
گفتار اول: واکاوی ابزارها و اهداف جنگ نرم مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران
مهمترین شیوه های عملیاتی پیروان دکترین براندازی نرم برای تغییر رفتار و یا تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:
توسعه بخشی به عملیاتهای آفندی جنگ رسانهای
یکی از مهمترین ابزارهای ناتوی فرهنگی برای بی ثبات سازی نظام امنیت اجتماعی؛ گسترش هدفمند شبکه های ماهواره ای است. به عنوان مثال هم اکنون 4/5 میلیون گیرنده ماهواره ای غیر مجاز در کشور فعال است و از 17 هزار و 666 شبکه ماهواره ای جهانی، نزدیک به سه هزار شبکه در داخل کشور قابل دریافت است. از این تعداد 380 شبکه به موسیقی، 74 شبکه به تبلیغات مد لباس و لوازم آرایش، 273 شبکه به تبلیغ ادیان ساختگی و 235 شبکه به برنامه های مبتذل اختصاص یافته اند.(2 )
از طرفی مجلس نمایندگان ایالات متحده با تخصیص بودجه سالانه به توسعه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان ضد انقلاب، بصورت مستقیم در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران مداخله میکند زیرا این شبکه ها با بهره گیری از ترفندهای تبلیغاتی تلاش میکنند زمینه های ناامنیهای مدنی در پنج سطح صنفی، دانشجویی، قومی، فرقه ای و اجتماعی را فراهم کنند.
گسترش عمق و دامنه جنگهای اطلاعاتی
تلاش «شبکه های جاسوسی»(3) امریکا و رژیم صهیونیستی برای نفوذ در نهادهای استراتژیک نظام با هدف بی ثبات سازی نظام امنیت اجتماعی، گسترش «نافرمانی مدنی»(4) و رفع خلا اطلاعاتی در ردیف تهدیدات نرم نظام مقدس ج.ا.ایران تعریف میشود که برخی مصادیق آن عبارتند از:
تحریک به ایجاد و گسترش برخی تنشهای قومی در استانهای شمال غربی کشور توسط عوامل جاسوسی رژیم صهیونیستی در کردستان عراق و جمهوری آذربایجان؛
افزایش قابل توجه بودجه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده؛
«مدیر اطلاعات ملی»(5) ایالات متحده بودجه این سازمان برای سال 2008 را 47/5 میلیارد دلار اعلام کرد که به غیر از هزینه «برنامه های اطلاعاتی نظامی»(6) میباشد که حداقل شامل ده میلیارد دلار است.
افشای بودجه اداره اطلاعات ملی امریکا برای چهارمین بار است که بصورت رسمی اعلام میشود. بودجه این اداره در سالهای ،1997 1998 و 2007 به ترتیب برابر 26.6، 26.7 و 43.5 میلیارد دلار بوده است(7) که بیانگر جهش قابل توجه بودجه شبکه های جاسوسی امریکا پس از یازده سپتامبر و با هدف رفع خلا اطلاعاتی عملیات های مداخله جویانه ایالات متحده می باشد که بخش قابل توجهی از آن شامل تامین مالی طرحهای جاسوسی در خاورمیانه مانند جمهوری اسلامی ایران است.
رفع خلا اطلاعاتی پیرامون تاسیسات هسته ای و موشکی جمهوری اسلامی ایران.
ابهام اطلاعاتی در رابطه با قابلیت های آفندی و پدافندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران میتواند نوعی بازدارندگی روانی نامتقارن را در برابر سناریوهای تهدیدزا دشمنان نظام ایجاد نماید به همین دلیل دستیابی به اطلاعات طبقه بندی شده نظامی همواره به عنوان یکی از کارویژه های شبکه های جاسوسی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده همواره مطرح بوده و از مصادیق آن میتوان به شناسایی و دستگیری شبکه جاسوسی موساد از مراکز نظامی توسط سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و یا اعدام جاسوس رژیم صهیونیستی (علی اشتری) توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) اشاره کرد که بیانگر دوره جدید جنگ اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس و جمهوری اسلامی ایران است.
شستشوی مغزی پناهندگان ایرانی و کاربست هدفمند آنها در شبکه های جاسوسی.
یکی از شیوه های خصمانه جنگ اطلاعاتی امریکا علیه نظا مقدس جمهوری اسلامی ایران، تمرکز بر گروهها و افرادی است که بصورت قانونی و یا غیرقانونی از کشور خارج شده و در اردوگاه های پناهندگی به ویژه در سوئد، فرانسه، هلند و آلمان مستقر شده اند زیرا وابستگی و علقه آنان به آب و خاک ایران کمرنگ است و بستر خیانت و جذب آنان در ساختار شبکه های اطلاعاتی مخالفان نظام فراهم میباشد.
این سناریو محتمل است که ایالات متحده بخشی از کارویژه شناسایی افراد خود فروخته را توسط گروهک تروریستی منافقین انجام دهد زیرا تمرکز آنان در اردوگاه های پناهندگی زیاد است و بخشی از عضوگیری را نیز به صورت مستقیم انجام دهد و با آموزشهای لازم و بازگشت سازماندهی شده آنان به ایران، از آنها در اهداف جاسوسی و یا بیثبات سازی استفاده نماید.
این سناریو محتمل است که برخی فعالیت های اطلاعاتی دشمنان نظام از طریق مجاری زیر پیگیری شود:
- در قالب تیمهای تحقیقاتی - آموزشی
- در قالب تیمهای دیپلماتیک سایر کشورها
- در قالب گروهکهای تروریستی سازمان یافته مانند منافقین
- در قالب جهانگرد
- در قالب تیمهای بازرسی معاونت پادمان آژانس اتمی
- گسترش نصب تجهیزات جاسوسی و ماهواره ای در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران
- تاسیس میز مخصوص مطالعات ایران در وزارت امور خارجه و پنتاگون و یا ایجاد دفاتر ویژه مربوط به ایران بویژه در شهرهایی مانند باکو، استانبول، دبی، نجف، کربلا و بصره که محل تردد تعداد زیادی از ایرانیان است که یکی از کارویژه های آنها جذب نخبگان علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و یا تبدیل آنان به عوامل نفوذی در نهادهای استراتژیک امنیتی ، نظامی و اقتصادی است.
ایجاد و توسعه هدفمند جنگهای فرقه ای در محیط امنیتی داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران
یکی از ابزارهای دکترین براندازی نرم با محوریت تضعیف اقتدار جهان اسلام، عملیاتی کردن تنشهای عقیدتی ـ قومی با بهره گیری از ترفندهای عملیات روانی ـ رسانه ای است؛ به عبارتی متولیان ناتوی فرهنگی قواعد و محیط بازی ژئوپلتیک جهان اسلام را طوری مدیریت میکنند که دورنمای آن به سمت هدر رفتن بخشی از ظرفیت و منابع مادی و معنوی ملل اسلامی به سمت مهار تنش های فرقه ای متمرکز شود که در صورت عدم تبیین پاد استراتژی مناسب، میتواند عمق استراتژیک امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران را با تهدیدهای ساختاری هویتی مواجه کند. برخی تهدیدهای نرم در این حوزه عبارتند از:
تلاش وهابیون برای شبهه افکنی در فرایض حج
یکی از ابزارهای اختلاف افکنی وهابیون، شبهه افکنی در برابر تکلیف گرایی فرایض حج است که در این راستا معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبری با انتشار آثار پژوهشی ماندگار، اقدام های قابل توجهی را برای رفع این شبهات انجام داده است.
افزایش تبلیغات گروههای ضاله در برخی نواحی استانهای مرزی
گروههای ضاله مانند پیروان وهابیت و بهائیت با بهره گیری از برخی کاستیهای نواحی کمتر توسعه یافته استان های مرزی مانند کرمان، تلاش میکنند به ترویج عقاید خود اقدام نمایند.(8)
توجیه «مداخلات بشردوستانه» با ابزار مانور تبلیغاتی و تغییر جهت دار بیانیههای سازمانهای بین المللی دولتی و غیردولتی
یکی از ابزارهای ایالات متحده برای بهره برداری امنیتی - سیاسی و مشروعیت بخشی به «مداخلات بشر دوستانه»(9)، استناد به قطعنامهها و یا بیانیههای غیر الزام آوری است که توسط برخی سازمانها با موضوع «نقض حقوق بشر»(10) صادر میشود که برخی مصادیق آن عبارتند از:
کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل
نفوذ نظام سلطه و حامیان آن در ساختارهای سازمان ملل مانند شورای امنیت و «شورای اقتصادی - اجتماعی»(11) به حدی است که همواره از آنها در جهت تخریب وجهه بازیگران مستقل استفاده کرده اند، به عنوان مثال «کمیته سوم مجمع عمومی»(12) در 21 نوامبر 2008 با تصویب قطعنامه غیر الزام آوری، مدعی نقض شدید حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران شده بود، در حالیکه این کمیته در برابر نقض شدید و عینی حقوق ملت فلسطین توسط رژیم صهیونیستی همواره سکوت کرده است.
طرح این «قطعنامه غیر الزام آور»(13) با 81 رای موافق در برابر 71 رای مخالف مورد موافقت قرار گرفت که در نهایت با 70 رای موافق، 51 رای مخالف و 60 رای ممتنع به تصویب رسید.(14)
در این قطعنامه که با پیشنهاد کانادا و حمایت امریکا به تصویب رسید، با حمایت از تجمع های غیرقانونی و یا آزادی زندانیانی که جرایم مشهودی علیه امنیت اجتماعی شهروندان مرتکب شده اند، در راستای گسترش «نافرمانی های مدنی» و «بی ثبات سازی» ایران ارزیابی میشود.
سازمان «دیده بان حقوق بشر»
بررسی متن تمام گزارشهای مرتبط با ایران «دیده بان حقوق بشر»(15) مبین این است که تنظیم کنندگان آن با ترسیم یک فضای مجازی و غیر دولتی، تلاش نموده اند کد بین المللی اقتدار ایران در ساختار نرم افزاری جهانی را تنزل دهند تا قدرتهای سلطه گر با تغییر جهت دار از گزارشهای آنان در جهت مشروعیت بخشی برای مداخله در امور داخلی ایران استفاده کنند(16) و این سازمان نیز با تنظیم گزارشهای جهت دار همواره در این مسیر حرکت کرده است.
پارلمان اتحادیه اروپا
ایالات متحده در راستای گستره بخشی به مداخلات بشردوستانه؛ تلاش میکند از ظرفیت تقنینی نمایندگان «پارلمان اتحادیه اروپا» نیز برای افزایش عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده نماید. به عنوان مثال این پارلمان که مقر آن در «استراسبورگ» است، در ژوئن 2008 سومین قطعنامه غیر الزام آور خود را با محوریت نقض حقوق بشر در ایران صادر کرد.
حمایت غیرمستقیم از افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران
یکی از شاخصه های سنجش قدرت نرم و ثبات امنیت اجتماعی، برخورداری جامعه از قشر جوان پویا و فعال در حوزه سازندگی است و کارگزاران نظام با مدیریت مناسب جمعیت جوان کشور میتوانند از این ظرفیت برای تحقق اهداف عالیه انقلاب استفاده نمایند، به همین دلیل دشمنان نظام با تنوع سازی شیوه ها و ابزارهای جنگ نرم و براندازی در سکوت در جهت منفعل سازی جمعیت فعال کشور برنامه ریزی میکنند که از مهمترین ابزارهای آنان میتوان به حمایت غیرمستقیم امریکا و انگلستان از تولید مواد مخدر در شرق کشور و در نهایت کانالیزه کردن توزیع و مصرف آن در ایران اشاره کرد.
به عنوان مثال دکتر علی لاریجانی ریاست محترم مجلس هشتم در سومین روز از سفر خود به ژنو و در دیدار با دبیرکل اتحادیه بین المجالس اعلام کرد «تولید مواد مخدر در عرض هشت سال 40 برابر شده، حجم اصلی ترانزیت این مواد از سه فرودگاه تحت کنترل ناتو به سمت کشورهای غربی صورت گرفته و تجهیزات مربوط به 330 آزمایشگاه تولید مواد مخدر در افغانستان از سوی کشورهای غربی تامین میشود».(17)
تهدید امنیتی رشد قاچاق و مصرف مواد مخدر در ایران به حدی است که بنا بر اعلام رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا «در هفت ماه اول سال 1387؛ 352 تن انواع مواد مخدر کشف شده که نسبت به مدت مشابه سال قبل 30 درصد رشد را نشان می دهد. پیش سازهای تولید هروئین نیز از کشورهای غربی مانند آلمان، روسیه، چین، هلند و کره جنوبی بصورت غیرقانونی از راه امارات وارد افغانستان میشود».(18)
از طرفی در سال 1386؛ درصد مصرف تریاک، کراک و هروئین به ترتیب 32.8، 25.7 و 18.3؛ بوده است که بیانگر تغییر الگوی مصرف از مواد مخدر سنتی به مواد مخدر صنعتی و قرصهای روانگردان میباشد.(19)
حمایت از ایجاد و گسترش شایعههای براندازانه
یکی از ابزارها و شیوههای دیپلماسی عمومی ایالات متحده برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران، گسترش هدفمند شایعه های بی اساس و غیر مستند با هدف شکاف سازی میان جامعه و حاکمیت است.
مهمترین اهداف تئوریسین های دکترین براندازی نرم برای ترویج این گونه شایعات عبارتند از:
ـ انزوای سیاسی، امنیتی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران؛
ـ جلوگیری از الگو شدن ایران اسلامی برای سایر کشورهای منطقه و در حال توسعه با استفاده از راهبرد ایران هراسی و یا انعکاس تصاویر مجازی از بازدارندگی موشکی نامتقارن جمهوری اسلامی ایران و یا دورنمای ژئوپلتیک شیعه؛
ـ تضعیف بنیان های هویت ساز ایرانی ـ اسلامی مانند نمایش فیلم سیصد و یا نشر کتابهای غیر مستند در رابطه با شیوه زندگی پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)؛
ـ به چالش کشاندن ثبات امنیت اجتماعی در ایران مانند شایعه وجود ارتباط میان وقوع برخی زلزله ها در ایران با برخی آزمایشهای هسته ای و یا توزیع وسیع فراورده های خونی آلوده؛
ـ تضعیف وحدت ملی مانند شایعه سازی در رابطه با برخوردهای دوگانه و تبعیض آمیز حاکمیت با اقلیتهای قومی ـ فرقه ای؛
ـ به چالش کشاندن ثبات امنیت اقتصادی کشور مانند شایعه سازی درباره پیامدهای وسیع تحریم های اقتصادی، قریب الوقوع بودن حمله نظامی و یا گسترش بیماریهای فراگیر در یک ناحیه خاص جغرافیایی؛
ـ بررسی بازخورد واکنش جامعه مانند شایعه بیماری رهبر فرزانه انقلاب توسط رسانه های بیگانه؛
ـ تداعی شائبه وجود اختلاف میان کارگزاران نظام در حوزه های استراتژیک مانند ترویج شایعه وجود اختلاف میان متولیان دیپلماسی هسته ای.