداوم این امنیت، در گرو ترمیم کشور در ابعاد مختلف و توجه به درس‌هایی است که در دل این روزها پررنگ بود و البته تداوم این همدلی و تبدیلش به سرمایه اجتماعی ماندگاری برای ایران. درس‌ها و الزاماتی که در ادامه مرورشان می‌کنیم:  
بازطراحی ساختار امنیتی کشور
تجربه ضربات اولیه دشمن که عمدتاً با بهره‌گیری از عوامل از داخل به امنیت ملی و جان هموطنان لطمه وارد کرد؛ بار دیگر ضرورت بازطراحی ساختارهای امنیتی کشور را پررنگ ساخت. سازمان دهی مجدد نهادهای مرتبط با امنیت داخلی و افزایش آمادگی آن‌ها برای پیشگیری از تهدیدات احتمالی دشمن، اولویتی انکارناپذیر است. همچنین، سامان دهی وضعیت مهاجران و اتباع غیرقانونی و مدیریت کولبران، به‌عنوان نقاط آسیب‌پذیر امنیتی، اهمیت ویژه‌ای یافته است. هرچند طی سال‌ها رویکردمان در قبال این اقشار انسانی بوده، اما با توجه به وقایع اخیر لازم است ضمن حفظ اصول انسانی، اصلاحات جدی و دقیق‌تری در سیاست‌گذاری‌ها اعمال شود تا از تکرار اتفاقات تلخ جلوگیری شود. 
بازسازی سامانه پدافندی کشور
به‌رغم رشادت‌های حماسی سربازان وطن، متاسفانه تجربه آسیب‌ سامانه پدافندی کشورمان در برخی نقاط مثل غرب کشور، طی این حمله نظامی، ضرورت بازنگری و بازسازی زیرساخت‌های پدافندی و ارتقای ظرفیت‌های دفاع هوایی را آشکار ساخت. به‌کارگیری فناوری‌های به‌روز، همراه با توسعه سامانه‌های بومی و در صورت لزوم، واردات جنگنده‌ها و تجهیزات پیشرفته از کشورهایی مثل روسیه و چین، باید به‌عنوان راهبردی اساسی دنبال شود. این بازسازی نه‌تنها باید خلأهای شناسایی‌شده در رصد و مقابله با تهدیدات را پوشش دهد، بلکه با ایجاد توان بازدارندگی بیشتر، زمینه‌ افزایش امنیت پایدار کشور را تقویت کند. به‌طور همزمان، سرمایه‌گذاری در پژوهش و توسعه صنایع دفاعی داخلی هم باید جزو اولویت‌های سیاست‌گذاری قرار گیرد. 
توجه به نقض عهدهای  اسرائیل 
بررسی کارنامه رژیم صهیونیستی و حتی رخدادهای ساعات نخست پس از آتش‌بس نشان می‌دهد که نباید از شگردها و اقدامات غیرانسانی این رژیم غافل شد. هرچند وقوع دور جدید جنگ نظامی محتمل است، اما حتی در صورت تداوم توقف جنگ و نمایش پایبندی به آن از سوی این رژیم، باید انتظار تغییر راهبرد دشمن از اقدامات نظامی به تشدید عملیات امنیتی و اطلاعاتی را داشت؛ افزایش اقدامات خرابکارانه و ترور، یکی از سناریوهای محتمل بر اساس تجربیات پیشین است. در این شرایط، آمادگی و محافظت موثرتر از مقامات و زیرساخت‌های حساس کشور ضروری بوده و اقدامات پیشگیرانه باید در کانون توجه تصمیم‌گیران قرار گیرد.
توجه ویژه به جنگ روایت‌ها
۱۲ روز پر التهاب گذشت، روزهایی که شمشیر دشمن نه‌ فقط بر خاک، که بر زندگی و آینده فرزندان ما فرود آمد. از کودک چند ماهه و مادر باردار تا ورزشکاران نوجوان، جوانان پرامید و رؤیاپرداز، هر کدام قصه‌ای ناتمام و خنده‌هایی نیمه‌کاره به جا گذاشتند؛ نباید بگذاریم این چهره‌ها در میان اعداد سرد خبرها و آمارها، بی‌صدا و خاموش فراموش شوند. اکنون، جنگ اصلی در میدان روایت‌هاست؛ اسرائیل تلاش می‌کند واقعیت تلخ این قربانیان را در پشت ادعای عملیات علیه مراکز و اهداف نظامی پنهان کند و واقعیتی وارونه را به دنیا نشان دهد. اما ما وظیفه داریم حقیقت را فریاد بزنیم؛ باید جهان را با حقیقی‌ترین روایت‌ها، تصاویر، مستندها و حتی اشک مادران و رؤیای خاموش کودکان آشنا کنیم تا بهای این جنایت‌ها برای طراحانش در افکار عمومی جهان، هر روز بالاتر رود. از سوی دیگر،  همدلی بی‌سابقه‌ای که مردم خلق کردند، میراثی است که نباید به فراموشی سپرده شود. باید این همبستگی بزرگ را در قاب فیلم و سریال، سطر سطر رمان‌ها، نت‌های موسیقی و قصه‌های ماندگار ثبت کنیم؛ تا هم جهانیان حقیقت مقاومت این سرزمین را دریابند و هم نسل‌های آینده بدانند که چگونه از دل تلخ‌ترین شب‌ها، ایران از دل اشک‌ها و امیدها دوباره پرافتخار طلوع کرد. 
طرح‌ریزی نظام رفاهی کارآمد
بررسی تجربه بحران‌های مشابه در کشورهای مختلف جهان نشان می‌دهد که وقوع ناامنی یا تهدید، غالباً با هجوم مردم به فروشگاه‌ها، احتکار خانگی، آشفتگی بازار و گسترش بازار سیاه همراه می‌شود. با این حال، در جریان بحران اخیر، جامعه ایران جلوه‌ای متفاوت و تحسین‌برانگیز از مسئولیت‌پذیری و همدلی نشان داد؛ چرا که در بیشتر موارد نه‌تنها مردم به جای رفتارهای هیجانی و منفعت‌طلبانه، همدلانه و متین برخورد کردند، بلکه صاحبان کسب‌وکار و بازاریان هم با حفظ آرامش بازار و اجتناب از سوءاستفاده، به پایداری فضای اقتصادی کشور کمک کردند. این رفتار اجتماعی بالغ و مسئولانه، سرمایه‌ای ارزشمند برای کشور است. به همین دلیل، وظیفه حاکمیت سنگین‌تر می‌شود؛ چرا که شایسته است معیشت و رفاه این مردم صبور و همدل، به‌عنوان یک اولویت جدی در سیاست‌گذاری‌ها لحاظ   بستر حمایت‌های اجتماعی گسترده‌تر فراهم شود. طراحی یک نظام رفاهی کارآمد و انعطاف‌پذیر که بتواند در مواقع بحران هم از اقشار آسیب‌پذیر به طور جدی حمایت کند، عامل کلیدی برای حفظ و تعمیق سرمایه اجتماعی و تقویت انسجام ملی خواهد بود. 
گامی بزرگ به سوی سرمایه اجتماعی
۱۲روز مقاومت ملت ایران بار دیگر نشان داد که ریشه‌های همدلی و انسجام در بستر تاریخی و فرهنگی این سرزمین، تا چه اندازه گسترده است. در این روزها ما شاهد خلق یک تجربه ناب در زیست جمعی ایرانیان بودیم که می‌تواند به‌عنوان الگویی برای تبدیل انسجام اجتماعی به سرمایه اجتماعی، مبنای بسیاری از تحولات آینده کشور قرار گیرد. «انسجام اجتماعی» وضعیتی است که جامعه در آن سطح بالایی از همبستگی، همکاری و اعتماد میان اعضا دارد و افراد در بزنگاه‌های حساس، حول محور عنصری چون هویت ملی گرد هم می‌آیند. نمونه این انسجام را طی سال‌های اخیر در سوانح طبیعی دیدیم. در این مقاومت ۱۲ روزه اخیر، با شهادت چهره‌هایی چون پرنیا، دختر شاعری که شعرهایش جلوه امید و آینده بود، یا پارسا، جوانی ورزشکاری که آرزویش مدال‌آوری برای ایران بود، یا نوزاد دوماهه‌ای چون رایان که مظلومانه جان داد، ضرب‌آهنگ همدلی ملی قوی‌تر شد و قشرهای مختلف جامعه، حتی آنان که شاید سال‌هاست کم‌تر دیده می‌شوند با انگیزه‌های مشترک و عشق به ایران، به صف واحد دفاع از وطن پیوستند. حضور پررنگ و متنوع مردم در راهپیمایی‌های محکومیت تجاوز، با پوشش‌های مختلف، نویددهنده آن است که سرمایه اجتماعی فقط یک مفهوم انتزاعی نیست؛ بلکه واقعیتی عینی، مولد و قابل تقویت است. اما نباید تصور کنیم که این انسجام بی‌چون‌وچرا پایدار و همیشگی‌ است؛ بلکه باید آن را در مسیر تبدیل به یک سرمایه اجتماعی پایدار حرکت دهیم. منبعی که نه تنها در بحران‌ها، بلکه در آرامش و برنامه‌ریزی‌های توسعه‌ای باید روی آن حساب باز کرد. «سرمایه اجتماعی»، برخلاف انسجام اجتماعی که بیشتر محصول رویدادهای خاص یا بحران‌هاست، ظرفیتی پایدار و فرآیندی دایمی است که مشارکت مدنی، اعتماد به نهادها، پذیرش تکثر، وفاق اجتماعی و آمادگی جمعی برای حرکت به سوی خیر عمومی را ارتقا می‌دهد. برای حفظ این انسجام تا تبدیلش به یک سرمایه اجتماعی باید گام‌های مهمی برداشت. به‌طور مثال ای کاش صداوسیما در انعکاس دیدگاه‌های جریان‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و تداوم چند صدایی گام بردارد و به‌معنای واقعی رسانه‌ای ملی باشد و بماند. صداوسیمایی که مخالفان و منتقدان زیادی داشت اما به وقتش همان مخالفان برای اقدام شجاعانه سحر امامی و تقویت غرور ملی از تریبون رسمی کشورشان دفاع کردند. چنین اقدامی حتی می‌تواند مرجعیت صداوسیما را افزایش دهد و بازوهای رسانه‌ای دشمن مثل «من و تو» و «ایران اینترنشنال» را خلع سلاح کند. ای کاش در مسیر همین خلع سلاح، هم پلتفرم‌های پخش آنلاین فیلم و سریال تولیدات بهتری داشته باشند؛ هم سازمان‌هایی چون ساترا با تولیدات آن‌ها با تساهل و تسامح بیشتری مواجهه داشته باشند. از سویی آزادی یا تخفیف در مجازات منتقدانی که جرایم امنیتی و خشونت‌آمیز نداشته‌اند، اقدامی آینده‌نگرانه است: اینان نشان دادند دلسوز وطن‌اند و در روزهای خطر در کنار مردم ایستادند و در آینده هم نقش‌شان در هدایت ذهن کنجکاو نسل جوان و تمایزشان با اپوزیسیونی که از بیرون بنای تخریب دارد، اهمیت مضاعف دارد. نکته مهم دیگر، اصلاح تصمیم‌گیری‌هایی است که بی‌توجه به ضرورت ها، اولویت‌ها و مصالح ملی، باعث تشدید گسست‌ها و شکل‌گیری شکاف‌های اجتماعی می‌شود؛ در این مسیر باید از تصویب قوانینی که تجربه نشان داده هزینه‌های اجتماعی بالایی داشتند پرهیز کنیم. ما امروز به نقطه‌ای رسیده‌ایم که همدلی ملی و وحدت تجربه‌شده، ظرفیتی بی‌نظیر برای تقویت هویت ایرانی و ساخت آینده‌ای قدرتمند ایجاد کرده است؛ اما تبدیل این همدلی به سرمایه اجتماعی پایدار، نیازمند تداوم سیاست‌های مشارکتی، اعتمادسازی، بازتولید روایت‌های ملی و خلق محیطی برای تمام صداهای ایران است. این‌که دشمن تصور می‌کرد انسجام مردم ایران با موج مشکلات اقتصادی و... رو به زوال رفته، و جامعه ما آمادگی مقابله با تهدیدات را ندارد، همان گمانه اشتباهی بود که بر باد رفت. حال آنچه آینده سرزمین ما را می‌سازد، تداوم همین تجربه‌ها و نهادینه‌سازی آن‌ها در همه سطوح تصمیم‌گیری، رسانه، فرهنگ و سیاست است؛ سرمایه‌ای که متعلق به همه، از شهدایی چون پرنیا و پارسا و رایان گرفته تا تمام ایرانیانی است که با هر باور و سبک زندگی، قلب‌شان برای این خاک می‌تپد و دل‌شان برای آینده ایران می‌تپد. اکنون وقت آن است که همگی یعنی دولت، نهادها، رسانه‌ها و مردم، بر ساخت و صیانت از این سرمایه اجتماعی بکوشیم تا ایران، نه فقط در بحران، بلکه در عصر آرامش و پیشرفت هم، مثل همیشه خانه‌ای امن و سربلند برای همه فرزندانش باشد. 

