دیدار ترامپ رئیس جمهور آمریکا با نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها در کاخ سفید در حالی برگزار شد که دارای دو بعد قابل توجه است. نخست عذرخواهی نتانیاهو از قطر و تاکید بر تکرار نشدن تجاوز نظامی به این کشور بود و دوم اعلام رسمی طرح 20 ماهدهای ترامپ برای پایان دادن به جنگ غزه و آنچه صلح پایدار در منطقه مینامد. این دو رخداد در حالی روی داده که در باب آن چند نکته قابل توجه است.
راز یک عذرخواهی
عذرخواهی نتانیاهو از قطر بیش از آنکه جنبه خودخواسته داشته باشد برگرفته از شرایط میدانی است که او را به این کار واداشته است. از یک سو این اقدام نشان میدهد که طرح نظامی رژیم صهیونی در غزه به نتیجه نرسیده است و عملا طرح اشغال و ازاد سازی اسرای صهیونیست از طریق نظامی با شکست همراه شده است لذا نتانیاهو گزینهای جز عذرخواهی برای بازگشت میانجی گری قطر ندارد. از سوی دیگر ترامپ برای تحمیل طرح صلح ادعایی خویش به کشورهای عربی نیازمند بازآفرینی جایگاه خود در منطقه دارد در حالی که سران عرب نیز برای رویکرد تعاملی به آمریکا باید بتوانند افکار عمومی ر قانع سازند لذا این عذرخواهی یک تاکتیک در چارچوب بازی آمریکایی در منطقه بوده و ماهیت راهبردی ندارد.
طرحی برای صلح یا جنگ
طرح 20 مادهای ترامپ برای آنچه پایان جنگ در منطقه و صلح در منطقه می نامد که بندهای این طرح نکاتی قابل توجه را آشکار میسازد که در نهایت در یک واژه خلاصه می شود و آن اینکه " دستاوردهای نقد برای صهونیستها و آیندهای نسیه برای فلسطینیها". در چارچوب این طراحی چند نکته قابل پردازش است :
1-هر چند که در طرح ادعای تعامل با حماس و بخشودگی انها مطرح میشود اما کلید واژه غزه عاری از تروریسم و تونلهای آنها در شرایطی که گروههای مقاومت غزه درلیست گروههای تروریستی قرار دارند یعنی همان خواست صهیونیستها مبنی بر نابودی حماس و مقاومت که تهی کردن فلسطین از نیروی دفاعی در برابر رژیم اشغالگری است که در نقشه جغرافیایی خویش چیزی به نام فلسطین ندارد.
2-این طرح تکرار توافقنامه نویسی به سبک غربی است که برای اجرای تعهدات خویش ادعای لزوم راستی آزمایی را مطرح می سازد در حالی که هرگز این امر محقق نخواهد شد. چنانکه در برجام غرب راستی آزمایی صداقت هستهای ایران و تایید آن از سوی آژانس را مطرح کردند در حالی که هر روز بهانهای برای توجیه رفتار ضد ایرانی خود ایجاد کردند. اکنون طرح ترامپ نیز بر اساس همین اصل استوار است چنانکه آنها کمکهای انسانی و بازسازی غزه واگذاری امور به تشکیلات خودگردان را مشروط به راستی آزمایی نبود تروریسم و تضیمن امنیت اسرائیل کردهاند که هرگز محقق نخواهد شد.
هر چند که در طرح ادعای تعامل با حماس و بخشودگی انها مطرح میشود اما کلید واژه غزه عاری از تروریسم و تونلهای آنها در شرایطی که گروههای مقاومت غزه درلیست گروههای تروریستی قرار دارند یعنی همان خواست صهیونیستها مبنی بر نابودی حماس و مقاومت که تهی کردن فلسطین از نیروی دفاعی در برابر رژیم اشغالگری است
3-بعد دیگر طرح ترامپ منافع نقد برای رژیم صهیونی شامل آزادی تمام اسرای صهیونیست، نابودی حماس و واگذاری مدیریت غزه به دیگران است که در طول 2 سال گذشته همواره از سوی صهیونیستها مطرح شده بود در حالی که امتیازات داده شده به غزه یعنی امداد رسانی، بازسازی و واگذاری امور به فلسطینیها به ایندهای نامعلوم با شروط غیر عملی موکول شده است. به عبارتی دیگر صهیونیستها هرآنچه میخواهند بدست میآورند در حالی که طرف فلسطینی هیچ دستاوردی نخواهد داشت. این رویه در اسلو و دهها توافق دیگر صهیونیستها با طرف فلسطینی نیز تکرار شده است که به اشغالگری و کشتار بیشتر منجر شده است.
4-آزادی اسرای در بند مقاومت مهمترین و اصلی ترین محور این طرح است در حالی که شواهد نشان میدهد اجرای این مسئله برای با حذف سایر بندها و تعهدات خواهد بود. در ابتدای دولت ترامپ نیز طرحی برای تبادل اسرا مطرح شد و قرار بر ورود به فاز دوم بود در حالی که صهیونیستها با ازاد شدن تعدادی از اسرا از اجرای تعهدات سر باز زده و خواستار تمدید مرحله نخست شدند. اکنون نیز قرار داشتن تبادل اسرا در بندهای اولیه طرح تکرار همان مسئله برای خالی کردن دست مقاومت برای ادامه روند مذاکرات خواهد بود.
