1 ـ مسیحیت صهیونیستی
1 ـ 1 حضرت مسیح(ع) رسالت اصلی خود را از جانب خداوند، اصلاح اخلاق مردم ظاهرگرا و قشری یهود قرار داده بود. او میدید که مردم جهان و بویژه یهودیان که ادعای دیانت داشتند، قوانین شریعت را ملعبه دست خود قرار دادهاند و عملا تمسکی بدان ندارند. به همین خاطر سعی کرد تا طبق فرمان الهی به جای تجدید شریعت که نیازی بدان نبود، روح دیانت را مجددا در کالبد بیجان مردمان بدمد. از همین رو مسیحیت همواره نیازمند شریعت حضرت موسی باقی ماند. این مساله منجر به سوءاستفاده یهودیان حسود و قدرتطلب گشت. ایشان که میدیدند مسیحیت به سرعت در حال گسترش است با مسیحی شدن توانستند به راحتی متون مقدس مسیحیان را منحرف سازند. البته این مسیحیت التقاطی هنوز قابلیت اینکه در اختیار کامل یهودیان قرار بگیرد را نداشت. یهودیان بعد از مسیحی شدن جامعه غرب آن روز، عملا مطرود و منفور بودند.
1 ـ 2 با رنسانس و ایجاد فضای جدید در غرب (انسانمحوری یا اومانیسم به جای خدامحوری) فضای دنیاطلبانه و جدیدی در غرب ایجاد شد که اقتضاء آن به وجود آمدن دینی آسان، بدون شریعت و مطابق با امیال و هوسهای دنیا دوستانه غربیها بوده مارتین لوتر، کشیش مسیحی این مهم را با ایجاد گرایش پروتستانتیزم برعهده گرفت. کلیسای رسمی کاتولیک آنقدر به فساد و تفرقه کشیده شده بود که عملا مشروعیت خود را از دست داده بود و بنابراین تاب مقاومت را از دست داد. سرانجام جهان مسیحی به دو قمست پروتستان و کاتولیک تقسیم شد. هر چند کلیسای کاتولیک هم بعدا از مواضع خود عقبنشینی کرد. لوتر اعتقاداتی داشت که در فرهنگ غرب بسیار مورد استقبال واقع شد. از جمله اینکه هر کس به تنهایی (و به میل خود) میتواند دین را تفسیر کند و کلیسا برای مردم مرجعیت ندارد. این بزرگترین اقدام آن زمان برای سکولاریسم یا دنیاگرایی ـ (جدا کردن دین از زندگی اجتماعی) ـ بود.
لوتر شدیدا تحت تاثیر یهودیت بود: «یهود فرزندان خداوند و ما مهمان و بیگانه هستیم، میبایست به این رضایت دهیم که به سان سگهایی باشیم که از پسمانده غذای سروارنش را بخورد.» هر چند لوتر بعدها از یهودیت متنفر شد، ولی باعث نفوذ هر چه پیشتر عقاید یهودی در مسیحیت و نیز مشروعیت بخشی به هویت قومی یهود و حرکت آنها به سمت سرزمین موعود گشت. تا جاییکه برخی او را یهودی پنهانکار متجدد میدانند. بدین ترتیب دومین انحراف بزرگ در مسیحیت ایجاد شد و این آغاز سکولاریسم در جوامع مسیحی بود. کالوین از دیگر بدعتگذاران مسیحی در همین فرآیند بود که ربا را مباح اعلام کرده و با این کار صرافان یهودی علنا مشغول به کار شدند و نظام سرمایهداری مدرن افتتاح شد. بدین ترتیب در عرض مدت کوتاهی سرمایهداران یهودی قد راست کردند و نظام اقتصادی اروپا را در دست گرفتند.
پیوریتانها از همین گروه و بیشتر از یهودیان انگلیسی بودند که بعد از کشف قاره آمریکا به آن سرزمین مهاجرت کردند. امروزه سیتمای هالیوود سعی دارد با تولید فیلمهای سینمایی فراوان، مهاجرت به آمریکا و اعلام استقلال آمریکا را تبدیل به یک امر حماسی و مردمی کند و آنرا به عنوان هویت تاریخی آمریکا نشان دهد. پیوریتانها چنان به آمریکا دلباخته بودند که دوست داشتند نام نیواسرائیل را به آمریکا بدهند. آنها پس از سکونت در آمریکا ضمن قتلعام بومیان ـ برای اینکه رقیبی از فرهنگ و نژاد دیگر نداشته باشند ـ به سرعت با بردهداری به توسعه این سرزمین پرداختند و سپس شریانهای اقتصادی آمریکا و کل غرب را در اختیار گرفتند.
1 ـ 3 یکی از مهمترین تحولات مغرب زمین جریان روشنفکری سکولار (ولتر، دیدرو، روسو و...) در غرب بود که متاثر از فلاسفه اروپایی آن زمان (از دکارت تا کانت و رومانتیسم) بود. جریان روشنفکری برای بقای خود و تاثیرگذاری بر فرهنگ و اندیشه جهان از تشکیلاتی پیچیده و سری بهره میبرد که به فراماسونری مشهور گشت. فراماسونری که اغلب توسط یهودیان هدایت میگشت و بسیاری از سمبلهای یهودی را در خود داشت تا وظیفه داشت تا نخبگان را جذب کند، آموزههای فکری غرب را به آنها القا کند و سپس از لحاظ عملی و تشکیلاتی آنها را وابسته و سرسپرده تمام عیار خود سازند.
فراماسونری عاملی مهم برای ایجاد انحراف در کشورهای مشرق زمینی مثل ایران شد. همه روشنفکران و سیاستمداران این کشورها برای مطرح شدن و قدرت گرفتن، مجبور بودند که تابع و عضو این تشکیلات پیچیده بینالمللی باشند. بسیاری از انحرافات مردم ایران در عصر مشروطه که برای غربزده کردن عوام و خواص صورت گرفته بود، توسط این تشکیلات انجام میشد. عدم تقید به شریعت خاص، از دست دادن غیرت دینی، از دست دادن شعور و تعقل دینی، مقلد و مسحور غرب بودن، از جمله تاثیراتی بود که اصحاب فراماسونری میپذیرفتند. ولی عوام مردم که همچنان تابع علما و روحانیت بودند، کمتر وامدار روشنفکران میشدند. از این رو لازم بود تا برای عوام مردم که متدین و علاقهمند به آموزههای دینی بودند هم فکر میشدند. بدین منظور تشکیلات سری یهود در عالم تسنن وهابیت و در عالم تشیع بهائیت را ایجاد کرد تا بتوانند عموم مردم را نیز به سمت آموزههای غربی بکشانند.
1 ـ 4 از قرن بیستم با انحلال تدریجی فراماسونری ـ که دیگر نیازی بدان نبود ـ و با توجه به بحرانهای درونی غرب، نظام زرسالاران بینالملل درصدد برآمدند تا اتحاد مسیحی ـ یهودی را به بالاترین سطح خود برسانند بدین منظور بر آن شدند تا با تشکیل فرقههای مسیحیت صهیونیستی از عقاید خود مسیحیان استفاده کنند و آنها را برای جنگ جهت ظهور حضرت مسیح(ع) (منجی) متحد و آماده کنند. به ویژه مسلمانان کمکم متوجه سلطه جهانی غرب شده بودند و سعی داشتند تا با رجوع به اسلام، در مقابل ظلم و سیطره غرب و به ویژه یهودیان که در بسیاری از سرزمینهای اسلامی ـ ترکیه، فلسطین، ایران و... ـ مسلط بودند، صفآرایی کنند. کابالاگرایی یکی از این فرقهها بود که با ورود مستقیم یهودیان شکل گرفت و با شکل دادن به آداب و رقصهای خاص شیطانی بسیاری از هنرمندان جهان را به خود جذب کرده و میکند. هزارهگرایان (میلیتالیسم) از جمله این فرقههای مذهبی هستند که با طرح موکد اسطوره جنگ آخرالزمانی ـ آرماگدون ـ سعی دارند وانمود کنند که در پایان دنیا با جنگ نهایی خیر (مسیحیان و یهودیان) با شر (مسلمانان) ـ حضرت مسیح(ع) ـ در فلسطین ظهور میکند.
این فرقه از مهمترین تاثیرگذاران بر سینمای هالیوود هستند و اکثر فیلمهای مشهور و جهانی و با کیفیت هالیوود تحت تاثیر اعتقادات آنها و در جهت توجیه میلیتاریسم آمریکا ساخته میشود (مثل سهگانه ماتریکس، سهگانه ارباب حلقهها، سهگانه ترمیناتور، روز استقلال، پایان جهان و...)
امروزه صهیونیستهای مسیحی فقط از پروتستانها نیستند، بلکه کاتولیکهای ظاهری فراوانی هم به صهیونیسم بینالملل که مرکز آن در نیویورک است پیوستهاند. آنها از لحاظ مالی، بزرگترین منابع اقتصادی دنیا را در اختیار دارند و تقریبا تمام شرکتهای فراملیتی بزرگ (مثلا IBM) و تمامی رسانههای مشهور و بزرگ در اختیار آنهاست. راکفلرها و روچیلذها از جمله خاندانهای پشت پرده این جریان میباشند. ICEJ از جمله مهمترین نهادهای مسیحیت صهیونیستی است که از سال 1980 تاکنون مشغول فعالیت است و نخست وزیران رژیم صهیونیستی همواره در آن سخنرانی میکنند.JTF دومین بنیاد مهم این مجموعه است که غیر از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی به تهور و فعالیتهای خشن نیز میپردازد. انجمن آمریکایی اتحادیه یهودیان و مسیحیان سومین گروه بزرگ این مجموعه است که دارای نفوذ فراوانی در آمریکا و در رسانههای جمعی دنیاست. از لحاظ سیاسی، نومحافظهکاران و دموکراتها هر دو به مسیحیت صهیونیستی معتقدند ولی با توجه به نفوذ بیشتر یهودیان در گروه اول، دموکراتها توفیق کمتری در خوش خدمتی به اسرائیل و یهودی بینالملل داشتهاند. این گروه سیاسی قصد دارند تا با تغییر نقشه خاورمیانه و تحقق قطعی نیل تا فرات، کمربندی نظامی در خاورمیانه ایجاد کند.
2 ـ صهیونیسم اسلامی
2 ـ 1 نظام صهیونیسم بینالملل پس از سالها مطالعه و تحقیق در مورد اسلام و فرقههای مختلف مسلمین، برای انحراف در اسلام و اینکه بتواند حرکتهای انقلابی و اصولگرایانه اسلامی را کنترل کند، دو شق مهم در اسلام ایجاد کرد. در اهل تسنن که گرایش بیشتر به ظواهر دینی داشتند وهابیت را ایجاد کرد تا هم اختلافات مذهبی در اسلام بیشتر شود و شیعیان تکفیر کردند و از سوی دیگر اهل تسنن توانایی اجتهاد و تفکر در اسلام و روح اسلام را از دست بدهند در شیعه نیز با توجه به گرایش شیعیان به مهدویت(عج) و اطاعت آنها از مقام مرجعیت اصولگرا بهائیت را ایجاد کرد تا بتواند مردم را به سمت تفسیری انحرافی از دین اسلام ببرد که منجر به پذیرش غرب، روشنفکری و نهایتا صهیونیسم توسط جمعی از مسلمین گردد. وهابیت و شاخه نظامی امروزی آن ـ القاعده ـ خدمات فراوانی به صهیونیسم انجام داد که این مقاله جای ذکر آن نیست. بابیت و بهائیت نیز امروزه در ارتباط مستقیم و آشکار با اسرائیل و شبکه جهانی صهیونیسم است. این مساله آنقدر واضح است که ما از تفصیل بیشتر آن صرفنظر میکنیم. در این بخش سعی میکنیم که علل عقیدتی اتحاد فرقه فعاله بهائیت با صهیونیسم جهانی را مختصرا تذکر دهیم:
2 ـ 2 بهائیت با غائله باب شروع شد و از لحاظ تاریخ مدیون باب است ولی بعدها بسیاری از ترکهایی که اصالتا یهودی بودند به گسترش و بینالمللی کردن بهائیت اهتمام ورزیدند. از جمله آنها عباس افندی و به ویژه شوقی افندی است. در اینجا اصلا قصد مباحث تاریخی در مورد بهائیت را نداریم ولی با توجه به اینکه آراء بهائیت اکثرا از حسینعلی بهاء اقتباس شده است، ما سعی داریم تا بیشتر با تکیه بر نظریات وی به نقد عقیدتی بهائیت بپردازیم. البته باید توجه کرد که نقد بهائیت همانا نقد دین تولرانسی ـ آسان بودن یا مباح بودن همه چیز ـ غربی است که سالها از طریق دیگر توسط روشنفکران فراماسونر کشورمان تبلیغ و ترویج میشد. میرزا ملکم خان، فتحعلی آخوندزاده، تقیزاده، کسروی و دیگران از لحاظ عقیدتی تفاوت جوهری با فکر بهائی ندارند. همانطور که قبلا گفته شد، روشنفکری سکولار و وابسته و بهائیت دو تیغ یک قیچی هستند که قصد ایجاد انحراف و نابودی اسلام حقیقی را دارند.
باید توجه داشت که بهائیت برای مشروع جلوه دادن خود و فریب افکار عمومی از برخی آراء فلسفی و عرفانی اسلام و بزرگان نیز استفادهای نابهجا کرده و سعی کرده است تا به نوعی با مطرح ساختن آنها و با استفاده از ادبیات دین اسلام، مردمان را به سمت خود جذب کنند.
همانطوریکه در مسیحیت انحرافی امروز، آغاز جشنهای میلاد مسیح(ع) را با فسق و فجور و لهو و لعب آغاز میکنند. بهائیان نیز با ایام «هاء» که پنج روز است و مصادف با عید نوروز میشود، سال را آغاز کرده و در آن روزها خود را «رفع القلم» ـ یعنی مباح بودن انجام هر کاری ـ میدانند.
روز عید میلاد باب، روز اول محرم است. بهائیان اعیاد زیادی دارند که به تقلید از شیعه و با توجه به اتفاقاتی که برای رهبرانشان رخ داده است، نامگذاری گردیده است.
ـ بهاء: در بخشهایی از الواح خود، ایرانیان را زیانکارترین مردمان جهان میداند و ادعا میکند که در منابر آنها مقصود جهانیان (یعنی بهاء!) سبب میشود. کینه بهائیان از روحانیت مسالهای عمیق و قدیمی است. چرا که اگر هوشیاری روحانیت نبود، آنها هماکنون قدرت و نفوذ بسیار بیشتر در جوامع شیعی و اسلامی داشتند.
ـبهاء به پیروان خود توصیه میکند: «زبانی از زبانها را اختیار کنید که هرکسی روی زمین بدان سخن بگوید و همچنین از خطوط، این سبب اتحاد است اگر شما بدانید و علت بزرگ اتفاق و تمدن است اگر شعور داشته باشید، در واقع بهائیان با پراکندگی فراوان روی زمین سعی دارند تا همچون بهودیان ضمن اینکه اتحاد تشکیلاتی و هویت قومی خود را حفظ میکنند، سیطرهای بینالمللی داشته باشند. امروزه در اکثر کشورهای مهم دنیا مراکزی برای تبلیغ و تدریج این آئیننامه ایجاد شده و پیروان بهائیت، همه جای دنیا، سعی در نفوذ دارند.
ـ علیرغم اینکه بهائیان وامدار شیخیه و بابیان هستند ولی بهاء در سخنان خود این دو فرقه را (به ویژه بابیان ازلی) مورد حمله قرار میدهد چرا که به او نپیوستند و انشقاق پیدا کردند. در واقع هر چند بهاء برای ادعاهای خود مجبور است ادای علما و مرشدها و اولیاء را درآورد ولی در نهایت پیروان آن فرقهها را تمسخر میکنند. وی علمای شیعه را متهم میکنند که از حق اعراض کردند و سخنان او را نپذیرفتند.
ـ بهاء میگوید: چقدر عبادتکنندهای که اعراض کرده و چه قدر تارک عبادتی که اقبال کرده... چقدر از غافلانیکه با خلوص به ما اقبال نمودند و... چقدر از خردمندانی که ما آنها را به سوی آتش برگرداندیم.»
این امر بار دیگر این موضع را مورد تاکید قرار میدهد که بهائیت عوام را هدف قرار داده است چرا که خود میدانند در بین اندیشمندان و عالمان هیچ دینی نمیتوانند جایی داشته باشند. بنابراین اولا پاسخ به این سوال مقدر میدهد که چرا اندیشمندان و دانشمندان بهایی نمیشوند و ثانیا تاکید میکند که عوام و در بین عوام هم بیشتر گناهکاران و افراد غیرمذهبی به این دین وارد میشوند. این مسالهای است که آنرا علنا مشاهده میکنیم و بارها در این مقاله بر آن تاکید کردیم.
