بر اساس گزارشهای منتشره حماس پاسخ خود به طرح 20 مادهای ترامپ را به میانجیگران داده است. در این پاسخ حماس ضمن پذیرش کلیت طرح ترامپ خواستار برخی توضیحات در باب برخی بندها شده و در نهایت نیز بر تشکیل ساختاری فلسطینی برای اداره غزه تاکید کرده است. این اقدام از سوی حماس در حالی صورت گرفته است که در باب آن چند سوال مطرح است. پذیرش این طرح از روی ضعف بوده و نشانه پیروزی نظامی رژیم صهیونی در غزه است؟ آیا حماس از مواضع خود عدول کرده است؟ اهداف حماس از پذیرش این طرح چه بوده است؟ آیا طرح ترامپ به نتیجه خواهد رسید؟ چه عواملی در تحقق این طرح تاثیرگذار خواهد بود؟
آرمانی که همچنان ادامه دارد
حماس در طول سالها از جمله در دو سال جنگ غزه همواره بر لزوم پایان درد و رنج فلسطینیها و پذیرش حقوق آنها از سوی جامعه جهانی تاکید داشته و طوفان الاقصی نیز بخشی از این اقدامات بوده است. پایان حمله نظامی، خروج نظامیان صهیونیستی از غزه و نیز ارسال کمکهای بشر دوستانه به غزه و تشکیل ساختاری برگرفته از خواست و نظر فلسطینیها اصولی بوده که حماس همواره بر آن تاکید داشته است و در پذیرش طرح ترامپ نیز بر آن به زبانی دیگر تاکید کرده است. بر این اساس میتوان گفت که چارچوبهای فکری و عملی حماس تغییری نداشته و صرفا تاکتیک آنها در تحقق این مهم دگرگونیهایی داشته است.
ترامپ که در معادله اوکراین و ایران ناکام مانده اکنون به دنبال نمایش یک پیروزی در غرب آسیاست تا ضمن خرج کردن از آن در عرصه داخلی بخت خود را برای جایزه صلح نوبل بار دیگر ازمایش کند. حماس با شناخت دقیق از این مسئله و پذیرش اولیه طرح تلاش کرده تا حد ممکن از یک جانبه گرایی ترامپ به اهداف رژیم صهیونی بکاهد که این نیز درایت مقاومت را نشان میدهد.
بالندگی حماس پس از 2 سال جنگ
هر چند که رسانههای صهیونی و غربی برآنند تا پذیرش طرح ترامپ از سوی حماس را نشانه تضعیف و نتیجه بخش بودن عملیاتهای نظامی، تحریمها و محاصره انسانی غزه نشان دهند، اما حقیقت آن است که اعتماد به نفس حماس در پذیرش طرح و اعلام شروطی برای آن در کنار توضیح خواستن برای برخی مفاد طرح، بیانگر بالندگی حماس است که در کنار اقتدار نظامی در حوزه دیپلماتیک نیز ظرفیت طراحی و پیگیری حقوق ملت فلسطین را دارد. این پذیرش، مسئولیت پذیری حماس در قبال مردم را نشان می دهد که در کنار سلاح از مولفههای دیپلماتیک برای رفع درد و رنج فلسطینی ها بهره می گیرد.
حماس و معادله جنگ ترکیبی
نکته مهم آنکه حماس با پذیرش این طرح فاز دیگری از جنگ ترکیبی علیه رژیم صهیونی را اجرا کرده است. نتانیاهو بر آن بود تا با رد طرح ترامپ از سوی حماس، از آن به عنوان سند صلح ناپذیری مقاومت بهره گرفته و به توجیه ادامه جنگ افروزی و کشتار در غزه بپردازد. حال آنکه اقدام حماس، فضای داخلی را به شدت علیه نتانیاهو خواهد کرد و موجب افزایش اعتراضات جریانهای سیاسی، نظامیان و ساکنان اراضی اشغالی می گردد که خود دستاوردی بزرگ در جنگ ترکیبی حماس میباشد.
تحریک خودشیفتگی ترامپ
ادبیات گفتاری حماس در پاسخ به طرح ترامپ نشان می دهد که مقاومت به خوبی زبان ترامپ را متوجه شده و تلاش کرده با تحریک آن امتیازاتی را برای ملت فلسطین کسب نماید. تعریف و تمجید از ترامپ در پاسخ حماس را می توان اقدامی برای سوق دادن ترامپ به اعمال فشار بر رژیم صهیونی، کوتاه آمدن در برابر خواستههای حماس در پاسخ به طرح و نیز افزایش کمکهای انسانی به غزه دانست. ترامپ که در معادله اوکراین و ایران ناکام مانده، اکنون به دنبال نمایش یک پیروزی در غرب آسیاست تا ضمن خرج کردن از آن در عرصه داخلی بخت خود را برای جایزه صلح نوبل بار دیگر آزمایش کند. حماس با شناخت دقیق از این مسئله و پذیرش اولیه طرح، تلاش کرده تا حد ممکن از یک جانبه گرایی ترامپ به اهداف رژیم صهیونی بکاهد که این نیز درایت مقاومت را نشان میدهد.
حفظ فضای افکار عمومی جهان
صحنه جهانی از سیاسیون و دولت ها گرفته تا افکار عمومی و مجامع جهانی، تماماً در حمایت از فلسطین و ضدیت با رژیم صهیونی است که ناوگان آزادی، سخنرانیهای صورت گرفته در نشست سازمان ملل، تظاهرات مردمی، جنایتکار جنگی دانستن رژیم صهیونی از سوی نهادهای حقوق بشری و بینالمللی دستاوردهایی است که مقاومت غزه در صحنه جهانی کسب کرده است. پذیرش طرح ترامپ که نشانگر صلح طلبی حماس است زمینه ساز استمرار حفظ این فضا می شود که بعد دیگری از جنگ حماس علیه رژیم صهیونی را تشکیل میدهد.
ابهامات در اجرای طرح ترامپ
هر چند که ترامپ در فضای تبلیغاتی سعی دارد تا خود را ناجی صلح معرفی و از طرح خود به عنوان یک فتح الفتوح یاد کند، اما حقیقتی که حماس نیز از آن آگاه است ابهامات موجود در اجرای طرح است. از یک سو شخصیت نتانیاهو بر اساس جنگ و کشتار برای حفظ قدرت است و از سوی دیگر سران غرب و تسلیح کنندگان رژیم صهیونی نیز ارادهای برای مقابله با این رژیم نشان ندادهاند. چنانکه در واکنش آنها به طرح ترامپ و حماس این امر را میتوان مشاهده کرد که صرفاً بر آزادی اسرای صهیونیست تاکید داشته و هیچ تحدید و اعمال فشاری علیه رژیم صهیونیستی برای پذیرش این طرح نداشتهاند و چنان وانمود کردهاند که طرف متجاوز حماس است و نه این رژیم. تا زمانی که اراده سیاسی واقعی در غرب برای حمایت از فلسطین و صلح و مقابله با رژیم صهیونی ایجاد نشده طرح ترامپ بیشتر در حد یک بیانیه باقی خواهد ماند بویژه آنکه اولویت غرب صرفاً در حد آزادی اسرای صهیونیست است. با توجه به این واقعیت است که حماس طرح مذکور را پذیرفته است تا از دادن بهانه به دست دشمن جلوگیری کرده و فضای جهانی را همچنان علیه رژیم صهیونی و حامیانش حفظ نماید.