تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۰  ، 
کد خبر : ۱۳۸۵۲۳
دکتر مهدی کوچک‌زاده نماینده مجلس در گفت‌وگو با یالثارات

عده‌ای خود را پدرخوانده مجلس می‌دانند


*مجلس هشتم از ابتدا تاکنون روزهای پرحاشیه‌ای را گذرانده است. این حواشی نشان از اقتدار مجلس دارد یا نه، حساسیت ویژه مجلس بر دولت؟ آیا جریانی خاص در پشت پرده این روزهای پرحاشیه بوده است؟
**از نظر بنده باید تفکیکی قائل شد، وقتی عنوان مجلس را به طور کلی به کار می‌بریم. مجلس را در عنوان‌ها و گروه‌های مختلفی می‌توان دسته‌بندی کرد. از یک منظر می‌توانیم بگوییم: سیاسیون یا همان افراد تأثیرگذار سیاسی در مجلس هستند؛ یعنی نمایندگان را گروهی از چهره‌های شاخص سیاسی تشکیل می‌دهند که این افراد موثر متعلق به جریانات مختلف سیاسی هستند و از منظر و دسته بندی دیگر باید به بدنه اصلی مجلس اشاره کرد که شامل عامه نمایندگان است یا همان توده نمایندگان.
در مجلس هشتم که مصادف بوده با بخشی از دولت نهم و الان که همزمان است با دولت دهم، بخش زیادی از چهره‌های شاخص و تأثیرگذار سیاسی، تمایل به رئیس جمهور شدن آقای احمدی‌نژاد نداشته و ندارند که این امر در ایام تبلیغات به وضوح خودش را نشان داد.
*تبعاً این طیف شاخص سیاسی مجلس هشتم که اکثریت قریب به اتفاق آنها جزو اصولگرایان هستند، با همان پیشینه عدم رضایت از ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد، دست به اقداماتی در راستای اخلال در تعامل میان دولت و مجلس می‌زدند. به عنوان مثال همین گزارش دیوان محاسبات در مورد بی‌پایه بودن ادعای گم شدن یک میلیارد دلار. این مسأله‌ای بود که قبل از انتخابات ریاست جمهوری این آقایان مطرح کردند و تحت عنوان خلاصه گزارش تفریغ در مجلس قرائت شد که یادم هست که شما هم یکی از مخالفان قرائت این گزارش در مجلس بودید.
**بله،من با این نحو تنظیم و قرائت گزارش مخالف بودم. به نظر بنده گزارشی که با اسم دیوان محاسبات می‌خواهد در مجلس خوانده شود و قرار است در آن مواردی را به عنوان تخلف به دولت نسبت بدهند، باید به تأیید هیئت و صلاحیت دیوان مستشاران رسیده باشد، گزارشی را که حسابرسان تهیه کنند، حتی اگر هیات عمومی دیوان محاسبات هم آن را امضاء کند، ارزش حقیقی و حقوقی ندارد به این معنا به تخلفات و مواردی که در آن اشاره می‌شود، نمی‌توان استناد کرد و درباره آن اطمینان داشت.
اما هیات رئیسه مخصوصاً آقای لاریجانی حمایت ویژه‌ای از قرائت این گزارش داشتند. ما همان موقع خیلی اصرار داشتیم که این گزارشی که می‌خوانید مورد سوءاستفاده جریان مخالف دولت قرار می‌گیرد که همین طور هم شد و همین را سندی کرده بودند دال بر دروغگویی دولت و تجاوز دولت به بیت‌المال. ما در کل اعتراض داشتیم اما اعتراض‌های ما به خاطر وجود همان افراد تأثیرگذار به جایی نرسید.
*حالا بفرمایید این موثرترین که اتفاقاً هم طیف اصولگرایان هستند و البته مخالف آقای احمدی‌نژاد، چقدر در تعمل خودشان با دولت همدل و موفق بوده‌اند؟
**باید بپذیریم گلوگاهی در اختیار این افراد است، مثلاً خود رئیس مجلس دارای یکسری اختیارات است و اینها از آن اختیارات و امکاناتی که در دست دارند می‌توانند برای یارگیری و جذب نیرو در جهت منویات خودشان استفاده کنند.
