ریشه این عبارت و فلسفه آن به شعاری منسوب به امپراطوری روم بازمیگردد: «اگر صلح میخواهی، برای جنگ آماده باش.» در اواسط قرن بیستم، دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا برای اولینبار این عبارت را وارد ادبیات سیاسی دولت آمریکا کرد. او از این عبارت برای توضیح چگونگی تقابل با اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرد. بعدها، دونالد ریگان، این عبارت را بهعنوان یک محور و مفهوم کلیدی در دکترین سیاست خارجی دولت وقت آمریکا مطرح کرد.
عبارتی که توجیهکننده بودجههای سنگین و برنامههای مختلف کاخ سفید برای رقابت و تقابل با بلوک شرق بود. ترامپ علاقه زیادی به این عبارت و مفهوم دارد. او درباره تجاوز ۱۲روزه اخیر به ایران نیز از این عبارت برای توجیه آن استفاده کرده بود و در سخنرانی خود در کنیست نیز بار دیگر بهصراحت مدعی شد اگر به ایران حمله نکرده بودیم، توافق صلح غزه محقق نمیشد.
به نظر میرسد برداشت و مفهوم ذهنی ترامپ درباره این سیاست تفاوتی ظریف با شعار اولیه و حتی سیاست اسلاف خود دارد. در گذشته «صلح از طریق قدرت» بر جنبه بازدارندگی و آماده بودن برای تقابل تأکید داشت، اما ترامپ آن را به سیاستی تهاجمی تبدیل کرده است، سیاستی که از استفاده از زور و کشتن انسانهای بیگناه ابایی ندارد و تسلیم کردن دیگران و دیکته سیاستهای آمریکا از این طریق را «صلح» مینامد.
این سیاست متکی بر نظامیگری محض است و به نظر میرسد دولت آمریکا در حال پیمودن راهی است که اتحاد جماهیر شوروی میرفت و در کنار برخی عوامل دیگر، نتیجهای جز اضمحلال و فروپاشی برای آن نداشت. همانطور که برخی از تحلیلگران جهانی اشاره کردهاند، سیاستی که دولت آمریکا دنبال میکند در حقیقت «صلح از طریق جنگ» است.
لفاظیهای ترامپ درباره توافق با ایران نیز چیزی فراتر از همان پیام کوتاهی که در میانه جنگ ۱۲روزه منتشر کرد نیست: «تسلیم بیقیدوشرط». رسانههای ضدایرانی که حامی اسرائیل در تجاوز اخیر بودند و متأسفانه معدود عناصر -خوشبینانه اگر بنگریم- غافل داخلی، سعی دارند صحنه را وارونه برای افکار عمومی تصویر کنند؛ رئیسجمهور آمریکا خواهان توافق است و این ایران است که فرصت را غنیمت نمیشمارد و مثلاً در اجلاس شرمالشیخ شرکت نمیکند!
مردم ایران شاید سلایق و نظرات مختلفی درباره مسائل گوناگون داشته باشند، اما قطعاً در یکچیز اشتراک نظر دارند و آن هم این است که حاضر نیستند در برابر زورگویی و قلدری، سر خم کنند. مشکل اساسی دشمنان ایران نیز همین است؛ محاسباتی غلط که از نشناختن ملت بزرگ ایران ناشی میشود.