ـ اباحیگری فراوانی در احکام شریعت بهائیان میتوان دید. مثلا مسافر میتواند نماز نخواند. پوشیدن ابریشم و تراشیدن ریش مباح میشود. و آلات جنگ و جهاد بر آنها ممنوع است. مشابه این احکام درباره طهارت نکاح و دیگر مسائل فقهی نیز وجود دارد. بهاء علنا میگوید: «چیزی را که عقول مستقیمه انکار نداشته باشد، عمل کنید و خود را بازیچه نادانان قرار ندهید.» در واقع بهائیت در تلاش است تا با احکامی که مطابق بر مشهورات متداول غربی یا غربزده زمان حاضر باشد، به نوعی مردمان را منطبق و در شرایط جهان کنونی تغییر دهد.
این در حالی است که فکر کردن و بحث کردن در مورد بهائیت برای بهائیان ممنوع است: «کسی که کمتر از یک آنی توقف کند از متجاوزان است.» باید بلافاصله نظرات بهاء را بیهیچ شبههای پذیرفت: «کسیکه به این اصل و مقام اعلی فائز نگردد، بادهای شبهات او را حرکت میدهد و مقالات مشرکین او را منقلب میکند.»
ـ «با ادیان به روح و ریحان معاشرت کنید.» این اعتقاد بهائیان جهان تولرانس دینی است که مورد احتیاج شدید سکولاریسم است. چرا که اگر کسی بخواهد به دین خاصی کاملا معتقد و از لحاظ عملی متعهد باشد، نمیتواند بیرنگ و بو شود و تابع نظام سلطه جهانی گردد، بهاء به بهانه مبارزه با تعصب جاهلی (که در واقع مورد نقد اسلام است) سعی کرد تا دینی بسازد که تمسک به آن مشکلی را برای جهان غرب ایجاد نکند.
ـبهاء توصیه میکند که آنها دو مقام و دو قبله داشته باشند و در هر دو به مناسک دینی بپردازند. نتیجه این تقاضا را امروزه شاید بتوان در اسرائیل که پایتخت مذهبی بهائیان است (حیفاء) مشاهده کرد. بدین ترتیب بهائیان نیز همچون مسیحیان صهیونیست، فلسطین را پایتخت مقدس خود قرار میدهند تا بتوانند با سایر گروههای سلطهطلب باطل جبهه متحدی را برای انحراف مردم از دیانت اسلام و عالیترین جلوه حق آن یعنی شیعه انقلابی تشکیل دهند.
ـ از لحاظ اقتصادی احکام بهائیت طوری طراحی شده است که بودجه مناسبی را در اختیار سران خود قرار دهد مثلا فرد زنانکار باید 9 مثقال طلا بپردازد و احکام قصاص تبدیل به دیه میشوند تا هم احکام قاطع اسلام از بین برود و هم بودجه دائمی برای سران بهائی وجود داشته باشد. طلا و نقره برعکس اسلام در بهائیت فلزهای محبوب هستند و استفاده از آنها جایز است. زکات، اوقاف و... نیز سایر احکام اقتصادی بهائیت است.
3 ـ نتیجهگیری
ارائه گزارشی حتی اجمالی از انحرافات بهائیت و به ویژه جوهره انحراف آنها که نفی مهدویت حضرت حجت(عج) و نفی مرجعیت روحانیت شیعه است، مجال بیشتری میطلبد.
در پایان باید توجه داشت که عقاید امروزی بهائیان که در سایتهای آنها موجود است، قرابت بیشتری به مسیحیت و یهودیت پیدا کرده است.
زیرا برخلاف دوره بهاء که در نزد مسلمین بود و باید به گونهای اظهارنظر میکرد که صبغه اسلامی و عرفانی داشته باشد، امروزه بهائیت باید بیشتر خود را منطبق با فرهنگ بینالمللی صهیونیسم سازد.
به همین خاطر تغییراتی را برای امروزی کردم بهائیت در اعتقادات ایشان شاهد هستیم (مثل در محوریت قرار دادن عشق خداوند ـ و کلمه خداوند ـ یعنی بها ـ به تقلید از مسیحیان) اما باید دقت داشت که همانگونه که قبلا گفته شد بهائیت نیاز زیادی به نقد علمی و فلسفی ندارد و اساسا در سطحی نیست که بخواهد خواص و نخبگان را جذب کند.
راه مبارزه با بهائیت ضمن اجرای احکام صریح مراجع شیعه در سراسر جهان گسترش اسلام ناب محمدی(ص) با محور مهدویت بوده که امروزه هدف اصلی حملات صهیونیسم یهودی، صهیونیسم مسیحی و صهیونیسم اسلامی است.