الف) حیات علمی
حیات علمی شهید آیت الله مفتح را میتوان در 2 مقوله بررسی کرد:
1. علوم حوزوی
شهید آیت الله دکتر مفتح پس از پایان دوره دبستان برای فراگیری علوم اسلامی به مدرسه آیت الله العظمی آخوند از مدارس علمیه مشهور همدان رفت و از محضر اساتیدی مانند حاج شیخ محمود مفتح - پدر خود - و حاج شیخ محمد علی دامغانی کسب فیض کرد. سپس در 15 سالگی به قم رفت و از محفل درس اساتید بزرگی همچون حضرات آیات عظام مجاهد تبریزی، محقق داماد، بروجردی، گلپایگانی، مرعشی نجفی، علامه طباطبایی و... بهره برد. ایشان ده سال شاگرد امام خمینی در درس عرفان و خارج اصول بود و پس از ده سال تحصیل در حوزه قم به درجه اجتهاد نایل شد.
2. علوم دانشگاهی
شهید دکتر مفتح پس از تکمیل تحصیلات عالیه حوزوی و کسب مقام اجتهاد، از علوم دانشگاهی غافل نشد. ایشان در سال 1333 در رشته معقول دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران پذیرفته و به تحصیل مشغول شد. در سال 1341 نیز در آزمون دکترای همین رشته پذیرفته شد و سال 1344 از رساله دکترای خود در موضوع "حکمت الهی در نهجالبلاغه" دفاع کرد.
فعالیت علمی
1. تدریس در حوزه
شهید آیتالله مفتح فعالیتهای علمی بسیاری در حوزه داشت که از جمله میتوان به تدریس سطوح عالی فقه و اصول و منظومه حاج ملا هادی سبزواری اشاره کرد.
2. تدریس در دانشگاه
ایشان در آغاز به صورت استاد پیمانی در گروه فلسفه و حکمت اسلامی در دانشگاه الهیات و معارف اسلامی استخدام شد و پس از آن به سبب موفقیت چشمگیر به صورت استاد رسمی به تدریس دروسی همچون حکمت اشراق، فلسفه ملاصدرا، فقه جعفری، متون فلسفه عربی، علم کلام، فلسفه طبیعیات و ... پرداخت. آن شهید همچنین استاد راهنمای بسیاری از دانشجویان در مقطع لیسانس تا دکترا شد. پس از پیروزی انقلاب نیز به عنوان رئیس دانشکده الهیات، عضو شورای گسترش آموزش عالی و هیأت علمی دانشگاه تهران برگزیده شد.
3. آثار و تألیفات
از دیگر فعالیتهای علمی آن شهید، تألیف دهها کتاب و مقاله است که معروفترین کتابهای ایشان عبارتند از: حاشیه بر اسفار اربعه ملاصدرا، روش اندیشه با شرح منظومه منطقی حاج ملا هادی سبزواری، حکمت الهی و نهجالبلاغه، آیات اصول اعتقادی قرآن، نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم، ویژگیهای زعامت و رهبری، مکتب اخلاقی و تربیتی امام صادق و ...
4. سایر فعالیتها
شهید مفتح فعالیتهای علمی دیگری هم داشت که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. گردآوری طلاب خوش استعداد و علاقهمند به نویسندگی و تشکیل مجمع علمی اسلامشناسی؛
2. تأسیس انجمن کاوشهای دینی و علمی؛
3. تشکیل جلسات تفسیر قرآن در مسجد جاوید؛
4. ارتباط علمی و فرهنگی با دانشمندان جهان اسلام به ویژه دانشمندان مصری؛
.5 پیریزی مقدماتی طرح راهاندازی دانشگاه جامع اسلامی. این طرح پس از شهادت ایشان ناتمام ماند.
ب) شهید مفتح، منادی وحدت حوزه و دانشگاه
1. از بین بردن اندیشه جدایی علم از دین
شهید مفتح در جهت وحدت حوزه و دانشگاه و مبارزه با تفکر جدایی دانش از دین تلاشهای فراوانی داشت. ایشان معتقد بود که:
1-1 در قرون وسطی نیز در دانشگاههای اسلامی دین و علم به موازات هم پیش میرفت و مدرسهها در کنار مساجد به تحقیقات علمی سرگرم بود و دانشمندان و نوابغ جامع هر دو قسمت، به جامعه انسانی تحویل میداد. آیا شاهدی زندهتر از نوشتهها و آثار خواجه نصیرها و رازیها و ابن سیناها و امثال این دانشمندان بر این مطلب لازم است؟!
1-2 بشریت وقتی میتواند از میوههای علم برخوردار شود که به موازات پیشرفت علم، نیروی دین و اخلاق خود را نیز تقویت کند؛ همان طور که دینداری همراه با نادانی ضررهای فراوان دارد، خطر قدرتهای علمی تهی از ایمان و اعتقاد به خدا به مراتب بالاتر لازم است.
1-3 ما معتقدیم در برابر تمایلات سرکش نفسانی و شهوات عنان گسیخته انسان، اعتقاد به خدا و دین باید باشد تا بشریت در سایه دین، از صنعت و علم در مجرای درست استفاده کند. شهید برای نیل به این هدف به همت برخی از روحانیون مانند شهید دکتر بهشتی، دبیرستان دین و دانش را تأسیس کرد.
2. وحدت حوزه و دانشگاه
ایشان پس از ارائه تز جدایی ناپذیر بودن علم و دین از هم، در گام بعدی به ترویج اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه همت گماشت. بر همین اساس در مناسبتهای گوناگون این اندیشه را ترویج میداد. او معتقد بود: اگر در جامعه، مذهب ضرورت جامعه است و باید باشد، طبیعی است که یک عده هم باید متخصص در مذهب و آشنای به مذهب باشند. این ضرورت جامعه است، پزشک میخواهد، قاضی میخواهد، ادیب میخواهد، اسلامشناس و معنویتشناس هم میخواهد.
و در جایی دیگر نیز خاطرنشان میکند: مذهب به معنای واقعی مذهب راستین، نمیخواهم دفاع کنم از آنچه که به نام مذهب گفته میشود و شکل غلط دارد. لکن مذهب به شکل واقعی هم که عامل پاکی، تقوا، درستی، نظم، نظام در جامعه است. اگر ما این را به عنوان ضرورت جامعه پذیرفتیم، به طور مسلم در یک پزشک که باز ضرورت جامعه است، ما نمیتوانیم اطلاعات مذهبی را به طور تخصصی و به طور کلی از یک پزشک سؤال کنیم و اصولاً اصلش هم همین است. بنابراین در سطح یک جامعه مذهبی باید متخصصان به مسائل موجود باشند.
دکتر مفتح حوزه و دانشگاه را تعیین کننده مسیر جامعه میدانست و به همین دلیل وحدت این دو نهاد را موجب پیشرفت جامعه قلمداد میکرد. وی معتقد بود: دیگر گروهها و قشرها به اینها نگاه میکنند. اینها هستند که مسیر جامعه را تعیین میکنند. پیشرفت جامعه با کشاورز و کارگر و بازاری نیست. آنها اعضای فعال جامعه هستند، اما مسیر پیشرفت جامعه را مغزهای اندیشمندان در علوم مادی و دیگر رشتههای علوم [تعیین میکنند] اینها اگر با هم باشند، جامعه جلو میرود و مخصوصاً از نظر جنبه جامعه شناسی مذهب.
شهید مفتح، مقابله ملت ایران با قدرتهای بزرگ جهان را مرهون وحدت روحانی و دانشگاهی میدانست و خاطرنشان میکرد: اگر ملت ایران این قدرها در دنیا سرافراز و سربلند و پرافتخار شده، که با غول خونخوار و غول استعمارگر جهانی (آمریکا) ستیز میکند، در سایه وحدت صفوف ملتش است یعنی دانشگاه و مذهب، روحانیت به معنی مذهبشناسها، اینها با هم متحد هستند.
ایشان همواره درباره توطئه دشمنان در ایجاد تفرقه و جوّ بدبینی بین روحانی و دانشجو هشدار میداد و این مهم را در سخنرانیهای گوناگون خود یادآور میشد: فردا [دشمن] میآید یک غائله دیگر به پا میکند، میآید به این دوستان دانشجوی ما میگوید که این مفتح از آن روحانیون مرتجع است، و به من میگوید این بچهها از آن لامذهبهای مارکسیست هفت ماه قبل هستند، و این جوری میافتیم به جان هم.
دکتر مفتح در این راه ایجاد اتحاد و الفت بیشتر بین حوزه و دانشگاه تلاشهای بسیاری کرد. پس از پیروزی انقلاب که شائبه بیمهری به دانشگاهها از سوی دشمنان القا شده بود، در مقام یک روحانی، احترام ویژهای برای دانشگاه و دانشجو قائل بود و همه مسؤولان را به گسترش همکاری با نهاد دانشگاه فرا میخواند: آقای مشکینی از من برای یک مسجد دعوت کردند، گفتم نمیآیم... بعد گفت: دانشگاه، گفتم میآیم و فوراً هم میآیم، برای این که مسجد حالا آن قشر مذهبی هستند و مطلب به حد کافی شنیدهاند و بهتر از من هم میآیند و صحبت میکنند، خیلی نیازی نمیبینم. اما این جا است [دانشگاه] که با فرزندان خودمان، با عزیزان خودمان با قشر بسیار پرارزش سرمایههای مملکت و کسانی که آینده مملکت به دست اینها سپرده میشود. اینها هستند که ما احتیاج داریم، تفاهم با آنها را [لازم] داریم. دشمن میخواهد ما را از هم دور کند و ما کوشش میکنیم با هم تفاهم کنیم. امام بارها و بارها فرموده است با دانشگاه ارتباط نزدیک داشته باشید.
پس از شهادت مظلومانه ایشان به دست سران کفر و جمود، به پاس خدمات تحسینبرانگیز آن شهید در راه ایجاد الفت و همبستگی بین حوزه و دانشگاه، سالروز شهادت ایشان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیده شد. امروز، گامهای بلندی در راه وحدت و همدلی بیش از پیش این دو نهاد برداشته شده است؛ ولی کافی نیست و همت بیشتری را میطلبد. به امید روزی که دستهای توطئه و تفرقه در راه وحدت حوزه و دانشگاه از سر این دو نهاد علمی برداشته شود.