بولیواریسم و انقلاب بولیواری ونزوئلا
"سیمون بولیوار " (Simon Bolivar)، رهبر آزادیبخش ونزوئلاست که حرکت وی در 200 سال پیش موجب استقلال 5 کشور آمریکای لاتین شد. اندیشه سیمون بولیوار و استاد وی، "سیمون رودریگز " (Simon Rodriguez) و همچنین "اسکیل سامورا " (Ezequiel Zamora)، مبنا و سه ریشه اصلی درخت جمهوری بولیواری را تشکیل میدهند. اندیشه بولیوار بر علیه نظام امپریالیسم پایه انقلاب بولیواری در ونزوئلا را شکل میدهد و مبارزه برای آزادی اجتماعی از پایههای آن محسوب میشود. هدف جمهوری بولیواری ونزوئلا دستیابی به بالاترین سطح سعادت و خوشبختی است. بولیواریسم، ما را به عنوان یک ملت متحد کرده و یک روح عمیق دموکراتیک به کشور ما بخشیده است. مبارزه علیه عملکرد قدرتهای استکباری و ساختن یک جامعه متفاوت و انسانی از برنامههای این انقلاب است.
انقلاب بولیواری که از حدود 20 سال پیش در ونزوئلا آغاز شد، در واقع سر منشاء تمام مبارزاتی است که علیه دیکتاتوری شکل گرفته است. این مبارزه، بعد از 200 سال خیانت به سیمون بولیوار آغاز شده است. سر منشاء این حرکت، واکنش مردم به بحران نولیبرالی بود که در نتیجه بحران اقتصادی در سالهای 1988 و 1989 در ونزوئلا روی داد. در فوریه سال 1989، مردم علیه این بحران برخاستند که در واقع خیزشی علیه امپریالیسم آمریکا بود. آقای چاوز، این مرحله را "اولین مرحله انقلاب بولیواری " نامیدند که در سال 1999 با انتخاب ایشان برای جایگاه ریاست جمهوری، این دوره 10 ساله به اتمام رسید.
در دوره سالهای 1989 تا 1999، دو اتفاق مهم در ونزوئلا اتفاق افتاد. اول، بیداری و خیزش جمعی که توسط دولت آن زمان سرکوب شد، و دوم خیزش نیروهای نظامی در سال 1992. این دو اتفاق در کنار هم و اتحاد بین مردم و نیروهای نظامی، زمینه پیروزی آقای چاوز در انتخابات سال 1999 را فراهم نمود و مرحله دوم انقلاب آغاز شد.
"مرحله دوم انقلاب بولیواری " که آقای چاوز آن را از سال 1999 تا سال 2009 طرحریزی کردهاند، سه ویژگی دارد: اول ایجاد قانون اساسی بولیواری، دوم پیروزی مردم در کودتای فاشیستی 2002، و سوم احیای صنعت نفت. بعد از آزادسازی صنعت نفت در سال 2003 و احیای این موضوعات، انقلاب بولیواری با یک رویکرد ضد سرمایهداری و پیشبرد نهضت سوسیالیسم حرکت نمود و در واقع از سال جاری "سومین مرحله انقلاب بولیواری " آغاز میشود.
شاخصها و ویژگیهای انقلاب بولیواری
از جمله ویژگیها و شاخصهای انقلاب بولیواری که 10 سال از حاکمیت آن میگذرد، تقویت حوزههای روابط بینالمللی، اقتصادی، اجتماعی و سایر بخشها است. اتخاذ یک سیاست داخلی برای پیشرفت، تولید و گسترش سرمایههای اجتماعی و به وجود آوردن یک نظام آموزشی و مبارزه با بیسوادی از دستاوردهای داخلی این انقلاب است.
در حوزه بینالملل، مهمترین شاخصه انقلاب این است که ما رویکرد و سیاستی مستقل داریم. همبستگی و همکاری متقابل، دفاع از آزادی و ایجاد روابط بین کشورها به صورت هماهنگ و متوازن، از جمله ویژگیهای آن است. پیش از این، سیاست ونزوئلا از سوی آمریکایی دیکته میشد که به تمام کشورهای حوزه آمریکای لاتین به عنوان مستعمره خود مینگریست. ذکر یک قول از سیمون بولیوار در این خصوص خالی از فایده نیست. او سالها پیش گفته بود که ایالات متحده میخواهد منطقه آمریکای جنوبی را تحت لوای "آزادی " به "بدبختی " بکشاند؛ همانگونه که در مورد عراق و افغانستان عمل کردهاند و تنها دستاورد آن، عمیقتر شدن رنج و بدبختی مردم این کشورهاست.
آلبا و اوناسور در آمریکای لاتین
یکی از دستاوردهای اندیشه بولیواری برای ما و منطقه آمریکای لاتین، اتحادیه "آلبا " (ALBA) است که در واقع نشأت گرفته از این تفکر است. پیش از این، در آمریکای جنوبی تنها "سازمان کشورهای آمریکایی " (OAS) وجود داشت و این سازمان جایی بود که با سیاستهای آمریکا هدایت میشد و تنها منافع اقتصادی آنرا دنبال میکرد. پیمانهایی مانند "مرکوسور " (Mercosur) و "جامعه آند " (Andean Community) نیز تنها هدفشان تحقق بخشیدن به اهداف اقتصادی سرمایهداری بوده است. دولت آمریکا در سال 2005 تلاش کرد پیمان تجارت آزاد را بین کشورهای آمریکای لاتین مستقر کند. در این دوره، کوبا و ونزوئلا در مقابل این مسئله ایستادند و در مقابل این پیمان که "آلکا " (ALCA) نامیده میشود، پیمان آلبا را قرار دادند. از این نقطه نظر، یک سیاست تقابل با آمریکا پایهریزی شد که در واقع همکاریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را با رویکرد مقابله با نظام سرمایهداری آمریکا و سیاستهای آن پیگیری میکرد.
دیگر پیمان مترقی این منطقه، پیمان "اوناسور " (Unasur) است که "اتحادیه ملتهای آمریکای جنوبی " بدون حضور آمریکاست و چندی پیش آقای "رافائل کورهآ "، رئیسجمهور اکوادور، ریاست دورهای آن را بدست گرفت. اوناسور، نتیجه تغییراتی است که در آمریکای لاتین به وجود آمده است و نوعی از اتحاد مستقل از آمریکاست. البته در مقام مقایسه، آلبا بسیار پیشرفتهتر از اوناسور است، چون هماهنگی بیشتری بین کشورهای عضو آن وجود دارد و اتحادیهای از کشورهایی است که همکاری نزدیکی با هم دارند. یکی از نقاط پر اهمیت این اتحادیه، در نوع ارتباطات آن است. تاسیس بانک آلبا و سیستم اقتصادی "سوکره " که نوعی از پول مشترک مجازی است، از جمله فعالیتهای آن در حوزه اقتصادی است. آلبا، نوعی همکاری را در مقابل بحران سرمایهداری پایهریزی کرده و نُرمهای جدید ارتباط بر پایه اندیشه بولیوار را تاسیس نموده است.
آلبا و اوناسور، دو اتحادیه غیر وابسته به آمریکا و مسیری برای ایجاد یک اتحاد و همگرایی در کشورهای آمریکای جنوبی هستند. اوناسور تازه بوجود آمده است و رهبران آن به لحاظ فکری شاید چندان نزدیک به هم نیستند، ولی مسیری برای نزدیکی بیشتر کشورهای آمریکای جنوبی است. هدف اوناسور، ایجاد یک ارتباط بین روسای جمهور و وزارتخانههای کشورهای مختلف آمریکای جنوبی و ایجاد یک اتحاد امنیتی و نظامی بین کشورهای منطقه است. آلبا و اوناسور مانند یک نخ تسبیح، کشورهای منطقه آمریکای جنوبی را به هم متصل میکنند. در واقع، اوناسور به لطف موتورهای محرک آلبا حرکت میکند. آن چیزی که آلبا را تقویت میکند اوناسور را هم تقویت میکند و آن چیزی که اوناسور را تقویت میکند آلبا را.
بیشتر کشورهایی که عضو آلبا هستند جایگاهی انقلابی دارند و این شاید از جمله نقاط تفاوت آن با اوناسور باشد. بر همین مبنا، کودتای هندوراس در واقع کودتا بر علیه اتحادیه آلبا بوده است، چرا که این کشور از جمله اعضای آلبا محسوب میشود. همچنین، تشکیل پایگاههای نظامی آمریکا در کلمبیا نیز نوعی تهاجم بر علیه آلباست که شیوههای انقلابی را تقویت میکند.
"تلهسور " (شبکه تلویزیونی ماهوارهای آمریکای لاتین)، "پتروسور " و "پترو کاریبه "، به عنوان پیمانهای نفت و انرژی، "دانشگاه جنوب " و دیگر پروژههایی از قبیل "بانک جنوب " از جمله دستاوردهای آلبا هستند که برای جلوگیری از وابستگی بیشتر به آمریکا و غرب و تامین نیازها از درون خود این کشورها و ایستادن روی پای خود، تاسیس شده است.
مذهب و باورهای ایمانی در ونزوئلا
کشورهای آمریکای لاتین در گذشته کلونیهای اسپانیا بودند و لذا بیشتر جوامع مذهبی و مسیحیان کاتولیک هستند. لاتینیها به مسیح اعتقاد عمیق دارند و خود آقای چاوز، نه تنها یک انسان مذهبی بلکه یک فرد با ایمان عمیق است و اهداف خود را در راستای اعتقادات مذهبی و ایمانی خود پیگیری میکند.
اگر به برخی از نگاههای انقلابی و تغییر دهنده در مسیحیت بنگریم، تمام اهداف آقای چاوز بر مبنای این عقیده مذهبی و وفاداری به جامعه است. این رویکرد، نه تنها به هیچ عنوان در تضاد با آموزههای اسلامی نیست بلکه بسیار همسو با اندیشه انقلاب اسلامی در ایران به نظر میرسد که به لطف رهبران انقلابیاش به عنوان یک کشور مذهبی شناخته میشود.
به عنوان مثال، آقای چاوز به طور مکرر از دیدارهایشان با آیتالله خامنهای یاد میکند و پیشنهادهای آقای خامنهای برای چگونگی هدایت انقلاب را به همکارانشان تذکر میدهد.
آنچه در آمریکای لاتین اتفاق میافتد به هیچ عنوان در مقابل مذهب نیست. البته برخی از رهبران کاتولیک هستند که مخالف حرکت ملت هستند و در درجه اول عواید اقتصادی خودشان را در نظر میگیرند. البته این به این معنی نیست که جامعه کاتولیک نفع خودش را در نظر میگیرد و قطعا اینها گروه کوچکی هستند که قدرت بالایی دارند.
ونزوئلا، فلسطین و مقاومت
فلسطین برای ما سمبل مقاومت و مبارزه در برابر صهیونیسم و امپریالیسم است. جنبش مقاومت فلسطین روی حمایت معنوی و سیاسی انقلاب بولیواری ونزوئلا حساب میکند. دولت و ملت ونزوئلا به دلیل حمایت از ملت فلسطین، روابطش را با اسرائیل قطع کرد. البته در آمریکای لاتین نیز ما با موجودیتی شبیه به اسرائیل مواجه هستیم. در واقع همان گونه که اسرائیل تهدیدی برای منطقه خاورمیانه محسوب میشود، در آمریکای لاتین نیز دولت کلمبیا که به آمریکا اجازه تاسیس پایگاههای نظامی در این کشور داده است، تهدیدی برای ملتها و کشورهای آن منطقه محسوب میشود.
ایران و ونزوئلا
اشتیاق ما به روابط با ایران شفاف و واضح است. آقای چاوز در سفر گذشته خود به تهران تاکید کرد که ما خیلی چیزها را از روابط با ایران باید یاد بگیریم. تجربه 30 ساله انقلابی ایران و پیشرفتهای آن در زمینههای مختلف برای کشور و انقلاب ما ارزشمند است و به ما کمک میکند از خطاهای احتمالی جلوگیری کنیم. جامعه آمریکای لاتین این موضوع را باور کرده است، هر چند که در آمریکای شمالی طور دیگری مطرح شده است.
ریشه همکاری ایران و ونزوئلا از آنجایی نشأت میگیرد که هر دو کشور دارای انقلابی مردمی، مستقل و غیر وابسته به امپریالیسم هستند. هر دو کشور تلاش میکنند که خود را پیشرفته سازند و عدالت اجتماعی را در کشورشان گسترش دهند. مرتبط کردن بخشهای مختلف کشور بر اساس یک تفکر اقتصادی هماهنگ، از جمله دیگر ویژگیهای دو کشور است.
ما بیش از 300 تفاهمنامه همکاری و 80 پروژه در حال اجرا با ایران داریم. افزایش تعداد دیپلماتهای سفارت ونزوئلا در تهران از 3 نفر به 15 نفر نشان از اهمیت و رویکرد رو به گسترش روابط دو جانبه دارد. این تعداد دیپلمات را ونزوئلا در هیچ یک از کشورهای آمریکای لاتین که همسایگان ما هستند ندارد و این تعداد حتی از سفارت ونزوئلا در چین نیز بیشتر است.
در ماه آوریل گذشته، دو کشور «نقشه راه 10 ساله» را امضا کردند. در 10 سال آینده، ایران از ونزوئلا حمایت تکنولوژیک و صنعتی میکند و در حوزههای انرژی و نفتی روابطمان را تقویت میکنیم. ما از تجربه ایران در بسیاری از جنبههای مختلف استفاده کردهایم و در حوزه علمی و فرهنگی در حال ایجاد مناسبات جدید و گسترش همکاریها هستیم. در حال حاضر، در حوزههای اقتصادی و صنعتی در حال گسترش روابط هستیم و تصمیم داریم تبادلات فرهنگی و اجتماعی را تقویت کنیم.
نکتهای ذکرش را ضروری میدانم اینست که ما به دنبال یک ارتباط انسانی و گسترش همبستگی دو ملت هستیم و مسلما هدف اصلی ما از گسترش مناسبات با ایران کسب سود و سودجویی نیست.
نگرانی آمریکا و اسرائیل نیز از گسترش روابط ما به دلیل نگرش ضد امپریالیستی کشورهای ما و تعهدی است که ما برای ایجاد و تقویت همکاریهای دو جانبه دادهایم. برای ما همکاری با ایران به اندازه همکاری با تمام کشورهای اتحادیه آلبا اهمیت دارد و این موضوع بر مبنای دلایلی که آمریکا و اسرائیل عنوان میکنند نیست، بلکه به وجود آوردن دنیای با عدالت بیشتر سر لوحه برنامههای ما قرار دارد.
متهم کردن ایران به تلاش برای بدست آوردن سلاح هستهای و متهم کردن ونزوئلا به حمایت از گروههای تروریستی، همان گونه که ایران را در این زمینه متهم میکنند در همین راستاست. جالب اینجاست که آنها گروههای فلسطینی را که تحت حملات جنایتکاران اسرائیلی هستند به عنوان تروریست معرفی میکنند.