تجربه جنگ دوازده روزه به نوعی بر همه ثابت کرد دشمنان ما امروز، نه فقط با اسلحه، بلکه با تیتر، تصویر، دروغپردازی و روایت میجنگند و دریافتهاند که برای رسیدن به اهداف خود باید ابتدا ذهنها را اشغال کنند.
البته رهبر معظم انقلاب، طی سالهای گذشته همواره با نگاهی هوشمندانه، نسبت به اهمیت موضوع روایت و روایتگری برای بیان حقیقت و جلوگیری از تحریف واقعیت هشدار داده بودند، اما متاسفانه برخی جریانات از جمله جریانات رسانهای آنگونه که باید این موضوع را جدی نگرفتند. در یکی از این موارد حضرت آیتالله خامنهای در تقریظ خود بر کتاب ایستگاه خیابان روزولت تصریح میکنند که «ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکردهایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان دادهاند.»
هشدار رهبر معظم انقلاب درباره جنگ روایتها و تحریف واقعیت صرفاً یک دغدغه فرهنگی نیست؛ بلکه نشانهای است از درکی عمیق نسبت به ماهیت نبردهای نوین. مقام معظم رهبری در دیدار آذرماه ۱۴۰۰ با پرستاران و خانوادههای شهدای مدافع سلامت نیز فرمودند: «شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند... هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید، آن هم ۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند.»
تحلیلگران بسیاری معتقدند که این روزها از آن ایامی است که موضوع روایت و روایتگری اهمیت ویژهتری دارد؛ چرا که ما از یک جنگ سخت و پیچیده با پیروزی عبور کردهایم و قطعاً اگر در روایت آن تعلل کنیم، روایت تحریفشده و مغرضانه دشمن بر افکار عمومی غلبه خواهد یافت. قطعا اگر در این مسیر کوتاهی کنیم، آنکس که روایت را میسازد، و دروغ را به جای حقیقت قالب میکند، دشمن است، اگر ما روایت صحیح، شجاعانه و مستند خود را ارائه نکنیم، دشمن با دروغ، تحریف و احساساتسازی، قضاوت تاریخ و افکار عمومی را بهنفع خود مصادره خواهد کرد.
جنگ روایتها چیست؟
در دنیای امروز که رسانهها بهسرعتِ نور اخبار و تصاویر را مخابره میکنند، آنچه بیش از گلولهها و موشکها در سرنوشت جنگها تعیینکننده است، روایتهایی است که در ذهن مخاطبان نقش میبندد. به همین دلیل، مفهوم «جنگ روایتها» یا نبرد بر سر تفسیر واقعیت، به یکی از مؤلفههای اصلی در نبردهای نظامی، سیاسی، و حتی اقتصادی تبدیل شده است.
جنگ روایتها بهمعنای تلاش سازمانیافته برای شکل دادن به ذهنیت عمومی درباره یک رخداد، بازیگر یا سیاست خاص است؛ فرایندی که در آن، حقیقت میتواند قربانی شود، اگر روایتها بهدرستی مهندسی و بازتولید شوند. در این جنگ، آنچه اهمیت دارد نه «آنچه واقعاً رخ داده»، بلکه «آنگونه که رخداد تفسیر و بازنمایی میشود» است.
بهعنوان مثال، در بسیاری از مواقع دیدهایم که رسانههای غربی، با برجستهسازی گزینشی بخشی از واقعیت، و حذف یا تحریف بخشهای دیگر، تصویری مغشوش، مغرضانه و هدفمند از بازیگران مختلف ارائه میدهند. در همین چارچوب، جمهوری اسلامی ایران بارها هدف پروژههای رسانهای قرار گرفته که در آن، با روایتسازیهایی حسابشده، تلاش شده است چهرهای خشن، توسعهطلب، و تهدیدآمیز از ایران به افکار عمومی جهانی القا شود.
تاکتیک دشمن در جنگ روایتها
بدون شک اهمیت روایتگری در شرایط امروز مشخص شده، بر همین اساس باید بدانیم که جنگ روایتها دارای ابزارها و روشهایی مشخص است که همگی هدفی مشترک را دنبال میکنند، یعنی مخدوش کردن چهره یک کشور و القای نادرست از نقش و ماهیت آن در د جهانی. در ادامه، به برخی از مهمترین تاکتیکهایی که علیه ایران به کار گرفته شده اشاره میکنیم.
بازنمایی معکوس مظلوم و ظالم
یکی از نخستین شگردهای جنگ روایتها، تغییر جایگاه مظلوم و ظالم است. رژیم صهیونیستی که سابقهای مملو از اشغالگری، جنایت جنگی، و نقض سیستماتیک حقوق بشر دارد، در رسانههای غربی عموماً بهعنوان قربانیای معرفی میشود که در حال دفاع از خود در برابر «تهدید ایران» است.
در مقابل، ایران که از محورهای مقاومت در برابر تروریسم دولتی و تجاوزگریهای اسرائیل و آمریکا حمایت میکند، در این روایتسازیها بهعنوان محور شرارت در منطقه نمایش داده میشود. نمونه بارز این تاکتیک، تصویرسازی از ایران بهعنوان حامی «خشونت و بیثباتی» در حالی است که اسرائیل با بیش از ۳۵۰۰ حمله به سوریه، لبنان و غزه طی دهه گذشته، در رسانههای غربی نه تنها محکوم نمیشود، بلکه گاه ناجی بشریت در برابر «تهدید هستهای» ایران توصیف میگردد.
مهندسی احساسات مخاطب با خبرسازی هدفدار
در جنگ روایتها، احساسات جای عقل را میگیرد. یکی از تاکتیکهای رایج، استفاده ابزاری از احساسات مخاطب برای تحریک ذهنیت منفی نسبت به ایران است. برای مثال، خبرسازیهایی مبنی بر اصابت موشکهای ایران به مراکز درمانی یا خدماتی در فلسطین اشغالی، بدون هیچ مدرک روشن و با استفاده از تصاویر غیرمستند، با هدف تحریک عواطف جهانی علیه جمهوری اسلامی صورت میگیرد.
همزمان، تلفات غیرنظامیان در غزه، جنایات اسرائیل در حمله به بیمارستانها و کشتار زنان و کودکان، یا ترورهای مکرر فرماندهان محور مقاومت توسط موساد، با سکوت یا بازنمایی کمرنگ در رسانههای غربی مواجه میشود.
تحریف واقعیتها و وارونهسازی حقیقت
در این نبرد رسانهای، تحریف واقعیت از طریق انتخاب گزینشی تصاویر و روایتها صورت میگیرد. انتشار مکرر تصاویری مبهم از انهدام تأسیسات نظامی یا هستهای در ایران، همراه با سکوت درباره خسارات وارده به غیرنظامیان در پاسخ ایران به تجاوزات، از جمله شگردهایی است که تصویر یک کشور تهاجمی و غیرمسئول را بهجای یک کنشگر مقاوم و دفاعی جا میزند.
بهعنوان مثال، در حالیکه ترور فرماندهان نظامی و علمی ایران اقدامی آشکار در نقض حاکمیت ملی و قواعد حقوق بینالملل بود، رسانههای غربی نه تنها آن را محکوم نکردند، بلکه آن را بهمثابه «دستاوردی امنیتی» برای جلوگیری از تهدید ایران توصیف کردند.
بمباران اطلاعاتی و تکرار هدفمند روایتها
در جنگ روایتها، گاه با «بمباران اطلاعاتی» مواجه میشویم؛ یعنی حجم عظیمی از اطلاعات اغلب ناقص یا نادرست، بهصورت همزمان و مکرر منتشر میشود تا ذهن مخاطب فرصت تحلیل دقیق نداشته باشد.
برای مثال در جنگ ۱۲روزه اخیر دیدیم که رسانههای فارسیزبان خارجنشین مانند بیبیسی فارسی، ایران اینترنشنال و منوتو نقش برجستهای در عملیات روانی علیه افکار عمومی ایران ایفا کردند. یکی از مهمترین تاکتیکهای آنها، تکرار هدفمند روایتها و بمباران اطلاعاتی برای شکلدادن ذهنیت مسموم در جامعه بود.
در روایتهایی که این رسانهها به صورت همزمان و هدفمند ارائه کردند اسرائیل بهعنوان طرف مظلوم و در حال دفاع نمایش داده شد و حمله ایران بهعنوان عامل تشدید بحران جا زده شد؛ در حالیکه حمله به خاک ایران آغازگر ماجرا بود.
این رسانهها در طول ۱۲ روز نبرد، بارها از ترکیبهایی استفاده کردند که بار معنایی منفی علیه ایران داشت، واژه هایی همچون «ماجراجویی نظامی ایران»، « حملات موشکی ایران که امنیت منطقه را تهدید کرد»، «ایران در حال کشاندن خاورمیانه به جنگ تمامعیار» و... در این میان اما هیچگاه اشارهای به دفاع مشروع ایران در برابر تجاوز اسرائیل نشد.
یکی از تاکتیک های دیگر دشمن در جنگ روایتها که البته بسیار مؤثر و خطرناک هم هست، تکرار است. آنها اگر بخواهند مردم چیزی را باور کنند، فقط کافی است آن را بارها و بارها تکرار کنند. حتی اگر دروغ باشد. حتی اگر هیچ سندی پشتش نباشد. وقتی یک جمله، یک تیتر، یا یک تصویر بهطور مداوم در رسانهها، شبکههای اجتماعی، و پلتفرمهای خبری تکرار شود، ذهن مخاطب آن را بهعنوان حقیقت میپذیرد.
راهکارهای مقابله با دشمن در جنگ روایتها
کارشناسان بسیاری معتقدند که برای مقابله با دشمن در جنگ پنهان روایتها، باید روایتگری را از حالت واکنشی به حالت پیشدستانه تبدیل کرد؛ یعنی از لحظه نخست رویدادها، روایت درست و قابلباور خود را منتشر کرد، با زبانی ساده و مردمی.
به گفته حسن خجسته استاد دانشگاه استفاده از ابزار هنر قدرت انتقال پیام را بالا میبرد و مخاطب را از دایره تاثیر دشمن بیرون میآورد.
مهدی تقوی استاد دانشگاه هم معتقد است که پیروزی در جنگ روایتها نیازمند تربیت هزاران راوی حقیقت در دانشگاهها، رسانهها و فضای مجازی است.
به گفته این استاد دانشگاه ما باید نهتنها در برابر دروغ بایستیم، بلکه تصویر واقعی از پیشرفت، مقاومت و عزت مردم ایران را با امید و باور منتقل کنیم؛ چرا که روایت درست، خود نوعی مقاومت و پیروزی است.