مروری بر یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۴

چرا اسرائیل به اهداف خود نرسید؟
قمار خام اندیشانه

سیدامیر انتظاری‌فر

پس از ۱۲ روز از آغاز جنگ تحمیلی رژیم صهیونی علیه ایران اسلامی و توافق اولیه بر سر یک آتش‌بس، باید به این پرسش پرداخت که مسیر جنگ در این ۱۲ روز و دستاوردهای آن برای ایران، به چه صورت بوده است. برای پاسخ به این پرسش که دستاوردهای ایران در این جنگ چه بوده است، باید با پرسش از اهداف تحمیل جنگ به کشور آغاز کرد و بعد از بررسی پاسخ‌ها به این پرسش، به تناسب میان اهداف اعلامی تجاوز و میزان موفقیت رژیم رسید. مفروض این یادداشت آن است که به رغم آنکه رژیم صهیونیستی بخش زیادی از توان اطلاعاتی و نظامی خود در این جنگ را در مقابله با ایران پیش‌خور کرد، باید اذعان کرد تا به این نقطه بازندۀ بزرگ این جنگ است و در صورتی که آتش‌بس با همین آرایش میدان پایدار بماند، قمار ابلهانۀ دشمن، در نهایت به یک ضرب‌المثل از بلاهت قماربازانه بدل خواهد شد. 
جنگ با چه اهداف اعلامی‌ای آغاز شد و سرنوشت هر کدام از این اهداف چیست؟ رژیم تلاش کرد با ترکیب بُرنده‌ای از ضربه‌های اطلاعاتی و نظامی، چند هدف را به صورت موازی دنبال کند تا در نهایت به یک هدف نهایی، یعنی براندازی نظام سیاسی برسد. نخستین هدف رژیم از آغاز جنگ، به خیابان کشاندن مردم در حمایت از متجاوز بود. محاسبات ساده‌لوحانۀ رژیم بر این مبنا بود که در صورت آغاز ضربه به ایران، خیابان توسط جاسوسان اسرائیلی و منافقان تروریست تصرف خواهد شد و پروژۀ ناامن‌سازی در ۲ مسیر «جدایی‌طلبی» و «آشوب شهری» فشار جنگ را به نیت نابودی نظام سیاسی، بیش‌تر خواهد کرد. دشمن براساس محاسبات کودکانۀ خود، بدین صورت برنامه‌ریزی کرده بود که با وساطت عروسک خیمه‌شب‌بازی(ربع پهلوی) مردم در خیابان‌های تهران از نظام سیاسی عبور خواهند کرد و زمینه برای تغییر رژیم در ترکیب آشوب شهری و حملۀ خارجی محقق خواهد شد. پروژۀ اول به دلیل عدم آشنایی با روحیات ملی ایرانیان و مقاومت آشکار در برابر تجاوز خارجی، به صورت فاحشی شکست خورد. مردم ایران نه تنها در خیابان حاضر نشدند؛ بلکه حتی خود با همکاری با نیروهای امنیتی و گزارش به مقامات انتظامی، بخشی از پروژۀ اجتماعی کردن امنیت را بر عهده گرفتند. در عین حال روحیۀ ملی ایرانیان به صورت غیرقابل باوری از تجاوز خارجی به خروش آمد و مردم خواستار جنگ تمام‌عیار تا تسلیم متجاوز شدند. 
دومین هدف اعلامی رژیم، از بین بردن برنامۀ هسته‌ای ایران بود. تا لحظه نگارش این یادداشت، اسرائیل در این هدف نیز یک بازندۀ بزرگ است. 
حمله به تاسیسات سطحی نطنز و رآکتور اراک، توسط رژیم نمادی از ناتوانی برای نابودی توان هسته‌ای ایران بود. این ناتوانی به نقطه‌ای رسید که در نهایت رژیم صهیونی برای دستاوردسازی، مجبور به استمداد از آمریکا برای حمله به فردو شد. حمله به فردو، صرف‌نظر از آسیب‌های احتمالی به تاسیسات یا مجموعۀ سالن یا نفوذ موشک‌ها، در نهایت می‌تواند لقب یکی از بی‌معناترین اصابت‌ها و حملات تاریخ را به خود اختصاص دهد. حمله به فردو نه تنها کارساز نیست، بلکه عملاً موجب خواهد شد ایران به صورت کاملاً موجهی سطح همکاری خود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را کاهش و بالطبع سطح ابهام هسته‌ای کشور را افزایش دهد. رژیم صهیونی و آمریکا با هدف قرار دادن فردو، بدون از بین بردن اورانیوم یا آسیب به ذخایر هسته‌ای کشور، عملاً مجوز افزایش ابهام در برنامه هسته‌ای ایران و کاهش همکاری با آژانس را به صورت مشروع به کشور دادند. بنابراین، در سطح دوم اعلامی حملات رژیم، یعنی برنامۀ هسته‌ای ایران نیز، عملاً دستاوردی حاصل نشد. 
سومین هدف دشمن، حصول اطمینان از نابودی برنامۀ موشکی ایران بود. دشمن با نگاهی خام و محاسباتی دم‌دستی، تصور می‎‌کرد با تسلط نسبی بر آسمان نوار غربی کشور و بمباران شهرهای موشکی، می‌تواند برنامۀ موشکی ایران را نیز خنثی کند. حملات اعجاب‌انگیز روزهای گذشته و اذعان رسانه‌های غرب و رسانه‌های صهیونیستی به ناتوانی رهگیری موشک‌های ایرانی و اصابت‌های موفق و درخشان به اراضی اشغالی، نشان می‌دهد این هدف نیز عملاً یک رویای نیمه‌شب بوده است. شکست دشمن در میان محاسبات نظامی در حوزۀ موشک چنان آشکار است که دیگر چند روز است رو به جنگ روانی آورده است و تلاش دارد تسلط واهی بر آسمان ایران و نابودی لانچرهای موشکی ایران را نشانۀ دست‌یابی به هدف جا بزند؛ این در حالی است که تغییر آشکار تاکتیکی ایران در تناوب شلیک‌های کم‌حجم، عملاً به بی‌دفاع کردن آسمان دشمن انجامید. بی‌دفاع کردن آسمان رژیم موجب شد  نرخ رهگیری موشک‌های کشور نه تنها به حداقل برسد، بلکه اصابت‌های دقیق به مراکز نظامی و امنیتی رژیم نیز بیشینه شود. اصابت‌ موشک‌های کشور در ۳ روز پایانی جنگ تا نقطۀ آتش‌بس را می‌توان خاطره‌ای تاریخی و دردناک برای اسرائیلی‌ها دانست.
اصابت‌های متناوب و دردناک، چنان زندگی روزمرۀ غاصبان اراضی اشغالی را مختل کرد که از روز نهم جنگ به این سو، تقریباً به خوبی می‌شد نشانه‌های کاهش آشکار تاب‌آوری اجتماعی را در میان غاصبان دید. این اخلال در زندگی روزمره، در کنار فرسایش روانی غاصبان به دلیل صدای مکرر آژیرها در کنار درگیری روزمره بر سر پناهگاه و افزایش چشمگیر تلفات، عملاً فرآیندی از فشار به دولت دشمن را کلید زد. روند تلاش برای خروج از اراضی اشغالی و مهاجرت معکوس که از روز سوم جنگ به صورت چشمگیری آغاز شد، نشان‌دهندۀ همین منگنۀ کاهش تاب‌آوری اجتماعی برای دولت دشمن بود. بنابراین، ضلع دیگر پروژۀ اسرائیلی‌ها یعنی از بین بردن توان موشکی ایران، نه تنها موفقیت‌آمیز نبود، بلکه به صورتی آشکار توان موشکی ایران به یکی از اهرم‌های فشار به دشمن تبدیل شد.
ضلع دیگر پروژۀ خام‌اندیشانۀ اسرائیلی‌ها، از بین بردن تمام پدافند آسمان ایران و بدل کردن ایران به اتوبان چند لاین جنگنده‌ها و پرتابه‌های اسرائیلی‌ بود. به دلیل شوک روز اول و شدت فشارهای هوایی دشمن به پدافند ایران، دشمن دچار این سوءمحاسبه شد که پدافند ایران به تمامی از بین رفته است؛ در حالی که جنگ هنوز به 24 ساعت نخست نرسیده بود که پدافند هوایی کشور به صورت چشمگیری خود را بازیابی کرد و وارد مدار شد. این روند بهبود و وارد مدار شدن، چنان چشمگیر و برخلاف انتظار دشمن بود که در نهایت آمار انهدام پهپادهای متخاصم و پرتابه‌های دشمن را می‌توان گواه بر این سوءمحاسبه گرفت. 
در نهایت تمام این اضلاع قرار بود برنامۀ خام‌اندیشانۀ دشمن را به فروپاشی سیستم سیاسی جمهوری اسلامی ایران در کمتر از ۱۰ روز برساند و دشمن نیز برای این مدت درگیری خود را آماده کرده بود. فروپاشی این نقشه در نهایت دشمن را به این نقطه رساند که باید در محاسبات خود تجدید نظر کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات