تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۱  ، 
کد خبر : ۱۵۱۳۵۲

ریشه‌ها و عوامل شکل‌گیری نامشروع صهیونیسم(بخش سی‌وپنجم)


منیژه خزایی
 کتاب‌ سفید سال‌ 1930
اشاره‌ شد که‌ دولت‌ انگلستان، یک‌ هیأت‌ بازرسی‌ به‌ فلسطین‌ اعزام‌ کرد تا به‌ بررسی‌ علل‌ مستقیم‌ و غیر مستقیم‌ انقلاب‌ در آن جا‌ بپردازد و برای‌ آن‌ها راه‌ حل‌هایی‌ ارائه‌ کند. این‌ کمیسیون‌ نیز پس‌ از صد روز مطالعه، یگانه‌ راه‌ حل‌ آرامش‌ در فلسطین‌ را عقب‌ نشینی‌ صهیونیست‌ها دانست‌ و اعلام‌ کرد: انگلستان‌ باید فوری‌ آژانس‌ یهود را از مداخله‌ در امور باز دارد. واقع‌ نگری‌ و بی‌طرفی‌ کمیسیون‌ تاو در ارائه‌ این‌ گزارش، خشم‌ صهیونیست‌ها را در پیداشت. حکومت‌ بریتانیا نیز نتایج‌ تحقیقات‌ این‌ کمیسیون‌ را همراه‌ با «کتاب‌ سفید» در اکتبر 1930 منتشر کرد.
‌‌بریتانیا در کتاب‌ سفید تأکید کرد که‌ سند سرپرستی‌ و قیومیت‌ «یک‌ تعهد بین‌المللی‌ است‌ که‌ عدول‌ از آن‌ امکان‌ ندارد... و رهبران‌ یهود، بیهوده‌ بر حکومت‌ انگلیس‌ فشار می‌آورند تا برابر سیاست‌ آنان‌ و موافق‌ تمایلات‌ افراطی‌ صهیونیستی‌ گام‌ بردارد.... رهبران‌ عرب‌ نیز بیهوده‌ بر خواستهِ‌ خود برای‌ تدوین‌ نوعی‌ قانون‌ اساسی‌ اصرار می‌ورزند».
‌‌کتاب‌ سفید با انتقاد از مهاجرت‌ بی‌رویهِ‌ یهودیان‌ به‌ فلسطین، بر ضرورت‌ پیوند میان‌ مهاجرت‌ و توان‌ اقتصادی‌ کشور تأکید کرد و به‌ حکومت‌ بریتانیا یادآور شد که‌ «زمان‌ برای‌ گام‌ نهادن‌ در مسیر اعطای‌ نوعی‌ خود مختاری‌ به‌ فلسطین‌ فرا رسیده‌ است» بریتانیا در این‌ کتاب‌ تأکید کرده‌ است‌ که‌ در فلسطین‌ «هیچ‌ گونه‌ زمین‌ آماده‌ای‌ برای‌ استقرار کشاورزان‌ مهاجر یهود» یافت‌ نمی‌شود.
‌‌حکومت‌ بریتانیا، کتاب‌ خود را با فراخوانی‌ عرب‌ها به‌ شناسایی‌ واقعیت‌ موجود و این‌ که‌ رهبران‌ یهود باید ضرورت‌ کوتاه‌ آمدن‌ از پاره‌ای‌ تصوّرات‌ استقلال‌ طلبانه‌ را بپذیرند، پایان‌ داده‌ است.
 کتاب‌ سیاه‌
‌‌انگلیس، به‌ سبب‌ موضع‌گیری‌ شدید یهودیان‌ و صهیونیست‌ها، از مواضع‌ خود در کتاب‌ سفید عقب‌نشینی‌ کرد و «لرد پاسفیلد» وزیر مستعمرات‌ بریتانیا در ششم‌ نوامبر 1930 در روزنامهِ‌ تایمز در حمایت‌ از صهیونیست ها‌ به‌ صراحت‌ نوشت: هیچ‌ قانونی‌ که‌ مانع‌ پیشرفت‌ یهود در راه‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ سیاسی‌ خود در فلسطین‌ و ادامهِ‌ وضع‌ موجود در موضوع‌ اراضی‌ و کارهای‌ دیگر آن‌ها باشد، وضع‌ نخواهد شد.
‌‌دلیل‌ موضع‌گیری‌ انگلیس‌ این‌ بود که‌ به‌ محض‌ انتشار کتاب‌ سفید، صهیونیسم‌ به‌ جوش‌ و خروش‌ آمد، یهودیان‌ با همه‌ توان‌ به‌ کتاب‌ سفید حمله‌ کرد و در سراسر جهان‌ تظاهراتی‌ به‌ راه‌ انداختند؛ در آمریکا و انگلستان، روزنامه‌ها و دستگاه‌های‌ تبلیغاتی‌ را برای‌ انتقاد و حمله‌ به‌ این‌ بیانیه‌ استخدام‌ نمودند. دکتر وایزمن‌ نیز برای‌ اعتراض‌ و اظهار عدم‌ همکاری‌ با حکومت‌ بریتانیا، از ریاست‌ آژانس‌ یهود استعفا کرد.
‌‌این‌ حملات‌ در هیأت‌ حاکمهِ‌ بریتانیا اثر عمیقی‌ گذاشت‌ و موجب‌ عقب‌نشینی‌ آن‌ها شد. ابلاغ‌ رسمی‌ دولت‌ انگلیس‌ به‌ اعضای‌ دفتر نمایندگی‌ یهود رسید و آنان‌ را برای‌ مذاکره‌ به‌ منظور رفع‌ سوء تفاهم‌ در مورد مخالفت‌هایی‌ که‌ در کتاب‌ سفید با قانون‌ سرپرستی‌ به‌ نظرشان‌ رسیده، فراخواند.
‌‌پس‌ از مذاکرات، مک‌ دونالد، نخست‌ وزیر انگلستان، نامه‌ای‌ به‌ دکتر وایزمن‌ (رئیس‌ مستعفی‌ دفتر نمایندگی‌ آژانس‌ یهود) نوشت‌ و طی‌ آن، بسیاری‌ از مطالب‌ کتاب‌ سفید را به‌ گونه‌ای‌ تفسیر کرد که‌ بیش‌تر محتوای‌ آن‌ کتاب‌ را باطل‌ ساخت‌ و با این‌ عمل، همهِ‌ توصیه‌ها و پیشنهادهای‌ کمیسیون‌ تاو و نصیحت‌های‌ سمپسون‌ را زیر پا گذاشت‌ و بدین‌ جهت، اعراب‌ این‌ نامه‌ را «کتاب‌ سیاه» نامیدند.
‌‌نخستوزیر در این‌ نامه‌ می‌نویسد: «تسهیل‌ وسایل‌ مهاجرت‌ یهود و به‌ کار گماردن‌ آن‌ها در اراضی، مانند گذشته‌ از وظایفی‌ است‌ که‌ حکومت‌ سرپرستی‌ (انگلستان) انجام‌ دادن‌ آن‌ها را بر عهده‌ دارد و امکان‌ اجرای‌ آن، بدون‌ زیان‌ رساندن‌ به‌ دیگران‌ نیز وجود دارد. کتاب‌ سفید ما، متضمن‌ منع‌ انتقال‌ اراضی‌ به‌ یهود نبوده، اصلاً بریتانیا در فکر چنین‌ کاری‌ هم‌ نیست؛ مقصود از انتشار کتاب‌ سفید این‌ است‌ که‌ برای برهه‌ای‌ مراقبت‌ و مواظبتی‌ در موضوع‌ معاملهِ‌ املاک‌ بشود تا مانع‌ اجرای‌ نقشه‌های‌ عمرانی‌ ما نباشد. دربارهِ‌ مهاجرت‌ هم، نظر کتاب‌ تنها در خصوص‌ مهاجران کارگر بوده‌ است. دربارهِ‌ کارگران‌ اراضی‌ هم، بریتانیا به‌ یهود حق‌ می‌دهد کارگر غیر یهود را نپذیرند و منحصراً کشاورزان یهود را در اراضی‌ خود به‌ کار گیرند....» !
‌‌آنچه‌ در این‌ میان، بیش‌ از هر چیز به‌ ذهن‌ خطور می‌کند، تناقض‌ گفته‌های‌ حکومت‌ بریتانیا در کتاب‌ سفید و نامهِ‌ مذکور است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات