مقدمه
تابآوری اجتماعی را میتوان مؤلفهای حیاتی دانست که لازمه موفقیت در هرگونه رویارویی با طرفهای متخاصم است. این مفهوم که به معنای توانایی یک جامعه برای مقابله، سازگاری و بهبود پس از تجربه چالشها و بحرانها اطلاق میشود، شامل ظرفیت جوامع برای مواجهه با تنشها، حفظ کارکردهای اساسی و ساختارها در شرایط بحرانی و همچنین توانایی سازگاری و تغییر برای مقابله با شرایط جدید است. به بیان سادهتر، تابآوری اجتماعی دلالت بر آن دارد که یک جامعه بتواند در برابر بحرانها و شرایط دشوار نه تنها دچار ضعف و فروپاشی نشود، بلکه قابلیت سازگاری با بحرانها و مدیریت مناسب پیامدهای بحران را داشته باشد و حتی فراتر از این، بتواند از بحرانها و دشواریها، فرصتسازی کند.
در همین زمینه باید اشاره کرد که در راهبرد ترکیبی و چندلایه دشمن صهیونیستی و آمریکایی در برابر ایران، در کنار تهاجم نظامی به حوزههای آفندی و پدافندی ایران و جنگ اطلاعاتی – امنیتی، هدف قرار دادن عمق جامعه ایران بهمنظور تضعیف تابآوری آن در برابر شرایط تحمیلی جنگ نیز در دستور کار دشمن قرار داشته است. هدف قرار دادن مخزنهای سوخت برای ایجاد کمبود سوخت در تهران، هدف قرار دادن لوله انتقال آب در تجریش تهران و همزمان، تحریک و تشویق مردم برای فرار از شهرها یا هجوم به فروشگاهها برای ایجاد کمبود ساختگی در کشور بهویژه پایتخت، ازجمله ابعاد تهاجم دشمن به حوزه تابآوری اجتماعی در ایران در خلال جنگ تحمیلی اخیر بود.
قابلذکر است که هدف قرار دادن حوزه اجتماعی در ایران که صهیونیستها پیش از این با عنوان راهبرد «سختتر کردن زندگی روزمره ایرانیان» از آن یاد کردهاند، در برهه پیش از جنگ همواره در دستور کار آنها بوده است. در این زمینه میتوان به حمله سایبری به پمپبنزینها در ایران در تاریخ چهارم آبان 1400 اشاره کرد. همان زمان، روزنامه هاآرتص چاپ تلآویو در این باره نوشت: «حتی اگر اسرائیل عامل این حمله سایبری که در روز سهشنبه دهها هزار راننده ایرانی را آزار داد، نبود، اما این حمله با آخرین استراتژی نهادهای امنیتی تلآویو علیه برنامه هستهای ایران همراه است که آن، بهرهبرداری از سبک زندگی طبقه متوسط ایران است. مقامات امنیتی اسرائیل اخیراً هدف خود را متوجه افکار عمومی ایران یا حداقل طبقه متوسط شهری تحصیلکرده کردهاند؛ زیرا آنها را نقطهضعف تهران میدانند. اسرائیل بر این باور است که این گروه تحمل آسیب به کیفیت زندگی خود را ندارد. مقامات امنیتی اسرائیل دریافتهاند که طیف شهرنشین تحصیلکرده از بیان مواضع خود نمیترسند و زمانی که آرامش نسبی زندگی آنها تهدید میشود، ساکت نمینشینند».
با توجه به آنچه گفته شد، تجارب و عبرتهای حین جنگ تحمیلی12روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و همچنین طراحیها و اقدامات بعد از جنگ در شرایط کنونی نشان میدهد که دشمنان درصدد بوده و هستند تا همزمان با سایر ابعاد و حوزههای جنگ، تابآوری اجتماعی در ایران را نیز مورد هدف قرار دهند تا با تضعیف آن، مدیریت شرایط جنگ را برای نظام دشوار سازند. مسلما، چنانچه تابآوری جامعه در برابر شرایط تحمیلی دشمن پایین بود، یا جنگ تا تحقق اهداف کامل دشمن ادامه پیدا میکرد یا با فشار اجتماعی، نظام مجبور به پذیرش صلح تحمیلی از سوی دشمن میشد. بنابراین، تابآوری اجتماعی را باید متغیری دانست که در جنگ بیش از هر عامل دیگری تعیینکننده پیروزی بوده است.
بر همین اساس، در برهه کنونی، دشمن تلاش خواهد کرد تا این تابآوری را تضعیف کند. در متن حاضر تلاش میشود تا ضمن بیان منطق قرآنی تابآوری اجتماعی در برابر دشمنان و بازگویی تجربیات موفقی که در سایه تابآوری بالا در برابر بحرانها حاصل شده است، الزامات تقویت آن نیز مورد واکاوی قرار گیرد.
منطق قرآنی تابآوری اجتماعی
تابآوری که همخانواده مفاهیمی چون استقامت، صبر و حلم است، از نگاه قرآنی، لازمه پیروزی و کسب نتایج مطلوب میباشد. در این زمینه، آیه ۳۰ سوره مبارکه فصلت، استقامت را لازمه نصرت الهی، در امان ماندن از ترس و نگرانی و مایه بشارت بهشت بهعنوان ثمره این استقامت برای مؤمنان میداند: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ؛ به یقین کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است! و سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوندکه؛ نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است»!
در همین زمینه، قرآن سربازان پيروز که حتّى با نابرابرى فاحش نسبت به دشمن، مشمول نصرت الهى مىشوند را با همين صفت صبر و تابآوری توصيف کرده، مىفرمايد: «اِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ اِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ مِائَة يَغْلِبُوا اَلْفاً مِنَ الَّذينَ کَفَرُوا بِاَنَّهُمْ قَوْم لا يَفْقَهُونَ؛ هرگاه بيست نفر با استقامت از شما باشند بر دويست نفر غلبه مىکنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانى که کافر شدند پيروز مىگردند؛ زیرا آنها گروهى هستند که نمىفهمند».(آیه 65 سوره انفال).
در منطق قرآنی همچنین، در نبرد حضرت داود(ع) با سپاه جالوت نیز همین عامل سبب پیروزی بود، بهگونهای که در آیات 250 و 251 سوره بقره آمده است: »وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ* فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ...؛ و چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما. پس به یاری خدا کافران را شکست دادند و داود(علیه السّلام) امیر آنها جالوت را کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود...».
در کلمات قصار نهج البلاغه نیز مىخوانيم: «وَ عَلَيْکُمْ بِالصَّبْرِ فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِيمانِ کَالرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا خَيْرَ في جَسَد لا رَأسَ مَعَهُ وَ لا فى إيمان لا صَبْرَ مَعَهُ»: و بر شما باد که صبر و استقامت کنيد! زيرا صبر و استقامت نسبت به ايمان، همچون سر است نسبت به بدن، تنى که سر با او نباشد فايدهاى ندارد و همچنين است ايمانى که صبر و استقامت با آن نباشد!
با توجه به آنچه گفته شد، تابآوری، استقامت، ثبات قدم و صبر یک اکسیر پیروزیبخش و عامل مهمی برای غلبه بر دشمنان، با وجود همه هیمنه ظاهری و غلبه امکانات ظاهری یا برتری آنها در عده و عُده است.
اهمیت تابآوری اجتماعی و جایگاه آن در راهبرد دشمن برای مقابله با ایران
برای تحلیل اهمیت تابآوری اجتماعی و جایگاه آن در راهبرد دشمن برای مقابله با ایران در برهه کنونی، میتوان از مدل «پنج حلقهای واردن»(Warden) کمک گرفت. مطابق با این مدل، هر موجودیت راهبردي دارای پنج جز است که به صورت حلقههای متداخل در دل یکدیگر قرار میگیرند. این حلقهها عبارتند از:
1. حلقه رهبري که هدایت، رهبری و هویتبخشی به کل نظام را برعهده دارد. بدون این عنصر نمیتوان نظام را یک موجودیت راهبردي شمرد. نظام اطلاعاتی نیز در این حلقه جای میگیرد. این حلقه، غیرقابل جایگزینی بوده و در صورت از دست رفتن آن، کل نظام دچار فروپاشی یا تغییر هویت میشود.
2. حلقه ملزومات حیاتی(Organic Essentials) که جریان ورودیهای لازم برای فعالیت رهبر و کل نظام ميباشد. این حلقه تا حد اندکی قابل جایگزینی است.
3. حلقه زیرساختها(Infra structures) که عبارت است از آنچه که برای ایجاد جریان ملزومات اساسی و غیراساسی موردنیاز است. اجزای این حلقه تا حدی قابل جایگزینی و حتی تا حدی قابل صرفنظر کردن است.
4. حلقه جامعه یا اجزای تشکیلدهنده نظام که مقدار بیشتری از حلقه قبلی قابل از دست رفتن است.
5. حلقه سازوکار دفاعی که نظام را در مقابل تهاجمات بیرونی حفاظت میکند.
هر یک از حلقههای فوق، خود دارای خردهنظامهایی مشابه نظام کلان هستند. براساس این مدل، برای نابودسازی يک نظام، چندين راه وجود دارد: میتوان تکتک حلقهها را از بین برد و در نتيجه نظام را از بين برد یا اینکه با از بين بردن حلقه رهبري، ماهيت آن نظام را از بين برد و آن نظام را از کار انداخت. نکته مهم مطابق با این مدل آن است که تنها راه مقابله با يک نظام، تهاجم به ساز و کار دفاعي آن نظام نیست. ممکن است که حتي با در پيش گرفتن برخي تمهيدات، بتوان کاری کرد که ساز و کار دفاعی اصلاً به کار نیفتد. به بیان دقیقتر، در مدل پنج حلقهای تحلیل، حالت ایده آل آن است که با تأثیرگذاری بر اجزای نظام، این شرایط طوری رقم بخورد که ساز و کار دفاعی نظام به کار نیفتد.
با توجه به آنچه گفته شد، تلاش دشمن برای هدف قرار دادن محیط اجتماعی ایران اعم از تضعیف انسجام و همبستگی آن تا تضعیف تابآوری آن در برابر فشارها، معطوف به محدودسازی و در نهایت، قفل کردن سازوکار دفاعی کشور است؛ بدین ترتیب که با قرار دادن جامعه در برابر نظام، وضعیت بهگونهای رقم بخورد که سازوکار دفاعی به اسارت مسلح تن بدهد و آنگاه یا باید در برابر دشمن تسلیم شد یا منتظر حملات آن به زیرساختها، ملزومات اساسی و در نهایت، حلقه رهبری نظام بود. بنابراین، همانگونه که در مقدمه هم اشاره شد، متغیرهای اجتماعی از جمله تابآوری اجتماعی در برابر فشارها را میتوان یک متغیر تعیینکننده دانست که کیفیت آن در تعیین سرنوشت هرگونه رویارویی با دشمنان تأثیر بیبدیل دارد.
تابآوری در دوران انقلاب و نظام اسلامی
علاوه بر تجربیات موفقی که در صدر اسلام در سایه تابآوری حاصل شده است مانند تابآوری در برابر شرایط دشوار شعب ابیطالب که پیروزیهای بعدی مانند گسترش اسلام در مدینه و فتح مکه را در پی داشت، با تأسی از منطق قرآنی تابآوری، کسب پیروزیهای بزرگ و عبور از بحرانها و پیچهای متعدد قبل و بعد از انقلاب اسلامی در سایه عنصر حیاتبخش و پیروزیبخش تابآوری حاصل شده است. در ادامه تلاش میشود تا به مرور برخی از مهمترین این تجربیات پرداخته شود.
1. تابآوری در شرایط مبارزه با رژیم شاه؛ در زمان رژیم پهلوی و در دورهای که انقلاب اسلامی در حال تکوین بود، مبارزان انقلابی و رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) با تابآوری بینظیر خود هم پایههای رژیم را در هم شکستند و هم فراتر از این، ضمن حفظ پویاییهای خود در مبارزه، مدل جایگزین معتبری را هم به جامعه ارائه کردند. در توضیح باید گفت که اگر تابآوری در برابر انواع شکنجهها نبود، امکان نداشت انقلاب به پیروزی برسد. در همین زمینه باید از امام خمینی(ره) به عنوان نمونه عالی تابآوری موفق در برابر مشکلات مبارزه یاد کرد، بهگونهای که ایشان با وجود تحمل شرایط تبعید 15 ساله، اما در تداوم کارکردهای خود برای رهبری نهضت لحظهای عقب ننشستند و با وجود شرایط تبعید، در سال 1348 کتاب ولایت فقیه را منتشر کردند و در سال 1356 نیز با وجود شهادت فرزند برومندش آقامصطفی خمینی، لحظهای دست از مبارزه نکشیدند. حال سؤال اینجاست که اگر تابآوری مبارزان انقلابی و رهبری نهضت در برابر دشواریهای مبارزه، زندان، تبعید، محرومیتهای مختلف و... نبود، آیا امکان سرنگونی رژیم پهلوی وجود داشت؟ بدون شک پاسخ منفی است و در این صورت، مردم ایران همچنان باید استبداد داخلی و سلطه خارجی را تحمل میکردند. انقلاب اسلامی توانست رژیم پهلوی را سرنگون کند و پنجرههای نوینی از فرصت در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی به روی جامعه ایران بگشاید؛ زیرا در کنار عوامل مختلف، متکی به یک عنصر پیروزیبخش با عنوان استقامت، ثباتقدم و تابآوری در برابر مشکلات بود.
2. تابآوری در برابر شرایط دهه60؛ دهه شصت بهعنوان دهه استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران، یک دهه بسیار پرتحول در ابعاد داخلی و خارجی بود. به عنوان مثال، در حالی که کشور هنوز درگیر مسائل سرنگونی و استقرار نظام جدید بود و اختلافات نسبتاً شدیدی میان نخبگان و جریانهای سیاسی مشارکتکننده در انقلاب وجود داشت، کشور با یک جنگ تمامعیار نظامی مواجه شد که از آن به بعد، علاوه بر مشکل مدیریت جنگ، مسائل دیگری همچون حرکتهای تجزیهطلبانه در برخی نقاط کشور مانند کردستان نیز آغاز شد و همزمان، گروههایی مانند فرقان و سازماند مجاهدین(منافقین) به ترور رهبران و نخبگان انقلابی و مردم عادی روی آوردند. در این شرایط، علاوه بر ایجاد ناامنی عمومی و حتی تأثیر سوء بر شرایط اقتصادی، مردم ایران به لحاظ روانی و عاطفی هم تحت فشار بودند؛ زیرا تحمل شهادت عزیزان و نخبگان برای آنها واقعاً دشوار بود. نکته مهم در این میان آن است که آنچه عبور از آن شرایط دشوار را برای ملت ایران امکانپذیر کرد و پیامآور پیروزی و قدرت ملی بود، همانا تابآوری ملی در برابر دشواریهای مذکور بود که در سایه ذخایر معنوی ملت ایران و رهبری الهی حضرت امام(ره) بهراحتی امکانپذیر شده بود.
3. تابآوری در برابر تحریمهای فلجکننده؛ هرچند استفاده از ابزار تحریم برای جلوگیری از توسعه اقتصادی ایران قدمت طولانی دارد و به سالهای حکومت دکتر مصدق(سال 32-1331) برمیگردد، اما بعد از وقوع انقلاب اسلامی است که استفاده جدیتر از ابزار تحریم علیه ایران موردتوجه قرار میگیرد. به طور دقیقتر باید گفت که هرچند مقارن با پیروزی انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، تحریمهایی علیه ایران اعمال شد و حتی بعد از آن نیز سیاستهای تحریمی در قالبهایی همچون قانون داماتو به حیات خود ادامه داد، اما تنها بعد از طرح مسأله هستهای ایران(از سال 1382 به بعد) است که روند تحریمهای ضدایرانی شدت میگیرد. به عبارتی، از سال ۲۰۰۶ با طرح برنامه هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل، تحریمهای هدفمند علیه صنایع نظامی و هستهای ایران افزایش یافت. این تحریمها با تصویب چهار قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل از جمله قطعنامههای ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۹۲۹، به دیگر بخشهای اقتصادی ایران از جمله بانکهای بزرگ تسری یافت و در نهایت، در دوره ریاست جمهوری اوباما، این تحریمها وارد حوزههای راهبردی مانند تحریم بانک مرکزی و تحریم صادرات نفت ایران شد.
درواقع، در این دوره تحریمها علاوه بر افزایش حجمی، از نظر موضوع نیز تغییر یافتند؛ تغییر از فاز هدفمند به تحریمهای جامع و تغییر از فاز سرزمینی به فراسرزمینی تغییرات موضوعی تحریمهای ضدایرانی بود. در فاز نخست، به جای نهادهای حاکمیتی مرتبط با فعالیتهای هستهای و نظامی ایران، مردم ایران هدف مستقیم تحریم قرار گرفتند و در فاز دوم، اجماع تحریمی بینالمللی علیه ایران شکل گرفت. از این برهه به بعد بود که علاوه بر آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و... نیز ایران را مورد تحریم قرار دادند و تحریمهای ضدایرانی از سوی رئیسجمهور وقت آمریکا باراک اوباما، «فلجکننده»( Crippling sanctions) توصیف شد. درواقع، مجموعه این تحریمها، ایران را در شرایط انزوای شدید بینالمللی قرار میداد و هرگونه ارتباط، تعامل و مبادله اقتصادی و عملیات بانکی با آن را دشوار و پرهزینه میساخت. حتی کارشناسان آمریکایی وقتی بانک مرکزی ایران تحریم شد، پیشبینی کرده بودند که ایران بیش از شش ماه نمیتواند در برابر تحریمها دوام بیاورد؛ یعنی بعد از شش ماه باید تسلیم فشارهای آمریکا شود.
با این حال، اگرچه اثرات اقتصادی و اجتماعی تحریمهای فلجکننده بر ایران قابلانکار نیست، اما واقعیت غیرقابلانکار دیگر آن است که ایران با استقامت خود سبب ناکام گذاشتن آمریکا در تحقق اهدافش از قبلِ اعمال تحریمهای فلجکننده ضدایرانی شد. درواقع، در برابر فشارهای تحریمی آمریکا، ایران دو راه بیشتر نداشت: یا مقاومت یا تسلیم. در صورت تسلیم، شرایط اقتصاد ایران یا مانند دوره پهلوی میشد یا مانند کشوری چون مصر که با وجود تسلیم در برابر فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی، اما همچنان با مشکلات اقتصادی مواجه است یا حداکثر مانند کشورهای دیگری میشد که فاقد حداقل استقلال بوده و با یک فشار و اخم آمریکا، بهراحتی ساختمان اقتصاد آنها فرو میریزد. ایران در برابر فشارهای آمریکا، گزینه مقاومت را انتخاب کرد که ضمن تضمین استقلال کشور، تاکنون در برابر انواع فشارها قادر به ادامه حیات شده است. ممکن است گفته شود که این مقاومت چندان هم نتیجهبخش نبوده است که در پاسخ باید گفت که اگر این مقاومت نبود، شرایط به مراتب بدتر از وضع موجود بود. به تعبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب، اگر نگاهی به تجارب دیگر کشورها بیاندازیم که با اعتماد به وعدههای دروغ و اغواگرانه صلح آمریکایی و غربی راه سازش را در پیش گرفتند، نشان میدهد که هزینه سازش بسیار بیشتر از مقاومت بوده است.
4. تابآوری در برابر تهدیدهای ترکیبی دشمنان؛ محیط خارجی ایران همواره حاوی تهدیدهای مختلفی در ابعاد نرم و سخت بوده است؛ از تهدید دائمی ایران از سوی رؤسای جمهور آمریکا مبنی بر اینکه «همه گزینهها روی میز است» تا تهدیدهای عینی دیگر که به برخی از آنها در بندهای دیگر اشاره شد. بررسی همه این تهدیدات، نشان میدهد که دشمن همواره در برابر جمهوری اسلامی ایران به صورت ترکیبی به تشدید فضای تهدید پرداخته است؛ از تهدیدهای لفظی و رجزخوانی گرفته تا تهدیدهای سیاسی و اقتصادی که در برهههایی با ارسال ناوها و جنگندهها به منطقه و نزدیکی مرزهای ایران نیز همراه بوده است. در همه این سالها، اما جمهوری اسلامی ضمن توجه به درک این تهدیدها و آمادهسازی خود برای مواجهه عقلانی و حسابشده با آنها، در حوزههای مختلف به تقویت تابآوری خود متمرکز بوده است. به بیان دقیقتر، به جای عقبنشینی در برابر تهدیدهای ترکیبی دشمنان، ضریب تابآوری خود را در ابعاد مختلف تقویت کرده است و در سایه این مهم، از تکرار وقایعی مانند آنچه در سوریه بعد از سقوط بشار اسد رخ داده است، در ایران جلوگیری کرده است.
5. تابآوری در برابر تهدیدهای منطقهای؛ محیط منطقهای ایران همواره مشتمل بر تهدیدهای مختلفی بوده است که به عنوان نمونه به بارزترین آنها در سالهای اخیر، یعنی فتنه تکفیریها در عراق و سوریه و قبل از آن، حمله آمریکا به عراق و افغانستان میتوان اشاره کرد. در همه این پروندهها، با اتکا به اصل تابآوری در حوزه دفاعی – امنیتی، با وجود پیچیدگی و دشواری شرایط، موفقیتهای قابلتوجهی حاصل شده است. در عراق و سوریه، فتنه تکفیریها سرکوب و خنثی شد و پیش از این، با وجود حمله آمریکا به افغانستان و عراق، اما بهویژه در عراق، عرصه برای کنشگری بیسابقه ایران در این کشور و در سطح منطقه فراهم شد. بهراستی اگر تابآوری در برابر حمله آمریکا به افغانستان و عراق نبود، به گفته تونی بلر، نخستوزیر وقت انگلیس، ائتلاف آمریکایی در حمله به عراق، میوههای این حمله را در ایران میچید. ایران در همه این پروندهها مغلوب دشمن نشد؛ زیرا با استواری و ثبات قدم و تابآوری بالا در برابر فشارهای همهجانبه قدرتهای مهاجم، توانست ضمن عقب راندن جبهه مقابل، در منطقه غرب آسیا خلق قدرت هم بکند. البته از دست رفتن این موقعیتها از جمله سوریه پس از 13سال مقاومت با محوریت ایران داستان غمانگیز خودش را دارد که دقیقا به بحث تابآوری ملل منطقه و فرق آنها با ملت غیور ایران اسلامی در این مقوله برمیگردد.
راهکارهای ارتقای تابآوری اجتماعی در شرایط کنونی
اینک در شرایط پسا جنگ 12روزه اخیر، روند تشدید فشارها و رویدادهای تهدیدمحور نشان میدهد که دشمن بار دیگر تابآوری اجتماعی ملت ایران را نشانه رفته است؛ چرا که آنها به این ادراک رسیدهاند که تابآوری اجتماعی بهعنوان فرآیند یا ظرفیت انطباق موفق با شرایط چالشزا، به افراد قدرت میدهد تا در برابر مشکلات و چالشهای زندگی و جامعه ایستادگی کنند و با کمک هم بر مشکلات فایق آیند. بر این اساس، ناظر به شرایط کنونی در محیط داخلی و خارجی، ارتقای تابآوری اجتماعی یک ضرورت حیاتی است. برای این منظور، الزامات و راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
1. پیشگامی مسئولان در حوزههای اجتماعی؛ غیرقابلانکار است که شکاف دولت – ملت یکی از مهمترین عوامل مخربِ تابآوری اجتماعی است. در نقطه مقابل، قابل ذکر است که یکی از مهمترین دلایل تابآوری اجتماعی بالا در دهه شصت و بهویژه در دوران دفاع مقدس، پرکردن شکاف مذکور با شیوهها و عواملی همچون؛ پیشگامی مسئولان در حوزههای اجتماعی، همدردی آنها با مردم، همسطح بودن زندگی آنها با عامه مردم و... بود. بر این اساس، در شرایط کنونی ضرورت تقویت تابآوری اجتماعی ایجاب میکند که مسئولان همانند دوران دفاع مقدس، همگام و همراه با مردم، همدرد با آنها و بهویژه برای حل مسائل اجتماعی مانند تورم، بیکاری، بیثباتی شرایط بازار، مواجهه با دشواریهای نظام اداری کشور، مشکلات ازدواج جوانان و... پیشگام و جان فدای مردم باشند. در ادامه به این بحث بیشتر پرداخته میشود.
2. ارائه پاسخ معتبر به مسائل اجتماعی؛ علاوه بر همراهی و همدردی مسئولان با مردم، آنها باید بتوانند به مسائل اجتماعی مذکور، پاسخ معتبری هم ارائه کنند؛ زیرا صرف حضور مسئولان در میان مردم، همدلی آنها با مردم و... اگرچه مفید و لازم است، اما زمانی میتواند منجر به تقویت تابآوری شود که با حل مشکلات و چالشهای زندگی روزمره آنها نیز همراه باشد.
3. تقویت نقاط مشترک ملی؛ تابآوری مستلزم برقراری پیوندهای قوی میان شهروندان است. در این زمینه، پیوندهای قوی و همبستگیساز میان ایرانیان بهاندازه کافی وجود دارد: دین، آیینهای ادواری، سابقه تمدنی، اصالت هویت ایرانی بهعنوان یکی از ملتهای باستانی، آگاهی جمعی نسبت به وضع موجود و مخاطرات آن برای آینده کشور و بهویژه حساسیت عامه نسبت به حفظ ایران و قویسازی آن از جمله مهمترین ظرفیتهای همبستگیساز در ایران است که در برهه کنونی باید بهصورت دقیق و ظریف بر آنها تأکید شده تا ضریب تابآوری جامعه در برابر چالشهای احتمالی آتی تقویت شود.
4. تقویت عدالت اجتماعی؛ با توجه به اثرات ذهنی و روانی عدالتورزی، این مهم ضریب تابآوری اجتماعی را بالا میبرد؛ بدین ترتیب که با ایجاد اطمینان و اعتماد نسبت به جامعه و نظام سیاسی، چالشها و بحرانها را برای شهروندان تحملپذیر میسازد. بنابراین، عدالت بهویژه در بعد توزیعی آن، عدالت در حوزه فرصتهای مختلف و بهویژه رسیدگی به وضعیت معیشتی طبقات محروم و فرودست جامعه در شرایط کنونی ضرورت دارد.
5. تمرین تابآوری؛ به منظور آمادگی برای مواجهه با شرایط چالشزا و بحرانی، باید از هماکنون تمرینهای لازم برای تقویت تابآوری اجتماعی در همه زمینهها از جمله اقتصادی، نظامی، سیاسی، امدادی و حتی آموزشی صورت گیرد. به عنوان مثال، از هماکنون باید این آمادگی ایجاد شود که اگر جنگی مجدد آغاز شد و چندین ماه طول کشید، کلاسهای آموزشی در دانشگاهها و مدارس چگونه برقرار شود یا اینکه در آن شرایط، تولید فلان جنگافزار چگونه تداوم یابد.
6. فراهم کردن امکانات لازم برای گذار از چالشها؛ به طور مشخص باید گفت که چالشی که هماکنون بحث تابآوری در مواجهه با آن مطرح میشود، احتمال وقوع جنگی دیگر علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا میباشد. برای این منظور، از هماکنون باید تمهیدات و امکانات لازم برای مدیریت این چالش احتمالی و عبور موفق از آن اندیشیده و فراهم شود. بهعنوان مثال، انبارهای ذخیره مواد غذایی باید پر باشد، منابع آب سالم باید بهاندازه کافی ذخیره شود، تمهیدات لازم برای مواجهه کارآمد با کمبودهای احتمالی در حوزه انرژی از قبیل برق و سوخت و... بهویژه با نزدیک شدن به زمان تغییر فصل و سرد شدن تدریجی هوا اندیشیده شود و فراتر از اینها، بهلحاظ سیاسی و میدانی نیز در مذاکرات دیپلماتیک و عملیاتهای نظامی آفندی باید این مؤلفه هم در محاسبات موردتوجه قرار گیرد؛ زیرا تابآوری متغیری است که اگرچه در جنگ تحمیلی 12 روزه در سایه عوامل مختلف حاصل شد، اما در صورت تداوم شرایط بحرانی، شکنندگی آن تقویت میشود.
7. تقویت ظرفیتهای ترمیمی؛ یک وجه مهم تابآوری، قابلیت بهبود شرایط پس از بحرانها است. بر این اساس، پس از بحران باید با سرعت برای رفع آثار و خسارتهای بحران اقدام شود. تقویت ظرفیتها برای تسریع در رسیدگی به افراد آسیبدیده هم از لحاظ روانی و هم اقتصادی، ترمیم آسیبدیدگیهای فیزیکی مانند ساختمانها و معابر و...، تسهیل و تسریع در پیشبرد امور مردم در مراجعه به بیمهها، حمایت از کسب و کارهای آسیبدیده در زمان جنگ و... میتواند در این زمینه مدنظر قرار گیرد. برای مدیریت کارآمد این حوزه نیز تخصیص بودجه خاص و ایجاد ستادی برای این منظور ضرورت دارد.
8. تقویت ماهیت تعادلی دولت؛ با توجه به رشد تنوع و تکثر در ایران امروز، دولت در ایران باید از موضع نمایندگی عامه و تعادلبخشی به جامعه ظاهر شود نه آن که ابزار سلطه بخشی از جامعه بر بخشی دیگر باشد یا بخواهد با طرفداری از یک سر شکاف خاصی به ضرر سر دیگر آن اقدام کند. شرط تحقق این مهم آن است که دولتها خود را در مقامی ورای منازعات سیاسی و جریانی تعریف کنند. این امر نه تنها مانع از تبدیل شدن دولت به کانون منازعه یا تعریف شدن به عنوان یک طرف منازعه میان نخبگان و جریانهای سیاسی میشود، بلکه با ایجاد نوعی اطمینان نزد نیروهای اجتماعی و نخبگان سیاسی مبنی بر عدمطرد کامل آنها، آرامش و ثباتی را در فضای سیاسی کشور حاکم میکند. به بیان دیگر، دولت باید بتواند چتر حاکمیت خود را بر فراز تنوعات سیاسی و اجتماعی و به منظور ایجاد توازن میان این تنوعات و در نهایت، مدیریت آنها بگسترد. بنابراین، دولت باید از موضع توازنبخشی سیاسی– اجتماعی و به عنوان دستگاه حاکم که قرار است از همه ظرفیتها و استعدادهای کشور استفاده کند، ظاهر شود و اجازه ندهد عدهای با نگاه سیاسی و جناحی آن را به یک سر منازعه در کشور تبدیل کند.
9. ارسال پیامهای سیاسی امیدبخش به جامعه؛ با توجه به ضروت همبستگی ملی و تقویت تابآوری اجتماعی، باید به این واقعیت هم در حوزه سیاست توجه شود که بخشهایی از جامعه انتظار دارد که پیامهایی مبنی بر تقویت همگرایی از سوی برخی مسئولان و دستگاهها شنیده و دیده شود. بهعنوان مثال، در این شرایط ضروری است که نخبگان سیاسی از طیفهای مختلف نشست و برخاستهای صمیمانهای با هم داشته باشند یا برخی دستگاهها با دعوت از نخبگان سیاسی مختلف، نقطهنظرات آنها را پیرامون مسائل کشور بشنوند. در همین زمینه، تغییر در برخی اقدامات که با علایق مردم سازگار نیست هم ضرورت دارد یا برخی لوایح و طرحها در مجلس که تصویب آنها ممکن است چالشهایی ایجاد کند، کنار گذاشته شود و... .
10. ایجاد انبساط در حوزه فرهنگی؛ با توجه به تغییرات فرهنگی اجتماعی رخداده در کشور، بخشهایی از جامعه، به طور عمده براساس علایق و دغدغههای فرهنگی به جامعه و سیاست مینگرند. بنابراین، برای جلوگیری از متراکم و تعارضی شدن شکافهای اجتماعی، تعدیل پتانسیلهای اعتراضی و تقویت گرایشهای معطوف به انسجام ملی باید بخشی از راهحل را در حوزه فرهنگی جستجو کرد. در حوزه فرهنگ نیز حداقل باید به دو موضوع اساسی توجه کرد؛ اول این که از نگاههای صفر و صدی و رویکردهای سلبیگرای کامل جلوگیری شود و دوم اقدامات و خدمات فرهنگی نظام سیاسی هم بهخوبی تبیین شود؛ زیرا فضای فرهنگی آنگونه که بخشهایی از جامعه تصور میکنند، بسته و ناامیدکننده نیست. به عنوان مثال، سالانه هزاران کنسرت در کشور برگزار میشود و هر کسی با هر سلیقهای میتواند در کنسرتها حاضر شود، اما به محض لغو یک کنسرت، رسانههای زرد طوری وانمود میکنند که جمهوری اسلامی اساساً مانع شادی و تفریحات فرهنگی مردم است. به طور خلاصه، نظام و مسئولان نباید مقابل تمایلات و ترجیحات فرهنگی جامعه قرار گیرند و اگر در این زمینه، مطالبات خارج از چارچوب و عرف مسلط مطرح میشود، باید با شیوههای تبیینی، فرهنگی و آموزشی آنها را به سمت اصلاح هدایت کرد.
11. وحدت مواضع در ارسال پیام قدرت به دشمن؛ هماکنون در فضای سیاسی و رسانهای کشور پیامهای نسبتاً متناقضی در برابر تحرکات دشمنان شنیده میشود؛ در حالی که برخی از نخبگان معتقد به خصومت دشمن بوده و مواضع قدرتمندانهای در برابر او اتخاذ میکنند، برخی با غفلت از خصومت دشمن، مواضع دیگری در برابر آن اتخاذ کرده و حتی گاهی پیامهای ضعف به دشمن ارسال میکنند. این وضعیت، جامعه را در برابر فشارهای دشمن شکننده میکند و ضریب تابآوری آن را تضعیف میکند. برای رهایی از این وضعیت، باید تلاش شود تا مسئولان مختلف با وحدت مواضع، از ارسال هرگونه پیام ضعف به دشمن خودداری کنند؛ بهگونهای که افکار عمومی از آینه مواضع یکپارچه مسئولان، ایرانی متحد، منسجم، قوی، ایستاده بر مواضع اصولی خود و آماده تنبیه دشمن در صورت ارتکاب هر گونه خطایی مشاهده کند.
12. ارائه روایت معتبر از پیروزی در جنگ تحمیلی12روزه اخیر؛ ضرورت تقویت تابآوری ملی در برهه کنونی ایجاب میکند که روایت معتبری از پیروزی در جنگ تحمیلی12روزه دشمن غربی و صهیونیستی علیه ایران سربلند ارائه شود؛ شبیه اقدامی که رهبر معظم انقلاب در تبیین پیروزی پس از برقراری آتشبس انجام دادند؛ زیرا در شرایطی که افکار عمومی بابت قدرت کشور و پیروزی در برابر دشمن در جنگ اخیر به طور کافی اقناع نشده باشد، امیدی به استقامت در برابر دشمن نخواهد داشت. قابلذکر است که یکی از مهمترین دلایل حصول همبستگی ملی و تابآوری در برابر حمله دشمن در جنگ تحمیلی 12 روزه، احساس قدرتی بود که از سوی رهبری معظم انقلاب و نیروهای مسلح به جامعه منتقل شد و اگر جامعه در آن مقطع، کوچکترین ضعفی از سوی نظام احساس میکرد، طبیعی بود که هرگونه همبستگی و تابآوری را چندان ثمربخش ارزیابی نمیکرد. بنابراین، در مقطع کنونی باید بر اثبات قوی بودن ایران و پیروزی بر دشمن در جنگ اخیر تمرکز تحلیلی و رسانهای صورت گیرد.
سخن پایانی
اهمیت ارتقای تابآوری اجتماعی در معیار ملی در برابر چالش احتمالی جنگ و رویارویی با جبهه دشمنان، اگر از تقویت تواناییهای دفاعی بالاتر نباشد، از آن هم کمتر نیست. بر این اساس، در برهه کنونی باید تلاش شود تا تقویت این مهم بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. درواقع، تقویت تابآوری اجتماعی مردم عزیز ایران مستلزم اقدامات عملی، گرهگشا و صادقانه است و بهطور جدی باید از مواجهه کلیشهای و شعاری با این مهم در برهه کنونی پرهیز شود.