
سجاد سالک
نوادگان سیدروحالله مصطفویخمینی، حتی اگر در شناسنامه از نام خانوادگی مصطفوی برایشان استفاده شده باشد در سراسر ایران به نام خمینی شناخته میشوند. فرزندان دختران امام نیز بیشتر از آنکه به نام فامیلی خود شناخته شوند به عنوان نوه امامخمینی(ره) شهره هستند و عنوان خمینی به این جمع گره خورده است. از میان خمینیها تنها یک نفر است که بیشتر از «خمینی بودن» در کوچه و بازار و در میان عامه مردم به اسم کوچک معروف است و او کسی نیست جز سیدحسن فرزند ارشد سیداحمد خمینی که اکنون مسئولیت عالی تشریفات و برگزاری امور مرتبط با بیت امامخمینی(ره) را برعهده دارند. خاندان خمینی حالا نزدیک به نیم قرن است که در تاریخ معاصر ایران خبرساز بوده و البته تاریخساز هم بودهاند. اگر روزگاری این نوارها و اطلاعیههای حضرت روحالله بود که در ایران بازتاب مییافت و با اقبال عمومی روبهرو میشد و سپس حاجاحمد به عنوان یادگار امام معروف شد و بعدها سیدحسن محبوبیت یافت، حالا نوبت به نوشتهها و عکسهای – دختر خردسال سیدحسن در فیسبوک رسیده که مخاطبانش را شگفتزده کند و نام خمینی را در عرصه مجازی نیز زنده سازد. به این ترتیب نسلهای بعد از روحالله همچنان مورد توجه بودهاند و اعمال و رفتارشان زیر ذرهبین قرار دارد و هر حرف و سخنی بلافاصله بازتابی گسترده مییابد و به همین نسبت توقعات و انتظارات از آنان افزایش پیدا میکند.
نسل جوان خمینی و به خصوص فرزندان سیداحمد، در حالی با انتظارات زیادی مواجه هستند که برخلاف پدربزرگ خود، کمتر سخن گفته و جانب احتیاط را نگه میدارند و روحیهشان به گونهای است که جانب همه را نگه داشته و در نتیجه در مورد مسائل سیاسی روز به صراحت و شفافیت سخن نمیگویند. در واقع جز زهرا اشراقی که تا پیش از انتخابات مصاحبههای زیادی ترتیب داده و اظهارنظرهای بحثبرانگیزی در خصوص مسائل سیاسی انجام میداد، سایرین جز در رابطه با سیره حضرت امام و توصیههای اخلاقی سخن دیگری نمیگویند. این روحیه البته باعث شده تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری، این خانواده از گزند هر نوع حمله و تخریبی در امان بوده و نزد همه گروهها، احزاب و شخصیتها احترامشان حفظ شود. این موضوع در کنار محبوبیت این خانواده در سطح جامعه، موقعیت بینظیری در اختیار خاندان خمینی قرار داده بود. محبوبیت در پایین، احترام و حفظ جایگاه در بالا، بیت امام را کاملاً از دیگر خانوادههای سیاسی در ایران متمایز میکرد. رویدادهای پس از انتخابات همچنان که آرایش سیاسی جامعه را تغییر داد و در مناسبات سیاسی کشور نیز باعث تحولاتی شد. بر خاندان خمینی نیز اثر گذاشت و آنها را هم از گزند اتفاقات دور نگه نداشت. در کشاکش اتفاقات رخ داده، فعالان سیاسی از طیفهای مختلف از سیدحسن و برادرانش به عنوان اصلیترین نمادهای این خاندان میخواستند وارد گود شده و موضعی اتخاذ کنند.
پاسخ سیدحسن و برادران به همه این درخواستها سکوت بود و هیچیک حاضر نشد به عرصه بیاید و روشن و صریح جانب یکی از طرفین را بگیرد. ماجرا اما به همینجا ختم نشد. انتظارات از این خانواده بالا بود و در کشاکش اتفاقات بهتآور سال 1388 فعالان سیاسی نیمنگاهی هم به جماران داشتند و در پی هر اتفاق خواست تازهای پیش کشیده میشد. گویی همه انتظار داشتند این خانواده رسماً موضع خود را روشن کرده و از طیفی حمایت کند. در این میان گرچه خانواده امامخمینی(ره) سکوت پیشه کردند اما نشست و برخاستهای آنان با سران اصلاحات و دلجوییشان از خانواده زندانیان سیاسی و دیدارشان با افرادی که از زندان آزاد شده بودند دلخوری و ناراحتی اصولگرایان را به دنبال داشت. این اتفاق منجر به آن شد تا جمعی از اصولگرایان در مقابل سیدحسن موضعگیری کرده و حتی ادبیات پرخاشگرانهای نیز نسبت به وی در پیش بگیرند. با این وجود اصولگرایان در موضع خود نسبت به سیدحسن یکدست نبوده و صداهای مختلفی از میانشان بلند بود.
دو صدا از یک جناح
اصلیترین منتقدان خاندان خمینی در یک سال اخیر را میتوان طیفی در نظر گرفت که از رسانههای مکتوب و سایتهای اینترنتی متعددی برخوردار هستند. این طیف در ماههای گذشته حملات زیادی به بیت امامخمینی(ره) داشته و فرزندان حاجاحمد را به شدیدترین شکل ممکن آماج حملات خود قرار داد. آنها حتی سیدحسن را شایسته فامیلی خمینی ندانسته و در خبرهای خود با حذف نامخانوادگی مرسوم وی از عنوان «سیدحسن مصطفوی» استفاده کردند. انتظارات این طیف از سیدحسن در نوع خود جالب بود. آنها نه تنها میخواستند نوادگان امامخمینی(ره) از دیدار با زندانیان آزادشده خودداری کرده و در جلسات و مهمانیها با اصلاحطلبان پای یک میز ننشینند، بلکه توقع داشتند علیه آنچه «سران فتنه» میخواندند موضعگیری کرده و عملکرد دو کاندیدای اصلاحطلب حاضر در دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری را محکوم کنند. به اعتقاد این دسته، سیدحسن در ماجراهای پس از انتخابات روشنبینی لازم را از خود نشان نداده و با سکوت خود به سود جریان معترض عمل کرده و چراغ سبزهایی به آنها نشان داده که معترضان را در راه خود مصممتر کرده است.
سکوت سیدحسن و دیدارهای پیدا و پنهان او، از نظر این طیف غیرقابل قبول بوده و آنها اعتقاد دارند سیدحسن از خط امام فاصله گرفته و نتوانسته سیره و روش پدربزرگش را ادامه دهد. این موضع البته صدای همه اصولگرایان نبود. طیف سنتی جناح اصولگرا که از مناسبات جماران و نیروهای نزدیک به جناح خط امام مطلع بودند این خواسته را پیش روی سیدحسن و برادرانش گذاشتند تا از ورود به مناقشات سیاسی خودداری کرده و به منظور حفظ حرمت بیت امام از موضعگیری به نفع یک جناح خودداری کنند. این طیف از هرگونه موضعگیری تند خودداری کرده و با بیان اینکه شأن بیت امام اجل از ورود به مناقشههای سیاسی است، رو به توصیه مشفقانه و دلسوزانه آوردند و با بیانی آرام از سیدحسن خواستند خط خود را از آنچه فتنهگران میخواندند، جدا کرده و موجبات حفظ حرمت خانواده امام را فراهم بیاورد.
به این ترتیب سیدحسن و برادران با دو درخواست متفاوت از جانب اصولگرایان مواجه شدند؛ توقع اول ورود به عرصه، محکوم کردن اصلاحطلبان و دفاع از دولت بود و توقع دوم حفظ بیطرفی، سکوت سیاسی و نظاره وقایع روز بدون موضعگیری بود.
بدیهی است سیدحسن خمینی حتی در صورت گوش سپردن به توصیه دوم نیز از گزندها در امان نبود. از طرفی در ماجرای اهانت به سیدحسن خمینی در جریان سخنرانی در روز 14 خرداد، طیف سنتی کاملاً در مقابل این هتکحرمت موضعگیری کرد تا مشخص شود در جناح اصولگرا دو رویکرد کاملاً متفاوت وجود دارد.
دو ضلع دیگر توقعات
انتظارات از خاندان روحالله به همینجا ختم نشد. در سوی مقابل اصلاحطلبان خواستهایی 180 درجه متفاوت داشتند. بخشی از تحولخواهان مذهبی که در خارج از کشور به سر میبرند انتظاراتی کاملاً تجدیدنظرطلبانه از سیدحسن داشته و توقع داشتند او مانند پدربزرگش فعالانه پا به عرصه گذاشته و در نقد برخی اندیشهها و اتفاقات به صورت علنی موضعگیری کند. آنها میخواستند سیدحسن «خمینیوار» عمل کرده و بیمصلحتاندیشی و محافظهکاری، ردای اصلاح وضع موجود بر تن کرده و آشکارا گذشته را نقد و آیندهای جدید ترسیم کند. در داخل کشور انتظارات اصلاحطلبان از سیدحسن ملایمتر بود. آنها توقع داشتند سیدحسن کمی از لاک محافظهکاری خارج شده و اگر نمیتواند به صراحت طرف مقابل را مورد انتقاد قرار دهد یا لااقل در دفاع از بیت حضرت امام(ره) فعالتر عمل کرده و پاسخ پردهدریها و هتکحرمتها را بدهد.
اصلاحطلبان انتظار داشتند در شرایطی که طرف مقابل حرمتها را حفظ نمیکند، سیدحسن خود را در بند ملاحظات اخلاقی و توصیههای ریشسفیدان قرار نداده و پالسهای بیشتری در حمایت از منتقدان ارسال کند و با رفتار خود نشان دهد اگر به دلیل ملاحظاتی امکان حضور در سنگر تحولخواهی را ندارد اما لااقل دلش با آنها همراه است. به این ترتیب چهارمین انتظار از نوادگان خمینی این بود که همراهی و همسویی سبز خود را با تحولخواهان نشان دهند و موجبات قوتقلب و دلگرمی آنها را فراهم بیاورند. به اعتقاد این طیف، رابطه گرم جماران و جناح خط امام از یکسو و همسویی دیرینه اصلاحطلبان با خانواده امام، پیوند گسستناپذیری میان بیت امام و اصلاحطلبان ایجاد کرده، همچنان که اعضای مجمع روحانیون مبارز جزء نزدیکان حضرت امام بوده و به این واسطه جایگاه درخوری در جماران داشته و رابطه خوبی با نوادگان بنیانگذار انقلاب اسلامی دارند و حال انتظار میرود در چنین شرایطی همراهی و همسویی آنها در قالب نوعی پشتیبانی محسوس یا غیرمحسوس حفظ شود.
در چنین شرایطی خمینیها در میانه تقاطعی قرار گرفتند که رهگذران هر سوی تقاطع آنها را به سوی خود دعوت کرده و هریک مسیری جداگانه پیشنهاد میدادند؛ مسیرهایی که انتخاب هرکدام آیندهای نامشخص پیش روی این خاندان قرار میداد و اتفاقاتی شاید عجیب را رقم میزد. این انتظارات و توقعات همچنان ادامه دارد و گروههای سیاسی در میانه مباحثات خود هراز چندگاهی رو به سوی جماران کرده و از توقعات خود سخن میگویند. این نشان میدهد مشی سیاسی خانواده امام به گونهای بوده که امیدواریها را حفظ کرده است. در میان طیفهای مختلف سیاسی به نظر میرسد تنها طیف اول است که به کلی از برآورده شدن انتظارش توسط خانواده امام قطع امید کرده است.
اتفاق تلخ روز 14 خرداد در حرم حضرت امام(ره) نشان داد طیف افراطی جناح اصولگرا ابایی از رویارویی و اهانت به یادگار حضرت امامخمینی(ره) نداشته و حالا که سیدحسن را در راه خود نمیبینند، آمادگی این را دارد که پس از حملات لفظی و قلمی در رسانههای خود، در عرصه سیاسی نیز نارضایتی و مخالفتش را به شدیدترین شکل ممکن نشان دهد.
این رویکرد البته از جانب طیفهای سنتی، معتدل و عملگرای جناح اصولگرا نفی شده و بزرگان این جناح نسبت به تبعات چنین برخوردهایی هشدارهایی را مطرح کردهاند. با این وجود افراطیها همچنان از قدرت عمل بالایی برخوردارند. سیدحسن خمینی هرچند دیدارهایش با اصلاحطلبان قطع نشده و برادرانش نیز رابطه خوبی با چهرههای اصلاحطلب دارند اما هرسه به همراه دیگر اعضای بیت امام تا به حال از ورود مستقیم به مناقشات بعد از انتخابات پرهیز کرده و در مقابل درخواستهای گوناگون مطرح شده به سبک خود عمل کردهاند. در شرایطی که اوضاع سیاسی کشور رو به آرامش پیش میرود، خانواده امام نیز کار سادهتری در موضعگیری سیاسی خود خواهند داشت و دیگر زیر این فشار نخواهند بود تا جانب یکی از طرفین را بگیرند. شاید اگر التهابات سیاسی کاهش نیافته بود سیدحسن و دیگر خمینیها بیشتر این فشار را احساس میکردند تا موضعی شفاف اتخاذ کرده و سنگر خود را مشخص کنند.
با این حال نوادگان خمینی در آینده همچنان در کانون توجهات قرار دارند و هرگونه مشی و روشی که در سیاستورزی پیش بگیرند و هر موقعی که اتخاذ کنند بیشک بازتابی جهانی خواهد یافت. از این رو است که موضعگیری و مشی سیاسی این خانواده برای تمام فعالان سیاسی واجد اهمیت خاص بوده و هر طیفی میکوشد با طرح مطالبات و انتظارات خود از غلتیدن این خاندان به سوی طیف مقابل جلوگیری کند. در این راه خمینیهایی که در آستانه دهه 90 همچنان در عرصه سیاسی ایران تاثیرگذارند چه تصمیمی اتخاذ خواهند کرد؟ آیا آنان همچنان جانب میانه را نگه میدارند یا در نهایت ناگزیر میشوند درخصوص مسائل روز، اندیشههای سیاسی و سیاستورزی عملی، موضعی روشن اتخاذ کنند؟