مثلاً یکی از این اقداماتی که ما در این مجلس شاهدش بودیم، در یک برهه زمانی ظرفیت‌های بش از حدی را برای کمیسیون‌های امنیت ملی و سیاست خارجی، برنامه و بودجه اقتصادی در نظر گرفته شد. از طرفی این کمیسیون‌ها، جزء کمیسیون‌هایی است که داوطلبان زیادی هم در مجلس دارد. در اینجا آقای لاریجانی بدون رعایت مفاد آئین‌نامه کسانی که مدنظر خودشان بود و یا با آنها به تفاهم رسیده بود را از کمیسیون‌های اولیه خود به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی منتقل کرد جالب اینکه اکثریت این افراد تحت عنوان دوم خردادی و اصلاح‌طلب در مجلس شناخته می‌شوند مثل آقایان کواکبیان، علیخانی،بنایی و ... بالاخره این یکی از همان ابزارها و امکاناتی است که در دست این چهره‌های شاخص و تأثیرگذار است و از همین ابزارها حتی برای جذب رأی نیز استفاده می‌کنند.
*شما موافقید با نظر من مبنی بر اینکه عده‌ای پدرخوانده در مجلس وجود دارند. همان‌هایی که به قول آقای احمدی‌نژاد خودشان را تمام مجلس فرض می‌کنند؟
**دقیقاً، اما باید بپذیریم کسانی که امروز خودشان را افراد تأثیرگذار می‌دانند، تلاش می‌کنند براساس ایده‌ها و منویات خودشان، بدنه اصلی مجلس را هم به حرکت در بیاورند. یک موردش همین مسأله دادن رأی اعتماد به وزرا بود. من نمی‌خواهم بگویم اگر آقای باهنر نمی‌گفت که شش وزیر رأی نمی‌آورند، مجلس به همه وزرا پیشنهادی رأی می‌داد، نه این طور نیست. اما اینکه از طرف مجلس کسی می‌خواهد بگوید مجلس به شش یا هشت نفر رأی نمی‌دهد، این هم نوعی فضاسازی و فراهم کردن زمینه است برای رأی ندادن به شش وزیر.
*با این حساب، آیا می‌توانیم اتفاقاتی را که در دو هفته اخیر در بحث انتخابات فراکسیون اکثریت مجلس به وجود آمد پاسخی به این پدرخواندگی‌های برخی افراد تأثیرگذار تعبیر کنیم؟ چون به نظر می‌رسید عده‌ای در فراکسیون چندان از عملکرد و اظهارات آقای لاریجانی خرسند نیستند و به همین دلیل هم می‌خواستند کسی غیر از ایشان در منصب ریاست بر فراکسیون اصلوگرایان باشد.
**بله، باید تأکید کنم یکی از عواملی که باعث این اعتراضات در فراکسیون اصولگرایان شد، همین رفتار قیم مآبانه‌ یک عده‌ای در مجلس نسبت به بدنه مجلس است، اما باید بگویم بنده خودم بدون هیچ‌گونه حب و بغضی، اگر کس دیگری به غیر از آقای لاریجانی هم رئیس مجلس بود، اعتقاد داشتم که او نباید رئیس فراکسیون هم باشد. این منطق من ربطی به آقای لاریجانی ندارد. چون به لحاظ وقتی که از رئیس مجلس گرفته می‌شود و مشغله‌هایی هم که دارد و به لحاظ اینکه رئیس یک فراکسیون سیاسی، یکسری موضعگیری‌هایی باید کند که رئیس مجلس بهتر است آن موضعگیری‌ها را نکند و وارد این دسته‌بندی‌ها نشود، به این دو دلیل من معتقد بودم که کسی که رئیس مجلس است نباید رئیس فراکسیون اکثریت مجلس هم باشد و البته یک دلیل خاص هم در خصوص آقای لاریجانی داشته و آن اینکه؛ آقای لاریجانی طی این مدت یک ساله ریاست خود بر فراکسیون اکثریت نتوانسته است انسجام این فراکسیون را حفظ کند. به طوری که تا الان دو فراکسیون دیگر از دل فراکسیون اکثریت متولد شده که یکی مربوط به آقای باهنر است(پیشرفت و عدالت) و دیگری هم هواداران دولت(انقلاب اسلامی). ایشان (آقای لاریجانی) در این مدت باعث از هم پاشیدگی اصولگرایان مجلس شده است. حالا نمی‌دانم چرا خودشان اصرا داشتند حتی رئیس فراکسیون اصولگرایان(اکثریت مجلس) باشند. هرچه که بود این ریاست شایسته ایشان نبود، البته در جریان انتخابات فراکسیون این اتفاق افتاد و بار دیگر ایشان ریاست فراکسیون را برعهده گرفتند.
*برخی همین رأی نیاوردن آقای آقاتهرانی و شکست ایشان در برابر آقای لاریجانی را نوعی ضعف برای هواداران دولت می‌دانند. نظر شما با توجه به اینکه آقای آقاتهرانی رأی کمی(7رأی) را به خودشان اختصاص دادند، چیست؟
** این تبلیغات و سروصدایی که پس از انتخابات فراکسیون انجام گرفت هیچ اهمیتی برای ما ندارد. عده‌ای در بوق و کرنا کردند که هواداران دولت خیلی ناراحت شدند و شکست خوردند و...
نه، اصلاً این ناراحتی‌ها و حرف‌ها نیست. من قبل از انتخابات فراکسیون هم گفتم که آقای لاریجانی به خاطر همان دلایل منطقی که عرض کردم، اصلاً نباید برای ریاست فراکسیو داوطلب شود.
* به رغم این حرف شما، خیلی از همان موثرین معتقدند که قوام و وحدت مجلس به حضور ریاست آقای لاریجانی است و اگر ایشان نباشد وحدت نیز از بین می رود! این را قبول دارید؟ واقعاً محور وحدت اصولگرایان در مجلس، آقای لاریجانی است؟
**واقعیت یک چیز است و آنچه که در رسانه‌ها گفته می‌شود و به مخاطبان القا می‌شود چیز دیگر. بگذارید هرچه می‌خواهند بگویند. تاکنون نقشی که ما از آقای لاریجانی دیده‌ایم و داریم می‌بینیم، درستی و وحدتی است که بین خودش و مجموعه اصلاح‌طلبان مجلس ایجاد کرده و اختلاف و دودستگی است که در بین اصولگرایان موجب شده‌اند. بار دیگر می‌گویم واقعاً ایشان چه توجیهی دارند برای اینکه در دوران ریاست ایشان بر فراکسیون اصواگرایان دو فراکسیون دیگر هم تشکیل شود.
ولی باید متذکر شوم که در زمان رأی‌گیری و مواقعی که به آرای نمایندگان احتیاج داشته، دوم خردادی‌های مجلس به ایشان رأی داده‌اند. خوب وحدتی درست کرده‌اند!! اتفاقاً من این را یک ضعف برای ایشان می‌دانم زیرا مرز خودی و غیرخودی را که رهبر معظم انقلاب همیشه تأکید داشته‌اند اگر رعایت نشود موجب فریب خوردن خودی و رفتن به دامن دشمن و راه باز شدن برای غیرخودی و آمدن او به صف خودی‌ها می‌شود، ایشان هیچ وقت رعایت نکرده‌اند. این از نظر من ضعف است، حالا دیگران هرچه می‌خواهند اسمش را بگذارند، وحدت یا هر چیز دیگر!
*سوال دیگری داشتم در خصوص اخباری که چندی پیش منتشر شد در مورد کتاب دو جلدی تخلفات دولت. آیا به شما هم این کتاب را داده‌اند؟
**اصلاً چنین چیزی به ما داده نشده است. اینها یک گزارش دوصفحه‌ای مربوط به هر استان را جداگانه به نمایندگان هر استان داده‌اند. گزارشی که حتی مملو از غلط املایی و انشایی است و این بار هم این گزارش اختصاص به حسابرسان دیوان محاسبات دارد. گزارشی است از روند پیشرفت کار در خصوص نحوه اجرای بودجه. در سه ماهه اول سال 88 که دیوان معتقد است درست در اجرای بودجه 5/2 ماه تأخیر کرده است، حالا معلوم نیست این گزارش چه چیزی را بررسی کرده است! من امیدوارم این گزارش با انگیزه سیاسی و برای منکوب کردن طرف مقابل نباشد.
*در بحث نا‌آرامی‌های پس از انتخابات به نظر شما مجلس به وظیفه خودش عمل کرد؟
**در نقش اساسی مجلس و نقشی که مربوط به بدنه‌ مجلس بود، به نظر من تلاش زیادی از سوی نمایندگان صورت گرفت.
*مثلاً چه تلاشی؟
**به نظر ما اساسی‌ترین اقدامی که باید می‌شد و هنوز هم می‌تواند انجام شود اجرای نص صریح قانون به خصوص در مورد عاملان اصلی این ناآرامی‌ها مثل افرادی چون موسوی، کروبی و .. است که نمایندگان با امضای بیش از صدنفر شکایتی را علیه آقای موسوی تنظیم کردند که باز دوباره فکر کنم با دخالت و وساطت همان چهره‌های تأثیرگذار جلوی آن نیز گرفته شد. از طرف دیگر ریاست مجلس چندین بار وقت مجلس را اختصاص داد به بررسی اباطیلی که آقای کروبی از خودش صادر می‌کرد که ایشان (آقای لاریجانی) بار اول با عجله گفته بود که مطالب ادعایی آقای کروبی را رسیدگی می‌کنیم و بعد که دیدند این اباطیل آقای کروبی دارد مورد استفاده رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب قرار می‌گیرد، بلافاصله آمدند و یکی دو روز بعد گفتند ما بررسی کردیم چنین ادعاهایی صحت ندارد.
*باز هم شما به نقش آقای لاریجانی و نوع عملکردشان اشاره کردید. به نظر شما که سابقه‌ی چند دوره‌ نمایندگی مردم تهران در مجلس را دارید، اینها نشانه چیست؟
** از مجموع رفتارها و اقوال آقای لاریجانی این طور بر‌می‌آید که ایشان تلاش دارند خودشان را انسان موثری در عرصه سیاست نشان دهند و در همین راستا نیز با شتاب زیادی حرکت می‌کنند. برخی مواقع ایشان دست به اقدامات و اظهارنظرها و موضع‌گیری‌های عجولانه می‌زنند که دیگر اصلاح آن برای خودشان هم مشکل می‌شود و در نهایت این نحو اقدامات ایشان مجلس را از آن نقش اساسی که می‌توانست در آرام کردن این فتنه داشته باشد، دور کرد و ناموفق بود.
*از این به بعد چطور؟ شما به عنوان نماینده امت حزب‌الله می‌خواهید چه کنید در قبال این حوادث؟
**ما وظیفه خودمان را انجام می‌دهیم. البته باید بگویم که یقیناً هیچ وقت آقای لاریجانی قصدشان حمایت از آشوبگران و خطاکاران حوادث نخواهد بود، اما به دلیل همان تأثیرگذار بودن ایشان، نوعی معذوریت‌هایی را برای خودشان ایجاد کرده‌اند. الان هم که می‌بینید با سفرها و دیدارهایی که در قالب دیپلماسی پارلمانی انجام می‌دهد همچنان می‌خواهند برجسته و بسیار موثر باشند. قضاوت من این است که ایشان در بعضی موارد اشتباهاتی را نیز مرتکب شده‌اند و عجولانه تصمیم گرفته‌اند که اصلاح این قبیل اقدامات برای خودشان هم دردسرساز و مشکل بوده است و من توصیه‌ام این است که قدری این رویه را تعدیل کنند.
*سوال بعدی در خصوص آینده سیاسی آقایان کروبی و موسوی است. آیا می‌شود این آقایان را در لیست ریزش های انقلاب قرار داد؟
**با انقلاب ماندن و از صف انقلاب جدا شدن در دست خود افراد است . این طور نیست که کسی آقای کروبی و میرحسین موسوی را از خیمه انقلاب بیرون کرده باشد. انقلاب تمامش جاذبه بوده و خواهد بود، مگر دافعه حداقلی که در برابر دشمنان وجود دارد. اما وقتی عمیق‌تر نگاه می‌کنیم، باید از کسانی صحبت کنیم که فرهنگ این انقلاب را درک نکرده‌اند، و از منظر انقلابی‌گری، یار انقلاب نبوده‌اند و با انگیزه‌هایی متفاوت در صف انقلاب حاضر شدند.
وقتی که به رفتار اینها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم در دوران انقلاب از ابتدا تاکنون از این صف جدا شده‌اند. اینها همه مربوط به آن انگیزه اصلی پیوستن به این صف است. حتی کسانی که از سال 42 با امام بوده‌اند.
مثلاً همین آقای منتظری که از سالیان دور با امام بوده، واقعاً با رفتارهایی که طی این سال‌ها از خود نشان داد و این روزها هم عرض‌اندام می‌کند و اصرار بر آنها دارد، نشان دهنده انگیزه‌های اصلی ایشان است. در مورد آقای موسوی هم باید گفت بیست سال سکوت و دوری ایشان از عرصه‌ی سیاسی کشور برای بسیاری این را تداعی کرده بود که ایشان انسان وارسته‌ای است، بی‌توجه به قدرت است، خیل با تقوا و با اخلاص است و دوست دارد کار مملکت پیش برود؛ ولی موضع‌گیری‌های ایشان را که در قبل و بعد از انتخابات می‌بینم صددرصد متناقص است. چون قبل از انتخابات اصل شعار خودش را جلوگیری از بی‌قانونی عنوان می‌کرد، و بعد از انتخابات وقتی مردم به ایشان اقبال اکثریتی نشان ندادند و ایشان رئیس جمهور نشدند، دیدیم که غیر‌قانونی‌ترین رفتارها را ایشان از خودشان بروز دادند و هنوز هم به صراحت همان رویه را ادامه می‌دهد. خب، می‌بینیم که ایشان خود به خود از جرگه‌ یاران انقلاب جدا شده و بلکه درمقابل انقلاب قرار گرفته است.
*اما اخیراً باز هم ایشان و آقای خاتمی تأکید کرده‌اند نه کودتایی در کار بوده و نه بی‌قانونی!!
**من یک سوال دارم در خصوص همین کودتای مخملی. بیایید ببینیم اگر کسی بخواهد در کشوری کودتا کند به چه چیزهایی نیاز دارد؟ درابتدای کارش با چه چیزهایی مخالفت می‌کند و آنها را قبول ندارد؟
آقای موسوی به قوه ی مجریه را که رقیبش در انتخابات بوده اصلاً قبول ندارد. به قوه قضاییه هم اعتماد ندارد و اعتماد نمی‌کند. ایشان کسانی را که جان و مال و آبروی مردم مورد تعرض قرار دادند، شهید قلمداد می‌کند. پس معلوم می‌شد ایشان قوه قضاییه و اجرای دادگاه‌ها برای محاکمه عاملان آشوب‌های اخیر را نیز به طور کلی نفی می‌کند و قبول ندارند. جالب است که ایشان مجلس را هم قبول ندارد. چون همین نمایندگان مجلس از ایشان شکایت کرده‌اند. بارها هیات‌های مذاکره برایشان فرستاده است، همان گروهی که به نمایندگی از مجلس نزد ایشان رفته و خواسته بود از این اقدامات غیرقاونی دست بردارد، همه اینها را پس زد و قبول نکرد.
معلوم است ایشان هیچ‌کدام از قوای کشور را قبول ندارد. با این حساب اگر رئیس جمهور می‌شد، چه می‌کرد؟ غیر از این بود که کودتا می‌کرد و قصد داشت همه چیز را بر مبنای خواسته‌ها و تمایلاتش بار دیگر بسازد. به نظر بنده رأس کودتای مخملی در داخل کشور همین آقای موسوی است.
*آقای کروبی چطور؟ ایشان هم سروصداهایی می‌کنند، مخصوصاً که خود را یار امام (ره) می‌خوانند؟
**کروبی که اصلاً قابل ذکر نیست. از ایشان دارد سوءاستفاده می‌شود. من نمی‌دانم واقعاً در برابر خداوند چه پاسخی خواهد داشت که اینگونه دریدگی در گفتار و نسبت دادن اتهام به نظام می‌کند. فکر می‌کنم ایشان آب را از سر خود گذشته می‌دانند و به خاطر همین هم این رویه تند را درپیش گرفته‌اند.
*حالا که این‌قدر فتنه‌ساز بودن این آقایان برای همه خصوصاً شما که نماینده مردم هستید، مسجل و آشکار شده، پس چرا اقدامی در خصوص این آقایان صورت نمی‌گیرد؟ فکر نمی‌کنید در رسیدگی به اتهامات و جرایم این آقایان دارد کمی تأخیر می‌شود؟
**من هم گفتم که باید با اینان برخورد جدی شود و محاکمه شوند. مثل این آقایان و هوادارانشان قابل تشبیه است، به منافقان، سران منافقین و هوادارانشان. در همان زمان به سبب غفلتی که در قبال منافقین از سوی نظام صورت گرفت، سران منافقین مثل رجوی، ابریشم چی و ... از کشور فرار کردند و جان خودشان را به در بردند و یک عده افراد فریب خورده در پیروی از سران خود مرتکب جنایت شده بودند، محاکمه و مجازات شدند.
الان هم دارد همان اتفاق می‌افتد. ما از رئیس قوه قضاییه که در مراسم معارفه‌شان گفتند: «بعون الله تعالی به حدی اجازه نمی‌دهم امنیت مردم را با رفتار‌های غیرقانونی خدشه دار کند.» انتظار داریم با عمل به همین وعده‌ خودشان، در دادگاه، توضیح بخواهند از آقای موسوی، کروبی و ... مردم باید بدانند این آقایان به چه حقی این رفتارها و حرکات را انجام دادند و حجت بالاتر و قوی‌تر برای قوه قضاییه، فرمایشات ولی‌امر مسلمین در نمازجمعه است، مبنی بر اینکه اگر این افراد بخواهند این مسیر را ادامه دهند، مسئول تمام خون‌های ریخته شده خواهند بود.
این حرف صریح رهبری است، رهبری ولایت دارد بر ریاست قوه قضاییه. آقای آملی لاریجانی ریاست قوه قضاییه باید از اینها جواب بخواهد. آقای موسوی هیچ وقت نمی‌تواند بگوید من دعوت به تظاهرات غیرقانونی نکردم. این آقایان با سیاسی کاری و حقه بازی مردم را به خیابان ها کشاندند، بعد گفتند چون مراجع دولتی اجازه ندادند ما این تجمعات را تأیید نمی‌کنیم. و برخی مواقع همین را هم نگفتند. این آقایان، مسئول تمام خساراتی هستند که به جان و مال مردم واردشده است و این وظیفه در وهله اول برعهده قوه قضاییه است.
*آقای کوچک زاده، در کنار همه این مباحث، به نکته‌ اصلی که اتفاقاً مورد تأکید مقام معظم رهبری هم قرار گرفته، می‌پردازم. خواص در فتنه‌ی اخیر جایگاه ویژه‌ای داشتند و بنا به بیانات رهبر معظم انقلاب برخی خواص حتی مردود شدند. رهبری در آخرین بیاناتشان در چالوس، بحث مهم بصیرت را مطرح کردند. فکر می‌کنید اگر بصیرت همراه و همزاد خواص در درجه‌ی اول و عامه مردم در درجه دوم باشد، باز شاهد این فتنه‌ها خواهیم بود؟
**ما در احادیث معصومین علیهم‌‌السلام حدیثی داریم در بحث بصیرت و عدم وجود بصیرت در انسانی که در فتنه‌ها قرار می‌گیرد بسیار گویاست، می‌فرماید: «العالم علی غیر بصیره، کالسائر علی غیرطریق» یعنی عالمی که علم دارد، اطلاعات دارد اما بصیرت ندارد، مانند سیرکننده و حرکت کننده‌ای است که در جاده‌ای غیر از جاده اصلی طی طریق می‌کند و هر چه راه را ادامه می‌دهد از هدف اصلی خودش دورتر می‌شود.
بصیرت ویژگی ای است که وجودش در انسان، منحصر به داشتن اطلاعات نمی‌شود. چه بسا افراد بی‌سوادی که بصیرت دارند و البته این مستلزم داشتن تقوا و پرهیزکاری است و از همه مهمتر، اینکه انسان به دنبال جلب رضایت خداوند باشد. در بحث بصیرت می‌توان گفت فرد می‌داند که فلان کار برای او ضرر دارد، اما به رقم این اطلاع، به خاطر تبعیتی که از هوای نفس دارد، علی رغم اطلاعات خود درخصوص مضرات آن عمل، باز هم آن را انجام می‌دهد. اینها همه نتیجه تبعیت از تمایلات نفسانی است. اینها موجب از بین رفتن بصیرت می‌شود.
اگر ما به دنبال این هستیم که بصیرت داشته باشیم، اولین و مهمترین راه آن تقواست. به این معنا که منافع شخصی و حزبی و گروهی را کنار بگذاریم و با اطلاعاتی که داریم به یک پدیده نگاه کنیم و آن وقت تصمیم بگیریم. این منافع شخصی کورکننده فرد در دیدن حقیقت است.
حقیقت سرایی است آراسته
هوا وهوس گرد برخاسته
نبینی که هر جا که برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست فرد
پس هوی و هوس مهمترین عامل از بین رفتن بصیرت است که تنها شهوت و ... اینها نیست، قدرت طلبی‌ها، منافع شخصی و حزبی، اشتیاق به مورد تشویق و تکریم قرار گرفتن از سوی عده‌ای خاص و ... اینها همه موجب زایل شدن بصیرت می‌شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات