ترامپ رئیس جمهور آمریکا با سیاست تحریم _ تهدید برآن بوده تا در نهایت اصلیترین سیاست راهبردی آمریکا یعنی دور سازی کشورها از چین و روسیه را اجرا کند. هر چند که او ادعای رویکردی صلح جویانه را سر میدهد و حتی مدعی طرح 28 مادهای برای صلح اوکراین در قبال روسیه و یا دیدار و تعامل با چین است، اما در عمل رویکرد تقابلی آن با این کشورها بر اساس راهبرد امنیت ملی آمریکا در لایههای پیدا و پنهان صورت میگیرد، چنانکه این روزها رسما تحرکات ژاپن علیه امنیت ملی پکن است که به خواست آمریکا اجرا می شود. یکی از مولفههای رفتاری آمریکا را دور سازی کشورها از روابط با روسیه تشکیل میدهد که بخش عمدهای از تعرفههای تحمیلی علیه کشورها در همین راستا بوده که در لوای واژه اقتصاد برتر آمریکا صورت گرفته است. این طراحی در اشکال مختلف در حالی صورت میگیرد که این روزها تحولاتی جریان دارد که عملا بازی آمریکا را به چالش کشیده و نشانگر افول یک جانبه گرایی آمریکایی و تقویت چند جانبه گرایی جهانی است، بگونهای که حتی متحدان آمریکا نیز توان دوری از آن را ندارند. این امر را در عملکرد اخیر ماکرون رئیس جمهور فرانسه در سفر به چین و نیز میزبانی مودی نخست وزیر هند از پوتین رئیس جمهور روسیه میتوان مشاهده کرد.
حقیقت آن است که رفتار شناسی اروپاییها از جمله فرانسه نشان میدهد که آنها می دانند که با از دست دادن منابع روسیه و وابستگی شدید به آمریکا آنها را فلج کرده است، بویژه آنکه ترامپ از این وضعیت برای باج گیری از آنها بهره برداری میکند که افزایش بودجه ناتو و هزینه های جنگ اوکراین نمودی از آن است. این وضعیت عملا اروپاییها را به سمت روابط با چین سوق میدهد. در این راستا نیز ماکرون همواره درصدد بوده است که در امور مربوط به چین، موضعی اروپایی و قدرتمندتر نشان دهد، در حالی که با احتیاط از تحریک پکن خودداری میکند تا در نهایت با سیاست تعامل و فشار بتوانند امتیازات لازم را از پکن دریافت کنند. ماکرون اکنون بویژه با وضعیت نابسامان سیاسی و اقتصادی در داخل مواجه است که رویکرد به کشورهایی همچون چین می تواند عاملی برای خروج از این وضعیت باشد که حلقه تکمیلی آن را نیز دمیدن در جنگ اوکراین برای انحراف افکار عمومی به بحرانهای بیرونی تشکیل میدهد.
این رویه از سوی سایر کشورهای اروپایی نیز تکرار می شود، چنانکه استارمر نخستوزیر بریتانیا، و مرتس صدراعظم آلمان، نیز در اوایل سال آینده به چین سفر خواهند کرد، در حالی که از یک سو این کشور را یک رقیب خطرناک معرفی می کنند و از سوی دیگر روابط با آن را یک ضرورت می دانند. این رویه در سطوح کلان اتحادیه اروپا نیز تکرار شده است، چنانکه سفر ماکرون پس از سفر پرتنش «اورسولا فوندرلاین»، رئیس کمیسیون اروپا، در ماه ژوئیه انجام میشود؛ سفری که او در آن گفته بود روابط میان اتحادیه اروپا و چین در «نقطه عطفی» قرار دارد. با توجه به این مولفهها میتوان گفت که سفر ماکرون نشأت گرفته از وضعیت نابسامان فرانسه است، در حالی که همزمان غربیها در فضای تبلیغاتی با چین هراسی به دنبال مانع تراشی بر سر رویکرد سایر کشورها به پکن هستند. به عبارتی دیگر اروپاییها از جمله فرانسه دریافتهاند که عملا بازی در زمین آمریکا نمیتواند دستاوردی به همراه داشته باشد، چنانکه ماکرون رسماً درباره خیانت آمریکا به اوکراین و اروپا ابراز نگرانی میکند. طراحی پاریس برای احیای سربازی اجباری و داوطلبانه در حالی که ناتو تحت امر آمریکا ماموریت تأمین امنیت اروپا را دارد، بُعد دیگر این بی اعتمادی را نشان میدهد. سلطه گری آمریکا بر اروپا تا بدانجا پیش رفته که رسماً در راهبرد امنیت ملی آمریکا اروپا به نابودی طی دو دهه آینده محکوم شده، در عین آنکه واشنگتن خواستار همراهی بی چون و چرای اروپا با سیاستهای جهانی اش شده است که نوعی سلطه گری استعمارگونه است.
البته باید در نظر داشت که چین تاکید دارد که پذیرنده عبور هیچ کشوری از خطوط قرمز خود نیست و لذا سفر ماکرون نیز نتوانست ماهیت رفتاری داخلی، منطقهای و جهانی پکن را تغییر دهد. چین هر چند که به دنبال مدیریت تنش با غرب است، اما در نهایت تحقق نظم نوین جهانی و پایان دادن به یک جانبه گرایی غربی، اساس رفتاری این کشور را تشکیل میدهد.
تحول مهم دیگر در صحنه جهانی سفر پوتین به هند است. هر چند که هند در سالهای اخیر با کاهش مناسبات اقتصادی و نظامی با روسیه گرایشات به اروپا و آمریکا را شدت داده و توافقات هستهای و نظامی بسیاری با آنها منعقد کرده و حتی برای جلب رضایت غرب توسعه روابط با رژیم صهیونی را صورت داده، اما حقیقت آن است که این رویکرد عملا با بن بستهای بسیاری همراه شده است که در کنار تضعیف منافع اقتصادی و سیاسی، تضعیف استقلال جهانی هند و حتی تضعیف پایگاه اجتماعی دولتمردان این کشور را به همراه داشته است. معادلات چنانکه در تصورات هند بوده پیش نرفته است، بگونهای که از یک سو نسل کشی در غزه توسط رژیم صهیونیستی عملا همگرایی دهلی نو با این رژیم را با اعتراضهای گسترده دهلی مواجه کرد، در حالی که انزجار جهانی از این رژیم و حامیانش نیز هزینههای جهانی هند بویژه در میان کشورهای اسلامی را افزایش داد، چنانکه طرح کریدوری هند، کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی نیز رسماً به حاشیه رانده شد.
از سوی دیگر روابط با غرب نیز تاثیرات منفی بر استقلال و نقش آفرینی جهانی هند داشته است، چرا اروپای درگیر جنگ اوکراین دیگر مولفهای برای روابط با هند و تامین نیازهای آن را ندارد و آمریکا نیز با آمدن ترامپ عملا دهلی نو را از یک متحد در ردیف چالشهای واشنگتن قرار داد، چنانکه تعرفههای صد درصدی آمریکا علیه این کشور، استقلال سیاسی و اقتصادی آن را زیر سوال برد. همزمان نیز پاکستان با رویکرد منطقی به کشورهای منطقه توانسته موقعیتی مناسبتر نسبت به هند دست یابد که چندان خوشایند دهلی نو نمیباشد.
روابط با غرب نیز تاثیرات منفی بر استقلال و نقش آفرینی جهانی هند داشته است چرا اروپای درگیر جنگ اوکراین دیگر مولفهای برای روابط با هند و تامین نیازهای آن را ندارد و آمریکا نیز با آمدن ترامپ عملا دهلی نو را از یک متحد در ردیف چالشهای واشنگتن قرار داد چنانکه تعریفههای صد درصدی آمریکا علیه این کشور، استقلال سیاسی و اقتصادی آن را زیر سوال برد
در این شرایط به نظر می رسد که هند با تغییر رویکرد و تقویت رویکرد شرق گرایانه به دنبال نمایش استقلال جهانی خویش است که کاهش اختلافات با هند، تقویت همگرایی با اعضای شانگهای و بریکس و رد خواست آمریکا برای قطع رابطه در حوزه نظامی و انرژی با روسیه نمودی از این رفتار است، چنانکه از ابعاد سفر پوتین به هند را توسعه مناسبات اقتصادی دو کشور از جمله به حوزه انرژی و نیز خریدهای تسلیحاتی از جمله اس 500 از روسیه اختصاص یافت. توسعه روابط نظامی هند و مسکو در حالی است که اخیرا آمریکا برای دور ساختن دهلی نو از روسیه از قرارداد 94 میلیون دلاری سامانه موشکی ضدتانک جاولین (Javelin) و مهمات توپخانه هدایتشونده اکسکلیبر (Excalibur) با آن خبر داده بود. به هر تقدیر میزبانی گرم مودی از پوتین را باید رویکرد استقلال خواهانه هند در صحنه جهانی دانست، هر چند که این امر به منزله قطع رابطه با غرب نبوده و هند همچنان بر حفظ روابط با اروپا و آمریکا تاکید دارد. مودی با این میزبانی برآن بوده تا به جهان نشان دهد که هند توانایی بازیگری مستقل در صحنه جهانی را دارد در عین آنکه همزمان نیز پوتین با این سفر شکست تحریمهای غرب و تقویت رویکرد چند جانبه گرایی جهانی را به رخ اروپا و آمریکا کشید.