عباس شمسعلی
بیش از یک هفته از جنایت رژیم جعلی صهیونیستی در حمله ناجوانمردانه به کشورمان و شهادت تعدادی از فرماندهان، دانشمندان و مردم از کودک شیرخواره تا زن و مرد و پیر و جوان میگذرد.
جنایتی که بر اساس توهم سران رژیم صهیونی و باور دروغی که سالهاست خود برای جا انداختن آن تلاش میکنند رقم خورد و آن هم دروغ شکاف بین مردم و مسئولان ارشد کشور و دست کشیدن مردم ایران از نظام و انقلاب بود.
اکنون که بیش از یک هفته از این جنایت رژیم جعلی میگذرد، حتماً این توهم از سر سران احمق آن پریده است، چرا که چیزهایی را به چشم میبینند که شاید پیش از این برایشان باور نکردنی بود.
اعلام انزجار گسترده مردم کشورمان در طیفها و گروههای مختلف و متنوع فکری و عقیدتی از حمله ناجوانمردانه صهیونیستها در کنار ابراز حمایت تمام و کمال همراه با حس غرور و افتخار آنها از پاسخ محکم و خردکننده نیروهای نظامی کشورمان در حمله بیسابقه و همهجانبه موشکی و پهپادی به سرزمینهای اشغالی یکی از اولین ضربهها و پاسخهایی بود که متجاوزان بیعقل صهیونیست دریافت کردند.
در حالی که صهیونیستها بخشی از استراتژی خود را بر به هم ریختگی اجتماعی و هرج و مرج و بروز رفتارهایی همچون هجوم مردم کشورمان به مراکز خرید و در پی آن قحطی و بیثباتی سوار کرده بودند، بیش از یک هفته است که شاهد خلق صحنهها و رفتارهایی از مردم بزرگ کشورمان هستیم که شاید در هیچ کجای جهان در شرایط جنگی نتوان مشابه آن را به راحتی پیدا کرد.
جاری بودن زندگی عادی و رفتار قاطبه مردم در خرید به اندازه مایحتاج، اسکان و پذیرایی از هموطنانی که به شهرهای دیگر رفتهاند و رعایت حال یکدیگر در این شرایط، و... تنها بخشی از رفتار متین و بزرگمنشانهای بود که البته برای ساکنان این سرزمین تازگی ندارد و ما بارها در دوران دفاع مقدس، کرونا، سیل و زلزله و... شاهد آن بودهایم.
همچنین نباید فراموش کرد گزارشهای هوشمندانه و مسئولانه مردمی که منجر به شناسایی و بازداشت تعداد زیادی از مزدوران و خائنان وابسته به دشمن شد.
حال نگاهی به سرزمینهای اشغالی بیاندازید تا فرق ملتی ریشهدار و اصیل با مردمانی غاصب و بیهویت را بهتر دریابید. آنها که قرار بود ملت ما را با چند موشک و حمله متزلزل و دچار فروپاشی کنند، خود شاهد فروپاشی مردمان غاصب ساکن سرزمینهای اشغالی هستند که شاید این حد از تزلزل و بیچارگی را به یاد نداشته باشند.
دیروز اما در کشورمان در کنار همه صحنههای غرورآفرین روزهای اخیر، حماسهای رقم خورد که بیشک برای عقل مادی و متوهم دشمن صهیونیستی و حامیان پستتر از خودش قابل هضم و درک نیست.
مصلیهای نماز جمعه در سراسر کشورمان دیروز و پس از یک هفته تلاش دشمن برای به زانو درآوردن مردم و به تسلیم وادار کردن اراده آنها شاهد آنچنان حضور و حمایت و حماسهای بود که میتوان آن را در زمره یوماللههای کم نظیر تاریخ انقلاب اسلامی ارزیابی کرد.
مگر غیر از این است که در شرایط جنگی و با وجود تهدیدات و جنایتهای رژیم پلیدی همچون رژیم صهیونیستی، دشمن و بسیاری از ناظران بیرونی انتظار خالی کردن صحنه و کمرنگ شدن تجمعاتی همچون نماز جمعه و بیرمق برگزار شدن راهپیماییهای حمایتی از نظام را داشته باشند؟ پس چه چیزی این مردم فهیم را با این روحیه و وقت شناسی به میدان میآورد؟ این ایمان به خدا و باور به حقانیت مسیر نورانی انقلاب و نظام اسلامی، عشق به ولایت و رهبری حکیمانه سکاندار انقلاب، عشق به میهن و خاک مقدس ایران و باور به ایستادگی منجر به پیروزی در برابر ظلم و جبهه باطل است که در شرایط سخت، بیشترین جمعیت را این چنین خار چشم دشمن میکند.
دشمن صهیونیستی به واقع دچار یک اشتباه محاسباتی بزرگ شد و شاید فکر این چنین حماسه آفرینیها و ایستادگی مردم پای نظام و کشور را نمیکرد. این در حالی است که پیش از این هم تنها یک نمونه از ایستادگی مردم در برابر رژیم جنایتکار صهیونی یعنی حماسه آفرینی مجری شیرزن شبکه خبر زیر حمله موشکی به ساختمان پخش صداوسیما به دنیا نشان داده بود که جنس و شجاعت و ایستادگی این مردم چیز دیگری است.
تقدیر رهبر معظم انقلاب از این رفتارهای کم نظیر مردم در برابر حمله رژیم صهیونیستی گویای اهمیت و ارزش این گوهر ارزشمند اجتماعی است. ایشان در دومین گفتوگوی تلویزیونی خود با مردم فرمودند: «مطلب اوّلی که مایلم عرض بکنم، تمجید از رفتار ملّت عزیزمان در این قضیّهای است که اخیراً دشمنان برای کشور پیش آوردهاند.
ملّت ایران نشان داد که هم متین است، هم شجاع است، هم وقتشناس است. این حرکت عظیمی که مردم در روز جشن غدیر به دنیا نشان دادند، حرکت عظیمی بود؛ اجتماعات مردم، راهپیماییهای مردم در همین چند روز، حضورشان در نمازجمعهها و راهپیماییشان بعد از نماز، همه اینها نشاندهنده رشد ملّت ایران و قوام عقلانیّت و معنویّت، همراه با شجاعت و وقتشناسی در ملّت عزیزمان است. خدا را شکر میکنم که بحمدالله این ملّت مؤمن را در این حد از تواناییها و امکانات معنوی و مادّی قرار داده. من لازم میدانم همین جا اشاره کنم به حرکت زیبا و پُرمعنایی که آن بانوی مجری تلویزیون در مقابل حمله دشمن انجام داد: تکبیر گفتن و در واقع، نشانه قدرت ملّت را به همه دنیا ارائه کردن؛ این حادثه تاریخیای بود، حادثه بسیار باارزشی است.»
آری؛ ملت ایران در روزهای اخیر نشان دادند تا چه حد به رشد و قوام ملی و اجتماعی رسیدهاند که میتوانند سختترین تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند.
برای آنها که دنبال نتیجه و ارزیابی از سرنوشت این جنگ هستند باید گفت؛ بیشک با نصرت وعده داده شده الهی در یاری حق و وجود رهبری حکیم که به فضل خدا همچون کوه و با درایت فقدان یکباره چند تن از بهترین فرماندهان نظامی کشور (که در هر کجای دیگر دنیا میتوانست فلجکننده باشد) را با جایگزینی هوشمندانه فرزندان قهرمانی دیگر از این آب و خاک مدیریت کردند و به بهترین شکل فرماندهی کل قوا در پاسخ سخت به دشمن متجاوز را به پیش بردند، همچنین حضور در صحنه و دشمن کورکن مردم در حمایت از نظام و کشور و صلابت بینظیر نیروهای نظامی به برکت خون و مجاهدتهای شهیدان عزیزمان و پشتوانه مردمی در پاسخ سخت و تنبیه دردناک دشمن متجاوز، پیروزی نهائی با این کشور و مردم است.
مردم ایران صحنه را ترک نمیکنند چون یقین و اطمینان به پیروزی و تحقق وعده نصرت الهی دارند.
این موضوع را میتوان در بخش پایانی گفتوگوی اخیر رهبر انقلاب با مردم به گوش جان شنید؛ آنجا که فرمودند:« من به ملّت عزیزمان عرض میکنم... زندگی بحمدالله به طور عادّی در جریان است. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید و احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهدهشان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهدهشان است، کار خودشان را باقوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛و خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد، انشاءالله.»
عباس حاجینجاری
تجلی وحدت و انسجام ملی مردم ایران در روزهای اخیر در حمایت و پشتیبانی از رزمندگان اسلام در مقابله با تجاوز رژیم صهیونی و حضور میلیونی و پرشکوه آنها در راهپیمایی همدلی و ایستادگی در جمعه «خشم ونصر»، در کنار تحولات میدانی صحنه نبرد و عبور قدرتمندانه موشکهای ایرانی از پدافند چند لایه رژیم و وارد آوردن ضربات اساسی به تأسیسات و مجموعههای راهبردی در سرزمینهای اشغالی، رژیم صهیونی و حامیانش را در این نبرد تحمیلی ددمنشانه علیه مردم ایران با شکستی زودهنگام مواجه ساخته و سبب شده است تا امریکا و رژیم با توسل به دیگر کشورها تلاش کنند پس از ناتوانی در پیشبرد جنگ تحمیلی، به زعم خود صلحی را بر مردم ایران تحمیل کرده و در بستر آن به اهداف ناکام مانده در جنگ دست یابند.
با گذشت یک هفته از تجاوز رژیم صهیونی به ایران در اوج مذاکرات هستهای که در عملیاتی غافلگیرانه، با شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هستهای و شهادت تعداد زیادی از زنان و کودکان ایرانی همراه شد، بازسازی سریع شبکه فرماندهی نیروهای مسلح و کسب ابتکار عمل و اقدام قاطع و به موقع مدافعان ایران اسلامی با موشک باران دقیق مراکز نظامی و امنیتی رژیم صهیونی، توهم دشمن درتحمیل شرایط به ایران پس از زدن ضربه اولیه را شکست، و با استمرار عملیات و زدن ضربات کاریتر به رژیم با بهرهگیری از موشکهای پیشرفته تر، نگرانی امریکاییها به عنوان حامی اصلی این رژیم را برانگیخت به گونهای که ترامپ با ترک نشست اجلاس گروه هفت در کانادا وتهدید مردم تهران به تخلیه شهر، به امریکا بازگشت و نشست شورای امنیت این کشور را برگزار تا در مورد نحوه دخالت امریکا در این جنگ تصمیمگیری کند که البته این نشست به دلیل نگرانی از تبعات ورود مستقیم امریکا به جنگ در حمایت از رژیم صهیونی، آوردهای برای ترامپ و نتانیاهو نداشت. به همین دلیل رئیسجمهور یاوه گو واحمق امریکا که در شکست روحیه ومقاومت مردم ایران با صدور دستور تخلیه تهران، ناکام مانده بود، اکنون در پی گرفتن فرصت دوهفتهای است تا به زعم خود بتواند با بازسازی روحیه رژیم وتأمین تجهیزات مورد نیاز از شکست میدانی رژیم که در واقع شکست خود امریکاست، جلوگیری کند
امریکا و رژیم صهیونی در آغاز این تجاوز ددمنشانه چند هدف را دنبال میکردند:
۱- تحت الشعاع قرار دادن بحران درون ساختاری رژیم به گونهای که بر اساس برآورد و کارشناسان دولت مجعول صهیونیستی به دلیل اختلافات داخلی در آستانه فروپاشی و سقوط قرار گرفته بود، اما با این عملیات تلاش کرد که اختلافات داخلی را تحت الشعاع قرار دهد.
۲- سرپوش گذاشتن بر ناکامیها و شکست در بحران غزه با گشودن جبهه جدید.
۳- جلب حمایت مجدد کشورهای اروپایی و طیفهای داخلی جامعه امریکا که به دلیل جنایات رژیم علیه مردم غزه، به دلیل ناتوانی در مواجهه با افکار عمومی داخلی سخن از تحریم و قطع روابط با رژیم را به میان آورده بودند. ۴- ضربه به شبکه فرماندهی نیروهای مسلح ایران و اختلال در روند مقابله نیروهای مسلح ما با تجاوزات رژیم.
۵- ضربه به مراکز هستهای ایران.
۶- زمین گیر کردن قدرت و توان موشکی ایران با توجه به حملات پیشگیرانه اولیه علیه سیستمهای راداری و پایگاههای موشکی.
۷- تحریک گسلهای قومی و زمینهسازی برای به میان آوردن گروهکهای قومی وتجزیه طلب برای نا امنسازی استانهای مرزی.
۸- ایجاد بحران و شورش داخلی و دامن زدن به نارضایتی اعتراضات اجتماعی با توجه به مشکلات بدیهی ناشی از کمبودها در شرایط جنگی.
۹- وارد کردن مستقیم امریکا به جنگ علیه ایران برای جبران ضعفها و کاستیهای رژیم عرصه نظامی.
اما به رغم برنامهریزی دشمن، جنگی که رژیم صهیونیستی با ترور فرماندهان ایرانی و حمله غافلگیرانه آغاز کرد، اکنون به مرحلهای رسیده که ایران با عملیاتهای حساب شده، ابتکار عمل را به دست گرفته و امریکا و رژیم را در رسیدن به اهدافشان به دلیل تشدید بحران داخلی رژیم ناشی از ضربات مؤثر موشکی ایران، ناتوانی گنبد آهنین در مقابله با حملات موشکی ایران، تقویت وحدت ملی وانسجام داخلی در ایران، ناکامی در ایجاد گسل داخلی وفعالسازی گروهکهای تروریستی وبحرانهای داخلی و وحشت امریکاییها از ورود مستقیم به جنگ به دلیل نگرانی از ضربات متقابل ایران و جبهه مقاومت ناکام ماندهاند.
استمرار جنگ اگرچه الزاماتی نظیر هوشیاری و اهتمام بیشتر نیروهای نظامی وامنیتی، ضرورت افزایش تاب آوریهای اجتماعی، فعالتر شدن دستگاههای دولتی برای خدمت رسانی به مردم و تشدید تلاشها برای جهاد تبیین و مقابله با شایعات و پاسخگویی سریع به شبهات و... را دارد، اما مهمترین اصل حفظ وتقویت روحیات مردمی است. رهبر معظم انقلاب در دومین پیامشان خطاب به مردم ایران با توصیه به اینکه مردم ایران آیه شریفه «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کنتُم مُؤمِنین» را همیشه در نظر داشته باشند، خاطر نشان کردند که: نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را باقوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهدهشان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهدهشان است، کار خودشان را باقوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ و خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد انشاءالله.
اقتصاد دفاعی یک مفهوم عام است؛ حتی میتواند در حوزه اقتصاد رقابتی، شامل تعرفهگذاری بر کالاهای وارداتی از سوی دولتها تا تقویت بنیه تولید و ارتقای کیفیت محصولات همراه با کاهش هزینه در راستای تصرف بازارهای خارجی محسوب شود و لزوما مربوط به اقتصاد جنگ گرم یا سرد نمیشود. اقتصاد دفاعی همچنین میتواند شامل اقتصاد مقاومتی شود.
به فرض، در صورت کمبود پول خارجی و با واردات کالاهای مشابه خارجی، تولیدکننده داخلی بتواند روی پای خود بایستد و به فعالیت تولیدی ادامه دهد و پایداری خود را حفظ کند. اما اقتصاد جنگ، دو شاخه مهم دارد؛ یکی سازوکار خاصی که در جنگ سرد اتخاذ میکند و بدیهی است که غیر از موضوع اقتصاد رقابتی است و شامل فعالیتهایی است که تحت شرایط تحریم انجام میشود. توجه آن معطوف به تأمین زنجیره تولید در داخل، یافتن روزنههایی برای فعالیت با بیرون از مرزها و با کشورهای دوست است و آنچه اصطلاحا دورزدن تحریم در تأمین مالی، همچنین شامل نقل و انتقال پول یا انجام صادرات و واردات مورد نیاز و مانند اینها میشود.
رویکرد دیگری نیز وجود دارد که سازوکار اقتصادی در شرایط جنگ گرم است. مانند اقتصاد دوره هشتساله دفاع مقدس یا آنچه در حوزه اقتصاد به دنبال دفاع مقدسی که در برابر عملیات نظامی صهیونی تجربه کردهایم. در این چارچوب فکری، محورهایی خاص در حوزه تولید، مصرف و تجارت از طریق اقتصاد بخش خصوصی و غیرخصوصی از یک سو و سیاستگذاری دولتی از سوی دیگر قابل تبیین است. معمولا اذهان مردم بیشتر متوجه حوزه مصرف میشود و سراغ صرفهجویی و عدم تهاجم به فروشگاهها برای ذخیرهسازی مایحتاج ضروری از خوراکی تا موادی مثل بنزین میرود. اما آنچه باید کانون توجه باشد، علاوه بر این مورد و حتی مواردی مانند امکان چرخش پول و عدم بنبست مبادلات و معاملات داخلی در نظام بانکی و فعالیت دیگر مؤسسات پشتیبان در سطح ضروری، به منظور جلوگیری از بیکاری و بحران مالی؛ استفاده از فرصتهایی است که اقتصاد جنگ گرم میتواند به همراه بیاورد.
میدانیم که در اقتصاد جنگ، باید در فکر تأمین مالی نیازهای جنگافزاری از یک سو و نوسازی و بهروزرسانی و خلاقیت در جنگافزارها از سوی دیگر بود، بدون تقلیل و آسیب به مصارف ضروری و اقتصاد عمرانی و تولیدی کشور؛ یعنی یک تابع تولید جنگافزاری را باید به بهترین روش بهینه کرد، با قید عدم بحران و حفظ رشد نسبی در اقتصاد کشور. درواقع مسئله این است که چگونه تابع تولید ملی با قید گفتهشده حلشدنی است؟ پاسخ به این سؤال، محل بحث این یادداشت است و دیگر کارشناسان را دعوت به اندیشهورزی در این حوزه میکند. یکی از پیشنهادهای این یادداشت این است که قطعات و لوازم جنگافزارهای مربوط به یک دهه قبل و پیشتر که در برابر شرایط فعلی امروز ضعیف محسوب میشوند و کارایی کمتری دارند، در صورت امکان در ساخت جنگافزار بهروزشده به کار گرفته شوند. تمهیدی که اقتصاد جنگ برای اقتصاد ایران به همراه آورده است، این است که بعد از جنگ، جنگافزارهای ساخت داخل که جنبه محرمانگی ندارند، ضرورت ندارد که به طور خاص فقط در اختیار ما باشد. آنها را میتوانیم وارد تجارت کنیم. میتوانیم به کشورهای متقاضی و دوست به فروش برسانیم و تأمین مالی برای حوزههای جدید و خلاق ایجاد کنیم.
اشارهای به رویکرد اقتصاد جنگ در آمریکا داشته باشیم و بعد بازگردیم به ادامه بحث. از آنجا که اقتصاد آمریکا بازاری اشباعشده دارد؛ نه صادرات محصولات نهایی و نه واسطهای و سرمایهای، در اقتصاد جهانی که پر از رقابت است، در سطح مکفی نمیتواند معضل و نیاز طرف عرضه را از منظر تأمین تقاضا، برآورده کند؛ بههمیندلیل بخشی از اقتصاددانان که عمدتا وابستگی به حزب جمهوریخواه دارند، طرفدار جنگافروزی در جهان و فروش تسلیحات و حتی مصرف تجهیزات نظامی از طرف ارتش آمریکا هستند تا این راهبرد کمک کند چرخ اقتصاد کشورشان بیشتر بچرخد و در رونق باشند.
آنها از دیدگاه کینزینها بهره میبردند که فرض میکند اقتصادشان از طرف عرضه معضل ندارد و معضل در طرف تقاضاست؛ آنها برای تقویت طرف تقاضا، سراغ جنگسازی و فروش تسلیحات جنگی میروند. حتی خود را نیز درگیر جنگ میکنند. چرا؟ چون کینز میگوید: برای تقویت طرف تقاضای اقتصاد، دولت میتواند پول دهد تا کارگران چاه بکنند و بعد پول دهد تا همان چاهها را آنها پر کنند، ولی این کار را انجام دهد تا پول در سمت تقاضا تزریق شود. در نتیجه، اگرچه جنگ پدیده خوبی نیست، اما میتواند طرف تقاضا را برای تقویت عرضه، تقویت کند. متأسفانه اگر برای عبور از رکود لازم باشد، نظام سرمایهداری جنگافروزی را جایز میداند.
تهاجم به افغانستان، عراق و بعضی جنگهای پیشین، که هریک به بهانهای انجام شدهاند، در دوره حاکمیت جمهوریخواهها بودهاند و به منظور تقویت طرف تقاضا انجام شدهاند. البته اتصال بازار خاورمیانه به بازار خود در برابر احتمال تصرف این بازار از طرف چین و هند نیز یکی دیگر از انگیزههای ورود به عراق و افغانستان بود. در اینجا قصد نقد و بررسی در شکست و موفقیت ایده آنها را نداریم. اما اقتصاد ایران، بیش از آنچه در طرف تقاضا معضل داشته باشد، در طرف عرضه دارد. حدود نیمی از جمعیت علاقهمند به اشتغال، بیکار هستند. تقریبا حدود 23 میلیون نفر شاغل و همین مقدار بیکار داریم. ممکن است جمعیت درخورتوجهی ظاهرا شاغل باشند، اما یا کاذب است یا پنهان، یا اشتغال آنها ناقص است. اقتصاد ایران صرفنظر از اینکه از سمت تقاضا ضعیف است و فقر در آن بیداد میکند، از سمت عرضه، معضل دارد و توان تولید بالقوه، به مراتب بیشتر از بالفعل است. تقریبا معادل همان جمعیتی که شاغل هستند، یعنی حدود 23 میلیون نفر، به همان اندازه بیکار داریم که در تولید هیچ نقش مفیدی ایفا نمیکنند. یا کاملا بیکار یا دچار بیکاری پنهان هستند، یا شغل کاذب دارند.
