
* آقای رییسجمهور، اگر ممکن است راجع به دیدگاه شخصی خود درباره حقوق بشر توضیح دهید و آیا موافق با دیالوگ با اروپا در باب حقوق بشر هستید؟
** من در باب حقوق بشر، دیدگاه شخصی و اختراعی ندارم و دیدگاه مکتبی ما هم روشن است. «حقوق بشر» برای ما یک ابزار تبلیغاتی نیست، بلکه حقوق بشر با تعریف دینیاش برای ما نه فقط اهمیت، بلکه قداست هم دارد و حتماً مهم است. وقتی از مهرورزی و عدالتخواهی یا از خدمت رسانی و پاسخگویی حرف میزنیم، همه اینها تعابیر دیگری از مضامین «حقوق بشر» است. و اما مسئله گفتگو در این باب با دیگران، با آنهم موافقیم و بلکه ما اصلاً مدعی هستیم، آنهم نه فقط گفتگو با چندکشور خاص و با اهداف سیاسی و تبلیغاتی، بلکه من معتقدم کل جهان باید با یکدیگر در این باب، کاملا صادقانه و مستدل و از موضع برابر، سخن بگویند. در باب حقوق بشر و گفتگو در این خصوص بر دو نکته تأکید دارم:
یک) مبانی نظری «حقوق بشر» باید کاملا شفاف و مستدل باشد و اگر کسانی میخواهند نوع لیبرالیستی آن را جهانی کنند و رابطه حقوق بشر را با دین، قطع کنند، باید دلیل کافی بیاورند و پشت میز فلسفی، در یک بحث منطقی و برابر و علنی و کاملاً علمی، آن را اثبات کنند. با تهدید و فشار بحث علمی نمیشود.
من پیشنهاد آغاز یک سلسله نشستهای علمی در سطح عالی میان متفکران اسلامی با متفکران اروپایی را در باب «مبانی حقوق بشر» میدهم و شرایط آن را هم دولت ایران فراهم خواهد کرد بشرط آنکه این مناظره علمی، در سطح رسانههای غرب هم سانسور نشود و نتیجه این بحثها برای اظهار همه اندیشمندان در سطح بینالمللی عرضه شود.
دوم) با «حقوق بشر» در عمل هم باید برخورد صادقانه صورت گیرد و نباید برخورد ابزاری و در جهت سلطه و رویکرد استعماری باشد. روشی هم برای این مورد دوم پیشنهاد میکنم که همه موارد نقض حقوق بشر را فهرست کنیم و همه کشورها را مورد داوری قرار دهیم. یعنی ما نماینده میفرستیم تا از وضع آزادی بیان و قلم، وضع زندانها، وضع زنان و کودکان در کشورهای اروپایی گزارش تهیه کنند، آنها هم عیناً همین کار را در ایران صورت دهند و جمعبندی کنیم و به داوری افکار عمومی جهان بگذریم و نتیجه را هم نه سانسور کنیم و نه یکجانبه گرایانه منتشر کنیم. پس با دو قید «علمی بودن» و «منصفانه و برابر بودن»، با هر گفتگویی با هر کشوری و در هر سطحی در باب «حقوق بشر» موافقیم.
* جناب دکتر احمدی نژاد، سوالی که شما در باب سابقه تاریخی غرب و یهودی و استدلالهای صهیونیستی برای کشتار فلسطینیها (هولوکاست) طرح کردید بار دیگر دنیا را لرزاند و در راس اخبار جهان قرا گرفت و صف بندی جهانی میان موافقان و مخالفان را ایجاد کرده است، به نظر خودتان چرا طرح یک سئوال، اینقدر سر و صدا کرد؟
** عصبانیت و واکنش خشن مخالفین، به نظر من پردههای زیادی را کنار زد. بنده سه نکته را با افکار عمومی جهان، طرح کردم:
1- بین صهیونیزم و یهودیت، تفکیک باید کرد، چون یهودیان در سرزمینهای اسلامی همچون ایران و فلسطین و ... همیشه در امنیت و آسایش زیستهاند و آزادی مذهب داشته، دارند و خواهند داشت. ولی صهیونیزم، خودش یک ایدئولوژی غربی و یک ایده استعماری است که با اهداف سکولاریستی و روشهای فاشیستی، توسط انگلیسیها در منطقه تاسیس شد و در حال حاضر با کمک و هدایت مستقیم آمریکا و بخشی از اروپا، مسلمانان را کشتار میکند.
2- بنیان تاریخی که برای مشروعیت صهیونیزم، ساختهاند مسئله قتلعام یهودیان بدست ارتش آلمان است که در مورد تعداد این قربانیان، دو دیدگاه رسمی و غیر رسمی در خود اروپا وجود دارد ولی هیچوقت به بحث آزاد علمی گذاشته نشده است و تبدیل به یک خط قرمز و اسطوره غیر قابل بحث شده است. البته دیدگاه ما آن است که جان انسانها از هر قوم و نژاد و دین محترم است و احدی حق ندارد پاکسازی قومی و نژادی و مذهبی به راه اندازد، به هر ترتیب محکوم است.
3- اما اگر در این نقل تاریخی، هیچ مبالغهای هم نباشد واقعاً همین تعداد یهودی را هم کشته باشند چرا انتقامش را از مسلمانان میگیرند؟ چرا خود اروپا که عامل جنایت بوده، هزینهاش را نپردازد؟ و یک سوال مهم که باید دولتها و رسانههای غرب پاسخاش را به وضوح بدهند این است که آنها آنروز چه جنایاتی کردند که امروز صهیونیستها نمیکنند؟ صهیونیزم، اصلا یک فاشیزم جدید است.
* به نظر شما این واکنشهای شدید، غیر عادی نبود؟!
** البته حمایتهای وسیعی هم در سطح جهان از طرح سوال شده و هنوز هم میشود ولی من وقتی این عصبانیت در برابر طرح عادی یک سوال را دیدم، از خود پرسیدم مگر سوزن این سوال به کدام نقطه عصبی حساس اصابت کرد؟ اتفاقاً یهود ستیزی یک سنت قدیمی در خود اروپا بوده است و الا در جهان اسلام، همواره یهودیها راحت بودهاند.
سوالی به ذهنم خطور کرد که حالا مطرح میکنم: آیا فکر نمیکنید که یک هدف مهم از ایجاد رژیم ساختگی «اشغالگر قدس» و کوچ دادن یهودیان اروپا به آنجا به نوعی ادامه همان یهود ستیزی بوده باشد یعنی هدفشان اخراج یهودیها از اروپا و نوعی پاکسازی قومی و مذهبی بوده است.
منتهی بهترین راه برای حذف یهودیها از کل اروپا همین ساختن یک اردوگاه یهودی در منطقه اسلامی بوده است تا با یک تیر، دو نشان بزنند. یعنی هم یهودیها را از اروپا بیرون بریزند و هم با مظلوم نمایی به نام یهود در قلب جهان اسلام یک زائده اروپایی با ماهیت صهیونیستی و ضد اسلامی ایجاد کنند؟ آیا به نظر شما این سوال مهمی نیست؟ از همه کسانیکه در این خصوص ادعایی دارند بخواهید که به این سوال جواب بدهند.