5- نکته مهم در طرح مذکور توجه صرف به مسائل حال و غزه است در حالی که مسئله فلسطین امری ریشهای است که پرداختن به آنها ضروری است. طرح ترامپ رسما تبرئه سازی این رژیم از اشغالگریهای گذشته است که نوعی تثبیت اشغال اراضی فلسطینی می باشد حال آنکه هر صلح پایداری باید شامل چند دهه اشغالگری این رژیم باشد که شامل کرانه باختری و قدس نیز میباشد.
6-نکته مهم در این طرح آن است که هیچ مجازاتی برای رژیم صهیونی به عنوان جنایتکار و اشغالگر در نظر گرفته نشده و مسئولیت جنگ میان طرفین تقسیم شده است حال آنکه واقعیت آن است که عملکرد غزه دفاع مشروع از خویش است و اقدامات صهیونیستها تجاوز و اشغالگری که باید مجازات شود. بندهای این طرح نشان می دهد که از یک سو آمریکا این رژیم را تبرئه ساخته و حتی به بهانه صلح خواستار بسته شدن پرونده این رژیم در لاهه و رفع تحریمها و فشارها علیه آن شده است و از سوی دیگر فلسطینیها را با شدیدترین اقدامات تنبیه کرده است. رویکردی که نشانگر حمایت یک جانبه آمریکا از این رژیم است.
7-نکته مهم دیگر آن است که ویرانی غزه به عنوان جنایت جنگی بوده که رژیم صهیونی مسئول آن است حال آنکه در این طرح کشورهای عربی و اسلامی مسئول ساخت غزه می شوند. به عبارتی دیگر آمریکا نه تنها این رژیم را از جنایت جنگی و مسئولیت جهانی پرداخت غرامت و بازسازی تبرئه کرده بلکه به دنبال سرکیسه کردن کشورهای عربی – اسلامی که در لوای بازسازی منافع آن تمام به اقتصاد آمریکا وارد می شود چنانکه هر ساله به بهانه امنیت صدها میلیارد دلار تسلیحات به کشورهای عربی میفروشد.
8-بر اساس این طرح اداره غزه به ترکیبی از مدیران خارجی واگذار می شود تا در اینده به تشکیلات خودگردان برسد. نکته مهم آن است که از یک سو تاریخی برای این انتقال داده نشده است که این خود ابهامی بزرگ است و از سوی دیگر افرادی همچون تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس در راس این تشکیلات قرار میگیرد که دارای سابقه جنایات جنگی در عراق و افغانستان است و همواره حامی رژیم صهیونی و کشتارهای آن بوده است. این اقدام نشان می دهد که آمریکا به دنبال تکرار طرح قیومیت پس از سایس پیکو 1916 است که فلسطین به انگلیس رسید تا زمینه ساز شکل گیری رژیم صهیونی شود و اکنون نیز با همان طرح به دنبال نابودی کامل غزه است.
9-از نکات دیگر در این طرح سازشکاری کشورهای عربی در لوا حل بحران غزه است. جنایات صهیونیستها در غزه و منطقه در حالی طرح آبراهام را به حاشیه رانده که ترامپ اکنون با ادعای صلح و مدیریت غزه به دنبال ارتباط گیری میان کشورهای عربی و رژیم صهیونی است که نوعی امتیازدادن رایگان عربها به این رژیم می باشد. این توهم و طراحی تا آنجاست که ترامپ مدعی شده ایران نیز به طرح آبراهام خواهد پیوست. نکته مهم در این طراحی آن است که ترامپ با ادعای صلح و برقراری امنیت در غزه به جای اعلام مهار رژیم صهیونیو خلع سلاح آن، از یک سو هیچ اشارهای به تجاوزات این رژیم به کشورهای منطقه ندارد که رسما دست آن را برای اشغالگری و کشتار بیشتر در منطقه باز میگذارد و از سوی دیگر کشورهای عربی را رودرروی فلسطینیها قرار میدهد تا جنگ فلسطینی – اسرائیلی را به جنگ عربی- فلسطینی مبدل سازد. طرح ترامپ رسما حاشیه امن ساختن برای رژیم صهیونی با درگیری عربی- فلسطینی و نیز دو دسته سازی کشورهای اسلامی در قالب حامیان مقاومت و حامیان سازش است که خطری بزرگ برای جهان اسلام خواهد بود.
10-نکته پایانی آنکه طرح ترامپ یک فاجعه بزرگ را نیز در خود دارد و آن طرح ادعای گفتوگوی ادیان برای رسیدن به صلح است. هر چند که این گفتمان در ظاهر امری مثبت است اما حقیقت آن است که در تفکر آمریکایی این رژیم صهیونی است که نماینده یهود معرفی می شود چنانکه آنها از اصطلاح کشور یهود استفاده میکنند. گفت و گوی ادیان یک تحریف بزرگ دینی است که هدف آن مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی و به سازش کشاندن کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی است در حالی که هرگونه اقدام و موضع گیری علیه این رژیم نیز یهودستیزی عنوان و اقدام علیه آن مجاز عنوان میشود. به عبارتی دیگر گفت و گوی ادیان فریبی بزرگ است که برای سرکوب هرگونه انتقاد از رژیم صهیونیستی و در نهایت نیز به سازش کشاندن امت اسلامی و دست کشیدن از مسئله فلسطین مطرح شده است .