تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۵۶  ، 
کد خبر : ۱۴۳۵۴۴

ولایت فقیه؛ ضامن اسلامیت و جمهوریت نظام (بخش پنجم)

اشاره: در بخش های پیشین درباره دلایل تاکید حضرت امام بر قرار گرفتن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی و معماری معظم له در انقلاب اسلامی و ایجاد نظام اسلامی مطالبی را متذکر شدیم در این بخش ادامه بحث را پی می گیریم.

یکی از شگردهای دشمن برای جلوگیری از تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی، جار و جنجال مطبوعاتی بر ضد آن و اتهام دیکتاتوری و استبداد بود. امام در برابرسیل تهاجم آنان با تمام قدرت ایستادند و عملیات جنگ روانی آن ها را خنثی کردند. امام در مرحله اول کسانی را که ولایت فقیه را دیکتاتوری می دانستند و در مقابل رای مردم برای انحلال خبرگان تلاش می کردند، دیکتاتور دانستند و فرمودند: “شما دارید در مقابل ملت می‌ایستید. ملت اسلام را می‌خواهد، شما می‌گویید لازم نیست! ملت ولایت فقیه را می‌خواهد، که خدا فرموده است، شما می‌گویید خیر، لازم نیست! و شما می خواهید چند نفر آدم را بر سایرین تحمیل بکنید. این دیکتاتوری است؛ نه این‌که اکثریت در آن‌جا که با آن‌هایی است که اسلام را می‌دانند چه است و تبعیت اسلام را هم دارند. شما چند نفر ایستاده اید در مقابل اسلام.” (صحیفه نور، ج10‌، ص: 224) امام در دفاع از عملکرد مجلس خبرگان قانون اساسی نسبت به تصویب اصول مربوط به ولایت فقیه فرمودند:
“مجلس خبرگان می‌خواهند تصویب کنند آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی فرموده است، و اینها از او می‌ترسند. این ها خیال می‌کنند که اگر چنانچه ولایت فقیه پیش بیاید، قضیه قلدری پیش می‌آید و دیکتاتوری پیش می‌آید. در صورتی که در اسلام این حرف ها نیست. خیر، این ها حرف می‌زنند.این که می‌گویند که دیکتاتوری پیش می‌آید، نه این است که ندانند این طور نیست؛ لکن این ها از اسلام متنفرند. این ها باید بفهمند این را که تا این محراب و منبر هست و تا این خطابه خوان ها و این اسلام و مسلمین و این بازار اسلام و این جوانان مسلمان هستند، نمی‌توانند کاری بکنند.”
امام در گام بعدی در حمایت از اقدام مجلس خبرگان، به شبهات مطرح شده، پاسخ دادند و گفتند: قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول الله هست. و این ها از ولایت رسول الله هم می‌ترسند! شما بدانید که اگر امام زمان- سلام الله علیه- حالا بیاید، باز این قلم ها مخالفند با او. و آن ها هم بدانند که قلم های آن ها نمی‌تواند مسیر ملت ما را منحرف کند. آن ها باید بفهمند این که ملت ما بیدار شده است، و مسائلی که شما طرح می‌کنید ملت می‌فهمد، متوجه می‌شود، دست و پا نزنید! خودتان را به ملت ملحق کنید. بیایید در آغوش ملت” (همان، ج10‌، ص: 309)
معظم له دلیل مخالفت روشنفکران غرب زده با اصل ولایت فقیه را عدم اعتقاد راسخ به اسلام و قرآن و نهادینه نشدن دین در دل های آن ها دانستند و فرمودند:
“اگر بنا باشد که ولایت فقیه بشود دیکتاتوری می‌شود، کذا می‌شود! مگر امیرالمومنین که ولی امور مردم بود- دیکتاتور بود؟ مگر خود پیغمبر که ولایت داشت دیکتاتور بود؟ مگر بگویند ولایت برای پیغمبر هم نیست؛ پیغمبر هم مثل سایر مردم! و از این ها بعید نیست این را بگویند. لکن جرات نمی‌کنند بگویند. دیکتاتوری کدام است؟ در اسلام همچو چیزی مطرح نیست. اسلام دیکتاتور را محکوم می‌کند. اسلام یک نفر فقیه را اگر بخواهد دیکتاتوری بکند از ولایت ساقطش می‌کند. چه طور دیکتاتوری می‌گویید می کند اسلام، و این حرف ها را می‌زنید؟ اگر می‌دانید و می‌گویید، چرا باید در مخالف مسیر ملت سیر بکنید و این مسائل را بگویید؟ اگر نمی‌دانید، چرا انسان ندانسته یک حرفی را بزند؟ همین بی خود بدون این که بفهمد چی هست مسئله، بیاید یک همچو مسائلی را بگوید (همان، ج10‌، ص: 411)
البته در زمان ایشان جرات نمی کردند با ولایت پیامبر و ائمه مخالفت کنند ولی در زمان حاکمیت دولت مدعیان اصلاحات نه تنها ولایت فقیه بلکه ولایت خدا را نیز منکر شدند! عبد الکریم سروش که آقای خاتمی وی را متفکری بزرگ و ملاصدرای عصر معرفی می کرد در دفاع از لیبرالیسم می نویسد “ او هیچ آقا بالا سری را نمی پسندد، هرکه می خواهد باشد،‌خواه خدا،‌خواه سایه خدا، خواه در عرصه فکر و نظر و مذهب، خواه در عرصه حقوق و امتیازات مادی و معنوی...لذا هیچ کس نمی تواتد معصومانه سخن بگوید و یا معصومانه حکومت کند؛‌ همه بر سر یک سفره نشسته ایم و همه ساکنان یک کوییم. هیچ کس از پیش خود یا از پیش خدا واجد امتیازی نسبت به کس دیگری نیست”( رازدانی و روشنفکری و دینداری ص128.) زمانی که اصل ولایت خداوند را انکار کنند، پذیرش ولایت فقیه برای آن ها معنا ندارد.
امام وجود اصل ولایت فقیه را برای جلوگیری از دیکتاتوری دیگران ضروری می داند و می گوید: “ اشخاصی که اطلاع ندارند بر وضعیت برنامه‌های اسلام، گمان می‌کنند که اگر چنانچه “ولایت فقیه” در قانون اساسی بگذرد، این اسباب دیکتاتوری می‌شود. در صورتی که ولایت فقیه هست که جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد. اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می‌شود. آن که جلو می‌گیرد از این‌که رئیس جمهور دیکتاتوری نکند، آن که جلو می‌گیرد از این‌که رئیس ارتش دیکتاتوری نکند، رئیس ژاندارمری دیکتاتوری نکند، رئیس شهربانی دیکتاتوری نکند، نخست وزیر دیکتاتوری نکند؛ آن فقیه است.آن فقیهی که برای امت تعیین شده است، و امام امت قرار داده شده است، آن است که می‌خواهد این دیکتاتوری ها را بشکند و همه را به زیر بیرق اسلام و حکومت قانون بیاورد. اسلام، حکومتش حکومت قانون است؛ یعنی قانون الهی، قانون قرآن و سنت است. و حکومت، حکومت تابع قانون است؛ یعنی خود پیغمبر هم تابع قانون، خود امیرالمومنین هم تابع قانون، تخلف از قانون یک قدم نمی‌کردند و نمی‌توانستند بکنند.”(همان، ج11‌، ص: 23)
در شماره بعد در باره نحوه جلوگیری از دیکتاتوری افراد توسط ولی فقیه خواهیم نوشت .          ادامه دارد...

برچسب ها: ولایت فقیه
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات