تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۸  ، 
کد خبر : ۱۷۶۵۳۹

امام خمینی و نقش مردم در انتخابات


ملت مسلمان ایران در 27 خرداد سال جاری و یک هفته بعد از آن، یعنی در سوم تیر، دو حماسه بزرگ آفریدند و با شرکت بسیار گسترده در دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری، دشمنان انقلاب و نظام اسلامی ایران را حیرت زده و مایوس و محزون کردند و قلب دوستان انقلاب اسلامی را نیز لبریز از شادی و سرور نمودند.
بعد از وقوع این دو حماسه بزرگ، سران دول استکباری غرب، به ویژه سردمداران آمریکا بیش از همه مایوس و خشمگین شدند. عکس العمل دشمنانه سردمداران آمریکا نسبت به حماسه 27 خرداد و سوم تیر با عبارت هایی از این قبیل نشان داده شد: انتخابات ایران مورد پسند آمریکا نبود، در انتخابات ایران دموکراسی به چشم نمی خورد، انتخابات ایران با سیاست هاو خواست های آمریکا مطابقت نداشت، انتخابات ایران انتظارات آمریکا را برآورده نکرد، در انتخابات ایران از معیارهای دموکراسی مورد نظر آمریکا خبری نبود و....
این عبارت های کینه توزانه در حالی گفته شد که انتخابات روز 27 خرداد و سوم تیر در نوع خود در جهان کم نظیر بود و معیارهای مشارکت مردمی را به بهترین شکل متجلی ساخت.
این موضوع را حتی بسیاری از سیاستمداران و رسانه های غرب که ذره ای انصاف در خود سراغ داشتند، به زبان آوردند و گفتند: دموکراسی ایران وحضور گسترده مردم در انتخابات، همه را حیرت زده کرده است.
سردمداران شیطان صفت و زورگوی آمریکا در حالی از انتخابات جمهوری اسلامی ایران بد می گویند و آن را مطابق با معیارهای دموکراسی نمی دانند که در هرکشوری که زیر سلطه مستقیم و یا غیرمستقیم آمریکا قرار دارد، دموکراسی کاملا بی معنا است و اگر هم انتخاباتی صورت می گیرد، فهرست انتخاب شوندگان از سوی سفارتخانه و یا سازمان های جاسوسی و امنیتی آمریکا بر مردم تحمیل می شود و مردم آن کشورها راهی غیر از این ندارند که به عوامل آمریکا و جاسوسان آنها رای بدهند.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در ایران همان وضعیتی که در سایر کشورهای تحت سلطه آمریکا وجود داشت، حاکم بود و فهرست نمایندگان و انتخاب شوندگان را سفارت آمریکا به شاه و سایر سردمداران رژیم شاه می داد و از آن ها می خواست همان فهرست از صندوق ها بیرون بیاید.علاوه بر این، عوامل رژیم شاه به زور و با ایجاد فضای ارعاب ووحشت، مردم را وادار به رای دادن به کسی می کردند که نامش در فهرست سفارت آمریکا قرار داشت.
در اولین انتخاباتی که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و تسلط مطلق آمریکا بر ایران، توسط رژیم شاه برگزار شد، کنت لاو خبرنگار اختصاصی روزنامه نیویورک تایمز به تهران آمد تا به اصطلاح از روند انتخابات ایران گزارشی تهیه کند.
این گزارش گر، پس از پایان یافتن انتخابات (20 اسفند 1332) از وضعیت انتخاباتی که تحت سلطه آمریکا در ایران برگزار شد، گزارش ذیل را تهیه و مخابره نمود:
«پس از سه روز خشونتبار، و قانون شکنیها و بی نظمیهایی که شدت وحدت آن مردم ایران و ناظران خارجی را تحت تاثیر قرار داده بود، انتخابات مجلس در تهران، امشب پایان یافت، از روز سه شنبه تا امروز صبح، کشتی گیر ریش سیاه سابق (شعبان جعفری )، رهبری گروهی اوباش، مسلح به چاقو و زنجیر را به عهده داشت.
گروهی از یک مرکز رای گیری به مرکز دیگری، برای جستجوی رای دهندگان مظنون ضدرژیم می رفتند، در صفها می ایستادند و مظنونین را به شدت کتک زده، یا با چاقو مجروح می کردند، در ساعت ده ونیم صبح امروز، شعبان (شعبان بی مخ) بادار ودسته اش، از مضروب کردن و چاقو زدن به رای دهندگان مسجد فخرآباد خودداری کردند زیرا، عبدالله نوری یکی از کشتی گیران محل، به شعبان اخطار کرد که اینها از نوچه های من هستند، کاری به کارشان نداشته باش. در یک حمله دیگر، چهار نفر از مردم چاقو خوردند. گرچه شعبان ادعا می کند که فقط به رای دهندگان کمونیست حمله کرد ولی همه می دانند که نوری، به عنوان یک کشتی گیر ضد کمونیست معروف است.
و حسن عرب، یکی دیگر از وابستگان دولت، ولی بدون دار و دسته و حزب، گروه مسلحی را اجیر کرده و درخارج حوزه رای گیری مستقر در کافه شهرداری ایستاده بود. او چمدان بزرگی پراز کارت های شناسایی و اوراق رای پرشده به همراه داشت و به رای دهندگانی که با اتومبیلهای پر، به حوزه رای گیری آورده می شدند، کارت ورقه رای گیری آماده را که قبلا تهیه شده بود، تحویل می داد، در مسجد سپهسالار که در کنار مجلس قرار دارد، مسئولین انتخابات قبل از اینکه مردم اوراق رای خود را به صندوق بیندازند. آنها را بازرسی می کردند...»
امام خمینی در باره وضعیت انتخابات در دوره پهلوی چنین می‌فرماید:
شما خیال می کنید که این وکلایی که شاه خودش انتصاب می کند و به ملت هم مربوط نیست، خودش است نخیر، اینها را سفارتخانه اسمهایشان را هم نوشته اند، قبلا می آورند می دهند که اینها باید وکیل بشوند. این حالا نبوده، در زمان رضاخان هم بود، از سفارتخانه ها، منتهی در یک وقت این سفارت انگلیس این کارها را می کرد، سابقش هم لابد سفارت روس می کرده است، حالا سفارت آمریکامی کند، شاید هم باهم باشند، انگلیس و چین و شوروی و آمریکا تفاهم کرده باشند، برای خوردن مال مردم تفاهم هم می‌کنند ...(1)
بازور سرنیزه مجلس درست می کرد، کی مجلس، مجلس ما بود همین مردک گفت که این مجلسهایی که درست کردند اینها، از سفارتخانه ها می آوردند و لیستش را می دادند منتها حالا دیگر نه، اینظور نیست، حالا دیگرمملکت خیلی قدرتمند شده، دیگر اینطورهانیست ! خودش را مسخره می‌کند.(2)
ما تا حالا نداشتیم یک همچون حکومتی که مال ملت باشد، اسمش بود، اصلا بعد از زمان مشروطه تا حالا نشده، این اسمش بود که ملت ـ نمی دانم ـ خودشان انتخابات بکنند، خودشان وکیل بدهند، لکن شما می دانید که هیچ وقت شماها رای نداشتید، در این طول تاریخ، اینها همه را خود آنها می کردند و کاش خودشان می کردند، شاه گفت در یکی از نطقهایش، همین شاه دوم در یکی از نطقهایش گفت که لیست می دادند از سفارتخانه ها و مجبور بودیم که این لیست را عمل بکنیم، وکلا را آنها لیست می دادند که ما وکلا را تعیین بکنیم، ما هم تعیین می‌کردیم(3)
اساسا ماهیت استکباری جهان غرب، به ویژه آمریکابه نوعی است که همه چیز را با معیار منافع استکباری خود می سنجد. به این معنی که اگر ناب ترین حقایق نیز در جهت منافع مستکبران غربی نباشد، آن را غیر حق می شمارند. بر عکس، اگر پدیده ای از نظر باطل بودن و غیرحق بودن، بر همه کس آشکار باشد ولی در جهت منافع مستکبران قرار بگیرد، آن پدیده را کاملا بر حق ومطلوب می دانند.در منطق استکبار، همه واژه ها و همه مفاهیم و اصطلاحات، معنای دیگری پیدا می کند. معنایی که باآنچه تاکنون بوده است و معنایی که تاکنون مورد نظر عموم بشر است، کاملا متفاوت است.
در منطق استکبار، عدالت یعنی آنچه به نفع استکبار است ! دموکراسی یعنی آنچه که سلطه استکبار را مجاز می شمارد! مقاومت در برابر متجاوزان و دفاع از استقلال و حیثیت در برابر گستاخی مستکبران، یعنی تروریسم! اجازه ندادن به مزدوران استکبار برای جاسوسی وخیانت، یعنی از بین بردن حقوق بشر و...
به همین دلیل است که امام خمینی دموکراسی غربی و آمریکایی را افسون استکبار می دانند و می فرمایند: دموکراسی غربی طرفدار سرمایه دارهای بزرگ و ابرقدرت ها و استکبار است. غربی ها با این افسون می خواهند ما را خواب کنند و بهره برداری از ما بکنند.(4)
امام خمینی در باره عدالت استکباری و آمریکایی نیز می‌فرمایند:
ماامروز مبتلای به این معناهستیم، مسلمانها مبتلای به این معنا هستند، مسلمانها می بینند که این دولتهای بزرگ، این قدرتهای بزرگ و این کسانی که اذناب آنها هستند، کسانی که فرمانبر آنها هستند الان با مسلمین، با مردم، با مستضعفین، حتی با آن کسانی که مال خودشان است چه می کنند. تمام اینها ظاهر می گویند که ما اقامه عدل می خواهیم بکنیم، اما چه عدلی عدل آمریکایی، عدل آمریکایی یعنی چه یعنی هر کس خاضع به من شد، آن یک چیزی است که ما او را قبولش داریم، هر کس منافع مملکتش را به ما داد ما او را قبول داریم(5)
همان طور که مشاهده می شود، از نظر امام خمینی، دموکراسی غربی و استکباری، نیرنگی برای خواب کردن، ساکن و ساکت کردن وغافل کردن ما و سایر جوامع اسلامی است تا غربی هادرحالی که ما خواب هستیم و به بازی دموکراسی مشغول می باشیم، هستی فرهنگی و مادی ما را بربایند.