یکی از توجهات مهم در اقتصاد نظامیگری، توجه به کاربرد صحیح منابع انسانی است. سربازها باید تفکیک و تخصیص تخصصی یابند و هرز نروند. متخصصان مکانیک، برق و... هریک در جای خود به کار گرفته شوند. دراینمیان ظرفیت فنی-مهندسی نیروهای نظامی، ظرفیت مالی و صنعتی نیروهای مسلح، اعم از ارتش و سپاه، میتوانند دومنظوره عمل کنند. ضمن آنکه در ساخت بزرگراهها، راهآهن و... با ایفای نقش در فعالیت عمرانی، اشتغال مفید ایجاد کنند و صندوق مالی نیروهای مسلح را نیز تقویت کنند.
علاوهبرآن، صنایع نظامی که به ساخت هواپیمای جنگی، شکاری چابک و پرسرعت و با سوخت درخورتوجه، موشکاندازهای تهاجمی و دفاعی خاص و ساخت رادارهای قوی و... میپردازند، میتوانند در ساخت قطعات و لوازم محصولات صنعتی مشترک و حتی در تولید محصولات مصرفی پادگانهای خود، مانند تأمین گوشت و برنج اقدام کنند. مفاد یادشده اغلب از پیش از انقلاب اسلامی مورد توجه بوده است. بانک سپه، فروشگاههای اتکا و صنایع وابسته از سالهای دور وجود داشته است. از این طریق امکانات تولید بالقوه کشور به بالفعل نزدیک میشود و بیکاری منابع تولید به حداقل ممکن میرسد.
بعد از انقلاب، قرارگاه خاتمالانبیا و موارد دیگر نیز به حوزه فعالیت اقتصادی پیوستهاند. آنچه بیشتر کانون توجه این یادداشت است، چیز دیگری است و آن، ورود صنایع نظامی ما به بازار جهانی است. دفاع قوی و برتر کشور در جنگ اخیر با رژیم صهیونی غاصب و جنایتکار، بهترین بازاریابی برای نشاندادن توان دفاعی و کارآمدی جنگافزارهای ایرانی به جهان بود. نهتنها پهپادهای ساده ایرانی در کشاورزی کاربرد دارند، محصولات هستهای صلحآمیز که در صنایع کشاورزی و پزشکی نیز کاربرد دارند، بازار خوبی در سطح بینالمللی دارند و در کنار این محصولات، جنگافزارهای ساخت ایران سهم خوبی میتواند در بازار جهانی کسب کند. بسیاری از قطعات با برونسپاری به بخش خصوصی قابل تولید هستند. بدیهی است که تحت مشخصات و کیفیت تعریفشده به صورت رقابتی تولید خواهند شد. چهبسا 90 درصد حجم تولیدات شامل این بخش شود و طرف عرضه اقتصاد کشور را به حرکت درآورد، چون مصرف چندمنظوره دارند. با این برونسپاری، کارآمدی و چابکی نیز مورد ملاحظه قرار گرفته است و دستگاهی که کارفرماست، تنها نقش فکری و مدیریتی راهبردی را بازی خواهد کرد. قطعا در این فرایند، مفاد محرمانه و کلیدی، همواره در داخل تشکیلات خاص نیروهای مسلح انجام و فقط در اختیار آنها باقی خواهد ماند.
از این مزیت در اقتصاد جنگ میتوان بهعنوان یک راهبرد صنعتی در کنار دیگر راهبردها استفاده کرد. صنایع پتروشیمی و پاییندستی آن، بخش مسکن ازجمله راهبردهایی هستند که میتوانند بر مبنای شرایط اقتصاد ایران موجب تحریک طرف عرضه شوند و زنجیرهای از فعالیتها را به حرکت درآورند و در سیاستگذاری مورد ترغیب دستگاههای دولتی مرتبط قرار گیرند.
صنایع نظامی نیز از همین خصوصیت برخوردارند، بنابراین به طور خاص پیشنهاد میشود از فرصت و تمهیدی که جنگ پیروزمندانه برای اقتصاد ایران پدید آورده است، استفاده کرد و صنایع الکترونیک، متالوژی و دیگر موارد را با ادبیات اقتصاد کارآمد به کار گرفت، وارد اقتصاد جهانی شد و به ارزآوری و طرف عرضه اقتصاد کمک کرد. نفت و گاز مزیتی نیست که همیشه در اختیار ما باشد، آنها منابع غیرقابل احیا هستند و درآمد حاصل از فروش ثروت و دارایی هستند. اما تقویت این نوع راهبردهای تولیدی، نهتنها تمامشدنی نیست، بلکه پیوسته زایش و پیشرفت دارد؛ اشتغال ایجاد میکند و طرف تقاضا را نیز از فقر نجات میدهد. بنیه اقتصاد کشور را ریشهای مستحکم میکند. قطعا ارتش مستحکم، اقتصاد مستحکم لازم دارد.
مهدی قاضی
امیرعباس نوری
غروب چهارشنبه گذشته، ایران یک موشک عجیب را شلیک کرد. نور عجیب این موشک به گونهای بود که مردم کشورهای همسایه، حتی در روسیه آن را مشاهده کردند. دقایقی بعد اعلام شد این موشک، از خانواده سجیل بوده است. با این حال اما نور عجیب این موشک نشان داد با سایر موشکهای پیشرفته ایرانی تفاوت مشهودی دارد. بر اساس گزارشهای منابع و پرتالهای تخصصی حوزه نظامی، این موشک ایرانی یک موشک فراصوت و برد آن بین ۴ تا ۶ هزار کیلومتر است. اما هدف ایران از شلیک این موشک چه بود؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید موقعیت زمانی این شلیک را مورد توجه قرار داد. به اعتقاد کارشناسان، رونمایی ایران از یک موشک فراصوت با برد ۴ تا ۶ هزار کیلومتر در این مقطع زمانی، ارسال یک پیام مهم به آمریکا بود. دولت ترامپ آماده اعلام حضور مستقیم در جنگ و بمباران تاسیسات هستهای ایران است. ترامپ شامگاه سهشنبه جلسهای با برخی مشاوران و اعضای اصلی کابینهاش برگزار کرد. جلسهای که گفته میشد خروجی آن، اعلام مشارکت مستقیم آمریکا در جنگ خواهد بود. اگرچه در نهایت آن جلسه منتج به اعلام این موضوع نشد؛ اما کاملا پیداست ترامپ تصمیم خود را برای حضور در جنگ گرفته است. همزمان با تحرکات کاخ سفید، سنتکام دستور تخلیه تدریجی نیروهای آمریکایی از منطقه غرب آسیا را صادر کرد. عکسهای ماهوارهای از پایگاه نظامی آمریکا در قطر نشان میدهد کلیه جنگندهها و هواپیماهای این پایگاه را تخلیه کردهاند. دلیل تخلیه این پایگاه و خروج تدریجی نظامیان آمریکایی از منطقه نیز مشخص است. ترامپ میخواهد حضور نظامی مستقیم آمریکا در جنگ، بدون هزینه انجام شود. ایران بارها اعلام کرده در صورت حمله نظامی آمریکا، پایگاههای نظامی و همینطور شناورها و کلیه منافع این کشور در منطقه را مورد هدف قرار میدهد. بنابراین رئیسجمهور آمریکا میخواهد ابتدا نظامیان خود را از منطقه تخلیه کند تا مشارکت او در جنگ علیه ایران، برای آمریکا بدون هزینه باشد. بر اساس نظرسنجیها، اکثر آمریکاییها مخالف مشارکت کشورشان در جنگ علیه ایران هستند. از سوی دیگر تعداد قابل توجهی از مشاوران، اعضای اصلی کابینه و همینطور دوستان و همحزبیهای ترامپ با این موضوع مخالفند. بر همین اساس ترامپ تلاش میکند مشارکت در جنگ بدون هزینه باشد؛ چراکه تحمیل هزینه به آمریکا، میتواند موقعیت ترامپ در آن کشور را متزلزل کند؛ کما اینکه برخی رسانههای آمریکایی به او هشدار دادهاند کشاندن پای آمریکا در این جنگ میتواند به معنای پایان عمر سیاسی او باشد. بنابراین ترامپ در حال برنامهریزی است تا جای ممکن هزینه این جنگ را برای آمریکا کاهش دهد. در چنین شرایطی، رونمایی ایران از موشک قارهپیمای خود حاوی یک پیام مهم برای ترامپ است. ایران با این اقدام قابلیت و توانایی خود برای آسیب زدن به پایگاهها، ناوها و کشتیهای جنگی آمریکا، حتی در فاصله چند هزار کیلومتری را نشان داد. ایران با این موشک میتواند همه مراکز و پایگاههای آمریکا تا شعاع حداقل ۴ هزار کیلومتری را مورد هدف قرار دهد. «دیهگو گارسیا» کاملا در دسترس یکی از مهمترین اهداف آمریکا برای مشارکت مستقیم در جنگ تحمیلی علیه ایران، بمباران تاسیسات هستهای فردو از طریق بمبهای سنگرشکن است. رژیم صهیونیستی از بیم هدف قرار گرفتن بمبافکنهای خود توسط پدافند ایران، نتوانسته است این اقدام را انجام دهد. از این رو تنها سناریوی باقیمانده، استفاده از بمبافکن های رادارگریز آمریکایی برای انجام این عملیات است. البته فردو، تنها هدف آمریکا از مشارکت در جنگ نیست. تاسیسات زیرزمینی نطنز، پایگاههای موشکی زیرزمینی ایران و همچنین ترور، از دیگر اهداف آمریکا برای مشارکت در جنگ است. اما بمبافکنهای آمریکایی قرار است از کجا بلند شده و به سمت آسمان ایران بیایند؟ نزدیکترین و محتملترین گزینه، پایگاه هوایی آمریکا در جزیره «دیگو گارسیا» است. جزیره دیگو گارسیا در اقیانوس هند در فاصله ۳۸۰۰ کیلومتری مرز ایران قرار دارد. فروردین امسال جمعا ۱۰ فروند بمبافکن آمریکایی از نوع B2 و B52 در این جزیره مستقر شده بودند. اما کدام تسلیحات ایرانی میتواند اهداف مورد نظر در جزیره دیگو گارسیا را مورد هدف قرار دهد؟ موشک ارتقایافته خرمشهر ۴، با کاربرد اعلامی ۲ هزار کیلومتر، یکی از موشکهای ایران است که در صورت برخی تغییرات و سبکتر شدن سر جنگی، قابلیت هدف قرار دادن اهداف در دیگو گارسیا را دارد. پهپادهای آرش و کرار نیز این قابلیت را دارا هستند که از روی شناورهای ایرانی مستقر در دریای عمان و اقیانوس هند، بمبافکن های آمریکایی را در دیگو گارسیا هدف قرار دهند.
با این حال اما رونمایی ایران از موشک قارهپیمای جدید خود با برد حداقل ۴ هزار کیلومتر، نشان میدهد دست ایران برای هدف قرار دادن اهداف دوردست، پر است. بر همین اساس مهمترین پیام موشک بُردبلند ایران برای آمریکاییها، افزایش احتمال وارد کردن خسارت به پایگاهها و تجهیزات جنگی این کشور تا شعاع ۴ تا ۶ هزار کیلومتری است. این پیام قطعا برای ترامپ که دنبال مشارکت بدون هزینه در جنگ علیه ایران است، خوشایند نیست و میتواند ملاحظات و هراسهای او برای مشارکت در جنگ را افزایش دهد.
برخی کارشناسان معتقدند دلیل اینکه ترامپ مشارکت در جنگ را به هفته آینده موکول کرده است - البته به شرط اینکه ادعای او یک نقشه برای غافلگیری ایران نباشد - بررسی مجدد واکنش ایران و قابلیتهای جمهوری اسلامی در دسترسی به پایگاههای آمریکا در دوردست؛ بخصوص جزیره دیگو گارسیاست. هشدار به اروپا یکی دیگر از پیامهای رونمایی از موشک قارهپیمای ایران، هشدار به کشورهای اروپایی برای عدم پیوستن به این جنگ است. اگرچه اروپاییها تاکنون از مشارکت مستقیم در جنگ صحبت نکردهاند؛ اما آنها از ابتدای جنگ در حال همکاری با رژیم صهیونیستی هستند. نیروی هوایی انگلیس هم در قالب هواپیماهای سوخترسان و هم در مقابله با موشکها و پهپادهای ایرانی شلیکشده به سمت سرزمینهای اشغالی، مشارکت فعال داشته است.
بر اساس برخی گزارشها، آلمان و فرانسه نیز، هم در حوزه تامین برخی تسلیحات و هم در قالب همکاریهای اطلاعاتی، در حال سرویسدهی به ارتش تروریست و متجاوز صهیونیستی هستند. بر همین اساس، ایران با رونمایی از موشک بردبلند خود، به این کشورها نسبت به ادامه همکاری با رژیم صهیونیستی و یا احیانا مشارکت مستقیم در جنگ هشدار داده است. البته ایران پیشتر اعلام کرده بود به خاطر نشان دادن حسننیت خود به اروپاییها، از تست و آزمایش موشکهای قارهپیما خودداری کرده است. اکنون اما ملاحظات کنار گذاشته شده. به هر حال، رونمایی از موشک بردبلند جدید ایران، یکی از سورپرایزهای موشکی ایران در خلال جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی بوده است؛ سورپرایزهایی که به نظر میرسد ادامه نیز خواهد داشت. با توجه به اظهارنظرهای برخی مقامات ارشد نظامی مانند سردار شهید سرلشکر «امیرعلی حاجیزاده» در سالها و ماههای اخیر، ایران دستاوردهای اعلامنشدهای هم در حوزه موشکی و هم در حوزههای غیرموشکی دارد که تاکنون اعلام نکرده است. شلیک موشک قارهپیما در غروب چهارشنبه، وجود این سورپرایزها را تقویت کرده است.