* ریشه اصلی بحران بهوجود آمده بین مسکو و کییف آیا صرفاً قضیهای اقتصادی است یا این که مسایلی دیگر در پشت آن نهفته است؟
** عضویت در ناتو از جمله اهدافی است که بعد از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین توسط مقامات کییف دنبال میشد. رییسجمهور پیشین اوکراین کرچما هم ابتدا یکی از اهداف اولیه و اصلی خود را عضویت در ناتو و نزدیکی به اتحادیه اروپا قرار داده بود اما بعد از سپری شدن سالهای اولیه بعد از استقلال، واقعبینی و همسایگی با روسیه باعث شد که آرامآرام آن اهداف در ذهن رییسجمهور پیشین کمرنگ شود. با وقوع انقلاب رنگین در اوکراین یک نوع واگرایی نسبت به جامعه کشورهای مشترکالمنافع (جامعه همسود) در نزد مقامات اوکراین و بعضی از جمهوریهای دیگر ایجاد شد.
در میان کشورهای گرجستان، اوکراین و مولداوی که رهبران فعلی آنها گرایش به سمت غرب دارند به همراه یک سری کشورهای دیگر همانند لتونی، استونی، لیتوانی و رومانی که در گذشته از جرگه نفوذ مسکو خارج شدهاند اینها بحث انتخاب یک جامعه دموکراتیک را مطرح کردند. طبیعتاً همه این واگراییها، یک حلقه از طرفداران آمریکا در منطقه ایجاد میکند و روسیه که میبیند در حوزه خارج نزدیکش، آمریکا به شدت حضور پیدا کرده و پایگاههایش را گسترش میدهد و هم این که در بین کشورهایی که در مجموعه خاور نزدیک که سابقاً عضوی از اتحاد جماهیر شوروی بودند روحیات واگرایانه و در واقع یک نوع خط جدایی ایجاد میکنند. بروز اختلاف بین روسیه و اوکراین یک نمونهای از همین تنشهای واگرایانه است که از جانب اوکراین شروع شده منتهی اوکراین با توجه به این که همسایه روسیه است و جمعیت روسی زیادی در آن سکونت دارند و خط حایل روسیه و ناتو است و به دلایل مختلف از اهمیت فوقالعاده ای برای مسکو برخوردار است بر همین اساس روسیه با حساسیت جدی سیاستهای اوکراین را دنبال میکند. بعد از انقلاب رنگی یوشینکو رییسجمهور اوکراین به طور جسورانه سیاستهای واگرایانه، از جمله خط سیر عضویت در ناتو را دنبال میکند و لحن صریحتری را نسبت به روسیه دارد. طبیعتاً روسیه هم یکی از اهرمهایی که در دست دارد صدور گاز است که با قیمت بسیار پایینی در چارچوب جمهوریهای دوست و نزدیک و جمهوریهایی که جمعیت روس در آن زندگی میکنند به دولت اوکراین میفروخت.
اما این که گاز اول سال نو و در فصل زمستان میخواهد قطع بشود مفهومی جز اعمال فشار سیاسی ندارد و بزرگترین اهرم روسیه در مذاکره با جمهوریهای سابق شوروی محسوب میشود و همیشه روسیه این اهرم فشار را به رخ آنها میکشد. البته یک ویژگی که شرایط جدید دارد و باید به آن اشاره کرد اینکه در حرکت جدید اوکراین به سمت ناتو محرک اصلی آمریکا است و اتحادیه اروپا در تشدید ایجاد روحیه واگرایی در اوکراین نسبت به روسیه با احتیاط عمل میکند.
* رویکرد جدید سیاست خارجی روسیه نسبت به اوکراین چه پیامی را برای رقبای اروپایی و چه تبعاتی را برای آینده سیاسی روسیه به دنبال خواهد داشت؟
** اتحادیه اروپا بحث نزدیکی با اوکراین را دنبال میکند و مطرح شدن عضویت اوکراین در ناتو تا سال 2007 به معنی آن است که دولت اوکراین در مرزهای غربی خود احساس ثبات میکند و به دنبال افزایش ضریب امنیتی در مرز شرقیاش یعنی کشور روسیه میباشد که این نشاندهنده نگاه منفی و توهینآمیز کییف به مسکو از طرف مقامات روسی تلقی میگردد و قطع صدور گاز به نوعی هشدار به حمایتگرایی اتحادیه اروپا و آمریکا محسوب میشود.
روسیه مخالف همکاریهای منطقهای برای جمهوریهای شوروی سابق قایل نیست اما عضویت دایم این کشورها در ناتو و هممرز شدن ناتو با روسیه را مغایر با منافع خود میداند چرا که این کشورها وارد حلقه دیگر از همکاری وارد میکند و در مقابل روسیه قرار میدهد.
اما این که چه عواقبی برای روسیه دارد میتوان گفت اگر روسیه موضوع را خوب مدیریت کند هیچ گونه عواقبی نخواهد داشت. روسیه بعید است که در اول سال نو بخواهد خاطره ناخوشایند در ذهن مردم اوکراین بگذارد اگر این عملکرد را خوب مدیریت بکند و آن را با اهرمهای دیگر ضمیمه کند و با اعمال فشار دولت اوکراین را وادار به کاهش سیاستهای واگرایانهاش کند در سیاست خودش موفق خواهد بود.
* با توجه به این که جمهوری اسلامی ایران دارنده منابع عظیم ذخایر گاز است و از بازاریابان اصلی برای فروش گاز محسوب میشود و با توجه به این که سایر خریدهای گازی اوکراین از طریق خط لوله شرکت گاز پروم روسیه تامین میشود، تنش اقتصادی و سیاسی کییف و مسکو چه تاثیری میتواند بر روابط ایران و اوکراین داشته باشد؟
** جمهوری اسلامی ایران باید با دقت همگراییها و واگراییهایی که در قالب ائتلاف انتخاب جامعه دموکراتیک که در کنار جامعه کشورهای مشترکالمنافع به وجود آمده و سازمان همکاریهای شانگهای صورت میگیرد را به دقت رصد بکند و سیاستهای خودش را تنظیم بکند، ضمن این که رایزنی برای صدور گاز به اوکراین در درازمدت میتواند در دستور کار ایران باشد. روسیه به عنوان کشور بزرگ منطقه اهمیت خاص خودش را دارد و شاید مهمترین موضوع برای جمهوری اسلامی ایران که باید به آن توجه بشود مشارکت در همکاریهای منطقهای است. به خصوص سازمان همکاریهای شانگهای که با فرمولهای شناخته شده در نزد آنها باید وارد شود و حضور بیشتری پیدا کرد.