سخن کوتاه امام خمینی در باره دموکراسی غربی و بازگو کردن اهداف آن در یک جمله کوتاه، حکایت از آن دارد که امام خمینی با ژرف بینی الهی اش، با پشت پرده سیاست جهان غرب و استکبار کاملا آشنایی داشته و به درستی تشخیص داده است که موضوع «دموکراسی» که جهان غرب و استکبار آن را در عصر حاضر علم کرده‌اند، سیاست بنیادی و راهبردی غرب برای سلطه و غارت جهان و جوامع مختلف جهانی است و هیچ خاصیت دیگری ندارد.
جهان غرب و استکبار از چندین دهه قبل و حتی از یک قرن پیش متوجه شده است که اگر جهان شرق و جوامع اسلامی را به بازی هایی مثل دموکراسی سرگرم نکند و توان سیاسی و ذهنی این جوامع را در آتش دموکراسی بازی نسوزاند، به سرعت راه ترقی در عرصه های علمی و فنی و اقتصادی و... را می پیمایند ودر نهایت به سلطه غرب پایان می‌دهند.
به همین دلیل است که نسخه فعلی جهان غرب برای عقب نگه داشتن جوامع اسلامی، سرگرم کردن آنها به بازی های بی حاصلی است که هیچ سنخیتی با آزادی و نقش مردم در انتخاب مسئولان ندارد. باز به همین دلیل است که جهان غرب واستکبار، با اصیل ترین نظام مردمی، یعنی جمهوری اسلامی ایران به ستیز برمی خیزد و با این که مردم ایران حماسه های نابی را در عرصه انتخابات بروز می دهند، بازهم سردمداران استکبار اعلام می کنند که انتخابات ایران، انتخاباتی است که با معیارهای غرب فاصله دارد. به خوبی روشن است که منظور آن ها از فاصله داشتن، این است که انتخابات ملت ایران در جهت منافع نامشروع غربی‌ها نمی‌باشد.
شاید لازم به گفتن نباشد که منظور این نیست که دموکراسی پدیده ای نامناسب است و باید از آن دوری کرد، بلکه منظور این است که آن نوع دموکراسی که دستاویز سیاسی غرب برای سلطه و غارت و ترویج فرهنگ غیر ارزشی است، مطلوب نیست و باید از آن دوری کرد. همان طور که می دانیم آزادی و کرامت انسانی از اصول فرهنگ سیاسی اسلام است و جوامعی که در معرض تابش نور معارف اسلامی هستند، اصلا نیازی به دموکراسی اغواگر و افسون گر غربی ندارند، زیرا در فرهنگ خود مسلمان ها، بنیان آزادی و مردمی بودن بسیار مستحکم تر و فراگیرتر از دموکراسی اغواگر غرب است.
غربی ها و عوامل آن ها به طور مکرر و مستمر به جوامع اسلامی توصیه می کنند (و خیلی وقت ها نیز با تحکم می گویند و به زور هم متوسل می شوند) که اگر می خواهید جامعه ای پیشرفته و چنین و چنان داشته باشید، به دموکراسی ویژه ای که نسخه سیاستمداران غرب است روی بیاورید.
آن ها در وادار کردن ما به بازی دموکراسی، قیافه خاصی می گیرند و از موضع به اصطلاح دلسوزانه سخن می گویند و چنین وانمود می کنند که چون خیر و پیشرفت فلان جامعه را می خواهند، آن ها را در اشتغال به بازی دموکراسی تشویق می کنند و یا به وسیله توپ و تانک و بمب و... از آن ها می خواهند به دموکراسی غربی روی بیاورند. در حالی که اگر همین اغواگران، کوچک ترین تحرک علمی و فنی وسیاسی و اقتصادی و فنی اصیل و مستقلی که واقعا سبب پیشرفت جوامع اسلامی است، در یکی از جوامع اسلامی ببینند، به سرعت جلوی آن می ایستند و اجازه پیشرفت به آن جامعه نمی‌دهند.
همان طور که اشاره شد، از نظر امام خمینی، «عدل استکباری و آمریکایی» نیز مثل دموکراسی اش، اغواگرانه است و از نظر سردمداران استکبار، عدل یعنی تسلیم در برابر استکبار و حرکت در جهت منافع نامشروع استکبار.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات