
پروپاگاندا (Propaganda) در لغت به معنای تبلیغات است اما امروزه بیشتر به معنای کوشش برای ترویج نظرات خاص از طریق بیان واقعیات با گزارشهای غیر واقعی به قصد تأثیرگذاشتن بر ذهن مخاطب و ترغیب به رفتار خاص استفاده می شود، شاید بتوان معادل فارسی آنرا جوسازی دانست. این عمل به منظور جهتدهی افکار عمومی و القاء اندیشهها و افکار خاص در نزد تودههای مردم و افکار جهانیان است. پروپاگاندا در اشکال گوناگون، همواره در جوامع بشری وجود داشته است. این واژه در کلیسای کاتولیک که مسئولیت تبلیغ دین را داشت، ریشه دارد و شیوه ای است که متخصصان جنگ روانی متکی به روشهای غربی به آن اهمیت ویژه ای می دهند. در دوران جنگ جهانی دوّم بود که پروپاگاندا به معنای تبلیغات سیاسی رواج یافت، تبلیغاتی که هنوز جنبه هایی از آن همچون هولوکاست گریبانگیر جامعه جهانی است. اما در جهان کنونی و در عصری که عصر انفجار اطلاعات خوانده میشود، پروپاگاندا در سیاست جایگاه ویژهای دارد. گسترش وسایل ارتباط جمعی و رسانههای گوناگون، تبلیغات سیاسی را پیچیده و روز افزون کرده است.
اما تبلیغات سیاسی به دو دسته تقسیم میشود، تبلیغ سفید و سیاه. در تبلیغ سفید با استفاده از رسانههای جمعی، سیاستها و عملکردهای دولت و یا حزب خاصی تشریح و تبیین میگردد و نگرش مثبت نسبت به آن القاء میگردد. اما در تبلیغ سیاه گروهی در تلاشند رقیب خویش را در عرصه سیاسی تضعیف کرده و ناکارآمد جلوه دهند و نسبت به آن نگرش منفی ایجاد نمایند؛ به این شیوه از پروپاگاندا «جنگ روانی» و یا «جنگ تبلیغاتی» نیز اطلاق میگردد.
جامعه ما نیز علی الخصوص در دوران انتخابات، با این رویه بسیار آشنا است. یکی از اصلی ترین روشهای به کار گرفته شده در ایران، برچسب زدن (Name Calling) است. این روش به منظور برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه برعلیه یک گروه مخالف استفاده میشود. این روش باعث میشود که نیازی به ایجاد بحث استدلالی با گروههای مخالف نباشد یکی از این روشها استهزای مخالفان با کاریکاتور میباشد. تصویر دیوگونه از رقیب و دلبرگونه از خود، اتفاقی بود که در انتخاباتهای دوران اصلاحات بارها بر علیه اصولگرایان به کار گرفته شد. "خشونت طلب" یا "اقتدارگرا" یکی از رایج ترین برچسب ها در این دوران بر علیه اصولگرایان بود. در انتخابات اخیر برچسب "دروغگو" که توسط طراحان جنگ روانی اصلاح طلبان اتخاذ شده بود؛ یکی از مصادیق بارز این روش است. شعارهای فریبنده (Glittering Generalities) از دیگر روشهای پروپاگاندا است. دراین روش سعی میشود که با دادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی توجه افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. یکی از مصادیق آن در انتخابات اخیر ادعای "مقابله با امام زدایی" و "احساس خطر برای انقلاب" بود.
عبارات جهت دار (Loaded language) از دیگر روشهای متداول در انتخابات اخیر بود. در این روش معمولا برای گذاردن تاثیر مطلوب بر مخاطب سعی میگردد، به جای اندیشه، احساسات وی برانگیخته شود؛ عبارات جهتدار علاوه بر معنای ظاهری خود، حاوی پیام پنهان احساسی نیز میباشند. همچنین اگر سوالی حاوی "پیشفرض از قبل اثبات نشدهای" باشد، جهت دار است. وقتی سخن از ضرورت تلاش برای پیشگیری از تقلب به میان آمد، با پیش فرض قرار دادن رخ دادن تقلب بدون استفاده از استدلال، از این روش جوسازی بهره گرفته شده است. مطالعه استفاده از روشهای به کار رفته در انتخابات اخیر، بی شک می تواند خود یک دوره فشرده جنگ روانی باشد؛ اما پس از انتخابات نیز این رویه ادامه یافت. یکی از آخرین موارد آن ادعای مهدی کروبی در روزهای اخیر بود که مورد توجه شدید دشمنان نظام قرار گرفت. او از روش "الفاظ طفرهآمیز" استفاده کرد. این واژهها، عبارتهایی هستند که جانبداری پنهان در جملات را با نسبت دادن آنها (و عقاید مطرح شده در آنها) به منابع بی نام و نشان پنهان میکنند. در واقع الفاظ طفرهآمیز بدون آنکه به خواننده اجازهٔ تدقیق در موثق بودن منبع را بدهند، نوعی مرجعیت کاذب ایجاد میکنند. الفاظ طفرهآمیز دیدگاهها را بیطرف نمیکند فقط قضیه را به نحوی ماستمالی، مبهم و غیرمستقیم مینماید و به منبعی بی نام و نشان نسبت داده می شود. نام این اصطلاح در انگلیسی Weasel word است، به معنای تحتالفظی «کلمه راسو». راسو برای خوردن تخممرغ معمولا بدون این که به پوسته آن صدمه خاصی بزند، تمام محتویات آن را تخلیه میکند، کلمات طفرهآمیز نیز به مانند راسو، محتوی و روح کلمه بعد از خود را میبلعند بدون اینکه به آن آسیب ظاهری بزنند.
یکی از این عبارات "شایع شده است" می باشد. هنگامی که فرد بدون ذکر منبع از این عبارت استفاده می کند، در حالی که پیام را منتقل کرده خود را از پیامدهای حقوقی آن رهایی می بخشد. کروبی در ادعای اخیر خود دقیقا از همین روش استفاده نمود و هنگامی که علمای دین به او یاد آوری کردند که در صورتی که نتواند ادعای خود را با حضور چهار شاهد عادل اثبات کند، باید حد قذف بر او جاری گردد؛ سعی نمود به راحتی از مجازات آن فرار نموده و با بیان اینکه « اخباری به من درباره آزار جنسی بازداشت شدگان رسید که به علت ناراحتی شدید از این موضوع نامهای را به صورت محرمانه به رییس مجلس خبرگان نوشتم. در همان نامه هم نگفتم که حتما چنین اتفاقی روی داده است بلکه گفتم که شایعه شده که چنین ماجرایی روی داده و افرادی از آشنایان خودمان نیز این مطلب را گفتهاند و تاکید کردم که انشاء الله اخباری دروغ و شایعه باشد»
اینکه آیا این روش اتهام زنی مجازات حد قذف را دارد یا نه، امری است که توسط دستگاه قضایی باید مشخص گردد، اما آنچه مسلم است آقای کروبی نه تنها ادعای مسلمانی که ادعای تبلیغ آن را نیز دارد و تصریح قرآن محکم ترین دلیل برای مسلمانان است. در جایی که قرآن کریم می فرماید «و لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤلا» آقای کروبی در پیشگاه الهی پاسخ چنین موج تبلیغ روانی بر علیه جمهوری اسلامی که پس از نامه وی به راه افتاد را چگونه خواهد داد؟ البته اگر از خبری که از حسین کروبی به صورت قطعی و نه احتمال، در گفتوگو با بی.بی.سی فارسی پخش شد و وی ادعا کرد که "در بازدید نمایندگان مجلس از زندانها، چندین نفر اعلام کردهاند که به آنها تجاوز شده است و در پی این اعلام آنها سر به نیست شدهاند." با این منطق که گناه پسر را به حساب پدر نباید گذاشت، بگذریم؛ هر چند این پسر موثر درهمان نامه باشد. البته اتکا به منابع غیرموثق تنها منحصر به او نیست و این روزها متاسفانه عمومیت یافته است. آنچنانکه آیت الله صانعی نیز در سخنان جنجالی اخیر خود نیز مطالبی را بیان کرده که خلاف بودن آن قطعی است. بگذریم از اینکه ایشان نیز با بیان یک حکایت و تکرار جمله کلیدی آن در پایان سخنرانی خود و پس از حملات شدید به رییس جمهور، از همان روش الفاظ طفرهآمیز برای تخفیف و توهین به رییس جمهور بهره جسته اند. آنچه مسلم است، این روش ها اتفاقات جدیدی نیست؛ آنقدر در مقابله با امیرالمونین علیه السلام نیرنگ به کار بردند که تردید در میان نخبگان افتاد. از همین جهت است که مقام معظم رهبری نیز در دیدار پنجم مردادماه فرمودند «سختى پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر، از جهاتى بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائى را میزد که دوست میزند» اما مسلم تر آن است که چنین حقه هایی در اسلام جایز نیست. اسلام دستور تحقیق در خبر می دهد، و نه نشر هر شنیده ای را که موثق بودن منبع آن محل ابهام است؛ « اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!»
اینجا نقش نخبگان مشخص می شود. رهبر حکیم انقلاب در همان سخنرانی بر این نقش اینگونه تاکید فرمودند: «یکى از کارهاى مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقایق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحى و گروهى و بر دل آن گوینده. اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکى از کارهاى مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود... بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند.» در این میانه جنگ روانی بر علیه نظام، بی شک ضرورت آگاه سازی عمومی توسط نخبگان وظیفه ای است که کوتاهی در آن عقوبت الهی را در انتظار خواهد داشت.